بررسی دو اپیزود ابتدایی Dexter: New Blood : وسوسههای بیپایان
بعد از انتشار اپیزود دوم از سریال Dexter: new blood، همه چیز مهیاست تا بتوانیم این سریال تازه را دو هفته بعد از انتشارش زیر ذرهبین ببریم و کیفیت فنی و محتوایی آن را با ...
بعد از انتشار اپیزود دوم از سریال Dexter: new blood، همه چیز مهیاست تا بتوانیم این سریال تازه را دو هفته بعد از انتشارش زیر ذرهبین ببریم و کیفیت فنی و محتوایی آن را با دقت بررسی کنیم.
باید دید این تصمیم عجیب و پرریسک سازندگان Dexter یعنی ساخت یک دنباله برای سریالی که یک دهه پیش کنسلشد، تا چه اندازه موفق بوده و آیا اصلا فضای جذاب و متفاوتِ سریال در Dexter: new blood احیا شده یا نه؟ به نظر میرسد که دو اپیزود ابتدایی این مجموعه پتانسیل پاسخدادن به سوالات ما را دارند.
قسمت اول: شروعی طوفانی و هیجانانگیز برای طرفداران Dexter
شاید بعضی از هواداران سریال Dexter قبل از دیدن قسمت ابتدایی این دنباله به ساخته شدن آن خوشبین نبودند و از تماشای این مینیسریال احساس خوبی نداشتند. خوشبختانه این نگرانی در همان قسمت اول Dexter: new blood از بین رفت، چرا که این قسمت روندی کاملا قابلقبول داشت.
در ابتدای این قسمت از Dexter: new blood ما وارد دنیای جدیدِ دکستر مورگان میشویم. او ده سالی میشود که با هویت جدیدش -جیمی- در شهری کوچک و در کلبهای وسط جنگل زندگی میکند. جیمی روتین مشخصی برای سپریکردن هر روز خود دارد، محبوب و مورد اعتماد مردم است و معشوقهاش کسی نیست جز رئیس پلیس شهر! در واقع میشود گفت همهچیز در ظاهر بینقص است؛ اما فقط در ظاهر.
در ادامهی این قسمت کمکم با نیمه دوم زندگی تازه دکستر مواجه میشویم. وقتی که روح خواهرش _بهعنوان نمایندهای از احساس گناه و عذاب وجدانش_ هر روز او را به چالش میکشد. دکستر سعی میکند در برابر خویِ ناآرامش مقاومت کند و یک انسان معمولی باشد. اما هیچ چیز آنطور که باید پیش نمیرود...
نیمه دوم قسمت اول Dexter: new blood دچار یک تغییر مسیر جدی شده و به همان چیزی تبدیل میشود که مخاطب از شخصیت دکستر انتظار دارد. یعنی بازگشت اِلمانهای آشنای سریال Dexter و حضور دوبارهی معما، هیجان، خشونت و ... خون.
در قسمت دوم از Dexter: new blood خطوط داستانی شروع به گستردگی میکنند و پازل کاملی را میسازند که قرار است مخاطبانش را سرگرم و درگیر حلکردن آن کند. مانند فصلهای قبلی سریال Dexter اینجا هم با خردهداستانهای بهظاهر پراکنده و بدون ارتباط سر و کار داریم که رفتهرفته به یکدیگر پیوند داده میشوند و پیرنگ اصلی را تشکیل میدهند.
در قسمت دوم با هریسون، پسر دکستر، بیشتر آشنا میشویم. کسی که بعد از ده سال دوباره با پدرش دیدار میکند و جنبه تازهای به زندگی دکستر میدهد. حضور او در زندگی دکستر یک چالش بزرگ محسوب میشود چرا که دکستر همیشه از انتقال اهریمن درونش به هریسون فراری بود. او هرگز نمیخواست پسر بیگناهش تاوان عطش سیریناپذیر پدرش برای انجام قتل و خونریزی را بدهد.
اما این تمام ماجرا نیست. در Dexter: new blood در حالی که دکستر سخت مشغول ترک عادت همیشگیاش یعنی کُشتن دیگران است، یک قاتل زنجیرهای در همان منطقه حضور دارد و دختران جوان را شکار میکند. قاتلی که هنوز هویتش فاش نشده است.
حضور متعادل تضادها و شباهتها در Dexter: new blood
در سری جدید Dexter نشانههای ظریف و جالبی قرار دادهشده تا تفاوت زندگی تازهی دکستر با فصلهای قبلی را هر چه بیشتر گوشزد کند. پررنگترین تفاوت هم درمورد محل زندگی است. دکستر مورگان تمام عمرش را در ساحل گرم ایالت فلوریدا و شهر آفتابی میامی زندگی کرده بود. اما حالا در منطقهای سردسیر مستقر شده که همیشه پوشیده از برف است. اختلافی ۱۸۰ درجهای که بیانگر عمق تغییرات این شخصیت است.
در Dexter: new blood شخصیت دکستر باز هم راه خودش را به ایستگاه پلیس باز کردهاست. در محل کارش _فروشگاه لوازم شکار_ با انواع سلاحهای سرد و گرم سر و کار دارد و هنوز هم برای بقیه شیرینی و دونات میخرد. او مانند هر قاتل سریالیِ دیگر نتوانسته از ریشههایش فرار کند و باز هم رفتارهای ثابتی از زندگی قبلیاش را، چه خواسته و چه ناخواسته، ادامه میدهد.
تمرکز اصلی Dexter: new blood بر امیال کشنده دکستر و وسوسههای تمامنشدنی اوست. تغییر بزرگ شخصیت دکستر به درگیریهای درونیاش برمیگردد. او در جنگ مداومی با خود، سعی میکند از کشتن انسانها فاصله بگیرد و بلایی که در گذشته بر سر افراد خانوادهاش آورده را تکرار نکند. او در جهنم آزاردهندهای قرار گرفته و مجبور است بین لذتِ کشتن و نابودنکردن زندگی اطرافیانش یکی را انتخاب کند.
مهمترین نشانهی این موضوع هم حضور گوزن سفیدی است که در همان سکانس ابتدایی در قسمت اول Dexter: new blood دیده میشود. حیوانی که دکستر با تفنگش به سمت او نشانه میگیرد اما هرگز به خودش اجازه شلیک نمیدهد. او میداند تا زمانی که بتواند جلوی خود را بگیرد و حیوان زیبا و بیگناه را نکشد، امید به تغییر در ذاتش وجود دارد. این حیوان در واقع استعارهای از جنبهی آرام و دور از خشونت دکستر است. جنبهای که با تمام آرامشبخشیاش نمیتواند دوام چندانی داشته باشد.
چه عناصری میتواند به پاشنه آشیل Dexter: new blood تبدیل شود؟
این سریال مانند هر مجموعهی نوپای دیگری در معرض آسیبهای زیادی قرار دارد که جدیترین آن ضعف در فیلمنامه و افتادن به دام کلیشه است. بعضی شخصیتها و موقعیتها در Dexter: new blood آن طور که از سازندگان سریال انتظار میرفت پرداخت قابل قبولی ندارند. موضوع قاتل سریالیِ گمنام آن چنان که باید جذاب دنبال نمیشود و نبود گروه قبلی بازیگران کاملا احساس میشود.
در قسمت دوم شاهد ایجاد یک رابطه رمانتیک نوجوانانه هستیم. اتفاقی که در سری قبل سریال Dexter سابقه نداشت و کمی رنگ و بوی کلیشه میدهد. سریال Dexter به خلاقیت داستانهایش معروف بود و حالا باید دید سازندگان برای ادامه سریال چه نقشههایی در سر دارند.
در ادامه منتظر چه اتفاقاتی در Dexter: new blood باشیم؟
حالا که دکستر فهمیده راه گریزی از ذات قاتلش ندارد، در اپیزودهای آینده باید شاهد کشتار بیشتری از جانب او باشیم. به نظر میرسد هدف بعدی او همان قاتل سریالیِ گمنام باشد. از طرفی با پیداشدن پسرش، او راه سختی برای پنهانکردن رازهای زندگیاش در پیش دارد و شاید مجبور شود هریسون را هم در دنیای تاریکِ خونآلودش شریک کند. باید منتظر قسمتهای بعدی باشیم و خودمان را برای قتلهای آینده آماده کنیم.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
لعنتی زودتر کامل بیا