نقد فیلم زمانی برای مردن نیست – خداحافظ آقای باند
تا قبل از اینکه دنیل کریگ باند را احیا کند، باند مرده بود. پیرس برازنان علیرغم آن چهره تمام انگلیسی و طنز سنتی باند خوبی از کار در نیامد. حداقل به اندازه شون کانری و ...
تا قبل از اینکه دنیل کریگ باند را احیا کند، باند مرده بود. پیرس برازنان علیرغم آن چهره تمام انگلیسی و طنز سنتی باند خوبی از کار در نیامد. حداقل به اندازه شون کانری و راجر مور خوب نبود. اما با حضور دنیل کریگ باند زیر و رو شد. البته که او هم انگلیسی بود. اما نه یک انگلیسی تر و تمیز اتو کشیده به سیاق باندهای قبلی. بلکه او یک باند ورزشکار و هیکلی بود که هوش و طنز و زیبایی جسمانی را یک جا داشت. حالا و در زمان مردن نیست باند به پایانش خودش رسیده و پایان باند دنیل کریگ را باید پایان یک دوران هم دانست.
دو صفر هفت بعدی احتمالاً زن و سیاه پوست خواهد بود. آنطور که جهان لیبرالیزه شده آمریکایی خواهد پسندید. باند با آن پوست سفید و جذابیتهای مردانه و هیکل ورزشی زیادی سنتی بود. باند مردی بود برآمده از سنتهای سلطنتی انگلیسی که خلق شده بود تا سرباز ملکه باشد. اما دو صفر هفت بعدی باید چیزی باشد که رسانهها و تماشاگر امروز میپسندد.
کمی عامتر و خب نماینده اقلیتهایی که احساس میکنند در تمامی این سالها حقشان خورده شده و سهمی از بازار سینما نداشتهاند. از این جهت زمانی برای مردن نیست. فیلم مهمی است. به نظر میآید باید چیزهای قدیمی و سنتهایی که به آنها عادت کردهایم را چال کنیم و منتظر چیزهای نو، چیزهایی که با جهان لیبرالیزه شده امروز تطبیق دارد آماده کنیم. به جز این زمانی برای مردن نیست، سنت تمام فیلمهای باندی را رعایت کرده است.
فیلمی مبتنی بر صحنههای اکشن جذاب و خط داستانی قدرتمند که تمام قدرت و انرژی خود را از جذابیتهای مردانه کریگ میگیرد. زمان مردن نیست آخرین فرصت برای کسانی است که باند را در همان قد و قامت مردانه و مبتنی بر سنتهای قدیمی میخواهند. فیلم هم چیزی برای این مخاطبان کم نمیگذارد. باند را در همان قامت مردانه در حال انجام ماموریتی خطرناک نشان میدهد و این بار یک خط قصه پُررنگ رمانتیک هم چاشنی کار میکند تا ما وجوه عاطفی باند را هم ببینیم و با این قهرمان سنتی خداحافظی با شکوهی داشته باشیم.
قطب شر ماجرا هم این بار شخصیت پیچیدهتری دارد و هدفش از جدال با باند کسب ثروت یا قدرت نیست. او به دنبال حل یک بحران درونی و روانی است. سافین با آن گذشته سیاه و دردناک همزاد باند است. مرد شروری که هدفش با باند یکی است اما راه متفاوتی را در پیش گرفته. همین موضوع او را چنان به باند نزدیک میکند که تا دم مرگ هم از او جدا نمیشود. این شور و جذابیت شخصیت منفی باعث شده میان قطبهای منفی و مثبت فیلم تعادل خوبی برقرار شود و کشمکشهای دو سمت منازعه جذابیت خاصی پیدا کند.
باند به پایان خودش رسید اما ماجراهای جاسوسی این مجموعه فیلمها به نظر ادامه خواهد داشت. جهان امروز پذیرای سنت باندی نبود. همه چیز در حال تغییر است و مامور دو صفر هفت هم برای بقا باید تغییر میکرد. برای ما که همان باند سنتی را دوست داریم پذیرش این موضوع تلخ است اما از آن گریزی نیست. مثل اینکه چارهای نیست و ما عشاق سنتی باند تنها باید زیر لب زمزمه کنیم: خداحافظ آقای باند. ممنون برای لحظات زیبایی که برای ما ساختی.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مرسی از شروع عالی پارگراف دوم اقای وکیلی XD
کاش یه امتیاز نهایی هم میدادین
تاحالا هیچ فیلمی از سری جیمز باند ندیدم
کسی میدونه به چه ترتیب باید ببینم؟ اصلا حتما باید اون قدیمی هارو ببینم تا داستان رو متوجه بشم؟
ممنون میشم کمکم کنید
به ترتیب شما اینشکلی باید تماشاشون کنید:
Casino Royale (2006)
Quantum of Solace (2008)
Skyfall (2012)
Spectre (2015)
No Time to Die (2021)
ما که اول کازینو رویال رو دیدیم بعد اسکای فال احتمالا بعدش یک ذره ارامش رو ببینیم
شخصیت منفی های اسکای فال و کازینو رویال کجا، این کجا، شخصیت منفی خوب در نیومده بود اون ۰۰۷ زنمکه دیگه بدتر با اون بازی مسخره
یه نکته منفی هست، نقد خیلی کوتاه بود ولی همزمان نکته مثبت هم هست چون خلاصه تره.
من فکر می کنم همین حد کافی بود، حداقل برای این فیلم؛ واقعاً دوست داشتم که یه متن کوچیکی بود و هیچ چیز اضافه ای نداشت(دقیقاً برعکس نظر من :))، و جزعیاتش در حد یک مخاطب عام بود نه بیشتر (اگه یه کسی که تو سینما کار می کنه یا درس میخونه واقعاً این انگار خلاصه دو خطی فیلمه)
ممنون بابت نقد خوبتون.