نقد فیلم King Richard – یک درام خانوادگی متفاوت و شاد
درام بیوگرافی «شاه ریچارد» داستان پدری را روایت میکند که تصمیم دارد نام دخترانش وینس و سرنا را در تاریخ ورزش جهان ثبت و درج کند. خواهران ویلیامز نامهای معروفی هستند، اما ریچارد ویلیامز کسی ...
درام بیوگرافی «شاه ریچارد» داستان پدری را روایت میکند که تصمیم دارد نام دخترانش وینس و سرنا را در تاریخ ورزش جهان ثبت و درج کند. خواهران ویلیامز نامهای معروفی هستند، اما ریچارد ویلیامز کسی است که معمولاً فقط برای طرفداران ورزش تنیس نام آشنایی است. اما احتمالاً این ماجرا بعد از نمایش فیلم شاه ریچارد تغییر خواهد کرد. این اثر سینمایی فیلمی است که به واسطه روایتی جذاب و ریتمی سریع مخاطب را در کمترین زمان ممکن به درون قصهاش میکشاند؛ چه چیزی بهتر از این میخواهید؟ در ادامه با نقد فیلم King Richard همراه ویجیاتو باشید.
درامهای ورزشی، به ویژه آنهایی که در فصل جوایز به نمایش گذاشته میشوند، بارها و بارها مورد تحسین مخاطبان و آکادمی اسکار قرار گرفتهاند و حتی با وجود ساختار داستانی مشابه، یکی از قابل اعتمادترین ژانرهای سینمایی هستند. اما چرا؟! چون این آثار چه بر اساس ورزشکاران یا رویدادهای واقعی زندگی باشند («ارابههای آتش» - «The Fighter») یا چه براساس تخیل نویسنده («راکی» - «محبوب میلیون دلاری»)، به خاطر وجود یک فرمول آشنا و ایجاد انگیزه در مخاطب، حکم یک دوجین سکه طلا را داراند.
حالا فیلم «شاه ریچارد» به ظاهر جدیدترین افزودنی این لیست است که از دور شبیه به طعمه دلپذیر اما معمولی جوایز سینمایی است. با این حال، تنها پس از چند صحنه، کاملاً مشخص میشود که «شاه ریچارد» از پارچه دیگری بریده شده است. اگرچه فیلم چارچوبی آشنا دارد، اما در هر پلان قدرت، اشتیاق و ظرافتی عفونی القا میشود که به این داستان اجازه میدهد درام ورزشی را در قویترین و هیجانانگیزترین حالت خود به شیوههای شگفتانگیزی نشان دهد. شاه ریچارد ممکن است از منظر داستانی سریع حرکت کند، اما از درنگ کردن در برخی لحظات خانوادگی که به آن اصالت میبخشد، هراسی ندارد.
برخی ممکن است از دانستن اینکه تمرکز فیلم روی خواهران ویلیامز یعنی سرنا یا وینس نیست، بلکه پیرامون پدرشان ریچارد است، ناامید شوند. اما آیا همه ما قبل از تماشای این فیلم بارها نام این دو را در زندگی واقعی نشنیدهایم یا اخبار شگفتیسازی این دو را ندیدهایم؟ در 30 سال گذشته، وینس و سرنا بارها و بارها در مقابل چشمان مردم ورزش دوست جهان در زمین تاریخ ساز شدهاند. بنابراین، کینگ ریچارد به کارگردانی رینالدو مارکوس گرین و تهیهکننده اجرایی خواهران فوق ستاره، قصد دارد نشان دهد که چگونه این دو نفر به آنجا رسیدند و پدرشان چه نقشی در این موفقیت داشت.
در اولین نمای این فیلم ریچارد ویلیامز (ویل اسمیت)، مرد سیاهپوست میانسالِ لاغر اندام و تقریباً ترسناکی که با همسر و پنج دخترش در کامپتون زندگی میکند، میگوید: «من در کسب و کار قهرمانسازی هستم. با این حال، در شروع فیلم شاه ریچارد، او هنوز هیچ قهرمان قانونی را مطرح نکرده است. وقتی فیلم شروع میشود، این پدرسالار در حال مربیگری دو دختر خردسالش وینس (سانیه سیدنی) و سرنا (دمی سینگلتون) است و میزبان تمرینات این دو بعد از مدرسه در زمین تنیس فرسوده آن محل است که در آن اعضای باندهای جرم و جنایت رنگین پوست به دخترها نگاه بد میکنند و گهگاهی پدرشان را کتک میزنند. اما ریچارد نقشهای دارد و مدتهاست که آن را داشته است: وقتی یک روز فهمید که یک تنیسور میتواند در یک بازی چقدر پول دربیاورد، به خانه رفت و به خانم ویلیامز گفت: «ما به دو فرزند دیگر نیاز داریم».
ریچارد نسخه خودش را از رویای آمریکایی دارد. او به جای اینکه برای کسب موفقیت برای خودش تلاش کند، آن را برای فرزندانش میخواهد. او نیز مانند هر کس دیگری که چنین رویایی دارد، مایل است کار کند، اما این یک تلاش جمعی خواهد بود. وقتی وینس و سرنا نیاز به تمرین دارند، تمام خانواده در ون جمع میشوند و سواری برای رسیدن به مقصد همیشه برای همه سرگرمکننده است؛ و همین جزئیات ریز، گوهری است که فیلم شاه ریچارد را به اثری شاخص و متفاوت در این ژانر بدل میکند. البته بیش از همه باید به این نکته اشاره کرد که وجه اصلی که «شاه ریچارد» را از درامهای ورزشی مشابه جدا میکند، نگاه نژادی خاص آن به این نوع تمثیل است.
برای مثال ریچارد روشن میکند که نمیخواهد دخترانش بر اساس نژادشان تعریف شوند یا به خاطر رنگ پوست یا جامعهای که در آن بزرگ شدهاند، به آنها «آزادی» داده شود. اما نادیده گرفتن لایههای سیاهی که در تار و پود فیلم تعبیه شده است غیرممکن است. در واقع این فقط همان داستان قدیمی برخی از ورزشکاران نیست که از شانسها استفاده میکنند و قهرمان میشوند؛ بلکه این فیلم گواهی است بر قدرت روح یک انسان سیاهپوست. فیلم شاه ریچارد جشنی از رفاقت است که شاید این روزها در غرب، تنها در خانوادههای سیاهپوست یافت میشود، در واقع فیلم نگاهی جامع به طول عمر مفید یک سیاهپوست در آمریکا است.
پدر خواهران ویلیامز میرود تا آیندهای امن و مرفه را برای دختران سیاه پوست خود در دنیایی تضمین کند که آرزو دارد با هر فرصتی آنها را شکست دهد. جدا کردن «شاه ریچارد» از این بافت نژادی غیرممکن است، و تلاش بیهوده خواهد بود، زیرا برای طنین عاطفی نهایی و اهمیت اجتماعی گستردهتر آن در این دوران پرآشوب کاملاً ضروری است. «شاه ریچارد» تجربه سیاهپوستان در آمریکا را در درخشانترین، جسورانهترین و زیباترین حالت خود نشان میدهد، و نمیتوان گفت که چقدر نمایش این ماجرا در سال 2021 خیرهکننده است. اما تمام اینها به لطف بازی خیرهکننده ویل اسمیت به چشم نخواهد آمد.
عملکرد عالی ویل اسمیت در این فیلم او را به یکی از پیشتازان قطعی جوایز اسکار تبدیل میکند. اسمیت بدون شک قرار است نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد را برای بازی خارقالعادهاش در نقش شخصیت اصلی دریافت کند، و همچنین احتمال زیادی وجود دارد که او این مجسمه طلایی را به خانه ببرد. نقش ریچارد ویلیامز همان اجرای ویل اسمیت است که سالهاست منتظر آن هستیم اما ندیدهایم؛ او 100٪ به این نقش متعهد است و به عنوان یکی از بزرگترین ستارههای سینمایی تمام دوران هالیوود، به این نقش هویت میبخشد. بدون شک این یک اجرای پر زرق و برق یا باشکوه نیست، او در اینجا نیست که دگرگونیهای فیزیکی شدیدی ایجاد کند یا با روش بازیگری متفاوت از اسکار گدایی جایزه کند، بلکه او به سادگی خود را محو این نقش و اجرای درستش میکند.
و اگر اسمیت قلب فیلم است، آنجانو الیس که نقش اوراسن «براندی» ویلیامز، همسر ریچارد را بازی میکند، روح آن است. او روح بسیار زیادی به شخصیت مادر خانواده میبخشد و حضور او واقعاً در پویایی فیلم ضروری است. صحنههای بزرگ او با اسمیت جذاب هستند، اما این لحظه آرامتر او با فرزندانش است که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد.
البته بدون تردید ویل اسمیت و الیس تنها نکته شاخص فیلم نیستند؛ چرا که تماشای تلاش خواهران ویلیامز درون این کار نیز مغناطیسی است. اگرچه داستان آنها گاهی نسبت به داستان پدرشان ثانویه به نظر میرسد، اما وقتی تمرکز بهویژه در نیمه دوم به سمت آنها میرود، فیلم جلوه دیگری به خود میگیرد. این تا حد زیادی به بازی سانیا سیدنی و دمی سینگلتون بازمیگردد که در نقش وینس و سرنا بازیهای خیرهکنندهای ارائه میکنند و ذات دو تن از مشهورترین زنان ورزشکار تمام دوران را به تصویر میکشند. سیدنی بهعنوان وینس، بهویژه در نقش یک تنیسباز شگفتانگیز و یک دختر جوان که سعی میکند در جو مسموم پیست تنیس بلعیده نشود بسیار عالی است - محیطی که پدرش به شدت تمایلی به قرار دادن او در معرض آن ندارد.
در همین حال، اجرای سینگلتون نیز ناامیدی حاصل از اینکه شخصیت او مجبور است زیر سایه خواهر بزرگترش به طرز درخشانی بایستد را به درستی منتقل میکند، و در حالی که نقش او کاملاً کمتر از این دو است، اما شیمی عالی را با خواهر خود به اشتراک میگذارد. اگر این دو هنرپیشه جوان کار خود را حرفهای در هالیوود ادامه دهند، آینده بسیار امیدوار کنندهای در پیش دارند. اما علت در آمدن این بازیهای چیست؟! قطعا یک فیلمنامه ساده اما قوی.
اصرار به اینکه فرزندانتان از اوقات بی دغدغه دوران کودکی لذت ببرند در مقابل اجازه دادن به آنها برای پذیرش کامل استعدادهای خارقالعاده خود. محافظت از عزیزان در مقابل اعتماد به آنها برای انجام بهترین انتخاب برای خود و داشتن تواضع در مقابل اعتماد به نفس، تمام اینها از فیلمنامه کار بیرون میآید و شاه ریچارد با تمام این دوگانگیهای پیچیده برخورد میکند، و این کار را به شیوهای ظریف و شادیبخش انجام میدهد و آن را به یکی از نفسگیرترین و دلانگیزترین فیلمهای سال تبدیل میکند.
اما هر فیلم ورزشی موفقی باید راهی برای به تصویر کشیدن هیجان ورزش نیز پیدا کند و کینگ ریچارد کاملاً این کار را انجام میدهد. کارگردان، رینالدو مارکوس گرین، سکانسهای مختلف تمرین و مسابقه تنیس را به شکل هیجانانگیزی که ارزشش را دارند، به لطف انتخابهای خلاقانه قاببندیها و تدوین دقیق به نمایش میگذارد. تنیس چیزی نیست که در طول تاریخ سینما آنقدرها روی پرده به تصویر کشیده شده باشد، اما فیلمسازی پویای شخص گرین ثابت میکند که چگونه میتوان حتی مستقیم ترین رالی رفت و برگشت را از نظر بصری جذاب کرد. این به ویژه در طول مسابقه تنیس اوج فیلم، که با تعلیقی دلخراش ارائه میشود، صادق است.
با در نظر گرفتن همه چیز، شاه ریچارد هم برای رای دهندگان اسکار و هم برای مخاطبان عام که در سال گذشته آنقدر فیلم واقعاً خوش ساخت و حس خوب برای انتخاب نداشتند، بسیار لذت بخش خواهد بود. یک درام خوب سنتی و پر از اجراهای عالی و فیلمسازی شیک، دقیقاً همان چیزی است که بسیاری در حال حاضر به دنبال آن هستند، و اگرچه فیلم با رویکردی فرمولی اما استاندارد ساخته شده است، ولی به وضوح همچنان فیلمی است که عشق و علاقه زیادی به سوژه هایش دارد. به راحتی میتوان به تریلر نگاه کرد و آن را طعمه اسکار نامید، اما مطمئناً این فیلم بسیار فراتر از همه صحبتهای مربوط به جوایز است.
این که یک فیلم میتواند به راحتی با چنین جمعیتی گسترده از بینندگان ارتباط برقرار کند، تنها به شانس متکی نیست. بلکه قطعا خود فیلم چیزی در درونش دارد که مخاطب و منتقد را وادار به تعریف و تمجید کرده است. شاه ریچارد داستان خانواده ویلیامز را به شیوهای شگفت انگیز، محترمانه و زیبا بیان میکند. از طرفی توجه به جزئیات، تکنیکهای داستان سرایی جسورانه و تمرکز بر گرما و عشق خانوادگی، این فیلم را متمایز میکند. بنابراین شاه ریچارد سزاوار هر اونس جوایزی است که در آینده میگیرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا فیلم عالی ای هست نه فقط یک درام خانوادگی بلکه یک درام ورزشی عالی و درجه یک هست به نظرم نباید فقط به جوایز این فیلم در اسکار نگاه کرد باید به تاثیرات این فیلم در آینده توجه کرد.
کاملاً موافقم، فیلمِ بسیار تأثیرگذاری هستش