نقد سریال Hawkeye (اپیزود پنجم) – خودنمایی آقای شرور

قسمت پنجم سریال پُر حادثه، ماجراجویی و کمدی Hawkeye امیدها و انتظارات طرفداران را برآورده کرد، خطرات را برای فینال افزایش داد و زمینه را برای داستان‌های آینده MCU فراهم کرد. در واقع این اپیزود پُر از پیچ و خم بود، اما بزرگترین افشاگری خود را برای آخرین لحظه حفظ کرد. حالا ما به طور جدی باید در مورد این اتفاق صحبت کنیم، بنابراین اگر این قسمت را تماشا نکرده‌اید، پس از مشاهده آن، این مطلب را بخوانید. در ادامه با نقد سریال Hawkeye همراه ویجیاتو باشید.

در طی پنج قسمت، Hawkeye فیلم‌های قبلی MCU را بیش از هر سریال دیگر مارول، در چارچوب داستان سرایی خود بافته است. کوین فایگی، در گذشته توضیح داده است که چگونه سریال‌های استریم مارول در فیلم‌های آن تأثیر می‌گذارند، و بالعکس، اما اکنون شاید با سریال Hawkeye برجسته‌ترین نمونه از این استراتژی را تماشا می‌کنیم. این اثر ممکن است داستانی در مورد کلینت بارتون باشد، اما همچنین داستانی در مورد کیت بیشاپ، مایا لوپز و اخیراً یلنا بلوا است.

تمام سریال‌های لایو اکشن قبلی MCU، صحنه‌ها یا خطوط دیالوگی از فیلم‌های انتقام‌جویان را تا حدی به عنوان بلوک‌های سازنده روایت‌های جدید خود استفاده کرده‌اند، اما اکنون هاکای آن‌ها را به داستان‌های اصلی تبدیل می‌کند و این فرمول را برای شخصیت‌های جدید که نقش‌های بزرگ تری در فاز 4 و فراتر از آن ایفا خواهد کرد، به کار می‌برد. این مجموعه با معرفی کیت، مایا و کینگ‌پین، و همچنین معرفی مجدد یلنا در این اپیزود، پایه‌های بسیاری از روایت‌های بعدی مارول را می‌سازد. بنابراین،سریال Hawkeye به عنوان پل بین گذشته و آینده MCU عمل می‌کند.

اما این اپیزود تقریباً به اندازه سایر قسمت‌های ماقبل آخری که تاکنون در سریال‌های دیزنی پلاس دیده‌ایم انفجاری نبود. با این حال، ما شاهد توسعه شخصیت کلینت، کیت، یلنا و حتی النور بودیم که این خود یک نکته مثبت است. از طرف دیگر با حوادث داستانی این اپیزود معلوم شد شخصیت شرور سریال نیز ممکن است کینگ‌پین یا همان ویلسون فیسک با بازی وینسنت دن آفریو باشد، اما در واقع النور بیشاپ کماکان عنصر محوری شرارت در این سریال است؛ چرا که رفتارهای دوگانه و خیانت او در پشت صحنه همان چیزی است که سریال را هدایت می‌کند.

جدا از این ماجرا، نقطه برجسته واقعی اپیزود پنجم، علاوه بر فریم‌های پایانی آن، صحنه بین یلنا و کیت بود. بنابراین، آفرین به هر دو بازیگر زن، فلورنس پیو و هایلی استاینفلد، برای تبادل تنش در این صحنه؛ این سکانس شیرین و جذاب از جهاتی بسیار عالی بود، اما چرا؟ چون که دیدم یلنا فقط دنبال خون نیست. او با کیت جنبه نرمتر و بازیگوشی از خود نشان داد. اما وقتی ماموریت او به معنای تجارت باشد، این شخصیت به شدت جدی است و این ماجرا را دیدنی‌تر می‌کند.

صحنه بین یلنا و کیت ممکن است نقطه عطفی در MCU باشد زیرا استودیو مارول همچنان به تولید فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی ادامه می‌دهد و این زوج نماینده بیوه سیاه جدید و هاکای در نسل بعدی ابرقهرمانان هستند که برای نجات دنیا باقی مانده‌اند. اما تبادل دیگری که استادانه بود بین کلینت و مایا در پایان اپیزود بود. ترکیب داستان و کاراکتر به من امید زیادی پیرامون آینده مایا می‌دهد. این شخصیت و سریال آینده او، اکو، قبل از آمدن Hawkeye به اندازه کافی هیجان‌انگیز بودند. اما حالا به اثری مورد انتظارتر بدل شده است.

اما در سوی دیگر اپیزود پنجم سریال، ما زیاد جک دوکین را ندیدیم، اما او احتمالاً پس از دستگیری توسط پلیس، در فینال کار باز خواهد گشت. در مورد فاش شدن شرور و برخی راز‌ها در پایان اپیزود نیز باید گفت: این فقط نشان می‌دهد که النور چقدر فریبنده و دارای پیشینه سیاهی در گذشته است؛ و البته بالاخره کینگ پین را نیز دیدیم، شخصی که کلینت به وضوح نمی‌خواست در این داستان دخالت کند، اما به نظر می‌رسد که او برای فینال سریال ظاهر می‌شود.

در پایان آخرین قسمت Hawkeye، کیت بیشاپ یک پیام متنی از دوست جدیدش یلنا دریافت می‌کند. پیامی که با آن معلوم شد، مادر کیت (ورا فارمیگا) واقعاً شرور سریال است (ما آن را می‌دانستیم!) اما رئیس او یک شگفتی بزرگتر است. شگفتی که می‌گوید سلطان جنایت پشت همه چیز است.

کینگ‌پین با نام اصلی ویلسون فیسک و با بازی وینسنت دن آفریو در سریال Daredevil از نتفلیکس، یک رئیس افسانه‌ای جنایتکار در تاریخ مارول است. در ظاهر دشمن اصلی او معمولا مرد عنکبوتی است، اما او ثابت کرد که آنتاگونیست خوبی برای مت مرداک نیز هست. او همچنین پدر خوانده شخصیت اکو در کمیک‌ها است، که فرض می‌کنیم در MCU نیز چنین است. اما هرچه هست با ورود او به جهان مارول اساساً موازنه قدرت دستخوش تغییرات می‌شود و دنیای سینمایی مارول هرگز مثل قبل نخواهد بود. هنوز ما به عنوان مخاطب چیز خاصی از او نمی‌دانیم، اما در هر صورت، زمانی که او شخصاً در فینال Hawkeye ظاهر شود، احتمالاً چیزهای بیشتری متوجه خواهیم شد.

اما یک نکته ویژه: درست زمانی که WandaVision پتانسیل‌های چندجهانی و چگونگی استفاده از آن‌ها برای ارجاع به فیلم‌های گذشته مارول را بررسی کرد، لوکی کانگ فاتح (جاناتان میجرز) را معرفی کرد و این ایده را مطرح کرد که ما می‌توانیم چندین قهرمان مشابه را در آینده ببینیم و البته فالکون و سرباز زمستان نیز به تیم ابرقهرمانی دیگری که توسط والنتینا جولیا لوئیس دریفوس سازماندهی شده بود، اشاره کرد. سریال Hawkeye پتانسیل‌های ممکن را در MCU نشان می‌دهد، و Kingpin یکی از آن‌ها است.

البته با وجود اینکه هاکای به طور مداوم شخصیت‌های جدیدی مانند اکو، یلنا و حالا کینگ‌پین را معرفی می‌کند، اما کماکان این سریال توانسته است پیوند بین کلینت و کیت را در کانون توجه قرار دهد. کیت و کلینت تقریباً به اندازه اپیزود هفته گذشته با هم وقت نمی‌گذرانند، اما صحنه‌هایی که با هم دارند به زیبایی کار می‌کنند، خواه این صحنه‌هایی باشد که کیت پیام‌های زیادی روی تلفن کلینت گذاشته یا یک صحنه بسیار دوست‌داشتنی که هر دو یک تیر را کنار هم نگه می‌دارند؛ به‌گونه‌ای که می‌بینیم این همکاری در نهایت تثبیت شده است، حرکتی که نشان می‌دهد چقدر این دو به یکدیگر اهمیت می‌دهند.

اما در مجموع این سریال مارول چیزهای زیادی برای ارائه دارد که شما مدام به این فکر می‌کنید که آیا همه‌ چیز چگونه در یک قسمت باقی‌مانده هفته آینده بسته می‌شود. به طور کلی قسمت پنجم نیز به نسبت ابعاد این کار خوب بود، و من نمی‌توانم صبر کنم تا ببینم همه چیز در هفته آینده چگونه به پایان می‌رسد. البته گاهی اوقات هیاهوی زیاد در مورد سریال‌ها و فیلم‌های MCU به قدری فراوان است که همه ما قربانی انتظارات فزاینده می‌شویم، اما این بار باید سطح انتظارات را کنترل کرد.

با این اوصاف در حالی که تنها یک قسمت از سریال Hawkeye باقی مانده است، و همه دشمنان کلینت و کیت از سایه بیرون آمده‌اند، مهمانی قریب‌الوقوع کریسمس النور بیشاپ نوید یک نتیجه دراماتیک را برای این فصل می‌دهد. آیا کلینت می‌تواند به قول خود برای بازگشت به خانواده در کریسمس عمل کند؟ یا خیر! باید صبر کرد و دید.