نقد فیلم Spider-Man: Far From Home – نقطه پایان؛ سر خط
مسیری که مارول در ۱۱ سال اخیر طی کرده، پر از سختی، چالشهای متنوع و فراز و نشیب بوده. در سال ۲۰۰۸ و با آغاز این راه، تصور اینکه فیلمهای ابرقهرمانی در سطح جهانی به ...
مسیری که مارول در ۱۱ سال اخیر طی کرده، پر از سختی، چالشهای متنوع و فراز و نشیب بوده. در سال ۲۰۰۸ و با آغاز این راه، تصور اینکه فیلمهای ابرقهرمانی در سطح جهانی به محبوبیت امروز برسند، بسیار سخت بود. ۲۳ فیلمی که از دنیای سینمایی مارول اکران شدهاند، روندی سینوسی را طی کرده و با گذشت زمان به پختگی مد نظر رسیدهاند. فیلم Spider-Man: Far From Home در انتهای مسیر سه فاز اول این دنیای سینمایی قرار دارد. در ادامه، با ویجیاتو همراه باشید تا به این موضوع بپردازیم که آیا این عنوان توانسته این جهان را به مرحله بعد پیوند بزند یا در القای روایت مناسب جایگاهش ناموفق بوده.
- کارگردان: جان واتس
- بازیگران: تام هالند، زندایا، جیک جیلنهال، ساموئل ال. جکسون، کوبی اسمالدرز، جان فاورو و ماریسا تومی
- بودجه: ۱۶۰ میلیون دلار
در ادامه بخشهایی از روایت فیلم Avengers Endgame را اسپویل میشوند.
چندین ماه پیش بود که بعد از یک سال انتظار، فیلم اونجرز اندگیم اکران شد و توانست چه از نظر فنی نظر منتقدان و چه از نظر جذابیت نظر طرفداران سینما را به خود جلب کند. در ابتدا تصور میشد که این فیلم، آخرین عنوانی باشد که از فاز سوم دنیای سینمایی مارول شاهد آن خواهیم بود، اما کوین فایگی، اعلام کرد فیلم Spider-Man: Far From Home آخرین عنوان از فاز سوم این دنیاست.
جایگاه اندگیم، از همان ابتدای ماجرا و در زمان برنامهریزی فیلمهای مارول از اهمیت زیادی برخوردار بود. در این فیلم شاهد سرنوشت شخصیتهایی بودیم که به مدت ده سالْ چه در فیلمهای سولو، چه در عناوین اونجرز و حتی در آثار دیگر شخصیتها، آنها را همراهی کردهایم. بنابراین اندگیم را باید پایانبخشِ بخشی از دنیای مارول بدانیم و با اینکه در آن، مارول با زیرکی توانست آینده برخی شخصیتهای خود را به مخاطب القا کند، وظیفه وارد کردن این دنیا به مرحله بعدی بر دوش فیلم اسپایدرمن: دور از خانه است. اگر این فیلم نتواند آن طور که باید حق مطلب را نسبت به این موضوع ادا کند، موفقیت ادامه دنیای سینمایی مارول در هالهای از ابهام قرار میگیرد و اگر در این امر موفق عمل کند، دنبالکنندگان انگیزه پیدا میکنند تا دوباره سالهایی متمادی را پای این جهان بنشینند.
با انتشار تریلر فیلم Spider-Man: Far From Home، با اتمسفر آن آشنا شدیم. در این اتمسفر شاهد پیتر پارکری هستیم که با جهان پس از اعمال «تانوس» و شکست آن سر و کار دارد. حال، همه ما انتظار پیتر پارکری را میکشیم که پس از سفر در فضا، تجربه شکست و حتی به نوعی مرگ، سپس زنده شدن و شرکت در یکی از بزرگترین نبردهایی که دنیا به خود دیده، دارای بلوغی شده باشد که بتوانیم آن را در اعمال او حس کنیم. اما مارول و کارگردان این فیلم، «جان واتس» به خوبی همان درک همیشگی مخاطب از اسپایدرمن تام هالند را حفظ میکنند. با این حال، شخصیت او دچار تغییراتی شده که شاید در ابتدای فیلم نامحسوس باشند، اما هر چه جلوتر میرویم، آنها آشکارتر و برجستهتر میشوند.
این فیلم از همان ابتدا به ما میفهماند که همچنان شاهد جو کلی دبیرستانی و نوجوانی آن باشیم، اما این موضوع اصلا بدین معنا نیست که مفاهیم بزرگسالانه در آن مطرح نمیشوند. درست همانند دیگر عناوین مارول، شاید شاهد پوستهای فانتزی روی موجودیت فیلم باشیم، اما ماهیت آن سعی دارد تا فلسفههایی را بیان کند که در دنیای واقعی و کنونیمان با آنها دست و پنجه نرم میکنیم.
همانطور که از پیشتر میدانستیم، وقایع فیلم Spider-Man: Far From Home درست در ادامه داستان اونجرز اندگیم روایت میشوند. اسپایدرمن حال با دنیایی بدون تونی استارک یا همان آیرون من طرف است که به محافظی همچون او نیازمند است. هشت ماه از واقعه «The Blip» یا بازگشت کسانی که پودر شده بودند، گذشته و دبیرستانی که در اولین نسخه از اسپایدرمن دنیای سینمایی مارول شاهد آن بودیم، سال تحصیلی خود را آغاز کرده. در طرف دیگر شاهد نیک فیوری و ماریا هیل هستیم که برای اولین بار با جانورانی به نام «Elemental» روبرو میشوند. در این بین، «کوئنتین بک» که با نام «میستریو» شهرت یافته، با این المنتالها مبارزه کرده و آن را کنترل میکند.
پیتر پارکر تماسهای نیک فیوری در این مورد را رد کرده و از آنسو دبیرستان تصمیم میگیرد تا دانشآموزان را طی سفری به مدت دو هفته به اروپا ببرد. در این سفر، نیک فیوری با پارکر ملاقات کرده و او را با میستریو و خطر المنتالها آشنا میکند. بک یا همان میستریو اظهار میکند المنتالها خانواده او را از بین بردهاند و او از جهان دیگری میآید. اینجاست که به نظر شاهد ورود «مولتیورس» به دنیای سینمایی مارول هستیم. پارکر با دریافت عینک تونی استارک با یادداشت «برای جانشین بعدی من»، دعوت فیوری برای مبارزه با این جانوران را رد میکند.
این عینک که نقش مهمی در روایت فیلم Spider-Man: Far From Home دارد، به هوش مصنوعی منحصربهفردی به نام «E.D.I.T.H.» مجهز است که صاحب خود را به تمام پایگاههای اطلاعاتی صنایع استارک و سلاحهایی مخصوص دسترسی میدهد. فیوری نیز کنترل اردوی دبیرستان را بهدست میگیرد و آن را به شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک میبرد. جایی که انتظار میرود المنتال آتش حملهای را تدارک دیده باشد. در نتیجه فداکاریهایی که میستریو در مبارزه انجام میدهد، پارکر قانع میشود او میتواند جانشین مناسبی برای استارک باشد و عینک ذکر شده را به او میدهد.
از نظر داستانی، این فیلم به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول تا جایی است که تا کنون از آن یاد کردیم. بخش دوم از جایی آغاز میشود که فیلم به هویت و اهداف اصلی میستریو میپردازد. میستریو در اصل با تکنولوژی مخصوص و به کمک پهبادهای ویژه و دیگر کارمندانی که انگیزه عمل در تضاد با صنایع استارک دارند، المنتالها را خلق کرده. بک پیش از این در بخش هولوگرامهای این صنایع و روی تکنولوژیای به نام «B.A.R.F.» که در ابتدای فیلم Captain America: Civil War آن را شاهد بودیم، کار میکرده و به علت اخلاق نامتعادل از آنجا اخراج شده. از همینجا تمامی رؤیاهایمان از آینده مولتیورس در دنیای سینمایی مارول نقش بر آب میشوند.
MJ که پارکر به او علاقهمند میشود، متوجه هویت اسپایدرمن او میشود و هر دوی آنها، با بخشی از وسایل خلق توهمهای میستریو آشنا میشوند. اینجاست که پیتر متوحه اشتباه خود شده و قصد میکند آن را جبران کند. از این مرحله به بعد، شاهد مبارزات اسپایدرمن و میستریو هستیم.
فیلم Spider-Man: Far From Home از عناوین پیشین دنیای سینمایی مارول مواردی را به ارث برده. طی فیلمهای Guardians of Galaxy از «جیمز گان»، شاهد سفر شخصیتها در فضا با تمی موزیکال بودیم. فار فرام هوم با زیرکی هر چه تمام، سعی میکند این تم موزیکال را برای سفرهای زمینی دانشآموزان استفاده کند. واتس در این امر موفق بوده و توانسته استفادههای مناسبی از موسیقی کند تا حس روایت منتقل شود. این استفاده از موسیقی درست و به اندازه مناسب انجام میشود؛ به طوری که اگر کمتر یا بیشتر میبود، تعادل بین موسیقی و روایت را از بین میبرد.
دروغ نیست اگر بگوییم فیلم Doctor Strange نه تنها بین فیلمهای دنیای سینمایی مارول، بلکه میان تمام فیلمهای تاریخ یکی از بهترین جلوههای ویژه بصری را داشت. «استفان سرتی» و «ریچارد بلاف» در دکتر استرنج، توانستند مرموز بودن جهان این شخصیت را به طوری فراموشنشدنی به تصویر بکشند. اولین مبارزه تن به تن اسپایدرمن و میستریو (که البته نمیتوان آن را واقعا تن به تن دانست!) با صحنههایی زیبا و عجیب همراه است که بیننده را به یاد فیلم دکتر استرنج میاندازد.
«متیو جی. لوید» و شرکت Industrial Light & Magic که متعلق به دیزنی است، روی عناوینی دیگر از این دنیای سینمایی کار کردهاند و در این فیلم نیز به بهترین نحو تصاویری به یاد ماندنی خلق میکنند. فیلمبرداری و جلوههای ویژه فیلم Spider-Man: Far From Home در اندازههای وسیعی صورت میگیرند و میتوانند مخاطب را درگیر روایت کنند.
«سم ریمی» قصد داشت میستریو را در حد چندین سکانس به اسپایدرمن 4 بیاورد که با دیدن میستروی «جیک جیلنهال» میتوانیم از ساخته نشدن آن، به خوبی یاد کنیم. زیرا طبق توضیحات ریمی، اولین سکانسهایی که میستریو در سینمای مدرن و امروزی حضور مییافت، قطعا به هوشمندی روایت میستریو در اسپایدرمن: دور از خانه نمیبود. همهچیز در مورد میستریو در این فیلم هوشمندانه و درگیرکننده پیش میرود. از شخصیتپردازی او گرفته تا توهمهایی که او خلق میکند. به لطف فیلمبرداری و جلوههای ویژه مطلوب، مواقعی در فیلم هستند که بیننده واقعا از واقعی یا توهم بودن سکانسها و شخصیتهایی که میبیند، مطمئن نیست.
در فیلم Spider-Man: Far From Home بهتر از نخستین عنوان سولوی اسپایدرمن، شاهد روح عاشق او هستیم. پیتر پارکری که از کمیکها میشناسیم، شخصیتی به اصطلاح عاشقپیشه است و به عشق و محبت اهمیت میدهد. خوشبختانه اسپایدرمن تام هالند هم همان مسیر را دنبال میکند و در این فیلم، پیچ و خمهای ارتباطی بین او و MJ به خوبی به تصویر کشیده شدهاند. همچنین، اثرات مرگ استارک و درگیریهای درونی پارکر با این موضوع به شیوه خوبی روایت میشوند اما شاید کارگردان میتوانست با حفظ تعادل فیلم، بیشتر به این موضوع بپردازد و مخاطب را در بیشترین حالت درگیری نگهدارد.
خطر اسپویل! ویدیوهای پس از تیتراژ پایانی فیلم Spider-Man Far From Home به بهترین نحو ممکن داستان اسپایدرمن و دنیای سینمایی مارول را جلو میبرند. در اولین ویدیو شاهد گزارشی خبری هستیم که در آن، میستریو سعی میکند مردم را متقاعد کند نبرد پایانی و خرابیهای آن تقصیر اسپایدرمن بوده، او از جهانی دیگر آمده و با کنترل پهبادهای متفاوت سعی دارد زمین را به نابودی بکشاند. نکته جالب توجه این ویدیو، بازگشت «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی. کی. سیمنز» خاطرهانگیز است که در فیلمهای ریمی شاهد آن بودیم. این شخصیت بهروز شده اما همان حس منفی خود نسبت به اسپایدرمن را حفظ کرده. در صحنه پس از تیتراژ دوم، متوجه میشویم نیک فیوری که در این فیلم میدیدیم، در اصل همان اسکرالهای معروف فیلم کاپیتان مارول بوده و ماریا هیل نیز، همسر اسکرال او به شمار میرود. خود نیک فیوری نیز در فضا تعطیلات خود را سپری میکند! پایان خطر اسپویل!
«مایکل جیاچینو» که موسیقی متن این فیلم را نوشته، دارای چندین جایزه و سابقه کار روی عناوینی War for the Planet of the Apes و Mission Impossible III است. موسیقی فیلم Spider-Man: Far From Home بد نیست، اما بهترین از بهترین کارهای او نیز محسوب نمیشود. اگر موسیقی این عنوان را با کارهای «الن سیلوستری» در فیلمهای اونجرز مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم با کار متوسطی روبرو هستیم. به هر حال، موسیقی او در نبرد پایانی به خوبی ضرباهنگ را روایت میکند و میتواند آدرنالین القایی را بیشتر کند.
فیلم Spider-Man: Far From Home اثری است که با طنز و شوخیهای بهجای خود، دنیای سینمایی مارول را اتمسفر تاریک چند سال اخیر درآورده و آن را به شیوهای درگیرکننده، به فاز بعد منتقل میکند. تام هالند طی این فیلم در نقطه اوج بازیگری خود به عنوان اسپایدرمن قرار دارد و به خوبی، ارتباطات احساسی لازم با مخاطب را برقرار میکند. جیک جیلنهال هم با بازی خوب خود، به این دنیای سینمایی مارول یکی دیگر از بهترین آنتاگونیستها را میبخشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نقد خوب بود
ولی هنوز جای کار داشت
اگه یکم فقط یکم بیشتر وارد جزییات و لایه ها بشید بهتره
سپاس
همونقدر که با تماشای سری فیلم های مارول توی این سالها لذت بردیم امیدوارم ادامه این فیلم ها همینجوری لذت بخش باشه البته من اندگیم و فارفرام هوم رو ندیدم ولی نمرات و نقد های خوبشون نشون میده فیلم های خوبی هستند از طرفی هنوز ارزو دارم که دنیای سینمایی دی سی هم به این بلوغ برسه و از دنیای سینمایی دی سی و حضور بت من و سوپرمن و جوکر دیگران بیش از پیش لذت ببریم و هیجان انگیزتر بشن بالاخره برای ما عشق سینما و فیلم ها دیدن انواع مختلف ژانر لذت بخشه
دنیای سینمایی دی سی یک نیمچه ریبوت نیاز داره تا بتونه راه رو درست پیش ببره. فاز بعدی مارول هم با وجود کاراکترهایی که دست فاکس بودند و حالا دست مارولن... باید هیجان انگیز باشه