ده انیمه که لیاقت برنده شدن بهترین انیمیشن در اسکار را داشتند

نیازی به توضیح دادن نیست که اخیراً، در مراسم اسکار بیشتر از آنکه به کیفیت اثر توجه بشود، ملاک این است که رای دهندگان چقدر از دیدن آن انیمیشن با کودکان خود لذت برده‌اند! به همین دلیل، نمی‌توان گفت برندگان اخیر واقعاً لایق این جایزه بوده‌اند. تا به کنون، انیمیشن‌های خوب زیادی به لطف لابی‌های مناسبی که از شرکت توزیع کننده‌شان، مانند GKIDS، داشته‌اند و تا حدی توانسته‌اند دیده بشوند.

علی رغم این موضوع، دیزنی و پیکسار یک حاکمیت تمام و کمال بر روی این ژانر پیدا کرده‌اند که به دنبالش، بسیاری انیمیشن هم‌تراز یا حتی بهتر از آن‌ها، کمتر دیده شده‌اند. صنعت انیمه در این سال‌ها به لطف Spirited Away استودیو جیبیلی، تنها یک بار توانسته برنده جایزه اسکار بشود؛ در حالی که ما داریم درمورد صنعتی حرف می‌زنیم که محلی مناسب برای استعداد و توانایی‌های انیمیشن است. پس بیاییم و تعدادی از این انیمه‌ها را که لایق بردن جایزه بهترین انیمیشن اسکار را داشتند بررسی کنیم. با ویجیاتو همراه باشید.

قبل از اینکه به سراغ لیست برویم، لازم است یک سری نکته را بیان کنیم. اول با توجه به اینکه بخش بهترین انیمیشن سال اسکار تا سال 2001 در کار نبود، به دنبالش انیمه‌هایی که تا قبل از این سال عرضه شده‌اند را در لیست محسوب نمی‌کنیم. دوم اینکه قرار نیست فرنچایزها و دنباله‌ها در این لیست حضور داشته باشند؛ پس انتظارش را نداشته باشید که لیستی پر از عنوان‌های انیمه Crayon Shin-chan را ببینید! در این لیست نیز انیمه‌هایی که در سال‌های اخیر نامزد شده‌اند را هم بررسی خواهیم کرد.

Millennium Actress

ساتوشی کن، یکی از بهترین کارگردانان انیمه تمام تاریخ است. او تا زمان قبل از مرگش، تعداد انگشت شماری اثر را کارگردانی کرد؛ اما هر کدامشان یک گنج محسوب می‌شوند. همانطور که اطلاع دارید، کارگردانانی مانند کریستوفر نولان و دارن آرنوفسکی، به لطف این کارگردان بزرگ توانستند موفق‌ترین آثار خود را در سینما بسازند و همیشه به او مدیون‌اند. هر انیمه‌ای که ساتوشی کن کارگردانی کرده است، لیاقت بردن اسکار را دارد اما حال ما می‌خواهیم به سراغ Millennium Actress برویم.

داستان درمورد زن بازیگری و حرفه کاری‌اش است و ساتوشی کن این داستان را با استفاده از حالت رویاگونه خودش روایت می‌کند و از طرفی دیگر سعی می‌کند آدم‌هایی واقعی و قابل درک را به داستانش اضافه کند. Millennium Actress داستانی درمورد دوباره متولد شدن را روایت می‌کند. یک جعبه مرموز که از یک زاویه دید جدید به جمله "تو تنها یکبار زندگی می‌کنی و می‌میری" می‌پردازد. شما می‌توانید ساعت‌ها درمورد رمز و رازهایی که در انیمه وجود دارید غرق شوید و خودتان را سرگرم به حلشان کنید. همچنین وقتی که داستان به نقطه اوج احساسی خود می‌رسد، گارد هر مخاطب را پایین آورده و او را نیز احساسی می‌کند.

Mind Game

ماساکی یوآسا هم اکنون به عنوان یکی از بهترین کارگردانان انیمه محسوب می‌شود. به احتمال زیاد او را با اثر Devilman Crybaby بشناسید. او از قبل به لطف فیلم کوتاه Night is Short, Walk On Girl توانست به خاطر استایل غیرعادی طراحی شخصیت‌ها و فضاها، محبوب منتقدان نیز بشود. اثر بعدی او Inu-Oh که با همکاری هنرمند مانگای محبوب، یعنی تاییو ماتسوموتو است، به عنوان یکی از مورد انتظار ترین و هیجان انگیزترین آثار سال‌های آینده محسوب می‌شود.

قبل از اینکه او به این موفقیت بزرگ دست پیدا کند، حتی قبل از اینکه سریال‌های محبوبی مانند Kaiba و The Tatami Galaxy را بسازد، او انیمه‌ای به نام Mind Game را ساخت. انیمه‌ای که در آن خدا یک ماهی است و مردی با مناطقی که نمی‌توان نام برد! لیمبو بازی می‌کند و داستان به گونه‌ای درمورد معنای زندگی می‌پردازد که به هیچ عنوان سطحی نمی‌شود و در کنارش، تمامی قوانین فیزیک و عادی بودن را می‌شکند. حالت انیمیشنی آن همانند یک صدای گوش خراش است و در آن به صورت مدوام زشتی و زیبایی را با یکدیگر ترکیب می‌کند. اما یوآسا همیشه یک قدم جلوتر بوده و اثری را تقدیم می‌کند که هر لحظه بهتر از قبلش می‌شود و در نهایت، Mind Game به چنان عاشقانه‌ای تبدیل می‌شود که قلب هر مخاطب سختگیری را آب می‌کند. با توجه به اینکه Mind Game هیچوقت شانس اکران در سینماهای آمریکا را به دست نیاورد، اما بدون شک آنقدر اثر بالیاقتی است که می‌توانست جایزه اسکار را به دست بیاورد.

Redline

Redline اثری است که در آن، ماشین‌ها با سرعت هرچه تمام‌تر حرکت می‌کنند. در یک کهکشان که سندیکاهای تبهکاری و یک نظام سرمایه داری اضافه بر روی آن حکومت دارند، یک راننده مسابقه به نام سوییت جی.پی به طور اتفاقی برنده بلیط شرکت در بزرگترین مسابقه ماشین سواری می‌شود. مشکلی که وجود دارد، مسابقه در سیاره خطرناک روبوورلد برگذار می‌شود و یک دختر زیبا به نام سونوشی هم در آنجا حضور دارد. شخصی مانند جی.پی دست به چه کارهایی می‌زند؟

Redline یک پروژه جاه طلبانه بود که ساخت آن هفت سال طول کشید. تاکاشی کویکه کارگردان، به همراه دوستانش در استودیوی Madhouse، تمامی نظرات و ایده‌های خودشان را روی هم گذاشتند تا بتوانند خشن‌ترین و هیجان‌انگیزترین اثر ممکن را بسازند. نتیجه این شد که یک اثر منحصر به فرد و خاص علمی تخیلی ساخته شد که دنیای خاص محشر خودش را دارد و در آن ماشین‌ها این قدرت را دارند سرعت هزار مایل در ساعت را هم رد کنند. بزرگترین جاه طلبی اثر آن است که در میان این سرعت‌ها و مسابقه‌ها، به ابعاد احساسی جی.پی یک نگاه عمیق داشته باشد و در نهایت، اثری می‌شود که هیچ چیزی ظرفیت رقابت با آن را ندارد.

The Tale of Princess Kaguya

هایائو میازاکی به عنوان تنها کارگردان انیمه که برنده جایزه اسکار شده،‌ آنقدر شهرت فراگیری دارد که نیازی به معرفی شدن نداشته باشد. اما همکار او یعنی ایسائو تاکاهاتا شهرتی هم اندازه او دارد و حتی می‌توان گفت در بعضی جاها، از او بهتر هم است! از Only Yesterday که به صورت تکه تکه، به زیبایی مفهوم زندگی را نمایش می‌دهد تا درام دلخراش Grave of the Fireflies و کمدی ماورا الطبیعی‌ Pom Poko. آخرین اثر او یعنی The Tale of Princess Kaguya، از یک افسانه محلی ژاپنی الهام گرفته شده و یک داستان زیبا با طراحی خاص خودش را به نمایش می‌گذارد.

انیمه از لحاظ بصری بسیار زیبا است و چنان احساساتتان را برمی‌انگیزد که انگار یک آتشفشان درون شما در حال روشن شدن است. فیلم مدت زمان تقریباً طولانی دارد اما در پایان شما را با چشمانی گریان رها می‌کند. The Tale of Princess Kaguya در سالی که نامزد اسکار شد، متاسفانه برنده آن نشد. آنقدر این انیمه محشر است که این اتفاق مانند رخ دادن یک جرم می‌ماند!

Doukyuusei

سری مانگاهای Boy's Love طرفداران به شدت پر و پا قرصی در ژاپن دارند، اما در اینجا قرار است درمورد اقتباس سینمایی آن صحبت کنیم. شوکو ناکامورای کارگردان، آکمی هایاشی انیماتور و طراح شخصیت و چیکو ناکامورا کارگردان هنری بعد از کارگردانی و ساخت انیمه سریالی درام روانشناسانه‌ی Penguindrum، سراغ اقتباس از این اثر رفتند. Doukyuusei اقتباسی از مانگایی به نویسندگی آسومیکو ناکامورا است که روایتگر زندگی دو پسر دبیرستانی و نحوه عاشق شدنشان است.

شوکو ناکامورا با کارگردانی دقیقش، ریتم فیلم را در دست می‌گیرد و وقتی که شخصیت‌ها شروع به بزرگ شدن می‌کنند، این موضوع به لطف قلم هایاشی به خوبی نشان داده می‌شود. مدت زمان فیلم تنها حدود یک ساعت است و داستان آن چیز جاه طلبانه‌ای نیست و تنها درمورد یک عاشقانه در زمان نوجوانی می‌باشد. این فیلم شما را خسته نمی‌کند و هم اکنون، در بین هواداران انیمه به یک کالت کلاسیک تبدیل شده است. ناکامورا کارگردان کم کاری بوده و به خاطر روایت اپیزودیک، سکانس‌های پایانی و مشاوره‌هایی که به بخش طراحی می‌دهد معروف است. امیدواریم یک روز، یک کار دیگر با کارگردانی این شخص را شاهد باشیم!

In This Corner of the World

اقتباسی از یک سری مانگاهای هنرمند موفق و مشهور، فومیو کونو، In This Corner of the World داستان زنی جوان را روایت می‌کند که با مردی در شهر ابا، نزدیکی هیروشیما، ازدواج می‌کند و این داستان در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. سوآنا کاتوبوچی در مقام کارگردان، به همراه تیمش مدت زمان زیادی را بر روی تحقیق کردن درباره آن بازه زمانی مصرف کرد و با استفاده از عکس‌برداری‌های متعدد، سعی کردند تصویری بسیار نزدیک به واقعیت را خلق کنند.

نتیجه در نهایت اثری دلپذیر شد که داستان قوی همراه با جزئیات بی‌نظیری را روایت می‌کند. اثر به خوبی تنش و وحشت ناشی از آن روزها را به داستانش می‌افزاید و وقتی که تماشاچیان به خودشان می‌آیند، متوجه می‌شوند به طور کامل در داستان این انیمه غرق شده‌اند. استودیوی MAPPA طراحی این اثر را بر عهده داشته و می‌توان In This Corner of the World را جز بهترین کارهای سینمایی آن‌ها قرار داد.

Your Name

یکی از آن انیمه‌هایی که در سال‌های اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است، Your Name است. شاید احمقانه به نظر برسد، اما شما می‌توانید یک سری شباهت بین این انیمه و فیلم The Lake House با بازی کیانو ریوز و ساندرا بولاک پیدا کنید! اولین اثر ماکوتو شیناکی که یک کمدی رمانتیک بر پایه جابه‌جا شدن بدن‌ها است و از آنچه که انتظار دارید، بهتر ظاهر می‌شود و همچنین تجربه جالبی از دوستی‌های مجازی را نیز ارائه می‌دهد.

میتسوها در یک روستا و تاکی در یک شهر زندگی می‌کند. بعد از اینکه بدن این دو با هم جا‌به‌جا می‌شود، آن‌ها متوجه جزئیات و سختی‌های زندگی یکدیگر آشنا می‌شوند. اما هر چه بیشتر جلوتر می‌روند، بیشتر متوجه آن زمان و فضایی می‌شوند که یکدیگرشان را از هم دور نگه داشته است. فیلم یک سوال به وجود می‌آورد: چقدر حاضر هستی برای کسی که ممکن است هرگز او را ملاقات نکنی بها پرداخت کنی؟ Your Name قرار نیست به این سوال پاسخی بدهد. این انیمه، بهترین اثر سال خودش هم نیست اما حداقل شایستگی‌های لازم برای لیاقت توجه بودن از طرف آکادمی اسکار را دارا بود که نصیبش نشد.

Liz and the Blue Bird

در نگاه اول، Liz and the Blue Bird یک اثر گرم و بسیار دقیق در درام است که از استودیوی محبوب هواداران، یعنی Kyoto Animation انتظار داریم. اما اگر در آن عمیق‌تر شویم، با اثری کلاستروفوبیک طرف هستیم که دو دختر نوجوان را در فضای یک مدرسه گیر می‌اندازد و همانند یک جراح، تمامی افکارها و روابطی که دارند را مورد بررسی قرار می‌دهد. نائوکو یامادا، کارگردان این اثر با الهام گرفتن از معادلات ریاضی و صدای وسایل درون کلاس، همراه با کنسوکه یوشیو موسیقی متن این انیمه را خلق کرد.

شاید این موارد برای اسپین آف یک سریال محبوب تلویزیونی بیش از حد محسوب شوند، اما Kyoto Animation قطعاً از چیزی خبر داشت که این اجازه را به عوامل Liz and the Blue Bird بدهد تا یکی از جاه طلبانه‌ترین و چالش برانگیزترین آثار این استودیو را خلق کنند. این اثر شاید برای بعضی از مخاطبان جالب به نظر نرسد، اما قطعاً تعدادی از افراد هستند که این اثر را پیدا کنند و از آن به عنوان یک شاهکار یاد کنند.

Children of the Sea

یکی از چالش برانگیزترین مشکلات ممکن برای انیمه‌های اقتباسی از روی یک مانگا، این است که به صورتی تصاویر مانگا را به نمایش در بیاورند که از آن حس و زیبایی که دارد کم نشود. Children of the Sea با همچین مشکلی رو به رو بود. آن‌ها این وظیفه را داشتند به نحوه‌ای تصاویر خارق العاده مانگای دایسوکه ایگاراشی را به تصویر بکشند که از آن پویایی و زیبایی تصاویر کم نشود؛ تصاویری که جز خارق العاده‌ترین و بهترین‌های مانگاها محسوب می‌شوند. همچنین عوامل ساخت Children of the Sea به این موضوع واقف بودند که باید لحظات سایکدلیک و روایت مستحکم مانگا را در کنار این تصاویر به نحوه‌ای به نمایش بگذارند.

در نهایت انیمه‌ای ساخته شد که به خوبی یک زندگی را به وجود می‌آورد و در آن کاوش می‌کند و یک قهرمان مونث جذاب را هم به مخاطبش معرفی می‌کند. یک سری از تصاویر این انیمه (سکانس بارش ماهی‌ها، کوسه عظیم‌الجثه و یک انفجار بسیار عظیم که به دنبالش همه‌ی زندگی موجودات آبزی دوباره از نو متولد می‌شوند) به قدری شما را از شدت زیبا بودن شوکه می‌کنند که آن را یک شاهکار بدانید. اگر از علاقه مندان به مبحث اقیانوس و موجودات آبزی هستید، به هیچ عنوان این انیمه را از دست ندهید.

On-Gaku: Our Sound

On-Gaku یک داستان عامیانه را تعریف می‌کند. سه نوجوان دبیرستانی خلافکار تصمیم می‌گیرند یک گروه موسیقی تشکیل بدهند. همکاری‌های آنها دیگران را تحت تاثیر قرار داده تا جایی که به یک فستیوال موسیقی راک دعوت می‌شوند و نقطه اوج اینجا است و چنان تصاویر و لحظاتی را برایتان خلق می‌کند که باعث می‌شد آن‌ را جز به یادماندنی‌ترین انیمه‌های عمرتان بدانید. این انیمه از روی یک مانگای مستقل اقتباس شده و توسط یک کارگردانُ به عنوان کار اولش ساخته شده و مدت زمان تولیدش هفت سال به طول انجامید.

نمی‌توان منکر این شد که On-Gaku خالی از اشکال نیست. این اشکالات سبب شد این اثر از یک انیمه جهانی و عامه پسند، به یک انیمه تقریباً نامحبوب تبدیل بشود. طراحی شخصیت‌ها جذاب نیست،‌ مناظر به شکل خسته کننده‌ای به تصویر کشیده شده‌اند و تیم صداپیشگی عملکرد خوبی را از خودشان ارائه نمی‌دهند. اما از طرفی دیگر، On-Gaku به خوبی دوران نوجوانی را به تصویر می‌کشد و در سکانسی که شخصیت‌های اصلی داستان باید اجرای خودشان را به نمایش بگذارند، به نقطه اوج خود می‌رسد و به خوبی قدرت موسیقی راک را بهتان نشان می‌دهد!