۱۰ فیلم اکشن جنایی با یک گره داستانی کور
یک «بنبست مکزیکی»، حداقل در مورد فیلم اکشن، اغلب بهعنوان نقطهای شناخته میشود که همیشه در زمان اوج داستان یک فیلم که در آن چندین شخصیت اسلحهها را به سمت یکدیگر نشانه میگیرند، اشاره دارد. ...
یک «بنبست مکزیکی»، حداقل در مورد فیلم اکشن، اغلب بهعنوان نقطهای شناخته میشود که همیشه در زمان اوج داستان یک فیلم که در آن چندین شخصیت اسلحهها را به سمت یکدیگر نشانه میگیرند، اشاره دارد. معمولاً در چنین موقعیتی شانس کمی برای زنده ماندن وجود دارد. این یک راه عالی برای تزریق تعلیق به فینال یک اثر سینمایی است، زیرا شخصیتها معمولاً در شرایط برابر هستند و به ندرت موقعیتی وجود دارد که همه از بن بست زنده بیرون بیایند. به طور کلی بنبست مکزیکی یک حالتی از مواجهه بین دو یا چند گروه درگیر است که در آن هیچ یک از اعضا بدون خطر قادر به پیشرفت یا پسرفت نیستند. در نتیجه همه شرکتکنندگان باید در یک تنش استراتژیک دائمی باشند که خود این تنش تا پدید آمدن یک رخداد بیرونی که آن را قابل حل کند، ادامه خواهد یافت.
اصطلاح بنبست مکزیکی در اصل در زمینه استفاده از سلاح گرم استفاده میشد و هنوز هم معمولاً به موقعیتی اشاره میکند که در آن طرفین با نوعی تهدید از طرف دیگر روبرو میشوند. در طول این سالها بنبست مکزیکی تبدیل به یک موقعیت داستانی کلیشهای در سینما شده است که در آن چندین شخصیت مسلح یکدیگر را زیر اسلحه نگه میدارند. در این بین هیچ شرط قطعی نیز وجود ندارد که رویارویی حداقل سه طرف یا بیشتر را شامل شود. لازم به ذکر است که بعید به نظر میرسد چنین موقعیتی در دنیای واقعی به شکل دراماتیک ظاهر شود، اما احتمال اینکه آن را در فیلمهای وسترن، اکشن و جنایی ببینید بسیار بیشتر است.
حال با این اوصاف ما در ویجیاتو قصد داریم ۱۰ فیلم اکشن که با یک بنبست مکزیکی حماسی به پایان میرسد را به شما معرفی کنیم؛ بسیاری از این فیلمها با اندک تغییراتی با یک بنبست مکزیکی به پایان میرسند، و با هیجان تمام تنشهایی را که میتواند از یک پایان پُر تعلیق دوشید، میدوشند و اطمینان حاصل میکنند که مخاطبان داستانی را دریافت کنند که با یک انفجار شوکه کننده به پایان میرسد.
The Good, the Bad, and the Ugly
نمیتوان بدون اشاره به پایان نمادین وسترن کلاسیک سرجیو لئونه، یعنی «خوب، بد، و زشت» درباره موضوع بنبست مکزیکی بحث کرد. سه شخصیت اصلی این اثر بیشتر زمان فیلم را صرف یافتن قبری کردهاند که حاوی مقدار زیادی طلا است. آنها در یک زمان واحد به مکان آن گنج در یک گورستان میرسند و شخصیت کلینت ایستوود، با نام مستعار بلوندی، تنها راه حل و فصل اینکه چه کسی طلا را به دست آورد این میداند که سه نفر درگیر، یک تیراندازی سه طرفه داشته باشند. در پایان، بلوندی (خوب) و توکو (زشت با بازی الی والاک) زنده میمانند و انجل اِیز (بد با بازی لی ون کلیف) گرد مرگ بر پیشانیاش مینشیند. باید توجه داشت برای این سه مرد، جنگ داخلی یک جهنم نیست، بلکه یک فرصت است.
ساخت این بنبست اجتنابناپذیر و شلیک گلولهها در این صحنه بهطور باورنکردنی پرتعلیق است و توسط یکی از بهترین موسیقیهای انیو موریکونه حرفهای پشتیبانی میشود. ترکیب نگاه بسیار سرد کلینت ایستوود، برشهای استادانه سرجیو لئونه از چشمان سه تیرانداز به تفنگهایشان همراه با موسیقی درخشان انیو موریکونه، یک سکانس 9 دقیقهای ماندگار را خلق میکند. این یک پایان نمادین و هیجانانگیز است که مسلماً بر تمام بنبستهای مکزیکی حماسی پس از خود تأثیر گذاشته است. در نتیجه این بنبست به سادگی یک پایان عالی برای یک وسترن عالی است.
Reservoir Dogs
شش گانگستر، یک طرح سرقت که باید کاملتر میبود و یک خائن که همه چیز را به خاک و خون میکشاند؛ از زمانی که کوئنتین تارانتینو در جشنواره فیلم ساندنس در سال 1992 فیلم Reservoir Dogs را معرفی کرد، بنبست مکزیکی را به نان شب متنهای خود تبدیل کرده است. هر فیلم QT بر روی ویژگیهای چنین صحنهای قلم روی کاغذ آورده است. در حالی که هر یک از این صحنهها میتواند جای خود را در این فهرست پیدا کند، اما من ترجیح دادم این صحنه را که شامل بحرانیترین بنبست در تمام فیلمهای اوست در این لحظه معرفی کنم.
اولین فیلم خشن و پر از تعلیق کوئنتین تارانتینو با یک بنبست مکزیکی محکوم به فنا، به پایان میرسد. در طول این فیلم شخصیتهای بازمانده از یک سرقت که بسیاری از آنها زخمی هستند، پس از یک سرقت ناموفق در یک انبار دور هم جمع میشوند. با نزدیک شدن پلیس، تنشها بالا میرود و همه شخصیتها در مورد اینکه چه کسی مقصر شکست کار است با هم بحث میکنند. در ادامه این بحثها به ناچار نه با کلمات، بلکه با هجوم گلولههای مرگبار حل میشود. سگهای انباری تقریباً بدترین نتیجه را برای یک بنبست مکزیکی نشان میدهد و تارانتینو در آخرین لحظات فیلم خود به مخاطب نشان میدهد که خشونت، به جای اینکه وسیلهای برای رسیدن به هدف باشد، چیزی است که فقط همه را به پایان زندگیشان هدایت میکند.
Shaun of the Dead
یک کمدی اکشن رمانتیک با زامبیها! این فیلم شامل غیر متعارفترین بنبست مکزیکی در این لیست است، البته همچنین خندهدارترین آن. یکی از نمونههای سادهتر بنبست مکزیکی در آخرین پرده از فیلم کمدی زامبی Shaun of the Dead ساخته ادگار رایت وجود دارد. کارگردان ادگار رایت از یک بنبست مکزیکی به عنوان فرصتی برای تزریق احساسات واقعی به تقلید فیلم زامبی خود استفاده میکند.
این صحنه بنبست بین گروهی از بازماندگان را نشان میدهد که در یک میخانه گیر کردهاند و اکثر آنها از حضور در آن موقعیت متنفرند، اما به امید اینکه موانعشان در برابر خیل عظیمی از زامبیها حفظ شود، مجبور به ماندن در این مکان هستند. در حالی که این فیلم در بیشتر زمان پخش خود یک کمدی است، اما تنشهایی که در این صحنه بین شخصیتها ایجاد میشود، کمی خطر و تعلیق را به پایان آن اضافه میکند.
از آنجایی که هیچ کس در بنبست مکزیکی این فیلم آسیبی نمیبیند، باید گفت استفاده فیلمساز از این موقعیت بیشتر به شوخی نزدیک است تا لحن جدی؛ حتی لحظهای وجود دارد که یک شخصیت از دیگری درخواست سلاح میکند، زیرا تعداد سلاحها در بین طرفهای درگیر غیرمنصفانه است، و این اتفاق به چاشنی طنز موجود در صحنه کمک جدی میکند. با این حال، مدت کوتاهی پس از آن، اوج بنبست خشنتر میشود، زیرا زامبیها در نهایت وارد میخانه میشوند، اما این بنبست کوتاه مکزیکی از قبل نشان داده که برداشتی جالب از این موضوع است، که در مرز بین تنش و لحظات خندهدار قرار دارد.
Face/Off
با عنوانی مانند Face/Off، جای تعجب نیست که فیلم سینمای اکشن کلاسیک جانوو دارای پایانی باشد که در آن چندین شخصیت اسلحهها را به سمت یکدیگر نشانه میگیرند. مامور افبیآی شان آرچر (جان تراولتا) و کاستور تروی (نیکولاس کیج) ابرجنایتکار که سالها رقابت مرگباری با هم داشتند، طی یک ماجرای پیچیده و غیر عادی مجبور میشوند که چهرههایشان را برای جاسوسی برای طرفهایشان عوض کنند. این حادثه در نهایت منجر به یک نقطه اوج انفجاری با یک بنبست مکزیکی میشود که آنها همدیگر را زیر اسلحه نگه میدارند و خانواده آرچر و همگروهیهای تروی نیز در این ترکیب قرار میگیرند.
این سکانس دیدنی و وحشیانه، مختصر است و شاید فقط در چارچوب این فیلم معنا پیدا کند، اما همین سکانس ضربهای جذاب به همراه دارد، و قبل از اینکه یک سکانس اکشن سنتیتر دنبال شود، یک انفجار خوب از تعلیق را برای مخاطب فراهم میکند و البته، مانند هر سکانس اکشن دراماتیک در آثار جانوو، کبوترهای غیرقابل توضیح (اما عالی) در همه جا پرواز میکنند.
The Departed
با وجود تعداد زیادی شخصیت در دو طرف خوب و بد داستان که در فیلم برنده اسکار مارتین اسکورسیزی به نام The Departed در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، و انواع متحدان ناآرام و سوء ظنها، خیلی تعجب آور نیست که در نهایت همه چیز با خشونت تمام شود. اما در پایان این فیلم تغییری خاص در چارچوب یک موقعیت بنبست مکزیکی اتفاق میافتد؛ در واقع در طول این صحنه نمادین، کالین سالیوان (مت دیمون)، که یک جنایتکار است که خود را به عنوان یک پلیس نشان میدهد، و بیلی کاستیگان (لئوناردو دی کاپریو)، که پلیسی است که به عنوان یک جنایتکار ظاهر میشود، با یکدیگر روبرو میشوند.
سپس ما به عنوان مخاطب با یک پشتبام روبرو هستیم که وقتی تعدادی مهمان غیرمنتظره ظاهر میشوند، اسلحهها به هر طرف نشانه میروند و فقط یک نفر زنده میماند. این صحنه یکی از شوکهکننده ترین بنبستهای مکزیکی در تاریخ سینما است که هر مخاطبی را به فکر فرو میبرد. این یک راه عالی برای پایان دادن به یک فیلم جنایی و هیجان انگیز پر از شخصیتهای مبهم اخلاقی است، و همچنین کمک کرده است تا شهرت فیلم اکشن جنایی The Departed به عنوان یکی از بهترین و هیجان انگیزترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی تضمین شود.
La Haine
نفرت یا La Haine فیلمی سیاه و سفید محصول ۱۹۹۵ فرانسه و به کارگردانی متیو کاسوویتس است. فیلم درباره سه پسر جوان است که برای زنده ماندن در حومه شهر تلاش میکنند. نام فیلم از جملهای که اول فیلم توسط یکی از آنها گفته میشود برداشته شده؛ «تنفر، تنفر ایجاد میکند.»! این فیلم که بسیار مؤثر و نفسگیر است، نگاهی سازشناپذیر به تقسیمبندیهای اجتماعی و اقتصادی طولانیمدت که پاریس دهه 1990 را تحت تأثیر قرار داده است، میاندازد.
داستان فیلم در مورد یک روز آشفته در زندگی سه دوست است که در یک محله مهاجران در پاریس زندگی میکنند، اما پایان La Haine یک بنبست مکزیکی را نشان میدهد که به همان نسبت که تراژیک به نظر میرسد، مبهم است. یک افسر پلیس به اشتباه به یکی از این مردان (سه دوست) شلیک میکند و پس از آن، شخصیت دیگری اسلحه خود را به سمت افسر پلیس میگیرد. قبل از اینکه این بنبست حل شود، صدای یک تیراندازی به گوش میرسد، بدون اینکه مشخص شود چه کسی شلیک کرده است، و این نتیجه سکانسی ناراحتکننده است. در داستان فیلم این پایانی غم انگیز برای فیلم قدرتمند و مشهوری است که با گذشت سالها شهرتش همچنان مثبتتر و مثبتتر میشود.
Free Fire
اگر کل فیلم Free Fire اساساً یک بنبست بزرگ و کشیده مکزیکی باشد، آیا میتوان گفت که این فیلم بازهم با یک بنبست مکزیکی به اوج خود میرسد؟به شکل مطمئن میتوان گفت بله. به معنای واقعی کلمه بهترین راه برای خلاصه کردن داستان فیلم این است که بگوییم داستان از همان ابتدا بر پاشنه یک بنبست میچرخد؛ چرا که فیلم شامل دو باند تبهکار در یک انبار میشود که جلسه بین آنها خوب پیش نمیرود و همه به نوبت اسلحه را به سمت یکدیگر نشانه میگیرند و تا آخرین لحظه به طرف هم دیگر تیراندازی میکنند.
فیلم «آتش آزاد» نمونهای بازیگوش از بنبست مکزیکی است، به این دلیل که آن را به عنوان موقعیتی خندهدار و پر از تعلیق نشان میدهد. بسیاری از شوخطبعیها ناشی از مدت زمانی است که این بنبست ادامه دارد. یک صحنه که شامل یک بنبست مکزیکی است چیز غیرعادی نیست، اما یک فیلم کامل که اساساً یک بنبست طولانی مکزیکی است که برای 91 دقیقه ادامه دارد؟! این چیزی است که باید دیده شود تا به شکل کامل این موقعیت را باور کرد.
Pulp Fiction
بنبست مکزیکی در Pulp Fiction بهطور غیرمنتظرهای بیخون است، بهویژه زمانی که با بنبستی مقایسه میشود که فیلم قبلی تارانتینو در لیست، یعنی Reservoir Dogs را به شکلی بسیار خونین به پایان میرساند. در طول یک سکانس جذاب در این فیلم شخصیت جول با بازی ساموئل ال جکسون، که قبلا نشان داده شده بود که مشکلی با خشونت ندارد، به نوعی به بیداری معنوی دست پیدا کرده است. او به دوست و شریک زندگی خود وینسنت وگا (جان تراولتا) قول میدهد که زندگیاش را بدون خشونت دنبال کند، و این چیزی است که برای وگا خندهدار است. دقایقی بعد، دزدی مسلحانه در رستورانی که آنها در آن هستند رخ میدهد. جول تصمیم میگیرد به قول خود پایبند باشد و اوضاع را با آرامش خنثی کند.
او همین کار را میکند. شخصیت جول با ارائه مقداری از پول خود به سارقین، موفق میشود با وجود اینکه هر چهار نفر در حالت بنبست مکزیکی اسلحه به دست داشتند، هیچ گلولهای شلیک نکند. در پایان این صحنه همه زنده از ناهارخوری بیرون میروند. این یک پایان رستگارانه برای جول و یک بنبست نادر مکزیکی است که به طور مسالمت آمیزی به پایان میرسد، بدون اینکه بیننده احساس کند منطق فیلم روی هواست.
True Romance
آیا میخواهید بدانید که چگونه یک شیرینی عالی با طعم بنبست مکزیکی درست کنید؟ فرمول آن به این شرح است: مقداری مورد نیاز از سبک بصری تونی اسکات، کیسهای پر از پرهای بالش، و دیالوگهای طنزآمیز کوئنتین تارانتینو درون یک پیمانه سینمایی میپاشید و خوب هم میزنید، حالا به این میگویبم آشپزی با عشق. عاشقانه واقعی یک ماجراجویی کمدی جنایی است که بر اساس مواد مخدر، تعقیب و گریز، قتلها و سوء تفاهمها دنبال میشود. طبق سنت داستانی بانی و کلاید، عاشقانه واقعی، یک فیلم مهیج عاشقانه، یک فیلم اکشن خشن و طنزی عجیب و غریب با بازیگران ستاره است که فیلمنامه آن توسط کوئنتین تارانتینو بسیار عالی نوشته شده است.
به شکل ساده این بهترین فیلم تارانتینویی است که کوئنتین تارانتینو نساخته است. رمان عاشقانه واقعی تونی اسکات با فیلمنامه هوشمندانه تارانتینو و گالری از اجراهای عجیب و غریب، یک سفر اکشن خنده دار و خشن به بهترین معنی است.
Desperado
آیا بدون حضور رابرت رودریگز، لیست بنبست برتر مکزیکی کامل خواهد بود؟ قطعا نه! هیچ چیز باحال تر از یک مکزیکی هوشیار نیست که به دنبال حل کردن حساب تبهکاران با یک جعبه گیتار پر از اسلحه است. میدانید که وقتی میتوانید در نظر بگیرید که کل این فیلم فقط یک بنبست مکزیکی بزرگ است، همه چیز هیجانانگیزتر به نظر میرسد. این فیلم که قطعاً پر از انرژی است، تعریف یک بنبست مکزیکی در موقعیت تمام اکشن است و میتواند یک پیش بازی خوب قبل از دیدن تمام آثار این لیست باشد.
فیلم تاریخ ساز رابرت رودریگز با نام «دسپرادو» فیلمی سراسر کشتار است که میتوان آن را ملغمهای سینمایی از فیلمهای اکشن و سبک مورد علاقه سم پکینپا دانست. این فیلم که در آن به وضوح از غلو در همه زمینهها استفاده شده در واقع هم بازسازی و هم دنباله فیلم قبلی رودریگز با نام «ال ماریاچی» است. داستان فیلم تماماً در مکزیک رخ میدهد و مردی با تلاشی از روی درماندگی میکوشد از خلافکاری که باعث مرگ همسر و فرزندش شده انتقام بگیرد. داستان فیلم شباهتی کامل به داستان فیلمهای وسترن کلاسیک دارد اما در دنیای مدرن رخ میدهد.
انتخاب ویژه نویسنده | In Bruges
فیلم جذاب و تماشایی «در بروژ» با دیالوگهای طنزآمیز و اجراهای ماهرانه، ترکیبی مؤثر از عناصر کمدی تاریک و جنایی هیجانانگیز است. اوج این کمدی سیاه دست کم گرفته شده با یک بنبست مکزیکی بین قاتلی شکست خورده با بازی کالین فارل و رالف فاینس به عنوان کارفرمای عصبانی او و تکلا روتن در نقش یک مسافرخانهدار سرسخت آغاز میشود. در طول این صحنه دو طرف درگیر رو به سوی همدیگر اسلحه میگیرند، اما یکی فقط با اراده به دنبال این کار است. شخصیت فاینس کسی است که میخواهد فارل را بکشد.
از شروع این سکانس فارل میخواهد جان خود را نجات دهد و روتن (مسافرخانهدار) میخواهد همه افراد متمدن باشند. او میگوید: «چرا هر دو اسلحههایتان را زمین نمیگذارید و به خانه نمیروید؟» فاینس میگوید: «احمق نباش. «این یک تیراندازی است.» در نهایت، شیوهای که مارتین مک دونا، نویسنده/کارگردان این فیلم، با آن بنبست را میشکند، خنده دار و غیرمنتظره است. دیدن این اثر تماشایی را از دست ندهید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
نفهمیدم دقیقا ماجرا از چه قراره ولی تو دزدان دریای کارائیل یادم میاد تو یکی از قسمتا جک و ریش سیاه و خدمه ها رو هم اسلحه کشیده بودن ولی موقع شلیک اسلحه ها خیس بودو هیچی نشد
(هشدار اسپویل)
.
.
.
از نظرم نمادین ترین صحنه های بن بست مکزیکی،فیلم خوب بد زشت و بازی RDR2 بود.
خوب بد زشت بهترینشونه
البته اثاری مثل Pulp Fiction و Reservoir Dogs و سایر فیلم های شاهکار یا حداقل درجه یک هستن اما به پای خوب بد زشت نمی رسن
این فیس اف فک کنم میم بود یک صحنش?
دو تا از آثار لیست مال تارانتینو هستن که نشون می دن چقدر کارگردان خلاقیه
البته مال تو سگ های انباری رو از یه فیلم هنگ کنگی الهام گرفته
بهترین کارگردان فیلم های اکشن در تاریخیه