معرفی ۱۰ فیلم که بدترین پایانبندی را داشتند
همه اهالی سینما و مخاطبان آن این حقیقت را قبول دارند که آثار برجسته باید بهترین پایانبندی ممکن را داشته باشند. همان دقایق پایانی فیلم است تا حد زیادی تعیین میکند تماشاگران با حس و ...
همه اهالی سینما و مخاطبان آن این حقیقت را قبول دارند که آثار برجسته باید بهترین پایانبندی ممکن را داشته باشند. همان دقایق پایانی فیلم است تا حد زیادی تعیین میکند تماشاگران با حس و حال خوب و روحیه بالا از پای آن بلند شوند و تماشای آن را به سایرین نیز توصیه کنند یا برعکس، متوجه شوند که چندین ساعت از وقت خود را هدر داده و در نهایت با ناامیدی فراوان فیلم را به پایان برسانند. متاسفانه برخی از عناوین که پتانسیل بالایی برای موفقیت داشتند، با پایانبندی نامناسب خراب شده و مورد توجه قرار نگرفتند.
در طول این سالها، فیلمهای زیادی بودند که داستان آنها برخلاف آنچه تماشاگر انتظار داشته به بدترین شکل ممکن به پایان رسید و در موارد زیادی، بازی درخشان بازیگران نامدار، بودجه فراوان و همچنین طرح داستانی غنی، تماما به هدر رفتند.
تعداد فیلمهای این چنینی کم نیست و در یک مقاله دیگر نیز به فیلم و سریالهایی که با پایانبندی خود همه را ناامید کردند پرداختیم. حال در این مطلب میخواهیم به انتخاب سایت ردیت، به ۱۰ فیلم که بدترین پایانبندی را داشتند بپردازیم.
خطر اسپویل داستان فیلمها در ادامه مطلب وجود دارد!
- 1 ۱۰. Now You See Me (اکنون مرا میبینی ــ ۲۰۱۳)
- 2 ۹. The Devil Inside (شیطان درون ــ ۲۰۱۲)
- 3 ۸. Lucy (لوسی ــ ۲۰۱۴)
- 4 ۷. Law Abiding Citizen (شهروند مطیع قانون ــ ۲۰۰۹)
- 5 ۶. Planet of the Apes (سیاره میمونها ــ ۲۰۰۱)
- 6 ۵. Savages (وحشیها ــ ۲۰۱۲)
- 7 ۴. Indecent Proposal (پیشنهاد بیشرمانه ــ ۱۹۹۳)
- 8 ۳. I Am Legend (من افسانه هستم ــ ۲۰۰۷)
- 9 ۲.Source Code (کد منبع ــ ۲۰۱۱)
- 10 ۱. Man of Steel (مرد پولادین ــ ۲۰۱۳)
۱۰. Now You See Me (اکنون مرا میبینی ــ ۲۰۱۳)
یکی از کاربران ردیت نظر خود را درباره پایان این فیلم به بهترین شکل بیان کرده است: «بسیاری از فیلمها درباره جادوگرانی است که مردم را فریب می دهند تا باور کنند که دارند جادو می کنند، اما ناگهان متوجه میشوند که جادو واقعا وجود دارد.»
چیزی که در ابتدا فیلم Now You See Me را در چشم مخاطبان جذاب میکند این است که شعبدهبازها که به عنوان چهار اسب سوار شناخته میشوند، نهتنها میتوانند دزدی کنند، بلکه مردم را فریب میدهند که میتوانند حقههای جادویی انجام دهند. در بیشتر فیلم، مشخص شده است که جادو در واقع وجود ندارد، و این چیزی است که این شخصیتهای جذاب سوارکار دارند. بنابراین زمانی که معلوم میشود آن مامور اف بی آی نهتنها با اسبسواران کار میکند، بلکه عضوی از گروهی از جادوگران واقعی است، اوضاع بسیار گیج کننده میشود.
بهتر است از جزییات داستان و پایانبندی آن چیزی نگوییم، اما کسانی که آن را تماشا کرده باشند میدانند که تا چه حد ناامیدکننده بوده است. این فیلم به کارگردانی لویی لتریر ساخته شده و در آن بازیگرانی مانند مورگان فریمن، جسی آیزنبرگ، مارک روفالو، وودی هارلسون، ملانی لوران، دیو فرانکو و آیلا فیشر به ایفای نقش پرداختهاند. لازم به ذکر است که دنباله این فیلم با نام Now You See Me 2 سال ۲۰۱۶ در سینماها اکران شد.
۹. The Devil Inside (شیطان درون ــ ۲۰۱۲)
با تماشای مدت زمان زیادی از این فیلم، احساس میکنید که با یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تمام دوران روبهرو هستید، اما در پایان، داستان با هدایت تماشاگران به یک وبسایت به پایان میرسد تا آنها بتوانند از اتفاقات بعدی فیلم مطلع شوند. به گفته یک منبع آگاه، این وبسایت یک سال پس از اکران فیلم مسدود شد و چیزی را که نمیدانستید به شما نگفت.
کارگردان فیلم The Devil Inside، یعنی ویلیام برنت بل احتمالا احساس کرده که پایان فیلمش بسیار هوشمندانه است، اما در عوض طرفداران را ناامید و سرگردان کرد و بسیاری آن را به پای تنبلی وی در جمعبندی داستان گذاشتند. همچنین برخی اعتقاد داشتند که این راهی برای بالا بردن ترافیک وبسایت مذکور بوده است.
مطمئنا در آن وبسایت نکات دقیق و کاملی وجود نداشته، اما نکته بدتر این است که سازندگان این سایت را مسدود کردند و بسیاری از تماشاگران که به تازگی فیلم را تماشا کردهاند و برای فهمیدن ادامه داستان به آن وبسایت مراجعه کردهاند، دست از پا درازتر برگشته و تنها یک داستان نصفه و نیمه از فیلم میدانند.
۸. Lucy (لوسی ــ ۲۰۱۴)
در پایانی گیجکننده، فیلم لوسی با تبدیل کردن شخصیت اصلی آن به یک ابرکامپیوتر و خارج کردن یک فلش مموری که مغزش درون آن است، به پایان میرسد.
در صحنهای که یک انسان به موجودی فرازمینی و ماشینگونه تبدیل میشود و مغزش به یک فلش درایو منتقل میگردد، شاید برای یک فیلم علمیتخیلی جذاب بهنظر برسد اما اینجا به چند دلیل کار نمیکند.
پیش از این اتفاق، شخصیت اصلی میگوید او نامیرا خواهد شد و «همهجا» خواهد بود، که همین جمله انتقال مغزش به یک فلش درایو را بیمعنی میکند و پس از رسیدن به ۱۰۰ درصد توانایی مغز، انتظار داشتیم لوسی بتواند کارهای خیلی بزرگتری با آن انجام دهد، تا اینکه صرفا خودش را وارد محیط دیجیتال کند.
۷. Law Abiding Citizen (شهروند مطیع قانون ــ ۲۰۰۹)
پایان این فیلم در جایی که وکیل از موافقت با خواستههای متهم به قتل خسته میشود و او را با استفاده از بمب خود منفجر میکند، مورد بی مهری بینندگان قرار میگیرد. یکی از کاربران ردیت به صورت طنز بیان کرده: «مثل این است که نویسنده بگوید من یک فیلم عالی نوشتهام، چگونه میتوانم آن را خراب کنم؟»
پایانبندی فیلم غیرواقعی به نظر میرسد، زیرا وکیل با بازی جیمی فاکس در طول فیلم تماما به سیستم قضایی اعتقاد دارد. به همین دلیل، هر چقدر هم که عصبانی باشد، وظیفهای ندارد که شخصا یک محکوم را اعدام کند.
منطقیترین کار او این است که بمب را منفجر کند و به محکوم بفهماند که این نقشه جواب نداده است. او همچنین به عنوان یک مرد خانواده به تصویر کشیده شده که هرگز به مگس آسیب نمی رساند، اینکه چرا او دقیقا کشتن را انتخاب می کند هنوز یک راز است.
۶. Planet of the Apes (سیاره میمونها ــ ۲۰۰۱)
تیم برتون فیلمهای بتمن را به بهترین شکل ممکن ساخت، اما «سیاره میمونها» که در سال ۲۰۰۱ اکران شد، نتوانست جاودان بماند و پایانبندی بد یکی از دلایل اصلی این اتفاق است. یکی دیگر از کاربران ردیت در کامنت خود بیان کرده: «این فیلم حکم جایزه پایان نسبتا تلخ را برای من دارد.
Planet of the Apes در واقع بر اساس رمان سیاره میمونها اثر «پیر بول» ساخته شده و بازسازی فیلم سیاره میمونها در سال ۱۹۶۸ است و مارک والبرگ، تیم راث، هلنا بونهام کارتر، مایکل کلارک دانکن، پل جیاماتی و استلا وارن از جمله بازیگران فیلم هستند.
در این پایان ناامیدکننده، قهرمان اصلی به زمین بازمیگردد و متوجه میشود که همه، از جمله پلیس، میمون هستند، حتی مراسم یادبود لینکلن نیز به افتخار یک رهبر میمون تغییر کرده است. به طور واضح توضیح داده نشد که آیا این همان زمین است و اگر اینطور است چگونه میمونها توانستند همه سیستمها را تحت کنترل خود درآورند با اینکه آنجا اما سرزمین آنها نیست.
۵. Savages (وحشیها ــ ۲۰۱۲)
Savages این قابلیت را داشت که به یکی از بهترین فیلمها در زمینه تجارت مواد مخدر تبدیل شود، اما پایان ضعیف این شانس را آن گرفت. این فیلم اقتباسی به کارگردانی الیور استون ساخته شد که در آن دو برادر باید با عدهای تبهکار مقابله کنند.
بزرگترین شکست این فیلم مربوط به همان نتیجه است و با مرگ تمام شخصیتها میتوانست بهترین پایانبندی را به تماشاگران هدیه دهد. چنین پایانی برای فیلمی با مضمون مواد مخدر کارساز بود، اما در عوض مشخص شد که یکی از شخصیتهای اصلی در مورد چنین اتفاقاتی خواب میدیدو به جای آن، پایان واقعی شامل کاراکترهایی است که تا آخر عمر با خوشی زندگی میکنند.
فیلم وحشیها با وجود در اختیار داشتن بازیگران نامآشنایی مانند سلما هایک، جان تراولتا، تیلور کیچ، آرون تایلر جانسون، بلیک لایولی نتوانست طبق انتظارات عمل کند.
۴. Indecent Proposal (پیشنهاد بیشرمانه ــ ۱۹۹۳)
زوجی جوان که بهشدت عاشق یکدیگرند، برای فرار از مشکلات مالی، حاضر میشوند پیشنهاد نامناسب یک مرد میلیونر میانسال را قبول کنند. در همین اثنا، علاقهای بین زن جوان و میلیونر میانسال پدید میآید که موجب میشود زن کمکم همسرش و عشق به او را فراموش کند و (به نوعی خیانتوار) به سمت مرد بیگانه برود؛ که البته در انتها مرد میلیونر متوجه میشود که هنوز عشقی عمیق بین زن و مرد جوان وجود دارد و درحالیکه در آستانه ازدواج با زن جوان قرار دارد، با زیرکی و بدون اینکه زن جوان متوجه شود، کاری میکند که زن از ازدواج با وی پشیمان شود و به نزد شوهر سابقش برگردد.
سناریویی که در آن هر دو طرف حاضر میشدند راه خود را بروند بدون شک میتوانست مناسبترین پایان برای فیلم باشد. شوهرش بدون شک اشتباه کرد بود که همسرش را معامله کرد و بنابراین او نیز دلیلی نداشت که نزد همسرش برگردد. شوهرش هم نمیتوانست او را بپذیرد، زیرا همسرش با خوشحالی تمام او را ترک کرد. چیزی که پایان را گیج کننده تر میکند این است که او از یک میلیون دلار برای خرید یک اسب آبی در باغ وحش استفاده کرد!
۳. I Am Legend (من افسانه هستم ــ ۲۰۰۷)
این فیلم پساآخرالزمانی سومین اقتباس سینمایی رمان سال ۱۹۵۴ اثر ریچارد متیسون پس از فیلمهای آخرین انسان روی زمین (۱۹۶۴) و امگا من (۱۹۷۱) است. نخست باید اشاره کرد که فیلم «من افسانه هستم» دو پایان متفاوت دارد. در پایان اول که به همین صورت روی پرده نقرهای پایان یافت دکتر رابرت (ویل اسمیت)، آنا و ایتن را به یک فضای کوچک و مطمئن راهنمایی کرده و خودش با برداشتن نارنجک و انفجار آن انسانهای تبدیل شده را به همراه خود نابود میکند فقط آنا و ایتن زتده مانده و با نمونه خون حاوی واکسن به سوی مکان مهاجرین (انسانهای سالم) میروند و پس از رسیدن به آنها واکسن را تحویل میدهند.
اما در پایان دوم، میبینیم که دکتر رابرت، آنا و ایتن به سوی مکان مهاجرین (انسانهای سالم) در حال رانندگی هستند و فیلم با جمله «باید گوش کنید، شما تنها نیستید» به پایان میرسد. اگرچه ویل اسمیت در این فیلم یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته، اما داستان به شکل ضعیفی به پایان میرسد، زیرا شخصیت اصلی بیش از سه سال را صرف تلاش برای یافتن بازماندگان انسانی دیگر کرده بود و وقتی زنی ظاهر میشود و به او میگوید اردوگاهی با بازماندگان وجود دارد، او تصمیم می گیرد بمیرد؟ مطمئنا برای او بیهوده است که برای زنده ماندن آنقدر بجنگد و تنها زمانی که امید واقعی به وجود آمده تسلیم شود.
۲.Source Code (کد منبع ــ ۲۰۱۱)
پس از گذر از چند جهان موازی برای متوقف کردن یک بمب افکن، یک خلبان ارتش به نام کالتر (جیک جیلنهال) زندگی معلمی بی گناه را میدزدد و مجبور میشود مانند او زندگی کند. اینگونه است که این سرباز با هویت دیگری وارد قطار میشود و فقط چند دقیقه فرصت دارد تا آن فرد را پیدا کند چون به محض انفجار باز هم به زمان حال برمیگردد.
در نهایت کالتر و هم سفرش (میشل موناهن) که در واقع همکارش است مجرم را پیدا میکنند و وی را تحویل پلیس میدهند. دکتر گودوین هم برخلاف اجازه دکتر راتلج و مسئولین پنل ارتباطی کالتر را قطع میکند. در سکانس آخر فیلم کالتر که همراه کریستینا است به دکتر گودوین زنگ میزند و با وی صحبت میکند.
حال استدلال کاربر ردیت و نظر او درباره خستهکننده بودن ماجرا درست است، زیرا هدف خلبان ارتش در فیلم نجات جان افراد است. برای او منطقی نیست که در نهایت زندگی شخص دیگری را بدزدد. این بدان معناست که فرد مقابل اکنون منسوخ میشود و همچنین شاهد یک پایان خوش هستیم، اما خلبان نه میداند چگونه معلم شود و نه چگونه یک مرد خانواده باشد.
۱. Man of Steel (مرد پولادین ــ ۲۰۱۳)
بزرگترین مشکلی که مخاطبان با پایان این فیلم زک اسنایدر داشتند، این است که سوپرمن یکی از قدرتمندترین ویلنهای دنیای دیسی، یعنی ژنرال زاد را میکشد. در همین مورد یکی از کاربران گفت: «سوپرمن تمام فرصتهایی را که میتوانست طی آنها زاد را منصرف کند، سوزاند.»
درست مانند بتمن، سوپرمن نیز قانون «کشتن ممنوع» دارد، بنابراین تصمیم او برای کشتن Zod بدون بررسی همه گزینههای دیگر مانند تلاشی بیثمر برای تاریک کردن شخصیت اوست. این و بسیاری از انتخابهای دیگر شخصیتها در فیلم باعث میشود که کار زک اسنایدر به شدت مورد انتقاد طرفداران و منتقدان قرار گیرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بدترین پایانا رو پایان بازا داشتن
Gisso jash khalie
این زک اسنایدر کارش فقط گند زدنه
این از سوپرمن و DC
اون از 300
واقعا نمیدونم چطوری تونست کارگردان بشه
فقط اکنون مرا می بینی رو تو تلویزیون دیدم.
پایانش عجیب بود ولی ناامید کننده نبود.
لوسی اصن نفهمیدم چی شد
اومد اینده ؛ رفت گذشته
.
-به سوپرمن دستبند زدن؟ :/-
تشکر میکنم از زک اسنایدر که گند زد تو جهان سینمایی دی سی??
غیر سوپرمن ترین سوپر منی که دیدم تو من آف استیل بود
اگر سریال بود قطعا گیم آف ترونز اول میشد?
خودم فصل ۴ هستم ولی میگن پایانش خیلی بده
من پایان سینمایی من یک افسانه هستم همچین بد نبود
"اسپایدرمن تمام فرصتهایی را که میتوانست طی آنها زاد را منصرف کند، سوزاند."???
کل فیلمای ایرانی رو میتونستیم تو این مقاله بیاریم?
پایان بندی مناسب فیلمای ایرانی:عروسی واسه شخصیت اصلی .
.
-تموم-
حق??????? مرگ شخصیت بد و عروسی و خوشی برای شخصیت خوب
و البته دستگیری آدم بدا یا مردنشون??
کل فیلمای ایرانی یک سناریو دارن : یا دو نفر به هم میرسن... یا جدا میشن... یا یکی میمیره
علمت از سینمای ایران فقط زباله های صدا سیماست ؟