نقد فیلم The Story of My Wife- داستان شوهرم (!)
«ایلدیکو انیدی» فیلمساز و نویسنده مجارستانی که فیلم موفق On Body and Soul را در کارنامه دارد، این بار دست به تجربهای عجیب برده است. او که برای نخستین فیلم بلندش، یعنی «قرن بیستم من»، ...
«ایلدیکو انیدی» فیلمساز و نویسنده مجارستانی که فیلم موفق On Body and Soul را در کارنامه دارد، این بار دست به تجربهای عجیب برده است. او که برای نخستین فیلم بلندش، یعنی «قرن بیستم من»، برنده دوربین طلای کن شده بود حالا به سراغ اقتباسی سینمایی از یک رمان رفته است. بی آن که رمانِ داستان همسرم، نوشته «میلان فوست» مجاری را خوانده باشم میتوانم اطمینان بدهم که از نسخه سینماییاش بهتر است.
داستان همسرم، برآیندی از چند فرهنگ و زبان مختلف است. فیلم محصول اروپاست. ماجرا در آلمان، فرانسه و روی آب میگذرد. زوج عاشق از دو ملیت متفاوت هستند. لیزی (با بازی لئا سیدو) فرانسوی ست و یاکوب(جیس نابر) آلمانی. زبانی که میشنویم هم انگلیسی ست.
فیلم در سالهای 1920 میگذرد. درباره ازدواج عجولانه دریانوردی جوان با یک زن ناشناس است که به شکهایی اتللو-وار منتهی میشود. داستان همسرم بیش از آن که فیلم باشد یک رمان است با فصلبندیهای داستانی. اگر این فیلمساز را میشناختهاید و طرفدار فیلمهای پیشین او بودهاید، با تماشای داستان همسرم، قطعا مایوس خواهید شد.
به توصیه آشپز کشتی، کاپتان یاکوب اشتور، برای التیام درد دریازدگی خود، تصمیم به ازدواج میگیرد. او در گفتگو با دوستش عنوان میکند که از اولین زنی که از آستانه کافه پا به درون بگذارد درخواست ازدواج خواهد کرد و در عمل هم همین کار را میکند! درمانی که خود تالمات روانی جدیدی را برای او در پی میآورد.
کاپتان مردی عاقل، منطقی، شجاع و کاربلد است که در حرفه خود موفق است و در چشم زنان کاریزماتیک. –کاری هم به این موضوع نداریم که چنین مردی چرا همسر آیندهاش را با روشی چنین کودکانه انتخاب میکند.- او با این ازدواج سرسری خودش را اسیر سرسامهایی بیپایان میکند. درگیریهای ذهنیای که برای خودش میتراشد، باعث میشود مخاطب چنین نتیجه بگیرد که او هرچهقدر در زندگی حرفهای موفق است، در زندگی خصوصی و روابط فاجعه عمل میکند. او حتا قادر نیست همسرش را برای یک سفر دریایی با خود همراه کند! خبر بدتر آن که حتا خیانت یاکوب هم دردی از زناشویی آن دو دوا نمیکند.
فیلم دیالوگهای زیادی ندارد و همین مقدار موجود هم بسیار کوتاه و سنگین هستند. فضا به شدت تئاتری، سرد و گرفته است. فیلم بیهوده طولانی ست و در عین حال اتفاقی هم در آن نمیافتد. حسادت یاکوب، حواسپرتی یا شاید هم موذیگریهای عمدی لیزی، حضور مرد مشکوک، دعوا و بعد از آن آرامش نسبی، لوپ تکرار شونده فیلم را میسازد. لوپی که 170 دقیقه طول میکشد.
داستان طوری آغاز میشود که از همان ابتدا به سلامت عقل کاپتان اشتور شک میکنیم. به مرور او به طور کامل تعادل روانیاش را از دست میدهد. یاکوب به همسرش مشکوک است و زن با معاشرتهای مرموزش این ظن را تقویت میکند. نام فیلم داستان همسرم است و واقعا هم بیشتر داستان است تا فیلم. از طرف دیگر بر خلاف ادعای نام فیلم، تمرکز آن بیشتر بر داستان شوهر است تا زن.
با وجود این نقدی که بر فیلم وارد است، داستان همسرم از زاویه دید یاکوب روایت میشود و شدیدا به این نقطه دید وفادار است. همه چیز را از طرف او میبینیم و حس میکنیم. او همیشه در جایی از تصویر حضور دارد.
ایلدیکو انیدی بیشتر نویسنده است تا فیلمساز، اما در این فیلم، بعد کارگردانی کار بسیار جلوتر از فیلمنامه آن است. قاببندیها استادانه و تصاویر زیبا هستند. نور ملایمی همیشه بر فضا حاکم است که آسمانی ابری و محیطی اروپایی را القا میکند.
چنین فضایی با تم فیلم در هماهنگی کامل است. داستان همسرم یک فیلم عاشقانه است. دست کم سه چهارم آن مستقیما به زندگی رمانتیک کاپتان میپردازد. مضمون دلدادگی و سودازدگی، دیالوگهای شعرگونه و پر طمطراق فیلم را توجیه میکند. هرچند همین موضوع که دو دلباخته غیر همزبان چهطور به این فصاحت به زبانی بیگانه با هم چَهچَه میکنند هم جای سوال دارد. آن هم در سالهای اولیه قرن بیستم!
وفاداری بیجا به رمان، باعث ضعیفتر دیده شدن قصه در مدیوم جدید شده و فیلمنامه را به پاشنه آشیل داستان همسرم بدل کردهاست. برای نمونه، ملیت کاراکترها به راحتی میتوانست تغییر کند تا زوج داستان دست کم همزبان باشند! با این همه فارغ از بحث زبان، بازی بازیگرهای فیلم خوب است و در خدمت فضای کلی اثر.
داستان همسرم، عاشقانهای آرام است با فراز و نشیبهای کمزور داستانی که اگر به اروپای 1900 علاقهمند باشید، اگر توقع چندانی از یک فیلم نداشته باشید و به خصوص اگر نزدیک به سه ساعت وقت آزاد داشته باشید حتما از تماشای آن لذت خواهید برد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.