بهترین فیلم ها درباره رمان نویسان تخیلی
هیچ داستانی بدون نویسنده وجود نخواهد داشت، اما گاهی خود نویسنده تبدیل به داستان میشود؛ و این جایی است که ما میخواهیم در این مطلب بر آن تمرکر کنیم. رماننویسان گاهی ستارههای داستانهای بزرگ هستند. ...
هیچ داستانی بدون نویسنده وجود نخواهد داشت، اما گاهی خود نویسنده تبدیل به داستان میشود؛ و این جایی است که ما میخواهیم در این مطلب بر آن تمرکر کنیم. رماننویسان گاهی ستارههای داستانهای بزرگ هستند. من درباره فیلمهای زندگینامهای پیرامون استیون کینگ یا جیکی رولینگ و چگونگی پیدایش پسری به نام هری پاتر صحبت نمیکنم. من در مورد رمان نویسان تخیلی صحبت میکنم. آنهایی که به نظر میرسد همیشه از نوعی وسواس نویسندگی رنج میبرند و همیشه توسط بازیگران بزرگی مانند جیمز کان و کشمکش روانی او با یک طرفدار وسواسی، یا جک نیکلسون و کشمکش ذهنی او در حالی که تبر را تاب میدهد و جمله معروف «Here’s Johnny» را فریاد میزند، به تصویر کشیده میشوند.
رمان نویسان تخیلی در واقع موجودات عجیبی هستند؛ افرادی بی قید و گاهی بی بند و بار و غیرقابل پیش بینی اما بدون شک، به طرز درخشانی سرگرمکننده. بنابراین به لیست زیر نگاهی بیندازید، زیرا ما در ویجیاتو بهترین فیلم ها درباره رمان نویسان تخیلی را به شما معرفی کردهایم.
Little Women
فیلم Little Women زندگی چهار خواهر مارچ، به ویژه ژوزفین یا «جو» مارچ (سرشه رونان) را شرح میدهد. جو، نویسندهای نوظهور و خوش ذوق است که با یک داستان به سردبیری یک روزنامه نزدیک میشود. اما در آن مکان به او یادآوری میشود که در دنیای مردانه آن روزگار فقط نویسندگان زن استثنایی فرصت دیده شدن دارند. وقایع پس از آن ماجرا از دو خط داستانی در هم تنیده، به فاصله هفت سال تشکیل شده است که شامل حوادث گوناگون، از جمله عشق، از دست دادن، مرگ و نابرابری اجتماعی مداوم برای خانواده مارچ است. بنابراین جو از تجربیات زندگی خود برای نوشتن رمانی استفاده میکند که مخالف این ایده جامعه است که ازدواج تنها چیزی است که یک زن برای آن مناسب است.
سردبیر روزنامه او با انتشار این رمان موافقت میکند، اما تنها در صورتی که قهرمان داستان در پایان ازدواج کند. جو با اکراه موافقت میکند و همین تصمیم را در زندگی واقعی خود نیز منعکس میکند. به طور کلی فیلم زنان کوچک در ماساچوست دهه 1860، مشکلات خلاقیت و شکاف اجتماعی را که زنان را از ابراز واقعی توانایی خود باز میداشت، بررسی میکند. این دوره از تاریخ آمریکا این عقیده را دارد که زنان باید خانهدار باشند، بدون چشمانداز دلگرمکننده، مگر اینکه با خانوادهای ثروتمند ازدواج کنند. و این دیدگاههایی است که نویسندهای چون جو بی سر و صدا با آن مبارزه میکند.
Stranger Than Fiction
هارولد کریک (فرل) ، مأمور ممیز مالیاتی، صدایی را میشنود که رخدادهای پیرامونی او را، دقیقاً زمانی که مشغول آن هاست روایت میکند، چنان که گویی یک راوی قصه گو در حال روایت کردن یک داستان بلند است. در همین حین، صدای این راوی، خبر از مرگ زودهنگام شخصیت اصلی داستان، یعنی هارولد میدهد و هارولد که از این ماجرا خشمگین شده است، به دنبال این است که از این رخداد جلوگیری کند.
در این فیلم شخصیت کارن ایفل (اما تامپسون)، یک رمان نویس است که از بلاک نویسنده مخوف رنج میبرد. در واقع او نمیتواند راهی برای کشتن قهرمان خود را تصور کند. در این بین ویل فرل نقش هارولد کریک را بازی میکند، مردی که زندگیاش به صورت ناخواسته با نویسنده این رمان و قهرمان آن گره میخورد و در رمان کارن بهعنوان قهرمان واقعی داستان درگیر یک ماجرای عجیب میشود. هارولد اکنون صدایی در سر دارد که زندگی او را روایت میکند و شمارش معکوس برای شکستن سد نویسنده و کشتن هارولد در داستان و زندگی واقعی آغاز میشود.
هارولد با کمک یک استاد ادبی (داستین هافمن) سعی میکند «داستان» خود را معنا کند و وقتی سرانجام نویسنده مسئول را ردیابی میکند، خیلی دیر شده است و فقط میتواند سرنوشت خود را بپذیرد. آیا نویسنده، بالاخره میتواند کتابش را تمام کند و هارولد را بکشد؟ این سوالی است که باید با تماشای فیلم به آن برسید. فیلم Stranger Than Fiction یک کمدی هوشمندانه است که ما را مجبور میکند مکث کنیم و زندگی و تصمیمات خود را به طور کلی زیر سوال ببریم. در این فیلم شخصیت هارولد از قضا، تنها زمانی که میداند که قرار است بمیرد، بالاخره شروع به زندگی میکند و پیوندهای همیشگی خود را میشکند.
Young Adult
میویس گری (شارلیز ترون)، نویسنده الکلی رمانهای جوان پسند است که بعد از طلاق گرفتن، تصمیم میگیرد به زادگاه خود شهر مرکوری برگردد تا با بادی (ویلسون) دوستپسر دوران دبیرستان خود، مجدداً رابطه ایجاد کند. اما وقتی متوجه میشود بادی ازدواج کرده و در حال بچهدار شدن است، با کمک دیگر دوست دوران دبیرستان خود مت (اوسوالت) تلاش میکند تا ازدواج بادی را برهم زنند و… فیلم Young Adult یک ضد عاشقانه با طراوت است که به صورت کلیشهای داستانهای عاشقانه را به سخره میگیرد و به مخاطب جرأت میدهد از شخصیت محوری طرح خود متنفر شود. این فیلم سعی میکند با طراحی یک نویسنده مفاهیم تیرهتر و مسائل مربوط به سلامت روان را به تصویر بکشد.
Wonder Boys
فیلم Wonder Boys که در کنار L.A. Confidential، یکی از پرستارهترین و دیدنیترین آثار کورتیس هانسون به شمار میرود، اثری است که خیلیها حاضر میشوند که فقط به خاطر یکی از چهار بازیگر شناختهشدهاش یعنی مایکل داگلاس، توبی مگوایر، فرانسیس مکدورمند یا رابرت داونی جونیور هم که شده، آن را تماشا کنند. قصه فیلم راجع به پروفسوری است که در پروسهی نوشتن کتاب بعدی خود به در بسته خورده است و باید با همهی اطرافیانش، از همسرش گرفته تا دانشآموزانش که با مشکلات خاص خودشان دستوپنجه نرم میکنند، کنار بیاید و حتی تا جای ممکن، یاریشان کند.
مایکل داگلاس در Wonder Boys نقش کاراکتری را بازی کرده است که تلاشهایش برای پایان دادن به رمانی که تا اینجا هفت سال از زمان او را گرفته، استعارهی واضحی از زندگی خودش محسوب میشوند. این موضوع، دربارهی خود فیلم هم صادق است. چرا که شما را میخنداند و تحت تاثیر وضعیت کاراکترهایش قرار میدهد و در همین حین، میتواند تمثیلی از تلاشهای بلندمدت و ظاهرا به نتیجهنرسیدهی همهی ما باشد. داگلاس از ابتدا تا انتهای فیلم تصویر یک شخصیت باهوش را مدیریت میکند که کارهای غیرهوشمندانهای انجام میدهد که گویی بین کودکی و بزرگسالی گیر کرده است، و این در حالی است که او در طول داستان وقار خود را حفظ میکند.
Book of Love
داستان فیلم درباره هنری (سم کلافلین) یک نویسنده ناموفق و یک رمان نویس شکست خورده است که کتابها و رمان هایش به فروش نمیرسد، اما یک روز، او متوجه میشود کتابی از آثار او در مکزیک موفق شده است، و این جایی است که او شگفت زده میشود و ناشرش نیز هنری را مستقیماً برای تبلیغات بسیار مورد نیاز به آنجا میفرستد. اما طولی نمیکشد که هنری متوجه میشود چرا چنین موفقیتی برای کتاب او پیش آمده است. مترجم اسپانیایی کتاب او ماریا (Verónica Echegui)، مسئول ترجمه کتاب و همچنین مسئول تغییرات بزرگ داستان و لحن کلی آن است. آیا هنری دیدگاه ادبی ماریا در مورد عشق و اشتیاق را میپذیرد و اگر بپذیرد، آیا دیدگاه متفاوت خود را درباره آن را چه میکند؟!
این داستان کلاسیک که مصداق تکنیک ماهی خارج از آب است، با وجود قابل پیش بینی بودن اما جذاب و به اندازه کافی دلپذیر است. بنابراین برای لذت بردن از یک کمدی رمانتیک خوش ساخت که بیشتر به سمت رمانتیک میرود تا کمدی، گزینه خوبی برای تماشا کردن است. کلافلین در این فیلم جذابیت انگلیسی هوشمندانهای را ارائه میدهد، و از نارساییهای شخصیت خود به عنوان نویسندهای که تفاوتهای ظریف شخصیت و در نهایت عشق را درک نمیکند، نهایت بهره را میبرد.
Ruby Sparks
رابی اسپارکس یک فیلم در ژانر کمدی-درام و رمانتیک محصول سال ۲۰۱۲ به کارگردانی جاناتان دیتون و ولری فاریس است. داستان فیلم از این قرار است که «کلوین» (پاول دینو) یک نویسنده باهوش است که شروع میکند به نوشتن رمان جدیدش در مورد «رابی» (زویی کازان)، دختر رویاهایش. روز بعد اتفاقی میافتد که باورش برای کلوین هم سخت است. روبی تبدیل به یک شخصیت واقعی شده و آن دو با هم رابطه خیلی خوبی را آغاز میکنند؛ اما این تمام ماجرا نیست.
کلوین از آن آدمهایی است که در فرهنگ واژگان غرب به «Nerd» معروف هستند. جوانهایی گوشه گیر، ناشی در روابط اجتماعی، نه چندان مد روز و دارای صفاتی از این قبیل. کلوین در برخوردش با دخترها مشکل دارد. او عاشق هیچ دختری نیست و در واقع میدانیم که این داستان، داستانِ رسیدنِ کلوین به یک دیدگاهِ خاص در زندگی و تجربه کردن عشق است.
زوئی کازان جدا از بازی در نقش رابی، فیلمنامه را نیز نوشته است (و چه فیلمنامه اصیلی است). فیلمنامهای هوشمندانه و مدرن که ایدهآلسازی مردان از زنان و ناتوانی مردان خاص در درک واقعیات زنان را بررسی میکند. این فیلم به هیچ وجه جنسیت گرا نیست، این یک تفسیر اجتماعی هوشمندانه است که دلخراش، خنده دار، تراژیک، و با زمینهای عالی و حس اخلاقی است که در اکثر کمدیهای رمانتیک امروزی از بین رفته است.
The Croupier
«کارت پخش کن» یک فیلم نوآر نادیده گرفته شده است که در سایه فیلمهای دیگر سینما قرار گرفته و داستان یک نویسنده ناموفق اما آیندهدار به نام جک مانفرد (کلایو اوون) را نشان میدهد که در یک کازینو به کارت پخش کن تبدیل شده و با دوستی با کارکنان آن میخواهد کل کازینو را سرقت کند. جک با درگیر شدن در دزدی و خیانت عمیقتر به دنیای بیمعنای قمار میافتد. وقتی کتاب او بالاخره منتشر میشود، به نظر میرسد که بزرگترین چرخش هنوز در راه است. این فیلم به دنیای کازینو نگاه حقیقی داشته و بر شخصیت پردازی و فضا تاکید عمیق و جذابی دارد. این فیلم یک تریلر تاریک با تاثیر از تکنیکهای سینمای نوآر است که امروزه به یک اثر کلاسیک تبدیل شده است.
Secret Window
پنجره مخفی یک فیلم تریلر روانشناسانه آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی دیوید کپ و با بازی جانی دپ و جان تورتورو، محصول سال ۲۰۰۴ استودیو کلمبیا پیکچرز است که براساس رمانی از استیون کینگ با نام باغ مخفی، پنجره مخفی ساخته شدهاست. مورت رینی نویسنده موفق کتابهای جنایی، پس از آنکه پی به خیانت همسرش میبرد، از او جدا شده و به شهری دورافتاده میرود.
روزی غریبهای به نام جان شوتر به دیدن او میرود و ادعا میکند داستان او را که در سال ۱۹۹۷ نوشته، دزدیده و به نام خود منتشر کرده. مورت مدرکی دارد که او در سال ۱۹۹۴ برای اولین بار این کتاب را منتشر کردهاست. جان شوتر زندگی مورت را به هم میریزد، سگش را میکشد و او را تهدید میکند که مدرک خود را به او نشان دهد. تنها مدرک مورت نسخهای از مجلهای است که برای اولین بار داستان او را چاپ کرده و این مجله نزد همسر سابقش است.
مورت در راه به دست آوردن مجله با مشکلات فراوانی روبهرو میشود و خانه همسرش در آتش میسوزد. چیزی که مورت را میترساند این است که متوجه میشود ماجراهای داستانش کمکم به زندگیاش راه مییابد. با کمک کلانتر و یک بازپرس خصوصی، به زودی مشخص میشود که شوتر آن چیزی نیست که ادعا میکند، و مورت ممکن است وحشتناک ترین شخصیت خود را تا به امروز خلق کرده باشد. جانی دپ در طول فیلم عمیقاً در شخصیت مورت فرو میرود، نویسندهای که از انحرافات روانی و وسواسی یک نویسنده پرکار و منزوی رنج میبرد.
پنجره ی مخفی که براساس داستانی از استفن کینگ ساخته شده، از آن دسته فیلمهای معمایی- جنایی است که بر پایه ی شخصیتی روان پریش شکل گرفته است. شخصیتی که تعادل روانیاش براثرحادثهای به هم خورده وجنایات او برمبنای همین آشفتگی صورت میگیرد.
Misery
میزری نام فیلمی آمریکایی به کارگردانی راب رینر در ۱۹۹۰ و برگرفته از رمانی به همین نام از استیون کینگ است. این فیلم که با بازی ستارگانی مانند کتی بیتس و جیمز کان ساخته شده در مورد هوادار وسواسی یک نویسنده است که او را زندانی کرده و مجبور به نوشتن یک داستان میکند؛ Misery Chastain شخصیت اصلی مجموعه رمانهای عاشقانه ویکتوریایی پل شلدون (جیمز کان) رمان نویس است. هنگامی که شلدون در طی یک کولاک تصادف رانندگی میکند، آنی ویلکس (کتی بیتس) او را نجات میدهد و شروع به پرستاری از بدن شکسته او میکند تا سلامتی دوباره پیدا کند. او ادعا میکند که طرفدار شماره یک او است، اما پس از خواندن آخرین رمان Misery و فهمیدن مرگ میزری چستین، رنگ واقعی آنی آشکار میشود.
در ادامه پل زندانی میشود و مجبور میشود رمان جدیدی بنویسد که میزری چستین را زنده میکند، و در حالی که پل مجبور است، سعی میکند فرار کند که در نتیجه آنی به طرز وحشیانه ای مچ پایش را میشکند. بنابراین به نظر میرسد پل برای فرار ناتوان است. با چنین هواداری، چه کسی به دشمنان نیاز دارد؟ کتی بیتس برای بازی در نقش آنی ویلکس، یکی از به یاد ماندنی ترین و آزاردهنده ترین شخصیتهایی که تا به حال در یک فیلم هیجانی روانشناختی به تصویر کشیده شده، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شد. بیتس از بیش از حد مودب و ستاره زده بودن تا تبدیل شدن به یک هیولای شیطانی و نفرت انگیز، اجرای کامل و درخشانی را ارائه میدهد. این فیلم بدون شک یکی از بهترین اقتباسهایی است که تاکنون از آثار استفن کینگ ساخته شده است.
The Shining
جک تورنس (جک نیکلسون) موقعیت سرایداری زمستانی را می پذیرد که بر هتل Overlook در کوههای راکی آمریکا نظارت میکند. جک همچنین همسرش وندی (شلی دووال) و پسر کوچکشان دنی (دنی لوید) را برای استراحتی آرام و دوری از هنجارها با خود همراه میکند. قصد جک از این کار این است که دستنوشته جدیدش پیرامون کتاب خود را در یک مکان خلوت بنویسد. پس از اینکه جک متوجه میشود که سرپرست قبلی هتل خانوادهاش را به قتل رسانده است، سلامت روانی جک بدتر میشود، او نمیتواند بنویسد، و شروع به نوشیدن در باری میکند که توسط یک مناقصه روحی سرو میشود. در این بین دنی نیز شروع به دیدن خواهران دوقلو عجیب میکند. در ادامه جک به شکل واقعی تبدیل به یک روانی ویژه میشود.
دیدگاه اقتباسی و بسیار متفاوت استنلی کوبریک از داستان استیون کینگ، The Shining، به عنوان یکی از بزرگترین و مهم ترین فیلمهای ترسناک ساخته شده در تاریخ سینما ثبت شده است. فرود مارپیچی شخصیت اصلی به سمت جنون باعث میشود تا جک به عنوان یک نویسنده دچار تنش وهمآوری شود که او را به سمت کشتن اعضای خانوادهاش هدایت میکند. این فیلم شماره یک این لیست است و صرف نظر از اینکه کتاب را به فیلم ترجیح می دهید یا خیر، این فیلم بدون شک بهترین داستان مربوط به یک رمان نویس تخیلی در فهرست ما است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جانی اومده!
لیست عالی بود :)?