بهترین فیلمهای کارنامه حرفهای ویل اسمیت
با کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و البته شکل گیری حوادث حاشیهای در مراسم آکادمی اسکار، نام ویل اسمیت به بحث داغ محافل سینمایی و رسانهای جهان تبدیل شده است. اما پیش ...
با کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و البته شکل گیری حوادث حاشیهای در مراسم آکادمی اسکار، نام ویل اسمیت به بحث داغ محافل سینمایی و رسانهای جهان تبدیل شده است. اما پیش از وقوع این اتفاقات نیز شخص ویل اسمیت یکی از محبوبترین ستارگان هالیوود بود. از آثار کمدی این بازیگر گرفته تا آثار درام اجتماعی و متفکرانه او میتوان نتیجه گرفت این بازیگر یکی از برترین ستارگان حرفهای در صنعت هالیوود است. اسمیت با داشتن طیف گستردهای از ژانرها و آثار سینمایی، یکی از محبوبترین بازیگران در بین تماشاگران فیلم و منتقدان سینما است.
هنگامی که روز استقلال در سال 1996 اکران شد، ویل اسمیت به طور غیرقابل انکاری جایگاه خود را در هالیوود از یک خواننده رپ شایان ستایش و شخصیت دوست داشتنی آثار کمدی به ستاره سینمای قابل سرمایهگذاری ارتقا داد. فیلمشناسی اسمیت بالا و پایینهای فراوانی دارد، اما یک چیز برای این بازیگر ثابت مانده است: او حتی در تاریکترین آثارش، زمانی که وظیفه دارد آن جذابیت میلیون دلاری خود را رد کند، بازهم یکی از مشتاقترین و با شخصیتترین بازیگران جهان باقی میماند. در واقع مهم نیست که او در چه ژانر یا فیلمی است، او با هر شرایطی در بهترین حالت خود قرار دارد.
اگرچه، اتفاق اخیر در اسکار 2022 بر وجهه عمومی ویل اسمیت تأثیر منفی گذاشت، اما فیلمهای او کماکان در میان بهترینهای این صنعت هستند. برای ناآگاهان از حواشی اخیر اسمیت، باید گفت: در نود و چهارمین دوره جوایز اسکار، ویل اسمیت پس از نارضایتی از شوخی کریس راک در مورد بیماری همسرش «جیدا پینکت اسمیت»، بلند شد و در حالی که برنامه پخش زنده میشد، به این کمدین با خشونتی افسار گسیخته سیلی زد. این در حالی بود که مراسم ادامه داشت و لحظاتی بعد اسمیت اولین جایزه اسکار خود را برای بهترین بازیگر نقش اول مرد دریافت کرد. اما کسب این افتخار تحت الشعاع اقدامات عجیب او قرار گرفت.
با این حال، اسمیت کماکان یکی از بهترینهای نسل خود باقی میماند، زیرا به کار و تولید داستانهایی ادامه میدهد که نیاز به وجود او دارند. آخرین پیروزی اسمیت حضورش در «شاهریچارد» بود، فیلمی که به او این فرصت را داد تا پردرآمدترین نقش تمام دوران حرفهای خود را بازی کند. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید و با پیمایش در این مطلب با برخی از بهترین آثار ویل اسمیت آشنا شوید و چند جواهر را برای ماراتن فیلم ارزشمند خود در اوقات فراغت انتخاب کنید.
Men in Black
«مردان سیاه پوش» یکی از دو فیلم پرفروشی است که اسمیت در دهه 1990 بازی کرد. اسمیت در این فیلم پرفروش جهانی که این بازیگر و خواننده رپ را به یک سوپراستار کامل بدل کرد، تبدیل به یکی از پولساز ترین ستارگان هالیوود شد. اسمیت همچنین آهنگ تم فیلم «مردان سیاه پوش» را اجرا کرد که برنده جایزه گرمی بهترین اجرای رپ سولو شد. به طور کلی این فیلم علمیتخیلی محصول 1997 بهترین ترکیبی از اکشن، کمدی و تکنولوژی پر زرق و برق است که همه ما دوست داریم و به دنبال آن هستیم. این اثر به راحتی یکی از بهترینهای کارنامه اسمیت است. چه نسخه اول مردان سیاه پوش و چه دنبالههای بعدی آن با حضور ویل اسمیت همه به همان اندازه لذت بخش هستند، اگرچه همانطور که همه میگویند اولین قسمت آن جذابیت بیشتری دارد.
داستان فیلم از این قرار است که مامور جی (اسمیت) و شریک او مامور کم حرف (تامی لی جونز) دو عامل یک سازمان مخفی هستند که هدف آنها کنترل بیگانگان پناهندهای است که روی زمین زندگی میکنند، در حالی که خود را به عنوان انسان نشان میدهند.
King Richard
جدیدترین اثر سینمایی ویل اسمیت، به کارگردانی رینالدو مارکوس گرین، یکی از محبوبترین ساختههای سال 2021 شد. این فیلم داستان زندگی ریچارد ویلیامز را دنبال میکند که مصمم است دو دخترش ونوس و سرنا را به بهترینهای تاریخ تبدیل کند. ریچارد تعهد تزلزل ناپذیر و شهود تیز دختران را در زمینهای تنیس کامپتون، کالیفرنیا شکل میدهد. در طول داستان خانواده ویلیامز از مشکلات به ظاهر غیرقابل غلبه و انتظاراتی که پیش روی آنها گذاشته شده است فراتر میروند. این فیلم با بازی درخشان ویل اسمیت در نقش ریچارد ویلیامز، سانیه سیدنی در نقش ونوس ویلیامز، دمی سینگلتون در نقش سرنا ویلیامز و غیره، داستانی از تلاش و عظمت در راه رسیدن به یک هدف درست را نشان میدهد.
اسمیت در این فیلم، آن نوع دگرگونی فیزیکی را انجام میدهد که رای دهندگان اسکار دوست دارند، او در طول اجرا پشت خود را قوز کرده و بر لهجه متمایز ویلیامز تأثیر جدی میگذارد. اسمیت با اجرای این نقش مسلماً بهترین و ظریفترین کار خود را از زمان بازی در نقش محمد علی در «علی» در سال 2001 را انجام میدهد. ویلیامز شخصیت بزرگی است که میتواند هم دوست داشتنی و هم سرسخت باشد و اسمیت به راحتی این تفاوتهای ظریف را متعادل میکند. بنابراین جای تعجب نیست که اسمیت به طور قاطع در رقابت بهترین بازیگر مرد همه جوایز را درو کرد.
Six Degrees of Separation
شش درجه جدایی نام فیلم کمدی-درامی است که در سال ۱۹۹۳ به کارگردانی فرد شپیسی و بر پایهٔ نمایشنامهای با همین نام از جان گوئیر ساخته شد. وقتی یک مرد آفریقایی-آمریکایی مرموز به نام پل در زندگی یک زوج ثروتمند نیویورکی ظاهر میشود و به سرعت بخشی از زندگی آنها میشود، دنیای این زوج هنری نیویورکی به شیوههای پیچیده و سرگرمکننده زیر و رو میشود. این فیلم از داستان واقعی دیوید همپتون الهام گرفته شده است، مردی که در دهه 1980 بسیاری از خانوادهها را فریب داد و گفت که او پسر بازیگر مشهور «سیدنی پواتیه» است. این فیلم به کارگردانی فرد شپیسی به دلیل مهارت کارگردانی و بازیهای استثنایی آن به ویژه از ویل اسمیت جوان که تماشاگران را با شخصیت خود مجذوب فیلم کرد مورد تحسین فراوان قرار گرفت. این اثر یک معمای درام نسبتاً لذت بخش برای اضافه کردن به لیست تماشای شماست.
این فیلمی است که ثابت کرد اسمیت میتواند از پس مواد دراماتیک برآید و برای مقابله با نقشهای بحثبرانگیز مشکلی ندارد. در آن زمان، بازی در نقش یک فرد متفاوت در اجتماع، برای کسی که در هالیوود دهه نود ساخته میشد، یک حرکت خطرناک بود. اما پس از گذشت این همه سال، باید گفت که این نقش یکی از جذاب ترین اجراهای او به عنوان یک بازیگر حرفهای است.
Bad Boys
اسمیت وقتی خاطرات خود را در یک کتاب منتشر کرد، با فرستادن نسخهای از کتاب به همراه یادداشتی که روی آن نوشته شده بود، «خوب، مایکل حق با تو بود، من اشتباه کردم» برای کارگردان فیلم «مایکل بی» یک کوتاهی را جبران کرد. او به اختلاف نظر بین این دو در مورد اینکه آیا اسمیت نباید در صحنه تعقیب و گریز پیراهن بپوشد یا خیر، اشاره میکرد. (اسمیت میخواست پیراهنش را بپوشد؛ اما مایکل بی مخالفت کرد.) اگر فیلم را دیده باشید، میدانید که این دو به یک مصالحه دست یافتند: اسمیت در این صحنه با پیراهن دکمه باز به اطراف میدود. صحنهای که در فیلم ماندگار شد.
این اثر که محصول سال 1995 است، مطمئنا قدیمی اما اثری طلایی در کارنامه ویل اسمیت است. این فیلم با بازی ویل اسمیت در کنار مارتین لارنس در دوران ابتدایی زوجسازیشان، هر آنچه را که تماشاگران میخواستند، از تعقیب و گریز ماشینهای شیک گرفته تا قلقلک کردن مخاطب را درون خود دارد، در واقع این اثر ترکیبی عالی از جذابیت انبوه است. این فیلم به کارگردانی مایکل بی با دو دنباله دیگر به یک فرنچایز موفق تبدیل شد. پسران بد یک فیلم پلیسی رفاقتی است که در آن اسمیت و مارتین لارنس با هم دعوا میکنند و البته در دل ایت بحث و جدالها یک سری جنایات را نیز حل میکنند. این فیلم جذابیت اسمیت را به عنوان یک ستاره سینما در سطحی اساسی درک میکند و به او اجازه میدهد که به یکباره جذاب، آسیب پذیر و بدجنس باشد.
The Pursuit of Happyness
این فیلم یک درام زندگینامهای به کارگردانی گابریله موچینو است که از مبارزات یک کارآفرین به نام کریس گاردنر از بی خانمانی تا اوج گرفتن دوباره زندگیاش، الهام گرفته شده است. این فیلم بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و اسمیت دومین نامزدی اسکار خود را به ارمغان آورد. داستان فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم ها بر اساس واقعیت بدین شرح است که همسر کریس که از شکستهای او خسته شده، تصمیم میگیرد تا او را طلاق دهد و کریس را با یک دوره کارآموزی بدون حقوق در یک تجارت دلالی و حضانت پسرش باقی بگذارد. ویل اسمیت در این اثر سینمایی در کنار پسرش جیدن اسمیت که نقش پسرش را نیز در این فیلم بازی میکند، اجرای بسیار جذابی را از خود به نمایش میگذارد.
همانطور که هر کسی ممکن است حدس بزند، این دو به عنوان پدر و پسر شیمی بسیار عالی باهم دارند که داستان را با کمک قابل توجهی از جانب تندی نیوتون که نقش لیندا همسر کریس را در داستان بازی میکند، به اوج میرساند. اسمیت در حالی که چهرههای زیادی را برای رهایی از وضعیت اسفناکی که کریس در آن گیر افتاده از خود به نمایش میگذارد، از سوی دیگر میتواند جنبه پدری خود را نیز نشان دهد و مطمئناً داشتن پسر خودش جیدن در کنارش یک لایه عمیق احساسی به عملکرد او اضافه کرده است. اسمیت با صمیمیت دلخراش در یک داستان واقعی بازی میکند که این ایده را ارائه میدهد که سخت کوشی در آخر نتیجه میدهد. که این علیرغم گرایش واقعگرایانه فیلم، بسیار خارقالعاده و احساسی به نظر میرسد.
Ali
این فیلم مایکل مان که ادای احترامی به زندگی «محمد علی کلی» بزرگ است، قسمتی از دوران زندگی او را از سال 1964 در زمانی که او قهرمانی سنگین وزن جهان را به دست آورد تا سال 1974 که برای شکست دادن جورج فورمن مورد علاقه مردم در Rumble in the Jungle در زئیر به رینگ بازگشت، به تصویر میکشد. اگرچه این فیلم در مورد یک بوکسور است، اما بیشتر بر سیاست اطراف رینگ تمرکز میکند تا مبارزه در داخل آن، در واقع مایکل مان به تصویر میکشد که چگونه علی توانست قایق خود را از آبهای متزلزل اجتماعی-سیاسی به سمت ساحل آرامش و محبوبیت هدایت کند.
بدون تردید این همان نقشی است که ویل اسمیت برای ایفای آن متولد شد. چه کسی جز او میتواند نماد جذاب، ورزشی و بحثبرانگیز بوکس را به این زیبایی بازی کند، مردی که میتواند یک دقیقه جذاب و لحظهی بعد کبود شود؟ شاید بسیاری از مردم فراموش کردهاند که این فیلم چقدر خوب است و اسمیت چقدر در آن پیروز و عالی بود. شاید اگر دنزل واشنگتن سال بعد برای فیلم روز تمرین برنده اسکار میشد، و شاید اگر آن بازی عالی از او وجود وجود نداشت، اسمیت که اولین نامزدی بهترین بازیگر مرد را برای علی دریافت کرد، شخصی بعدی بود که در آن سال باید اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت میکرد.
فیلم بیوگرافی محمد علی از مایکل مان یک گام هنری بزرگ برای حرفه بازیگری اسمیت بود و به او این فرصت را داد تا با کارگردانی در حد مایکل مان کار کند. اسمیت از پس این چالش برآمد، برای بازیگری که زمانی به عنوان یک بچه لاغر اندام شوخ شناخته میشد، اسمیت تقریباً غیرقابل تشخیص شد، به طرز چشمگیری بزرگ شد و صدای خاص و ویژگیهای فیزیکی علی را جذب کرد تا مخاطب را با اجرای جذاب خود میخکوب کند. نتایج این تغییرات چشمگیر در ویل اسمیت، شامل برخی از بهترین نقدهای حرفهای دوران بازیگری او، و همچنین اولین جایزه گلدن گلوب و اولین نامزدی اسکار اسمیت به عنوان بهترین بازیگر مرد بود.
I Am Legend
پس از اینکه یک ویروس ساخته دست انسان به بسیاری از بشریت پایان داد، رابرت نویل (اسمیت)، دانشمندی باهوش، در شهر نیویورک مجبور شد به صورت تنها با سگ خود در پس زمینه یک آخرالزمان مخوف زندگی کند. او که در برابر ویروس مصون است، سخت تلاش میکند تا درمانی برای نجات انسانها ایجاد کند، این در حالی است که همزمان سعی میکند هر شب در برابر خونخواران گوشتخوار شب، زنده بماند. این اثر سینمایی فیلمی است که کاملاً توسط ویل اسمیت هدایت میشود، زیرا او بدون نقص کل پروژه را عمدتاً به تنهایی مانند شخصیت خود در فیلم روی شانههای خود حمل میکند. این فیلم خیلی از رکوردها را شکست و چهارمین محصول پرفروش دوران حرفهای او شد. بنابراین منتقدان این بازیگر و بازی مسحورکننده او را در این فیلم ترسناک علمی تخیلی از فرانسیس لارنس تحسین کردند.
من افسانهام اثری دلهرهآور و امیدوارکننده است زیرا چندین ژانر را باهم ریمیکس میکند تا چیزی منحصربهفرد خلق کند، و عملکرد اسمیت به عنوان مردی که با فراموشی غم و اندوه و مرگ مبارزه میکند یکی از بهترینهای اوست. سناریو این فیلم ثابت میکند که یک چالش مهم برای دوران حرفهای اسمیت است، که بازی هایش معمولاً در هنگام تعامل با بازیگران دیگر در بهترین حالت خود قرار میگیرند، اما او در اینجا به این تغییر دست رد نمیزند زیرا شخصیت او در تلاش برای دفع جهش یافتههای مخوف تهدید کننده زندگی، ناامیدانه و تنها به دنبال یک درمان است. «من افسانهام» یکی از آن فیلمهای علمی-تخیلی کمیاب است که فرصتی را برای بازیگر فراهم میکند تا در مطالعه شخصیت عمیق شود و اسمیت از آن نهایت استفاده را میکند.
Enemy Of The State
اگرچه این فیلم مهیج جاسوسی از تونی اسکات فی نفسه یک فیلم کلاسیک هیچکاکی نیست، اما در اینجا اسمیت نقش وکیلی به نام رابرت کلیتون دین را به تصویر میکشد، که در ظاهر یک قهرمان معمولی هیچکاکی است، مردی ساده که ناگهان دیسکی در اختیار دارد که قتل یک نماینده کنگره آمریکا را روی نوار آن ضبط شده است. بسیاری از افراد نه چندان خوب می خواهند دست خود را روی آن دیسک قرار دهند و برای بدست آوردن آن دست از کار نمیکشند. «دشمن ملت» یک فیلم مبتنی بر ژانر است (نوعی که تونی اسکات میدانست چگونه آن را با چشمبند جمعآوری کند)، اما برخلاف سایر فیلمهای ژانری با بازی اسمیت، در اینجا او باید نقش «جیمز استوارت» سینمای هیچکاک را بازی کند.
اسمیت که به ندرت از او خواسته میشود نقش یک آدم سرسخت را بازی کند، با این تقش هدیهای شگفتانگیز را برای نمایش اضطرابهای شخصیت رابرت کلیتون دین، مرد خانواده و وکیل گیرافتاده در یک دوراهی مرگبار را نشان میدهد که خود را در دام یک توطئه بزرگ دولتی میبیند. کارگردانی هیجانانگیز تونی اسکات در این فیلم، وحشت و پارانویای نظارت دیجیتال بر تمام زندگی خصوصی مردم آمریکا را به تصویر میکشد، و جین هکمن بهطور کامل نقش یک افشاگر سالخورده را بازی میکند، که به وضوح از عملکرد نمادین او در نقش هری کال در «The Conversation» الگوبرداری شده است. اما اسمیت، با هوش و ذکاوت خود، تمام عناصر جذاب فیلم را در کنار هم نگه میدارد و آن را به یکی از تند و تیزترین اکشنهای هیجانی اواخر دهه 90 میلادی تبدیل میکند.
Shark Tale
یک انتخاب عجیب و غریب اما جذاب که هر یک از ستارگان هالیوود آرزوی رسیدن به آن را دارند صداپیشگی در آثار انیمیشنی است و ویل اسمیت نیز به دلیل بافت صدای مناسب، یک گزینه خوب برای حضور در انیمیشنهای کودکانه است. اسمیت در این اثر صداپیشگی یک ماهی کوچولو به نام اسکار را بر عهده دارد که در این فیلم انیمیشن خانوادگی به دروغ ادعا میکند که یک کوسه را کشته است.
شخصیت اسکار با امضاهای شخصی اسمیت ظاهر میشود: گوشهای بیرون زده و تمایل به تک خط گفتهای شوخ. داستان این انیمیشن در سرزمینی زیر دریا میگذرد که به نظر میرسد بازاری است برای ذائقه مخاطبان برای جهانهای موازی به سبک «در جستوجوی نمو». به طور کلی مانند بسیاری از فیلمهای دیگر اسمیت، «داستان کوسه» نیز هم مورد توجه تماشاگران بود و هم برای منتقدان جذاب بود. در کارنامه هنری اسمیت، انیمیشن سرگرمکننده «Spies In Disguise» نیز به چشم میخورد.
Hancock
این فیلم به کارگردانی پیتر برگ، اگرچه شاید شامل یکی از بزرگترین اجراهای ویل اسمیت نباشد، اما با این حال یک سرگرمی جذاب است. این فیلم از نظر منتقدان خوب عمل نکرد، اما باید گفت این اثر صرفا برای کسانی ساخته شده است که دوست دارند یک نمایش تک نفره توسط اسمیت ببینند. جان هنکاک یک ابرقهرمان عجول است که اقدامات نامنظم او را به چهرهای دو قطبی تبدیل کرده است. با این حال، وقتی یک متخصص روابط عمومی به او کمک میکند تا وجهه عمومی خود را بهتر کند، زندگی او زیر و رو میشود. در ابتدا، به نظر میرسد که هنکاک ژانرهای معمولی را کنار میگذارد تا درعوض بررسی کند که چه اتفاقی میافتد اگر یک ابرقهرمان به خاطر خرابکاریهای خود همیشه پاسخگو باشد – اما هر ابرقهرمانی خودنمایی خود را دارد.
چیزی که بهعنوان یک پیشفرض امیدوارکننده شروع میشود، در نهایت یک تغییر لحن ناخوشایند ایجاد میکند و به یک داستان مبدأ – و همچنین داستانی نسبتاً ضعیف تبدیل میشود. به طور کلی شخصیت دوست داشتنی اسمیت با اینکه برخلاف شخصیت او به عنوان ابرقهرمان هنکاک است. اما در اینجا، او یک محکوم الکلی افسرده در نقشی است که هنوز هم جذابیت این بازیگر را نشان میدهد.
Hitch
اگرچه اسمیت در زمان تولید این فیلم در درجه اول به عنوان یک ستاره اکشن شناخته میشد، اما او به ژانر کمدی رمانتیک جهش کرد و نتیجه یکی از بزرگترین موفقیتهای او بود. داستان فیلم دربارهٔ «الکس هیچنز» ملقب به «هیچ» است. یک دلال ازدواج که به مشتریان مرد خود کمک میکند تا با استفاده از ترفندهای هوشمندانه و جذاب به خانمهای مورد علاقهٔ خود برسند اما داستان زمانی جالب میشود که «هیچ» عاشق دختری به اسم «سارا» میشود؛ حال او باید با ترفندهایی که در اختیار دارد، خودش را به چالش بکشد، اما او همان مردی است که چالش را دوست دارد.
این رام کام به اسمیت این شانس را داد که نقش اول کمدی رمانتیکی را داشته باشد و در نقش مردی بازی کند که مشتریان مرد را با زنان رویاهایشان پیوند میزند. یک سوال بدون پاسخ باقی میماند: چرا ویل اسمیت بیشتر به اجرای کمدیهای رمانتیک دعوت نمیشود؟!
Independence Day
اولین بلاکباستر واقعی اسمیت، یعنی حماسه تهاجم بیگانگان رولاند امریش به نام «روز استقلال» تنها در ایالات متحده بیش از 300 میلیون دلار فروخت و به تثبیت جایگاه اسمیت به عنوان یک قرعه شانس بزرگ در گیشه کمک کرد. در «روز استقلال»، اسمیت نقش سروان استیون هیلر، خلبان جنگنده F/A-18 تفنگداران دریایی را بازی میکند که درگیر مبارزه با بیگانگانی است که آمدهاند تا از طریق فضاپیمای عظیم خود به زمین حمله کنند و زمین را تصرف کنند.
پس از اینکه کاپیتان هیلر مسئول سرنگونی تعدادی هواپیمای بیگانه است، او به زودی به رهبری مقاومت در برابر تهاجم مرگبار تبدیل میشود. با روز استقلال اولین بار بود که اسمیت بازیکن پیشرو در یک گروه بزرگ پر از ستاره بود، و موفقیت بین المللی آن در گیشه به اسمیت کمک کرد تا به یک ستاره در سراسر جهان تبدیل شود.
«روز استقلال» دوره جدیدی از پرفروشترین فیلمهای تابستانی را آغاز کرد، فیلمهایی که در آن مخاطبان بهطور قابل اعتمادی برای نمایشهای روز افتتاحیه در سراسر کشورشان جمع میشوند، تا در روز اول اکران یک فیلم را تماشا کنند.
Suicide Squad
ویل اسمیت با اقتباس دیوید آیر از کمیک «جوخه انتحار» به آرزوی هر کودکی مبنی بر تبدیل شدن به یک ضدقهرمان کمیک دی سی رسید. اسمیت با نقش Deadshot، یک قاتل حرفهای را به تصویر میکشد، که همراه با بسیاری از افراد بد دیگر توسط دولت فدرال استخدام شده است تا یک واحد ویژه ایجاد کند تا وظایف پرخطر را برای محافظت از ایالات متحده در برابر سایر ابرشرورها انجام دهد. از سوی دیگر ددشات یک پدر فداکار برای دخترش زویی است، که میخواهد آنچه حقش است را برای او انجام دهد. بنابراین او قاتل ماهری است که حاضر است خود را در موقعیتهای مرگباری قرار دهد که احتمالاً منجر به مرگ او میشود.
اگرچه خود فیلم نقدهای متفاوت و البته منفی زیادی دریافت کرد، اما به نظر میرسید اسمیت لحظات خوشی را با این نقش سپری میکند و اکنون که بخشی از دنیای کمیک دیسی است، ممکن است خیلیها بیشتر Deadshot را دوست داشته باشند. اسمیت نقش ددشات را به گونهای بازی میکند که جذابیت خاصی را به این نقش در این فیلم پر اکشن میآورد و در عین حال موفق میشود یک قاتل خونسرد و پدر خوب عاقل باشد. جالب است بدانید اسمیت این فیلم پرفروش دنیای دی سی را به جای پیشنهادی برای انجام دنباله فیلم «روز استقلال» انتخاب کرد و توضیح داد که میخواهد به جلو برود و کاری جدید انجام دهد.
Aladdin
اسمیت با این فیلم توانست در نقش جنی غول چراغ جادو که در انیمیشن توسط رابین ویلیامز برای همه جهانیان محبوب و مطرح شد، تماشاگران را به خود جلب کند. اسمیت علیرغم آرایش آبی بدن و ویژگیهای جن زدهاش، طبق معمول موفق میشود جذابیت ذاتی خود را به این نقش اضافه کند. اسمیت جشن شیرینی را برای این فیلم به ارمغان میآورد، و نکته برجسته فیلم، اجرایهای موزیکال طولانی و رنگارنگ اوست، که با عمامه بزرگ و جذابیت ظاهری این بازیگر اجرا میشود. جالب است بدانید اسمیت قبل از اینکه با این نسخه لایو اکشن از انیمیشن کلاسیک موزیکال دیزنی یعنی «علاءالدین» به صحنه برگردد، سه سال از بازی در فیلمهای بلند دوری کرد.
Welcome to Earth
این اثر مستند یکی از متفاوت ترین آثار حرفهای کارنامه کاری ویل اسمیت است؛ اما چرا؟ چون او به واسطه این مستند فرصت پیدا میکند تا به آرزوهای به واقعیت تبدیل نشده خود رنگ واقعیت ببخشد. مستند Welcome to Earth یا «به زمین خوش آمدید» یک اثر شش قسمتی است که توسط ویل اسمیت میزبانی میشود، جایی که او میتواند به مکانهایی «فراتر از انتهای زمین» برود و باعث شگفتی خودش و مخاطبان شود. بنابراین، عامل شگفتی دلیلی است که این مستند National Geographic را به اثری سرگرمکننده بدل کرده است.
دیدن این مستند مصداق تجربه یک زمان شیرین و آموزشی است؛ زیرا ما تماشا میکنیم که اسمیت با بینندگان به نقاط دوردست جهان سفر میکند و رازهای پنهان مادر طبیعت را تجربه و کاوش میکند. «به زمین خوش آمدید» شبیه به یک نسل جدید از مستندهای مربوط به طبیعت است. اما چرا؟ چون این اثر چیزی نیست که توسط کارشناسان یا دانشگاهیان با تجربه به مخاطبان گفته شود. بلکه توسط یک سلبریتی روایت میشود که خودش برای اولینبار این شگفتیها را تجربه میکند و میبیند. در واقع ویل اسمیت فقط میتواند «سِر دیوید اتنبرو» این نسل باشد که سعی میکند ما را با جهانی پنهان از ندیدهها روبرو کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یعنی فقط به خاطر یه سیلی آدم از عرش به فرش میرسه ؟
من هنوز باور ندارم که با این اتفاق ویل اسمیت رو میخوان از سینما حذف کنن
ویل اسمیت یکی از بهترین بازیگرای هالیووده
ویل اسمیت از اسطوره های سینماییه
ولکام تو ارث ، در جست و جوی خوش بختی ، علی بهترنشون بود
بد بویز کشکه؟؟
من کی گفتم بده ، حتی خارق العاده هم هست اما به اندازه ی اون سه تا نیست
حیف شد فقط با یه سیلی داره جایگاهشو از دست میده. مثلا یکی از بزرگترین بازیگران امریکاس
این کاکا سیاه دوست داشتنی واقعا خیلی فیلم های خوبی ساخته ولی د دل بیشتر هوادار ها به عنوان بازیگر مردان سیاه پوش میمونه
?
دقیقا