ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

دیزنی
انیمیشن

نگاهی به ۷ دوره انیمیشنی دیزنی ـ از عصر طلایی پینوکیو تا دوران احیای افسون

استودیو والت دیزنی از زمان ساخت انیمیشن محبوب پینوکیو در سال ۱۹۴۰ میلادی، یکی از قطب‌های اصلی انیمیشن‌سازی محسوب می‌شود و از نظر بسیاری یکی از کمپانی‌های بی‌رقیب و بی‌عیب و نقص در این زمینه ...

دنیا جهانگیری
نوشته شده توسط دنیا جهانگیری | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۰

استودیو والت دیزنی از زمان ساخت انیمیشن محبوب پینوکیو در سال ۱۹۴۰ میلادی، یکی از قطب‌های اصلی انیمیشن‌سازی محسوب می‌شود و از نظر بسیاری یکی از کمپانی‌های بی‌رقیب و بی‌عیب و نقص در این زمینه است. اما با نگاهی گسترده‌تر با عصرها و دوره‌های انیمیشن‌سازی این استودیو، درمی‌یابیم که دیزنی هم در این مسیر فراز و فرودهای مختص به خود را داشته است.

برای فهم بهتر این مطلب بهتر است بی معطلی به سراغ ادامه مقاله رفته و به بررسی هر یک از این دوره‌های انیمیشنی دیزنی بپردازیم؛ پس با ویجیاتو همراه باشید.

مطلب پیشنهادی
دیگر جایی برای عقاید تاریخ مصرف گذشته وجود ندارد!
۱۰ فیلم قدیمی دیزنی که با گذر زمان اعتبار خود را از دست داده‌اند

عصر طلایی

دیزنی

عصر طلایی دیزنی دقیقا از همان سال ۱۹۳۷ آغاز شد، جایی که ۵ فیلم انیمیشنی بلند جایگاه ویژه‌ای برای هنر و همچنین موسیقی تعیین کردند. پینوکیو تبدیل به اولین انیمیشنی شد که موفق به دریافت جایزه اسکار رقابتی شده بود.

در واقع این انیمیشن توانست دو جایزه را از آن خود کند: برنده بهترین ترانه اصلی و آهنگ اصلی (آهنگ When You Wish Upon a Star). موارد فوق در کنار عناوینی نظیر سفید برفی، فانتازیا، دامبو و بامبی در نهایت پایه و اساس دیزنی را با داستان‌هایی از پرنسس‌ها، ماجراجویی‌ها، حیوانات سخن‌گو و البته موسیقی ناب پایه‌گذاری کردند. با وجود اینکه تمامی این موارد عالی به نظر می‌رسیدند، با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم، دیزنی در آستانه یک تغییر و تحول بزرگ بود.



دوران جنگ

دیزنی

استودیو والت دیزنی در این دوران، از سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۹ کار دیگری جز تشویق تبلیغات جنگ با پیام‌های ضد نازی، تشویق خرید اوراق قرضه جنگی و حمایت کلی از سربازان انجام نداد.

در آن دوران حتی روحیه و احساسات کارکنان نیز به اندازه بودجه کمپانی پایین بود و دیزنی نمی‌توانست زمان، پول و تلاش زیادی را صرف کند، بنابراین این شرکت چندین مجموعه را انتخاب کرد که بیشتر آن‌ها به جز The Three Caballeros (سه کابالرو) و The Adventures of Ichabod (ماجراهای آقای وزغ و ایچابود) و Mr. Toad مدت‌هاست فراموش شده‌اند. بدون شک جنگ جهانی دوم شکاف‌های قابل توجهی در پایه‌ و اساس دیزنی ایجاد کرد، اما دوره بعدی آن‌‌ها را با تجارتی بزرگ پر کرد.

عصر نقره‌ای

دیزنی

با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، آمریکا خیلی زود وارد «Baby boom» شد، دوره‌ای که طی آن افزایش قابل توجهی در جمعیت و زاد و ولد رخ داد. در همین دوران بود که به نظر می‌رسید، روزهای تیره و تار تمام‌ شده‌اند و یک زندگی خوب در انتظار همگان است.

دیزنی هم با بازگشت به داستان‌های افسانه‌ای مانند سیندرلا، وارد دوران بازسازی خود یا همان «عصر نقره‌ای» در سال ۱۹۵۰ شد. پس از آن عناوین فوق‌العاده‌ای نظیر آلیس در سرزمین عجایب و پیتر پن به میان آمدند. با گذشت ۵ سال از این دوره، دیزنی لند یا همان پارک موضوعی دیزنی افتتاح شد. در آن زمان تعداد انیمیشن‌سازی ساخته شده توسط والت دیزنی هنوز به ۱۲ مورد نمی‌‌رسید.

عصر نقره‌ای برای حدود ۲۰ سال با وجود آثار کلاسیکی مانند زیبای خفته و ۱۰۱ سگ خالدار، انیمیشن‌های زیبا و رنگ و بویی منحصر به‌فرد ادامه یافت. در این دوران که دیزنی در آستانه موفقیتی دیگر بود، نه‌تنها ایالات متحده در سال ۱۹۶۴ وارد جنگ ویتنام شد و دو سال پس از آن، این کمپانی بنیان‌گذار خود، یعنی والت دیزنی را از دست داد.

عصر برنز

دیزنی

دیزنی با از دست دادن موسس خود و بدون راهنمایی خلاقانه که برای تقریبا ۳۰ سال ادامه داشت، دست و پنجه نرم می‌کرد. این فقدان در عصر برونز بسیار قابل لمس بود. در آن زمان دیزنی خشک‌نگاری یا زیروگرافی را به کار گرفت. این رویکرد جدید در انیمیشن باعث صرفه‌جویی در زمان شد، اما استفاده از خطوط سنگین باعث شد که انیمیشن‌ها، بدظاهرتر از عناوین قبلی خود به نظر برسند.

بر همین اساس، برخی ظاهر آثاری مانند گربه‌های اشرافی، رابین هود و The Rescuers را «سخت و خشن» توصیف می‌کنند. با این حال، از بسیاری جهات، واقع‌گرایی در رنگ آمیزی با وضعیت ایالات متحده در طول جنگ با ویتنام مطابقت داشت. اگرچه دیزنی مقصر این اتفاقات نبود و با از دست دادن مردی که مسئولیت همه کارها را برعهده داشت، در شرایط بدی قرار گرفته بود.

تلاش برای زنده نگه داشتن جادوی دیزنی پس از درگذشت والت دیزنی، منجر به ساخت فیلم‌هایی شد که با گذشت زمان مورد تحسین قرار می‌گرفتند، اما در پایان دهه ۸۰ میلادی، یک تغییر قابل توجه و تجاری‌سازی آنی رخ داد.

دوره رنسانس

دیزنی

در سال ۱۹۸۹، انیمیشن The Little Mermaid (پری دریایی کوچولو) دیزنی را به سمت آنچه که قطعا برایش بهتر اتفاق بود، یعنی عصر رنساس سوق داد. این کمپانی به ریشه‌ها و اصول اولیه خود با کمی تغییر و پیچیدگی بازگشت.

تمرکز آثار باز هم بر افسانه‌ها بود، اما از لحاظ موسیقی به اجراهای با شکوهی متمایل شدند که می‌توان آن را به نمایش‌های تئاتر گونه تشبیه کرد. این دقیقا همان قالبی است که رنساس را به یک عصر سودآور تبدیل می‌کند. این دوران مانند عصر نقره‌ای بود، چراکه انیمیشن‌ها از همه لحاظ مثل شکل و حالت ارتقا یافته بودند و تجاری شدن و برندسازی وجود داشت. صرف زمان و تلاش برای کاراکترها، فیلم‌ها و موسیقی این دوران به جهات مختلف نتیجه داد. دیزنی با مراسم‌های اهدا جوایز غریبه نبود، اما ناگهان فیلم‌های آن با آثار غیر انیمیشنی رقابت کردند.

Beauty and the Beast یا همان دیو و دلبر در سال ۱۹۹۱ اولین عنوانی بود که برنده بهترین انیمیشن در مراسم گلدن گلوب شد و همچنین اولین انیمشنی بود که موفق شد نامزدی جایزه اسکار را به دست آورد. دستاوردهای این چنینی به کمپانی کمک کرد تا برخی از بزرگ‌ترین نام‌های هالیوود را برای عناوین خود به دست آورد، چیزی که قبل از علاء‌الدین، با بازی رابین ویلیامز در همین نقش چندان رایج نبود. پس از آن، مل گیبسون در پوکوهانتس حضور پیدا کرد و جاناتان تیلور توماس به عنوان صداپیشه سیمبا در شیر شاه ظاهر شد.

در حوضه تجاری گرایی، دیزنی به طرز بی‌سابقه‌ای از صنعت انیمیشن‌سازی پول به جیب می‌زد. وقتی عناوینی مانند جنگ ستارگان و کارتون‌های صبح شنبه ثابت کردند که هالیوود می‌تواند با فروش اسباب‌بازی‌های عناوین مذکور سود بیشتری به دست آورد، دیزنی دوران برنز خود را سپری می‌کرد و آن موقعیت را از دست داد، اما این‌بار قرار نبود در این دوره دوباره آن اشتباه را تکرار کنند. اولین فروشگاه خرده‌فروشی دیزنی در سال ۱۹۸۷ افتتاح شد و با این کار طرفداران می‌توانستند در فروشگاه‌ها، پارک‌ موضوعی یا حتی مکان‌هایی مانند مک‌دونالد خرید کنند.

در دهه ۹۰ میلادی، دیزنی شخصیت‌پردازی را تا حد بسیار زیادی افزایش داد و می‌توان به جرئت گفت که خیل عظیمی از بچه‌ها با اسباب‌بازی‌ها و تم دیزنی و انیمیشن‌های آن زندگی می‌کردند. شخصیت‌هایی مانند پرنسس اورورا و سیندرلا بی‌نظیر بودند، اما دیزنی به خلق پرنسس‌ها و کاراکترهای جدیدی پرداخت و به آن‌ها جان بیشتری بخشید.

دوره پسا رنسانس

دیزنی

همه این اتفاقات با معرفی استودیو دیزنی‌تون و همکاری‌ای که ادعای شهرت این دوره را تثبیت می‌کند، منجر به سرمایه‌گذاری‌های جدیدی در عرصه انیمیشن شد. پیکسار در همان زمان سابقه‌ خوبی برای خود ایجاد کرده بود و ترکیب آن با سبک جدید انیمیشن کامپیوتری دیزنی اگرچه یک تغییر بسیار عالی بود، اما باعث شد تا دوران نسبتا پر هرج و مرجی در آغاز قرن شد.

دوران پس از رنسانس که در سال ۲۰۰۰ آغاز شد را باید عصر افراط جنون آمیز نامید، زیرا دیزنی تقریبا ۶۰ فیلم انیمیشنی را منتشر کرد. در حالی که انیمیشن‌های دیزنی مانند The Emperor's New Groove (زندگی جدید امپراتور) و Atlantis: The Lost Empire (آتلانتیس: امپراتوری گم‌شده) عملکرد خوبی داشتند، استودیو پیکسار با ساخت عناوینی مانند کارخانه هیولاها، در جست و جوی نمو و Up بر دوران پس از رنسانس تسلط داشت. زیرا پیکسار چشم‌اندازی برای خود ایجاد کرده بود، در حالی که دیزنی به صورت رندوم آثاری را می‌ساخت و امیدوار بود که موفق ظاهر شوند. دیزنی همچنین شروع به ساخت دنباله‌های عناوینی مانند مولان و گوژپشت نتردام کرد که مورد علاقه هیچ یک از طرفداران نبود.

به نظر می‌رسید که دیزنی تلاش می‌کرد تا پا به پای پیکسار و همچنین فرانچایزهای بلاک‌باستری که در حال ظهور بودند، حرکت کند. ارباب حلقه‌ها و هری پاتر نیز در این بازی سهم داشتند و عناوین ابرقهرمانی مانند مرد عنکبوتی، مردان ایکس و مرد آهنی مسیر جدیدی را برای تماشاگران سینما باز می کردند.

دیزنی سعی کرد با فیلم شاهزاده خانم و قورباغه در سال ۲۰۰۹، شگفتی رنسانس را دوباره به تصویر بکشد و تقریبا هم خوب از پس آن برآمد، اما با عملکرد بسیار خوب پیکسار در دوران پس از رنسانس، به نظر می‌رسید که دیزنی زیر این فشار کمر خم کرده بود. یک سال پس از اینکه پرنسس تیانا (آنیکا نونی رز) تبدیل به اولین شاهزاده سیاهپوست دیزنی شد، انیمیشن گیسو کمند آمد و دیزنی وارد دوره کنونی خود، یعنی دوران بازیابی و احیا شد.



دوران احیا

دیزنی

در دوره‌ای که برخی می‌گویند می‌توان آن را رنسانس دوم نامید، خطوط مشترک میان دیزنی و پیکسار از نظر سبک کم‌رنگ شد، و در حالی که این استودیو با فیلم‌های ماجراجویانه‌تری مانند Big Hero 6 و Wreck-I (رالف خرابکار) خطرات پس از رنسانس را پذیرفت، دیزنی همچنین به قالب سابق واقعی داستان‌های افسانه مانند با عناصر برادوی مانند Frozen و Encanto بازگشت.

در حال حاضر، دوران احیا مثمر ثمر بوده است، اما با توجه به تاریخچه دیزنی، به نظر می‌رسد به نقطه ناامیدکننده دیگری برسد. دیزنی می‌توانست به راحتی در سال ۲۰۲۰ تحت تأثیر قرار بگیرد، اما به لطف سرویس دیزنی پلاس در آن زمان، این شرکت توانست در برابر همه خطرات مقاومت کند و آثاری مانند Encanto، Soul، Luca و Onward را ارائه دهد. استریم نقش مهمی در وارد نشدن دیزنی به سوی عصر برنز دیگری داشت.

دیزنی بخش زیادی از صنعت سرگرمی را به انحصار خود درآورده است، اما تجربیات گذشته چرخش‌های غیرمنتظره‌ای را برای شرکت ایجاد کرده است. آیا دیزنی دوباره مانند سه بار قبل فرو خواهد رفت؟ در سال های اخیر دیزنی استادانه این بازی را انجام داده و سرمایه‌گذاری آن به میزانی بوده تا ثابت کند نابود کردن این غول سرگرمی به سرمایه و انرژی بسیار زیادی نیاز دارد.


مطلب پیشنهادی
مبارزات به یادماندنی پو و دوستانش!
10 سکانس برتر مبارزه در سری انیمیشن پاندای کونگ‌فو کار
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (14 مورد)
  • Mostafa44796654223
    Mostafa44796654223 | ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱

    انیمیشن های خود دیزنی خیلی داستان سطحی ای دارن و خودم به شخصه دوستشون ندارم اما به نظرم پیکسار (که زیر مجموعه شرکت دیزنیه )واقعا عالیه و داستان های عمیق و زیبایی رو به بهترین شکل ممکن روایت میکنه و خب نوآوری هایی که پیکسار میکنه خیلی در صنعت اینیمیشن تاثیر داره
    یه چیز دیگه هم میخواستم بگم که یادم رفت.......
    یه نکته ای هم که یادم افتاد این بود که دیزنی اخیرا با این شا?کار هایی که داره میسازه بقا ش رو مدیون استودیوی پیکساره موافقا لایک

  • ironboy134
    ironboy134 | ۳۱ فروردین ۱۴۰۱

    شخصا انیمیشن های پیکسار رو بیشتر دوست دارم چون هر کدوم داستان و پایان بندی متنوعی دارند بر خلاف بیشتر انیمیشن های دیزنی در این اواخر

  • etc.erfan
    etc.erfan | ۳۰ فروردین ۱۴۰۱

    تمام داستانا تکراری ، پایان بندیا تکراری ، گرافیک خوب ، موزیک ها خوب ، کاراکترها تکراری (فقط قیافه ها فرق داره و جدیدا همه رنگین پوست) ، پندها و نصیحت های گل درشت و.. و هیچکدوم به موندگاری انیمیشن های گذشته نیستن. حالا میخواد اسکار ببره ، میلیاردها دلار فروش کنه یا هرچی. حقیقت عوض نمیشه

  • ultimate
    ultimate | ۳۰ فروردین ۱۴۰۱

    واقعا دیزنی داره گند میزنه،انکانتو که کلا مثل این انیمیشن ایرانی ها شده که داخلش هی با داد و بیداد میگن کار خوب و...
    نه از این لوکا و روح که مال پیکسار بود فقط چون زیر مجموعه دیزنی شده بود به اسم دیزنی در اومد،نه از الان که داره از هم چیزا دفاع می‌کنه?(آره همون چیز)،واقعا دیزنی داره خیلی خراب میکنه،امیدوارم یه جای امیدواری بسازه.

  • Poker face
    Poker face | ۳۰ فروردین ۱۴۰۱

    من پیکسار رو بیشتر میپسندم/:

    • ultimate
      ultimate | ۳۱ فروردین ۱۴۰۱

      منم?

  • Mio
    Mio | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

    دیزنی یکم دیگه ادامه بده میرسه دوران ژوراسیک و کراتسه ?????

  • mmd-mofangi
    mmd-mofangi | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

    دیزنی از رنسانس رسید به قرون وسطی

  • "The GUY"
    "The GUY" | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

    ?

    • "The GUY"
      "The GUY" | ۳۰ فروردین ۱۴۰۱

      ایهاالناس من جَل نزدم.
      یه نفر برای دوران های دیزنی شناسی یه کامنت گذاشته بود یا پاک شده یا حذفش کرده. این واکنش من بود. حالا چرا حذف نشده؛ خدا داند.

  • jjjjjjjjii
    jjjjjjjjii | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

    دزنی هربار که به جلو می ره وضعش بدتر میشه

    • "The GUY"
      "The GUY" | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

      دقیقا مردم هر چی دلشون می خواد بگن.
      دیزنی با سیاست هاش داره گند می زنه به مارول و خودش.
      به زودی انیمه ها سلطه ی انیمیشن ها رو پایان میدن و این خیلی غم انگیزه.

مطالب پیشنهادی