ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)
فیلم و سریال

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

با پخش دو اپیزود میانی سریال «Moon Knight» کاملاً مشخص شد که این اثر تاریک و هیجان‌انگیز، قصد دارد بدون هیچ گونه ارتباط آشکار با آثار MCU قصه پیچیده خود را به جلو پیش ببرد. ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۳:۳۰

با پخش دو اپیزود میانی سریال «Moon Knight» کاملاً مشخص شد که این اثر تاریک و هیجان‌انگیز، قصد دارد بدون هیچ گونه ارتباط آشکار با آثار MCU قصه پیچیده خود را به جلو پیش ببرد. در این میان یکی از مشکلاتی که آثار مارول در دیزنی پلاس داشته‌اند این است که حتی در شش تا هشت قسمت نیز احساس اضافه‌ گویی و طولانی بودن به مخاطب منتقل می‌کنند. اما از آنجایی که ما اکنون چهار قسمت از شش قسمت «شوالیه ماه» را دیده‌ایم، می‌توانیم بگوییم با وجود اینکه که سریال فشرده است، ولی حداقل در چهار قسمت اول هیچ نکته بدون استفاده‌‌ای در متن اثر وجود ندارد.

داستان «شوالیه ماه» پیچیده است و سریال از این واقعیت سود می‌برد که شش ساعت فرصت دارد تا منشا شخصیت اصلی خود را بگوید، بدون اینکه احساس عجله یا کوتاهی کند. اما سازندگان این سریال زمان خود را نیز تلف نمی‌کنند و هر اتفاقی که می‌افتد برای بیان داستان شخصیت ضروری و مهم به نظر می‌رسد. با این اوصاف در قسمت سوم و چهارم سریال شاهد یک تغییر ژانر در داستان هستیم؛ تغییری که مسیر سریال را به سمت مصر می‌برد و حال و هوای این دو اپیزود را به یک ماجراجویی هیجان‌انگیز به سبک «ایندیانا جونز»، «مومیایی» و حتی سری بازی‌های «Tomb Raider» تبدیل می‌کند. در ادامه با نقد سریال Moon Knight همراه ویجیاتو باشید.

اپیزود سوم: «تیپ دوستانه»

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

در قسمت سوم، شوالیه ماه برای ادامه مسیر اکشن ماجراجویی خود در قاهره فرود می‌آید، مارک و لیلا را به عنوان شخصیت‌های اصلی توسعه می‌دهد و داستان نیز بیشتر به الهیات باستانی متمایل می‌شود. بنابراین، تا اینجای کار، Moon Knight مجموعه‌ای از کنایه‌ها بوده که داستان را در یک افسار بسیار کوتاه نگه داشته است. اپیزود اول یک کنجکاوی در مورد چیزی بود که درست فراتر از فرمول آشنای مارول قرار می‌گرفت و اپیزود دوم دریچه‌های داستان را برای ماجراهای مارک و تیپ ذهنی او آماده کرد، اما اکنون با ورود به مصر، داستان در حالت تنش برای کشف نکات تازه قرار دارد.

این یعنی رویارویی عمیق‌تر شخصیت‌ها با سرعت ثابتی با این قسمت ساخته می‌شود و ما به تقابل واقعی بین قهرمان و آنتاگونیست می‌رسیم. با معرفی بازیکنان اصلی و پس‌زمینه‌ای که همه چیده شده‌اند، این قسمت توانست روابط درون شخصیت‌ها را واکاوی کند و زیر متن‌ها را بپاشد تا جذابیتی برای آینده ایجاد کند. هارو و کانشو، لیلا و مارک، مارک و استیون، لیلا و استیون. همه شخصیت‌ها آنقدر به هم متصل هستند که روابط آنها با یکدیگر جذاب ترین بخش این سریال باشد. با توجه به اینکه این اثر نمایشی در مورد یک ابرقهرمان با شخصیت‌های متعدد است که توسط یک خدای مصری تسخیر شده، باید انتظار نکات هراس انگیز را داشت. در نتیجه اپیزود سوم یک پیشرفت قابل توجه در این سری است و موفق می‌شود نگاهی اجمالی به مقصدی ارائه دهد که ارزش آن را دارد.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

از آنجایی که این اپیزود با تعقیب آدم‌های بد توسط مارک آغاز می‌شود، به راحتی می‌توان نسخه‌ای از Moon Knight را تصور کرد که در آن از ابتدا تمرکز روی مارک بوده است. این نسخه کمی جدی‌تر از مدل شخصیتی استیون است، البته با کنایه‌های ظریف و حیله‌گر به جای لحظات کمدی بی‌تفاوت. بنابراین در لحن قسمت طراوت استیون به طور قابل توجهی غایب است، زیرا ما زمان بیشتری را با مارک می گذرانیم، که مسلماً به خودی خود یک قهرمان جذاب است، اما شاید او آنقدرها هم سرگرم‌کننده نباشد.

اپیزود سوم همچنین اولین نقطه‌ای را نشان می‌دهد که به طور مستقیم به اختلال هویت تجزیه‌ای مارک پرداخته می‌شود، و هارو در یک اجتماع قضاوتی بین خدایان مصری اعلام می‌کند که کانشو از یک «مرد عمیقاً آشفته» سوء استفاده می‌کند. تعاملات موجود در این سکانس نقطه مقابل بزرگترین صحنه اکشن اپیزود است که در آن مارک و استیون به طور فعال با هم کار می‌کنند و به مخاطب این فرصت را می‌دهند تا ببیند مارک چگونه با وجود استیون در ذهنش، رفتار می‌کند.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

در این سکانس‌ها چیزی که بیشتر خودنمایی می‌کند شخص آیزاک است. اسکار آیزاک بازیگر قابل‌توجهی است، و جابه‌جایی بی‌دردسر او بین این زوج، و همچنین اعتراف اشک‌آمیز به اینکه «حالش خوب نیست»، واقعاً تأثیرگذار است و لحظه‌ای کلیدی برای درک اینکه آسیب‌پذیری عاطفی مارک به اندازه آسیب‌پذیری استیون مهم است. شاید در نسخه داستانی مارک محور، این شخصیت با مهارت‌های مزدورانه و تمرکز تک‌نگرانه‌اش بر توقف هارو، کمی عام و قهرمانای خشک به نظر بیاید. اما آیزاک همه چیز را به حدی ارتقا می‌دهد که مارک را بسیار لایه لایه‌تر جلوه می‌دهد.

اما نکته ضعف قابل اشاره اپیزود سوم در کارگردانی و هدایت سکانس اکشن ابتدایی آن و برخی از جلوه‌های بصری کم کیفیت اثر خلاصه می‌شود. مدل اجرای سکانس اکشن نسبتاً بزرگی که برای شخصیت مارک طراحی می‌شود، ، با وقفه حضور کوتاه استیون در آن به یک لحظه گیج کننده برای اپیزود بدل می‌شود؛ زیرا جریان اصلی اکشن را قطع می‌کند و کمی غیرضروری و ناگهانی احساس می‌شود. اگرچه این اکشن و لحظات اکشن دیگر این اپیزود نسبت به قسمت‌های قبل بسیار شیک‌تر و با بدلکاری خوب‌تر انجام می‌شود (شاید به این دلیل که ما می‌توانیم این بار دشمنان را ببینیم)، اما هنوز لحظاتی از ضعف کارگردانی و البته ضعف جلوه‌های بصری وجود دارد که کمی گیج کننده است.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

در کنار این نکات بزرگترین عامل جدید در این قسمت شخصیت لیلا (می قلماوی) است که گذشته‌اش به عنوان یک قاچاقچی یا دزد چیزهایی که از قبل دزدیده شده‌اند، به مارک کمک می‌کند تا از قید و بند خیلی از حوادث رها شود. به طور کلی شیمی او با مارک و استیون واقعاً جنبه روابط گذشته این شخصیت را تا اندازه‌ای نشان می‌دهد که می‌توانیم باور کنیم او توانایی شرکت در چند سکانس اکشن را دارد. در واقع حضور «می قلماوی» به سریال نشاط و به مارک و استیون تعادل می‌بخشد، اما به سمت تاریک گذشته مارک نیز اشاره می‌کند.

اپیزود سوم شوالیه ماه بازتابی از «مومیایی» استفن سامرز (به روشی خوب) دارد و نشان می‌دهد که از بازی کردن با ژانر هراسی ندارد، و به شکار مارک و استیون برای کسب هارو شیب اکشن ماجراجویی می‌دهد. بنابراین اپیزود سوم این ایده را تقویت می‌کند که این سریال می‌تواند مسیرهای بی شماری را در هر نقطه‌ای بچرخاند و مخاطب را سرپا نگه دارد. در واقع به نظر می‌رسد مارول برای بیان داستان مارک/استیون به ترفند یا فرمول‌های خود تکیه نکرده است.



اپیزود چهارم: «آرامگاه»

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

قسمت چهارم Moon Knight در ژانر اکشن-ماجراجویی-ترسناک فرو می‌رود و با لحنی سرگرم‌کننده به شخصیت استیون اجازه می‌دهد تا دوباره کنترل را در دست بگیرد، اما سپس یک چرخش واقعا جسورانه و جالب را در پیش می‌گیرد؛ پیچ و تاب دیوانه‌واری که پس از آن هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود. اما در نتیجه پیچ و تاب آسمانی چشمگیر در پایان اپیزود سوم، قسمت چهارم شوالیه ماه با کانشویی که در یک مجسمه سنگی زندانی شده است، شروع می‌شود و مارک و استیون را بدون لباس و بدون قدرت باقی می‌گذارد. اما این امر باعث کاهش اکشن نمی‌شود زیرا این اپیزود به بازی با ژانر ادامه می‌دهد، پویایی بین استیون و همسر (مارک) لیلا را توسعه می‌دهد و یک شگفتی واقعاً جذاب و به لحاظ داستانی هیجان انگیز ارائه می‌کند.

در طول این اپیزود استیون (اسکار آیزاک) و لیلا (می قلماوی) مقبره آمیت را پیدا می‌کنند، اما به زودی متوجه می‌شوند که مسیر مرکز آن یک هزارتو است. دانش استیون و تدبیر لیلا آنها را از بدترین شرایط عبور می‌دهد و در طول مسیر ترسناک این هزارتو حوادث گوناگونی به نمایش در می‌آیند. اما سپس هارو (ایثن هاک) سنگی را در کار می‌اندازد و یکی دیگر از رازهای مارک را به لیلا می‌گوید و با آن‌ها را با یک تراژدی روبرو می‌کند، و این درست زمانی است که استیون (و مارک) یک تابوت بسیار قدیمی و بسیار مهم را کشف می‌کنند.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

در بررسی «اپیزود اول و دوم» سریال شوالیه ماه به این اشاره کرده بودم که: چیزی در مورد روند قصه «Moon Knight» درست نیست. یعنی هم در چارچوب نمایش و هم با خود سریال؛ در واقع از همان ابتدا مدل قصه گویی سریال به شکلی بود که می‌توانست «یک چرخش عجیب به چپ داشته باشد و به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شود». و حالا این چرخش پایه اصلی این قسمت به طور خلاصه است، اما به بهترین شکل ممکن. دو سوم اول این اپیزود تلفیقی از اکشن-ماجراجویی به سبک Tomb Raider / ایندیانا جونز است که حال و هوای استیون و لیلا را در عبور از تله‌ها در پیچ و خم یک مقبره تاریک و مرموز به نمایش می‌گذارد و داستان سرایی سبک ترسناک (مومیایی‌های زامبی!) را برای پیشبرد طرح انتخاب می‌کند.

در طول این لحظات بازهم درخشش اسکار آیزاک یک نکته کاملاْ درخشان است. با اینکه به طور مداوم گفته می‌شود، اما آیزاک در این نقش چند وجهی فوق‌العاده است، و او - و خود سریال - در استفاده از دو شخصیت متضاد مارک و استیون بسیار باهوش هستند، زیرا هر قسمت از نظر ژانر و لحن در یک مسیر جذاب بافته می‌شوند. همچنین بازی‌های جالب موجود در ساختار هزارتویی مقبره که از ریشه فیلم‌های ماجراجویی به سبک کلاسیک الهام گرفته شده، واقعاً سرگرم‌کننده است و سکانس ترسناک موجود در آن نیز واقعاً حال و خوای هیجان‌انگیر یک صحنه ترسناک را به خوبی تداعی می‌کند.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

اما این اپیزود زمانی که موضوعات جدی‌تری مانند مرگ پدر لیلا را با ماجراجویی‌ها در هم می‌پیچد، در هوشمندانه‌ترین حالت خود قرار می‌گیرد. به طور کلی جهش از شوخی‌ها و ماجراجویی‌های پاپ کورنی به سمت بحث‌های جدی‌تر در روان شخصیت‌ها به نظر خیلی سخت نیست، زیرا موضوع اصلی سریال از ابتدا دوگانگی موجود در شخصیت مرکزی آن یعنی مارک/استیون بوده است. اما این درگیری ما را به خوبی به یک سوم پایانی اپیزود هدایت می‌کند که مطمئناً چرخشی دراماتیک به سریال و هویت آن تزریق می‌کند.

این یک سوم پایانی شامل یک سکانس است که واقعاً هوشمندانه ساخته شده و پر از ارجاعات و سبک نمایشی حیله‌گرانه است که سریال را به سمت و سویی واقعا جالب می‌برد. به منظور اجتناب از اسپویل‌ها، زیاد وارد جزئیات نمی‌شوم، اما می‌گویم که این سکانس کاملاً روشن می‌کند که «شوالیه ماه» نمایشی است که از ریسک کردن، تاب خوردن برای رهایی از حصارها و شکستن یک فرمول مارولی نمی‌ترسد. این رویکرد مصداق کامل راه رفتن بر روی پوست موز است، اما به بهترین شکل ممکن.

نقد سریال Moon Knight (قسمت سوم و چهارم)

اپیزود چهارم تا به حال بهترین قسمت سریال است، زیرا موفق می‌شود مسیر حرکت این سریال را در افق کاملاً جدید ببرد، بدون اینکه همه چیزهایی که تاکنون اتفاق افتاده را بی‌اهمیت جلوه دهد. همچنین آنچه در سه قسمت قبلی بسیار سرگرم‌کننده و تازه بود (پویایی شخصیت و بازی در جعبه اسباب بازی ژانر) ادامه می‌یابد و با تغییر لحن به شیوه‌ای جسورانه، هرگونه تصور از دو اپیزود آینده را در لایه‌ای از شک و گمان باقی می‌گذارد.

البته این احتمال وجود دارد که سریال همانطور که از ابتدا شروع شد، با کاوش در اختلال هویت تجزیه‌ای استیون/مارک به پایان برسد، اما پس از آن این احتمال هم وجود دارد که همچنان ما را شگفت‌زده کند و به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شود. با وجود تمام این جزئیات سریال Moon Knight هفته به هفته تبدیل به یک نمایش مفرح، جذاب و جسورانه شده است، و قسمت چهارم ثابت می‌کند که مسیر پیش رو به همان اندازه دلخراش، غافلگیرکننده، متفکر و غیرمنتظره خنده‌دار به نظر می‌رسد. پرسش مهم: آیا ما با شروع جدیدی برای قهرمانان خود روبرو هستیم؟ هفته آینده خواهیم فهمید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (12 مورد)
  • AR3F
    AR3F | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

    اسپویل قسمت 4


    اون اسب آبی آخر قسمت 4 نماد تولد داخل مصر باستان بعد از اونجا که استیون/مارک مردن اون نماد رو گذاشتن که نشون بدن این دوتا باز زنده میشن

  • Dragonnnnnnnnnn
    Dragonnnnnnnnnn | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

    خطر اسپویل❗❕
    .
    .
    . این قسمت چهارم خیلی خوب بود . واقعا از اون تم طنز و لایت مارول فاصله گرفت . تهشم بسیار خوب و فان بود
    نمره بنده : ۹
    قسمت سوم هم خوب بود ‌‌‌و صحنه های معرکه زیادی داشت به خصوص سکانس بازگرداندن آسمان شب به دو هزار سال پیش ‌. البته فیلم نامه میتونست بهتر باشه
    نمره بنده : ۸

  • Ali-m
    Ali-m | ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

    دوستش داشتم ولی سریال مورد علاقه مارول من واندا ویژن است البته این سریال هنوز تمام نشده و می تواند نظر من را عوض کند
    پ.ن: نظر شخصی

  • Jumong
    Jumong | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    سریال خوبی هست آدم وقتی اختلال چند شخصیتی رو توی همین کاراکتر میبینه کیف می کنه
    هنوز برام سواله آخر اپیزود چهارم چی شد

  • Zombie
    Zombie | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    خیلی دوس دارم ببینم با این همه نظرات مثبت ولی اگه بخوام ببینم میخوره تو دوره امتحانات:)

    • AR3F
      AR3F | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

      نه اتفاقا 14 اردیبهشت تموم میشه و 14 اردبیهشت کجا وسطای خرداد کجا

  • Niyayesh-j
    Niyayesh-j | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    اپیزود چهارم بیش از حد گیج کننده بود
    امیدوارم ۲ تا اپیزود آخرش اینجور نباشن

  • !Spider-Man
    !Spider-Man | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    متاسفانه به دلیل امتحانات و درس ها اصلا نتونستم حتی یک دقیقه از این سریال رو ببینم.واقعا دارم دیوونه میشم،مخصوصا وقتی این همه تعریف و نقد های مثبت ازش میبینم.

    • samyar239
      samyar239 | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

      کلاس چندمی ?

      • !Spider-Man
        !Spider-Man | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

        یازدهم:)

  • "The GUY"
    "The GUY" | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    فقط یه لحظه فکر کنید چی میشد نتفلیکس این رو در ادامه ی دنیای مارول نتفلکیس می ساخت.

  • Lizard
    Lizard | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    نقد بسیار عالی بود.
    این شوالیه ماه بنظرم می‌تونه یکی از بهترین سریال های مارول بشه

مطالب پیشنهادی