ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Uncharted
فیلم و سریال

نقد فیلم Uncharted – آنچارتد در سینما

فیلم Uncharted ادامه دهنده مسیری است که تا پیش از این اغلب آثار سینمایی اقتباسی از هنر هشتم راه را برای آن آسفالت کرده بودند؛ یک فیلم ویدیوگیمی که هر فریمش حکم چاقو کندی را ...

هدایت واحدی
نوشته شده توسط هدایت واحدی | ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۰

فیلم Uncharted ادامه دهنده مسیری است که تا پیش از این اغلب آثار سینمایی اقتباسی از هنر هشتم راه را برای آن آسفالت کرده بودند؛ یک فیلم ویدیوگیمی که هر فریمش حکم چاقو کندی را دارد که با بی‌رحمی تمام یکی از بهترین فرنچایز‌های بازی‌های ویدویی را به ساده‌ترین شکل ممکن در مقابل مخاطبان سینما سر می‌برد. با ویجیاتو و نقد فیلم Uncharted همراه باشید.

این روزها ساخت یک فیلم سینمایی که فروشی عالی داشته باشد و حسابی جیب استودیو و کمپانی‌ها را پر از اسکانس‌ کند کار راحتی شده است: تصمیم بگیر یکی از محبوب‌ترین آثار بازی‌های ویدیوی را به پرده سینما بیاوری، چندتا فیلمنامه‌نویس را اجیر کن، ترجیحا همراه با یک بازیگر اسکاری، کارگردانی که نهایت کاری که می‌تواند انجام بدهد حضورش در صحنه و بغرنج‌تر کردن وضعیت افتضاح فیلمنامه باشد و در نهایت یک پوستر که با کمترین هزینه ممکن و با استخدام یک طراح گرافیکی آماتور از یک سایت فریلنسری، عاری از هرگونه خلاقیت و تنها به هدف پرزرق‌وبرق نشان دادن تیم بازیگری درخشان اثر طراحی شده باشد. بوم، تبریک می‌گویم! حالا راحت در یک ساحل بسیار آرام لم بده، عینک آفتابی گران قیمتت را به چشم بزن، برای خودت نوشابه باز کن و از تماشای منظره دل‌انگیز، نسیمی که صورتت را نوازش می‌کند و ثروت کلانی که نصیبت شده لذت ببر. تو توانستی وقت میلیون‌ها انسان را هدر بدهی و بدجور در این راه موفق بوده‌ای.

مدت‌ها پیش و طی اخباری که حول فیلم آنچارتد منتشر می‌شد، دان تراختنبرگ (یکی از افرادی که برای مدت کوتاهی وظیفه کارگردانی فیلم را بر عهده داشت) اعلام کرده بود این فیلم قرار نیست اقتباسی مستقیم از هیچ یک از نسخه‌های بازی باشد. در حال حاضر درک می‌کنم که سازندگان آنچارتد برای ساخت این اثر اقتباسی چه در سر داشته‌اند. نه اقتباس از هیچ یک از قسمت‌های این مجموعه که از همه آن‌ها. حقیقتا اگر به ایده کلی فیلم بنگرید چنین چیزی را متوجه خواهید شد. از کات‌سین‌های معروف هلی‌کوپتر و هواپیما قسمت‌های اول و سوم گرفته تا قرمز پوشیدن کلوئی و پیدا شدن سالی در موقعیت‌های بحرانی. انگار هر کارگردانی که سر این پروژه نفرین‌شده استخدام شده، خواسته یکی از پررنگ‌ترین مولفه‌های تکرارشونده در آنچارتد را به این فیلم اضافه کند. غافل از اینکه معجون جادویی آنچارتد (حداقل سه‌گانه اول) نه در داستان که ریشه دوانده در گیم‌پلی و تعامل بازیکن با محیط و قرار گرفتن در سکانس‌های اکشن دهن‌پرکنی است که به دلیل همان تعامل ایجاد شده، اثر نهانی‌اش را آشکار می‌سازد. در نتیجه سگ‌بنا فیلم آنچارتد نه به یک داستان بی‌نقص که سکانس‌های اکشن این چنینی بند است. فیلم شاید اولی را درست درک کرده باشد اما به همان اندازه هم در به تصویر کشیدن دومی انتظارات مخاطب را در هم می‌شکند. انصافا آنچارتد بیشتر به اکتشاف، حل معما و رمز و رازها، گیم‌پلی اکشن و شخصیت‌های کاریزماتیک و شوخی‌های به‌جاشان شناخته می‌شود. برای دانستن این‌ها لازم نیست تا همه بازی‌های فرنچایز را تجربه کنید، خیر این مساله به خوبی در بطن کل مجموعه خوابانده شده، به طوری که تنها با بازی کردن یکی از آن‌ها تمام و کمال به این مساله آگاه خواهید شد. این‌ها را گفتم تا به این مساله برسم که شک دارم سازندگان حتی یک بار این بازی را تجربه کرده باشند و به هویت اصلی آن پی برده باشند.

حالا که آن‌ها (سازندگان) در درک درست هویت اصلی آنچارتد به دیدن برخی از تریلرها و گیم‌پلی کلی اثر بسنده کرده‌اند پس بدون شک از پس چالش‌برانگیزترین بخش توسعه آن نیز بر نمی‌آیند. خب شاید از خود بپرسید مگر چالش‌برانگیزترین بخش ساخت اثر به کجا مربوط می‌شود؟ در جواب باید بگویم حیاتی‌ترین و دشوارترین بخش یک فیلم اقتباسی به ترجمه درست مولفه‌های منبع در اثر مقصد مربوط می‌شود. برای مثال یکی از بهترین آثار اقتباسی چند وقت اخیر یعنی «تل‌ماسه» (Dune) که اتفاقا حسابی هم در فصل جوایز خوش درخشید و چندین جایزه اسکار را از آن خود کرد یکی از آن آثاری بود که همه آن را غیر قابل اقتباس می‌دانستند. اما دنی ویلنوو با قربانی کردن مولفه‌هایی که تنها در فیلم جواب می‌دهند و اضافه کردن چیزهایی که کتاب در وصف آن‌ها عاجز بود در نهایت توانست «تل‌ماسه» را به عظمت و جایگاه واقعی‌اش در سینما برساند؛ مساله‌ای که در برخی از فیلم‌های ویدیوگیمی مثل «توم ریدر» (Tomb Raider) به هیچ عنوان رعایت نشده و بعضی دیگر مثل «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle) با پیروی کردن از آن به جایگاه بهتری دست پیدا می‌کنند. «توم ریدر» در حالی سکانس‌های اکشن و کات سین‌ها را مستقیم از نسخه ریبوت سال ۲۰۱۳ بازی کپی کرده بود که زمانی که بازی را تجربه می‌کردید تازه متوجه می‌شدید چقدر این دو اثر با هم متفاوت‌اند. لارا کرافتِ بازی عاشق ماجراجویی و حل معما و همیشه به دنبال کشف مقبره‌ها است اما فیلم علاوه بر دست بردن و تغییر شخصیت‌پردازی و انگیزه‌های او از آلیسیا ویکاندر تنها یک مترسک که ادای لارا را در می‌آورد استخراج می‌کند. در نتیجه زمانی که یک اتفاق برای این دو شخصیت رخ می‌دهد در چارچوب ویدیوگیمی بسیار باورپذیرتر و قابل احترام‌تر از فیلم است. از طرفی «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» را داریم که با قرار دادن نوجوانان در قالب شخصیت‌های یک بازی ویدیویی داستان‌سرایی می‌کند. گرچه پلات داستانی از همان ابتدا قابل پیش‌بینی و مشخص است اما جای‌گذاری درست شوخی‌ها و سکانس‌های بامزه‌ای که تنها در یک بازی ویدیویی رخ می‌دهند باعث شده تا کاستی‌های روایت توی ذوق نزنند و در نهایت جومانجی تجربه مفرحی را به ارمغان بیاورد. حال که با اشاره به «توم ریدر» و «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» به اولین لازمه یک فیلم ویدیوگیمی پی بردیم بیایید تا نحوه اجرا این فرمول در آنچارتد را زیر ذره‌بین ببریم.

افتتاحیه‌‌ای که به دستبرد اقرار نمی‌کند


فیلم آنچارتد افتتاحیه‌اش را به وضوح از قسمت سوم بازی کپی کرده است با این تفاوت که سازندگان قسمتی از نسخه سوم را برداشته و به افتتاحیه فیلم اقتباسی‌‎شان چسبانده‌اند. نتیجه هم چیزی نیست جز اینکه این شروع بدجور حال و هوای قسمت دوم و سوم را به هم گره زده است. اگر نمی‌دانید باید بگویم قسمت دومِ بازی با یک سانحه قطار و زخمی شدن نیتن شروع می‌شود و همین افتتاحیه طوفانی با شما کاری می‌کند تا رسیدن به آن نقطه از بازی مدام منتظر چنین رخدادی باشید. در ادامه هم به ۱۵ سال قبل و ۱۰ سالگی نیتن و نوجوانی سم (برادر نیتن) فلش‌بک می‌زنیم؛ جایی که فیلم به طور کلی اتفاقات پیش آمده در بازی را برعکس نشان می‌دهد و دوباره که به زمان حال برمی‌گردیم آنچارتد آشنایی نیتن و سالی را با اندک دقایقی سر هم می‌کند. نتیجه هم چیزی نیست جز اینکه نیتن نه به دلیل اکتشاف گنج که مثل لارا کرافت (در فیلم محصول سال ۲۰۱۸ میلادی) به خاطر گمشده‌اش (یکی پدر و دیگری برادر) این مسیر را در پیش می‌‎گیرد. پس اگر تا به الآن در دیدن یا ندیدن فیلم دوبه‌شک بودید از اینجا با خیال راحت می‌توانید از تماشا آن دست بکشید. محض رضا خدا باری دیگر تا همین جا را مرور کنید تا بفهمید با چه نسخه تحریف‌شده‌ای از آنچارتد روبه‌رو بوده‌ایم. تازه اینجا نه‌تنها آن حال و هوای بامزه و جوک‌های به‌جای نیتن فدای چهارتا دیالوگ بی‌مزه و لوس شده‌اند که هر بار که فیلم می‌خواهد مزه‌پرانی کند بیشتر و بیشتر تقلبی بودنش را اثبات می‌کند.

کلوئی فریز؛ دلقکی در لباس قرمز


خب اگر فکر کرده‌اید فیلم النا فیشر (همسر نیتن دریک) را زودتر از کلوئی فریز معرفی می‌کند سخت در اشتباه بوده‌اید. از اواسط نیمه اول فیلم شخصیت کلوئی نیز معرفی می‌شود. البته شاید بین تمام شخصیت‌های مجموعه، کلوئی بیشترین شباهت را به نسخه ویدیوگیمی خودش داشته باشد اما به همان اندازه (شاید هم بیشتر) شخصیت او را برای مخاطب ساده می‌کند. این در حالی است که تا پیش از این هیچ گاه انگیزه‌های کلوئی این چنین پیش‌پاافتاده به مخاطب توضیح داده نشده بود. بدین ترتیب می‌توان گفت کلوئی فریزِ فیلم تنها رنگ لباس کلوئیِ بازی را به ارث برده و برای کسانی که تا پیش از این بازی را تجربه کرده‌اند نه‌تنها فریز که بدون استثنا تمام شخصیت‌های فیلم به مثابه مترسک‌هایی برای پیشبرد قصه محسوب می‌شوند.

حال که از شخصیت‌پردازی‌ها و عدم اجرای صحیح حداقل لازمه‌ها در فیلم گفتیم بد نیست نگاهی به انتخاب بازیگران و توانمندی آن‌ها در نقش‌آفرینی داشته باشیم. راستش را بخواهید نه تام هالند بازیگر بدی است نه مارک والبرگ و این قضیه تا حدی در مورد اکثر بازیگران این فیلم صادق است اما مشکلات فیلمنامه و کارگردانی به قدری بر روی اندک نکات شاید مثبت فیلم سایه انداخته‌اند که در نهایت آنچارتد تبدیل به فیلمی می‌شود که به‌نظرم نکته مثبتی جز «یادآوری» ندارد. فیلم آنچارتد برایم یادآور روزهایی است که با نیتن دریک و تیم اکتشاف دوست‌داشتنی‌اش سپری می‌کردم؛ آن روزها که ساعت‌ها از کار و زندگی دورم می‌کرد و با اشتیاق مرا به ماجراجوهای بعدی‌اش فرا می‌خواند.

فیلم آنچارتد را ببینید یا خیر به خودتان بستگی دارد. اگر بازی‌های ویدیویی این سری را تجربه نکرده‌اید و تنها یک سینمادوست هستید پس خیلی راحت می‌توانید وقت باارزش‌تان که می‌توانستید در آن کار مفیدی انجام دهید یا حداقل یکی از فیلم‌هایی که بسیار دوست داشتید را بازبینی کنید را از دست بدهید اما اگر حداقل یکی از قسمت‌های این فرنچایز را بازی کرده باشید اوضاع کمی متفاوت است. به تویی که تا پیش از این مجموعه آنچارتد را بازی کرده‌ای پیشنهاد می‌کنم فیلم را ببینی تا از فضاحت بیش از اندازه آن به یاد روزهای خوبت با آن (سری بازی‌ها) بیفتی و یک بار دیگر کنسولت را روشن کرده و باز در خاطرات خوش گذشته غرق شوی.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (14 مورد)
  • BigKratos
    BigKratos | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

    بازیگرا که هیچ ربطی به شخصیت های بازی نداشتن
    داستان که ربطی به بازی نداشت
    واقعا چرا اسم این فیلم آنچارتد بود؟

  • r2
    r2 | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

    این فیلم برای فنای بازیش احتمالن یه شکسته. ولی جدای از بازی:
    داستانشو خیلی سطحی ساختنش پیدا کردن تونل توی اون کلیسا خیلی آبکی بود خیلی ساده پییداش کردن آدم از خودش میپرسه چرا قبل اینا کسی نتونسته متوجه بشه. داستانش خیلی شاخو برگ نداشت برای یه فیلم با این مدت زمان اصلن راضی کننده نبود.
    اخر داستان هم خیلی کیلیشه ای بود یه همچین صحنه ای رو قبلن توی یه فیلم اکتشافیه دیگه دیده بودم.
    تنها لذتی که از این فیلم گرفتم دیدن ستاره های توش بود.

  • 3D Club
    3D Club | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

    چرا تیتر عوض شد ؟?
    به نظرم اون کلمه قبلیه بهتر بود

    • یک پرو پلیر
      یک پرو پلیر | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

      ن

  • Arthur--Marston
    Arthur--Marston | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

    نقد واقعا حق است حق است حق است، فیلم آنچارتد اصلا به یکی از سری های مورد علاقم وفادار نبوده، یکی از دلایلش هم انتخاب تام هالند برای نقش نیتن هست، نمیگم بازیگر بدیه به درد این فیلم نمیخورد و اینکه تنها نکته مثبت این فیلم از نظرم شباهت کلوئی به نسخه اصلیش هست (دقیقا مثل مقاله) و حضور افتخاری نولان نورث که خیلی منو خوشحال کرد

  • 3D Club
    3D Club | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

    عجب نقدی بود فیلم واقعا افتضاح بود آخه نیتن کجاش به تام هالند میخوره؟

    • samyar239
      samyar239 | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

      به همچی فیلم گیر بده قبول ولی بازیگر حتما لازم نیست شبیه باشه

  • mohsen1362
    mohsen1362 | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

    فقط از خدا می خوام شرایط ساخت فیلم متال گیر هیچوقت فراهم نشه.این یکی رابذارید برامون بمونه و گند نزنین بهش.

  • Doosty
    Doosty | ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

    نویسنده قشنگ معلومه اعصاب نداره از دست این فیلم!
    از همون اول هم محکوم به فنا بود به جز اسم و سناریو هیچ شباهتی بین فیلم و بازی نیست، ضرب‌المثل قشنگی هست میگه "صدای که از دل براید بر دل نشیند" وقتی آدم فیلمی رو میبینه که میشه راحت حس کرد برای سازندگان هیچ ارزشی نداشته و فقط از روی اجبار یک چیزی رو سر هم کردن اون فیلم هیچ وقت به دل نمیشینه.

  • Yasinmyers
    Yasinmyers | ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

    شاید باورتون نشه ولی من بعد از دیدن این فیلم بیمار، رفتم از اول انچارتد رو سی دیشو در اوردم و وارد کنسولم کردم و بازی میکنم که سمشو بشوره ببره
    به عنوان یک طرفدار پروپاقرص فرنچایز انجارتد واقعا فیلم اشغالی بود
    اصلا نیتن و سم اونجوری از هم جدا نشدن
    چرا سم گردنبند فرانسیس دریک رو داد به نیت؟؟؟چرا سالی به نیت تو فیلم اونجوری باهم اشنا شدن؟نیتن بچه بود تو کلمبیا با سالی اشنا شد
    از کی نیت به خاطر برادر و پدرش رفت دنبال گنج؟؟
    خلاصه خیلی فیلم بیخودی بود من اصلا با این فیلم حال نکردم
    اگر به قول نقد کننده این فیلم اگر حتی یکی از نسخه های این فرنچایز شاهکار و بازی کردید،اصلا این فیلم سرطان رو نبینید

    • هدایت واحدی
      هدایت واحدی | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

      آخ آخ منم خیلی هوس آنچارتد کردم و اتفاقا بعد دیدنش یه راست رفتم بازی رو گرفتم تا یه دور دیگه بازیش کنم

      • Yasinmyers
        Yasinmyers | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

        تازه چند تا چیز هم جا انداختم
        سم و سال تا قبل از نسخه ی ۴ با هم روبه رو نشدن
        سم هیچوقت به تنهایی به زندان نرفت بلکه با نیت و ریف رفت
        سم یک روزی دنبال نیت اومد ولی تو فیلم نه
        تو فیلم یک جا نیت یک مردی رو از هوا مرت کرد مایین بعد گفت ببخشید!!!!!!نیت دقیقا خیلی هم دقیق میخواست دشمناشو بکشه
        من نفهمیدم این فیلم اقتباس ااز همه ی قسمت های بازی هاست یا نیست
        خلاصه اقای واحدی خوب فیلم رو کوبوندید ??

  • mamomran
    mamomran | ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

    کلا فیلم هایی مه ژانر کمدی اکشن ماجراجویی دارن کلیشه ای هستن.

  • "The GUY"
    "The GUY" | ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

    چرت بودن یه فرنچایز چیز جدیدی نیست.
    چرت تر بودن دنباله های آتی که دیگه اصلا چیز عجیبی نیست.
    وا مصیبتا از دنباله های دنیای اسپایدرمن سونی، مارول، دیسی، اعلان سرخ و این فیلم.

مطالب پیشنهادی