۸ بازی مستقل برتر که اشکتان را در میآورند
هر کس به دلیلی بازیها را دوست دارد؛ برخی اکشن موجود در بازیهای Hack and Slash را میپسندند، برخی دوست دارند تا با وحشت هیجان را تجربه کنند و برخی هم فقط خواهان گذراندن وقت ...
هر کس به دلیلی بازیها را دوست دارد؛ برخی اکشن موجود در بازیهای Hack and Slash را میپسندند، برخی دوست دارند تا با وحشت هیجان را تجربه کنند و برخی هم فقط خواهان گذراندن وقت در نقش کاراکتر مورد علاقهشان هستند. برخی اوقات هم چیزی که به دنبال آن هستند، هر چیزی است که بتواند قلب آنها را بلرزاند و اشکشان را در بیاورد.
در آوردن اشک بازیکنان به هیچ کدام از شاخهها محدود نیست. هر سبکی میتواند کاری کند تا دل سنگ هم آب شود و چشمها را به چشمههایی جاری تبدیل کند. در این میان برخی از این لحظات غمانگیز به بازیهای شرکتهای بزرگ تعلق دارند، اما این بازی های ایندی هستند که میتوانند به بهترین شکل این کار را پیاده کنند. به همین منظور، برای شما لیستی از ۸ عنوان برتر از سازندگان مستقل را گرد آوردهایم تا لحظاتی را با اشک و گریه در کنار هم سپری کنیم. با ویجیاتو همراه باشید.
۸. Kentucky Route Zero
Kentucky Route Zero یک داستان جادویی واقعگرایانه است در میان تاریکی اتوبانها و رودخانههای کنتاکی و مجموعهای از تونلهای زیرزمینی که به نام Zero شناخته میشوند. در طول داستان پنج بخشی بازی، بازیکن در نقش چندین شخصیت مختلف قرار خواهد گرفت، اما بیشتر ماجرا از دید Conrad و سگ پیر و وفادارش روایت میشود. بازی به عواقب و خرابیهایی میپردازد که شرکتهای مختلف از خود به جا میگذارند و حالا باید افراد دیگری با آن سر و کله بزنند.
در طول مسیر در Zero، بازیکنان با کودکان یتیم، کارمندان بیکار شده و صاحبان قدیمی رستورانها مواجه میشوند که هر کدام داستان غمانگیز خود را دارند. ترکیب این داستانها با سبک هنری خاص و موسیقی غمناک آن میتواند هر کسی را به گریه در آورد.
۷. Disco Elysium
Disco Elysium گاهی خندهدار، اغلب اوقات سیاسی و برخی مواقع هم کاملا غمانگیز ظاهر میشود. بازیکن نقش یک کاراگاه را دارد که دچار فراموشی شده. او و دستیارش، کیم، در شهری به نام Revachol به دنبال یک قاتل میگردند. این بار هم مثل بازی شماره قبل، بخش غمانگیز ماجرا بر دوش شخصیتهایی که با آنها تعامل پیدا خواهید کرد و ماجراهایشان است.
با این که داستان در یک شهر خیالی در جریان است، اما به راحتی میتوان متوجه شد که این دنیا بازتابی از دنیای واقعی خودمان است. هر شخصیت داستان در مورد تاریخ شهر یک دیدگاه منحصر به فرد و عموما قابل قبول دارد. این دیدگاهها از طریق سرگذشتی غمناک و پر از دور شدن و اصرار بر خواستهها به دست آمده. یکی از داستانهایی که توصیه میشود آن را از دست ندهید، داستان یک خانم و شوهرش است که چند ساعتی میشود که به خانه بازنگشته. با این که این داستان تاثیری در ماجرای اصلی ندارد، اما به راحتی تبدیل به یکی از ناراحتکنندهترین داستانهای بازی میشود.
۶. Journey
Journey حکم قطعه الماسی را در میان کوهی از بازیها دارد. سادگی آن، پر از زیبایی است و داستانش، اشک را جاری میکند. امتیازات و نظرات نشان میدهند که بازی یکی از بهترین عناوینی است که صنعت بازیسازی تا به حال آن را عرضه کرده و سبک هنری آن باعث شده که هنوز هم کاملا جذاب و جدید به نظر برسد.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد بازی، مکانیک چند نفره آن است. در طول روند پیشروی در بازی، بازیکن با دیگر افرادی که همانند خودش در حال حرکت هستند، همراه میشود. این همراهان گمنام، سرد و گرم بازی را با یکدیگر چشیده و در خوشی و غم کنار یکدیگر هستند. اما در نهایت با پایان بازی به ناچار از هم دیگر جدا خواهند شد.
۵. Pathologic 2
Pathologic 2 از زمره بازیهای معروفی است که کمتر بازیکنی به سراغ آن رفته است. بازی مثل برخی دیگر از عناوین درون این لیست ویژگیهایی دارد. امتیاز عالی، شخصیتهایی خارقالعاده با اهداف و سرگذشتی در هم پیچیده. گاهی هم اتفاقاتی که حاصل تصمیمات قبلی بازیکن است، چاشنی داستان میشود.
چیزی که باعث شده بسیاری از این بازی دوری کنند، سختی آن است. منظور از سختی، دشوارتر شدن نیست، بلکه چالشهایی است که احساسات شما را هدف گرفتهاند و کاری میکنند که اشتباهات بازیکن نتایجی بسیار تلخ به دنبال داشته باشد. همین موضوع به راحتی اشک بازیکنان را در خواهد آورد (که ممکن است از ناراحتی و یا حتی خشم باشد).
۴. Outer Wilds
The Outer Wilds هر آن چه را که برای یک تجربه غمناک کوتاه بخواهید در خود جای داده. یک محیط خارقالعاده، موسیقی متنی که خود به تنهایی میتواند اشک شما را در بیاورد و یک داستان از مردمان باستان که یادشان در تاریخ گم شده است.
با گشت و گذار در منظومه شمسی موجود در Outer Wilds، به تدریج اسرار این مردمان باستان را کشف میکنید و نابودی آنها توسط خورشید را هم شاهد خواهید بود. قدرت داستان به قدری هست که اشک در چشمانتان جمع کند.
۳. Ori And The Blind Forest
Ori and the Blind Forest به خاطر داشتن ظاهر زیبا و داستان غمانگیزش خیلی سریع به شهرت رسید. این بازی در شروع یک عنوان مستقل بود که بعد توسط مایکروسافت خریداری شد.
در طول داستان بازی، بازیکن در نقش Ori و Sein در تلاش برای بازگرداندن محیط پیرامونشان به تعادل گذشته هستند. داستان پر است از شخصیتهایی منحصر به فرد که هر کدام سرگذشت مخصوص به خود را دارند و میتوانند اشک را به چشمهایتان بیاورند.
۲. This War Of Mine
یک شبیهساز جنگ، اما نه آن جنگی که در امثال کال آو دیوتی و بتلفید و غیره شاهد آن هستیم. بازیکن در این جا در نقش یک بازمانده قرار دارد که باید گروهی از دیگر بازماندگان را مدیریت کند.
بازی گوشهای از واقعیت جنگ را بر میدارد و رنج و مشقت آنها را به نمایش میگذارد. جریانات بازی میتوانند دل حتی بیاحساسترین افراد را نیز به لرزه در آورند. جنگ خوب نیست، این فقط بخشی از رنجی است که افراد متحمل میشوند؛ این چیزی است که بازی سعی در نمایش آن دارد.
۱. Papers, Please
بازیهای زیادی وجود ندارند که بتوانند شما را مثل Papers Please تحت فشار روانی قرار دهند. در این عنوان بازیکن در نقش یک مامور کنترل مرزی، حق انتخاب دارد تا به مهاجر، گردشگر و یا پناهنده روبهرویش اجازه ورود داده و یا او را رد کند. هر بار که یک انتخاب انجام دهید، انتخاب بعدی پیچیدهتر و سختتر خواهد شد.
این هم بخشی از واقعیتی است که در آن زندگی میکنیم. روزانه صدها هزار نفر در شرایطی مشابه قرار دارند. سرگذشت و دلایل افراد میتوانند هر چیزی باشند و تصمیمگیری را برای شما بسیار سخت و طاقتفرسا کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرم میتونست بازی Brothers: A Tale of Two Sons تو لیست باشه
Spiritfarer هم یسری سکانساش اشک آدمو در میاره مثلاً یا یکی از مسافرا خیلی اخت گرفتی بعد یهو کوئستاش تموم میشه باید ببریش ever door خیلی دردآوره
انسانی که this war of mine بازی میکنه و گریش نمیگیره یا بعدش افسردگی نمیگیره سه حالت فقط براش وجود داره
۱.انگلیسیش خیلی خیلی ضعیفه
۲.بازی رو کلا درک نمیکنه
۳.اصلا احساسات نداره
This war of mine&ori خیلی بازی های خوبین
To the moon
بازی What remains of edith finch هم خیلی داستان غم انگیزی داشت و به نظرم باید تو این لیست میبود.
هیچی مثل دونت استارو اشکت رو در نمیاره اونجایی که میری کسی که باعث این اتفاقات بوده رو بکشی ولی دلت میسوزه و اونو آزاد میکنی بعد میبینی اون عروسک خیمه شب بازی بوده و همه چی یادت میاد و میفهمی باهم فامیل هستید و بعد اون میمیره و تو گیر میوفتی و توگدر شروع میشه ...
البته مرگ ویلسون با ۳۲۶ تا طلا و اسپاون نشدن بعد از ۳۸۷ روز بازی هم گریه داره
هیچ چیز مثل قسمت آخر gta san که بیگ اسموک مرد اشکم رو در نیاورد
/: ی
ای انسان نا مرد
اسپویل COD mw2 و داینو کرایسیس ۲
.
.
.
.
.
.
.
.
شاید واسه خیلیا اصلا اینطوری نباشه و خیلی عادی باشه ولی من مرگ سایمون رایلی(گوست)تو بازی کال آو دیوتی واقعا اشکمو دراورد..یکی هم خیلی سنم پایین بود وقتی ک داینو کراسیس دو اگه اشتباه نکنم بود وقتی اخر بازی کنار همون دختره میمونیم تا تنها نمیره و دوتایی میمیریم.ولی خب در کل اگه بخوایم بازی هایی ک احساستمون رو برانگیخته رو اسم ببریم خیلی خیلی زیادن.چون ما فقط بازیشون نکردیم ما با خیلی از بازی ها زندگی کردیم...
دونت استارو میتونست باشه ها البته از لحاظ سختی
گیروگ : کاپهد
سارا: دونن استاردو
قفلی زدین، سمج تر از من?
ای بی ادب دونن استاردو چیه ?
دونت استارو ?
?
مارو کشتی با این دنت استاروت
تو این لیستتون فقط this war of mine و ori و بازی کرده بودم که واقعا غم انگیز بودن ولی من با بازی های brothers a tale of two sons و to the moon زار زار گریه کردم ?
در کل لیست خوبی خسته نباشین دمتون گرم
همشون مال پی سی ان؟
نه
Disco Elysium که اشک منو در نیاورد ?
ولی Ori And The Blind Forst واقعا سکانس های اشک آوری داشت
بازی ای که بیشتر از همه آشکم رو در اورد red dead redemption 2 بود??
تنها بازی که اشکم و در اورد، هنوز نیورده/: به دنبال یک بازی برای در آوردن اشک خود
طبیعیه داداش جان
شما هیچ احساس خاصی به گیمی که پلی میدی پیدا نمی کنی
با توجه به رد دد پلی دادنت البته:))
شاید، اوایل که انگلیسی بلد نبودم و فقط فایت ها برام مهم استوریش و میزدم میرفت? الان دارم گیمای تکراری ولی میدم که برم تو عمقشون ، البته خودمم جلوش و میگیریم، یعنی خوشم نمیاد، سر خیلی فیلما میخواستم زار بزنم، نزدم /: نمد ، دوست دارم تنها زار بزنم، چون اکثر فیلمای نیاز به زار و با خانواده میبینم
Life is strange 1 هم بود آخر داستان واقعا گریه کردم ????
البته اون اونقدرا هم مستقل نبودا
خیلی جای همچین لیستی خالی بود و واقعا نیازش داشتم خیلی ممونم از آقای جعفری. دیسکو الیسیوم واقعا بازی عمیقیه و باید ساعت ها بکاویش. تنها مشکل اینه که زبان سختی داره و باید توی ترجمه ش کمک گرفت
تنها بازی از لیست که یکمش رو بازی کردم و گذاشتم بقیش رو برا بعداً برا تابستون اوری اند بلایند فارست بود از همون اول اشکم رو در آورد گرافیک هنریش هم عالی بود
از روی عکس پروفایل هم که دیگه مشخصه چقدر اوری رو دوست دارم
کاپهدم اشکتو درمیاره، ولی از سختی
زخم کردی??
منظور؟
با کاپهد دیگه??
??
من این حس و نسبت به بازی getting over it دارم
.
.
.
.
.
البته بعد از اینکه گوشی رو شکوندم گریه کردم ?