چرا نئو نوآر، میتواند ژانر برنده این دهه باشد؟
در سالهای اخیر شاهد افزایش فیلمهای نئو نوآر بودیم. استایل منحصر به فرد فیلمهای نوآر به طور کلی در دوران معاصر فیلمسازی استفاده شده است و استودیوهای شناخته شده بیشتری در این ژانر فیلم تولید ...
در سالهای اخیر شاهد افزایش فیلمهای نئو نوآر بودیم. استایل منحصر به فرد فیلمهای نوآر به طور کلی در دوران معاصر فیلمسازی استفاده شده است و استودیوهای شناخته شده بیشتری در این ژانر فیلم تولید میکنند. استودیوهایی پر مخاطب. خیلی از فیلمهای مارول، از ژانر نئو نوآر وام میگیرند و علاقهمندی به این ژانر باعث شده است که فیلمهایی مثل Blade Runner جان دوباره بگیرند و تقاضا برای فیلمهای اینچنینی بیشتر شود.
ژانر نئو نوآر در دنیایی اشباع شده از ابرقهرمانان جایگاه مناسبی برای خود پیدا کرده است. بیشتر به این خاطر که فیلمهای نوآر حول محور کارآگاهی است که سعی دارد از رازی سر دربیاورد. این کارآگاه در اکثر موارد یک ضد قهرمان است و همین ضد قهرمان بودن در فرهنگ امروز آنها را محبوب میکند.
اضافه شدن «نئو» به ژانر «نوآر» آن را تبدیل به اقتباسی آسان میکند، چون فیلمهای نوآر تنها به سه یا چهار تم متکی هستند. بنابراین اضافه کردن ویژگیهای فیلمسازی مدرن به این ژانر سبب میشود فیلمها هیجان انگیزتر باشند. کارآگاهی که تشنه عدالت است را در نظر بگیرید، حالا به او نیروهای ابرانسانی بدهید. یا معمایی که باید حل کند را بردارید و آن را در دنیای سایپرپانک قرار دهید. شخصیت منفی داستان را هم یک کمپانی رذل در نظر بگیرید.
در اکوسیستم فیلمهای پرطرفدار امروزی، تم داستان حول محور عدالت میچرخد، و همینطور کارآگاه دلیری که این عدالت را عرضه کند.
ژانر نئو نوآر چیست؟
فیلمهای نوآر اولین بار در آمریکا، در دهه چهل و پنجاه میلادی، به محبوبیت دست یافتند. در این دوره جنگ جهانی دوم تازه به پایان رسیده بود و این فیلمها اکثراً کهنه سربازی را به تصویر میکشیدند که پس از بازگشت از جنگ، به نیروی پلیس ملحق شده است.
داستانهای کارآگاهی پرطرفدار در ابتدا برنامههای رادیویی بودند که با پیشرفتهای فرهنگی به تلویزیون و سینما راه یافتند. برای مثال میتوانیم به Dragnet، The Green Hornet و Dick Tracy اشاره کنیم. تمامی این برنامههای راجع به کارآگاهانی بود که به دنبال حل معما هستند. این برنامهها همچنین دارای تمهای خشونت آمیزی بود که نشان میداد مشخصاً برای مخاطب بزرگسال ساخته شدهاند.
در آن سالها فیلمها نقاط اشتراکی داشتند که امروزه میتوانیم آنها را در یک دسته قرار دهیم و به راحتی شناسایی کنیم. شخصیت اصلی فیلم نوآر معمولاً کارآگاه پلیس یا کارآگاه خصوصی است. گاهی دستیار دارند، اما مثل همه دستیارها در فیلم، حضورشان غیر ضروری است.
کارآگاه مورد نظر معمولاً عبوس است و با کسی صمیمی نیست. دلیلش هم یا اختلال اضطراب پس از سانحه جنگ است یا کلاً شخصیت کج خلقی هستند. این موضوع آنها را در دسته ضد قهرمانان قرار میدهد.
آنها اکثراً از جامعهای که در آن زندگی میکنند یا اداره پلیسی که در آن مشغول به کار هستند، مایوس شدهاند. اما باز هم به حل کردن معما ادامه میدهند. این معما نیز به طور معمول پر از توطئه است. یا کسی از خود اداره پلیس دلیلی برای خرابکاری در پرونده دارد یا دولتمردی به دنبال این است که جلوی حل شدن معما را بگیرد. در هر حال، از بالا تا پایین به دنبال این هستند که پرونده مورد نظر فراموش شود و نمیتوان به هیچکس اعتماد کرد!
تم محبوب دیگر در این ژانر حضور فم فاتال یا زن اغواگر بود. از هر ده کارآگاه، نه نفر عاشق و شیفته زن زیبایی میشدند که در انتها به آنها نارو میزد. به تصویر کشیدن زنانی قدرتمند در دهه پنجاه میلادی تازه و نادر بود. نادرتر از آن، شخصیت زنی بود که آگاهانه از جنسیتش برای پیروزی بر مردی استفاده میکند که دیوار دفاعیاش را پایین کشیده است.
السا بنیستر (ریتا هیورث) در The Lady from Shanghai، فیلیس دیتریشسون (باربارا استانویک) در Double Indemnity، نورما دزموند (گلوریا سوانسون) در Sunset Boulevard و بریجید اوشانسی (مری استور) در The Maltese Falcon نمونههایی از این نوع شخصیت هستند.
خب، پس نئو نوآر چیست؟
نئو نوآر زمانی پدید آمد که سبک اصلی نوآر تحت تاثیر ژانرهای دیگر (موج نو فرانسه و سایبرپانک) قرار گرفت و فیلمها را به آثاری بدیع که حال و هوای ژانر نوآر دارند، تبدیل کرد. بین فیلمهای نئو نوآر تفاوتهای زیادی وجود دارد چون در این ژانر طیف گستردهای از زیرژانرها از نوآر الهام گرفتهاند و تمها و کلیشههای فیلم مدرن شدهاند.
تغییر قابل توجهی بین نوآر و نئو نوآر بذله گویی و دیالوگهای طنزی است که فیلمهای نوآر قبلاً داشتند (برای مثل Dragnet). در حالی که این عنصر هنوز در برخی فیلمها دیده میشود (مثل Sin City)، امروزه نحوه صحبت شخصیتها طبیعیتر به نظر میرسد.
با اینکه حضور شخصیت کارآگاه سرسخت حتمی است، محتوای فیلمها تاریکتر شده است. درصد عظیمی از تماشاگران میخواهند شخصیتها خشونت یا آسیب روانی بیشتری را تجربه کنند. خصوصاً که در دهههای اخیر محدودیت کمتری روی محتوای فیلمها اعمال میشود و به همین دلیل سازندگان میتوانند بیپردهتر خشونت را به تصویر بکشند.
قبلاً نظامنامهای به نام کد تولید تصاویر متحرک یا کد هیز وجود داشت. این کد مجموعهای از قوانین اخلاقی در سینمای آمریکا بوده که فیلمسازان مجبور بودند به آن پایبند باشند. ممنوعیتها شامل محتوای جنسی و خشونت بیرویه بود. از همه مهمتر طبق این کد، شخصیت بد فیلم باید به سزای اعمال خود میرسید.
امروزه، این امکان وجود دارد که شخصیت منفی فرار کند و فیلمها پایانهای تاریکتری داشته باشند، مانند فیلم Seven. گرچه شخصیت منفی اینجا فرار نمیکند، اما مسلماً او «برنده» داستان است.
با این حال، فیلمهای نئو نوآر را میتوان از روی حس و حالشان تشخیص داد. آنها مثل فیلم های قدیمی از نورپردازی با کنتراست بالا استفاده میکنند که یکی از ویژگیهای بصری اصلی این نوع فیلمهاست. The Batman تازهترین اثر مت ریوز از این ویژگی بهره میبرد و سایهها نقش مهمی در فیلم ایفا میکنند.
اگر ژانر «بکش، بکش» وجود نداشت، John Wick میتوانست در این دسته جای بگیرد. فیلم Blade Runner به کارگردانی ریدلی اسکات و قسمت دوم آن به نام Blade Runner 2049 به کارگردانی دنی ویلنو، نمونههای عالی از فیلمهای نئو نوآر هستند. آنها جلوههای بصری تازه را روی داستانی کاملاً نوآر اعمال میکنند. در این آثار، فناوریهای مدرن فیلمسازی که برای ساخت آثار علمی تخیلی لازم است، تاثیر عمیقی بر ژانر نئو نوآر میگذارد.
سریال Jessica Jones از مارول نیز اقتباسی از این ژانر است که از داستان پلیسی و ضد قهرمان کلاسیک استفاده میکند، اما این بار تمرکز داستان روی زنی است که به تازگی متوجه شده است قدرتهای ابرانسانی دارد.
فیلم Nightmare Alley موفق شد نامزد دریافت جایزه اسکار شود و John Wick 4 سال آینده اکران خواهد شد. از آن جایی که به نظر میرسد تولید این نوع فیلمها و برنامههای تلویزیونی قرار نیست به این زودیها متوقف شود، قطعاً تقاضا برای فیلمها در ژانر نئو نوآر افزایش خواهد یافت.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.