نقد فیلم Hustle – یک پرتاب سه امتیازی
هاستل، فیلمی در ژانر درام ورزشی و به کارگردانی جرمایا زاگار است که بر روی سناریویی از تیلور مترن و ویل فترز(نویسنده A Star Is Born) ساخته شده است. از نکات قابل توجه فیلم حضور ...
هاستل، فیلمی در ژانر درام ورزشی و به کارگردانی جرمایا زاگار است که بر روی سناریویی از تیلور مترن و ویل فترز(نویسنده A Star Is Born) ساخته شده است. از نکات قابل توجه فیلم حضور آدام ساندلر، ستاره فیلم و لبران جیمز، ستاره معروف بسکتبال، در میان تهیهکنندگان فیلم است.
هاستل، ماجرای استن (آدام ساندلر) استعدایاب یک باشگاه بسکتبال در لیگ NBA را روایت میکند که در آرزوی کمک مربی شدن به سر میبرد. او در جریان یکی از سفرهایش به اسپانیا به طور اتفاقی به یک بسکتبالیست مستعد خیابانی اهل مایورکا به نام بو کروز (جوانشو هرنانگومز) برمیخورد و علیرغم مخالفتهای مدیر باشگاه او را با خود به آمریکا میبرد و... نام فیلم هم به این زد و بندهای خرد و پولهای اندکی که از شرطبندی در بسکتبال خیابانی به دست میآید اشاره میکند و هم به تجارت کلان بازیکنهای حرفهای.
درام ورزشی، به گونهای از فیلمها اطلاق میشود که در آن ورزش به منزله یک تم به حساب میآید. یک ورزشکار، یک تیم ورزشی و یا یک رویداد ورزشی باید در هسته مرکزی داستان این دسته فیلمها قرار داشتهباشد. عنصر تحقیر چنان تاثیری بر دراماتیکتر کردن فیلمهای این ژانر دارد که باعث به وجود آمدن زیرژانر Underdog Sport یا همان تحقیر ورزشی شدهاست. در این ژانر لازم است در نیمه نخستین فیلم، ورزشکار یا تیم ورزشی به اندازه کافی تحقیر شوند تا پیروزی نهایی، تاثیرگذارتر باشد. (همین نکته رمز جذابیت مسابقات کشتی کچ هم هست.)
از نخستین تولیدات این گونه، زمان زیادی گذشته و امروز درامهای ورزشی هم پیچیدهتر از قبل شدهاند. راکی کهنالگوی ورزشکار مستعد و سختکوش است که به هر زحمتی به موفقیت میرسد و جری مگوایر هم کهنالگوی مدیربرنامهای ست که میخواهد هر جور شده روی پای خود بایستد و تمام قد از استعدادی که پیدا کرده دفاع میکند. هاستل، جایی ست که این دو کهنالگو به هم میرسند.استن برای قوی کردن استعداد کشف شدهاش هر کاری میکند؛ حتا با آموختن فحش به زبان مادری او تلاش میکند، پوست بو را کلفتتر کند تا از نظر روانی خدشهناپذیر بشود.
گرچه شخصیتپردازی و روابط میان کاراکترها چندان عمیق نمیشود اما همهچیز برای یک فیلم ورزشی مناسب است. این بار تمرکز فیلم به جای ورزشکار، روی یک مربی و استعدادیاب است. در نهایت نه تنها بازیکن به سلتیک میپیوندد، استعدادیاب هم به سمت کمک مربی ارتقا مییابد.
در طول فیلم بارها به راکی و امثالهم ارجاع داده میشود. برای نمونه دویدنهای سحرگاهی آن دو در خیابانهای فیلادلفیا ادای دینی واضح به راکی ست.اما باید گفت هاستل، از نظرپیچیدگی یک سر و گردن از دیگر فیلمهای ورزشی بالاتر است هرچند به اندازه آنها دراماتیک نباشد. درست است که نگران سرنوشت ورزشکار و استعدادیابمان میشویم اما اشکمان درنمیآید.
در همان ابتدای فیلم، به سنت فیلمهای ورزشی، استن بزرگترین دوست و حامی خود را از دست میدهد. (به یاد بیاورید بروس لی چهطور در آغاز فیلم با مرگ استادش روبرو میشد.) رکس، مالک باشگاهی که استن استعدادیاب آن است، اندکی پیش از مرگش، او را به پافشاری بیشتر دعوت میکند.
هرنانگومز، ستاره NBA نقش بو کروز را بازی میکند. شیمی میان استن و بو بسیار خوب درآمده. آدام ساندلر که در دنیای واقعی یک هوادار دو آتشه بسکتبال است، در سالهای اخیر از سطح یک کمدین کاریزماتیک بالاتر رفته و ثابت کردهاست که از عهده هر نقشی برمیآید. او آنقدر مقبولیت دارد که تحمل نداریم ببینیم اشتباه میکند یا شکست میخورد.
علیرغم آن که ساندلر یک ستاره محبوب است و احتمالا میداند که بسیاری به عشق او حاضر میشوند بلیط این فیلم را تهیه کنند، با از خودگذشتگی در این فیلم، یک بازی نامرئی به نمایش میگذارد. او که با جذابیت مخصوصش میتوانست تمام توجهها را به خود جلب کند، چنین کاری نمیکند تا تمرکز تصویر روی پیشبرد داستان باشد. همین نکته، هاستل را به یکی از بهترین نقشآفرینیهای او تبدیل میکند. از طرفی سکوت و حتا جمود هرنانگومز هم بسیار دوست داشتنی و باور پذیر است. رابطه میان استن و همسر حمایتگرش هم قابل باور است. این رابطه و این حمایت هرگز بیرون نمیزند و کلیشهای نیست.
جرمایا زاگار که با فیلم «ما حیوانات» شروعی شاعرانه داشت، حالا با یک فیلم ورزشی کاملا متفاوت به میدان آمدهاست. هرچند ارادت او به سینمای هنری در همین فیلم ورزشی هم قابل ردیابی ست. او شیفته کلوزآپهای متوالی و عمق میدان کم است. از نماهای معرف استفاده نمیکند و قابهایش را تا حد ممکن بسته نگه میدارد؛ تا جایی که گاه جزییات مهم هم از فوکوس خارج میشوند. حتا زمانی که الکس، دختر نوجوان استن هم فیلمبرداری میکند، این علاقه به نمای بسته قابل رویت است. (داخل پرانتز بگویم که او هم کارگردان خوبی ست. حتا شاید بشود گفت که برای یک نوجوان علاقهمند به فیلمسازی زیادی خوب است. به احتمال زیاد در مدرسه فیلمسازی پذیرفته خواهد شد.)
فضای حاکم بر فیلم بیشتر مردانه است. حضور همسر و دختر نوجوان استن، مادر و دختر بو و حضور کمرنگ دختر رییس باشگاه هم کمکی به تلطیف فضا نمیکند. قهرمانهای اصلی فیلم دو مرد هستند و در جریان فیلم، جز کراشهای بسیار سطحی، رمانسی وجود ندارد. برعکس، وجود عنصر غیرت و حسادت از طرف بو کروز باعث شدهاست مضمون مردانهتری هم به فیلم اضافه شود.
از نقطهنظر کارگردان، مرد مسئول صد درصد یک زندگی ست. گرچه از صداقت و سلامت استنلی آگاهیم اما او همواره در معرض انتقادهای همسرش است. از طرف دیگر بو کروز هم یک مرد مسئولیتپذیر است که در اوج جوانی کودکی خردسال دارد و خود را مسئول صد درصد زندگی مادر و فرزندش میداند. همین موضوع باعث شده هر دوی این شخصیتها به Roble (درخت بلوط به زبان اسپانیایی) یا همان تکیهگاه اطرافیانشان تبدیل شوند؛ محکم و قابل اتکا. این هم یک چشمه دیگر از نگاه مردانه هاستل است.
تقریبا از نیمه فیلم مطمئنیم که این معما قرار است به دست الکس و از طریق وایرال کردن ویدیوی تمرینات بو کروز حل شود. با آن که این سبک از گرهگشایی اخیرا بیش از حد در فیلمها مورد استفاده قرار گرفته اما باز هم مفید است و چیزی از ارزشهای هاستل کم نمیکند!
تدوین فیلم بر بامزهتر شدن آن اثر مستقیم دارد. با اینحال فیلم بیش از آن که کمدی باشد درام است. در کل هاستل، بیش از یک فیلم ورزشی صرف است. فیلمی ست که هم میتواند منتقدان را راضی کند و هم اوقات خوشی را برای مخاطبان کمتر جدی سینما فراهم کند. برای تماشایش تردید نکنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.