داستان تاریخی قطار و سینما
از «سرقت بزرگ قطار» تا «Bullet Train»، قطارها بیش از یک قرن است که جزء اصلی داستانهای سینمایی بودهاند، اما چرا؟! برای یافتن پاسخ با داستان جذاب و تاریخی قطار و سینما همراه ویجیاتو باشید. ...
از «سرقت بزرگ قطار» تا «Bullet Train»، قطارها بیش از یک قرن است که جزء اصلی داستانهای سینمایی بودهاند، اما چرا؟! برای یافتن پاسخ با داستان جذاب و تاریخی قطار و سینما همراه ویجیاتو باشید.
«ورود لوکوموتیو بخار به ایستگاه لسیوته» اولین فیلمی نبود که توسط آگوست و لوئیس لومیر کارگردانی شد. با این حال، این تنها فیلم آنهاست که با یک افسانه نمادین مرتبط است که تماشاگران سینما در سال 1896، که عمدتاً به سینمای با پرده بزرگ عادت نداشتند، از تصویر قطاری که به سمت دوربین در حال حرکت است چنان مبهوت شدند که همه آنها وحشت کردند. مردم فکر میکردند واقعاً قطاری به سمت آنها میآید! در حالی که هنوز مورد بحث است که آیا این حادثه اتفاق افتاده است یا نه، حضور ماندگار این نخ گویای این است که قطارها چقدر در سینمای تأثیرگذار و مخاطبپسند جا افتادهاند. چه فیلمهای صامت از آغاز سینما تا فیلمهای پرفروش مدرن مانند Bullet Train، قطارها عملاً در تاریخ فیلمها در هم تنیده شدهاند.
بخشی از شکل گیری محبوبیت وجود قطار در سینما صرفاً به خاطر زمانی است که فیلمهای بلند به وجود آمدند. در دو دهه آخر قرن نوزدهم میلادی، سینما به عنوان ابزاری برای داستان سرایی ظاهر شد و هنرمندانی مانند «ژرژ مِلییِس» شروع به ساخت عناوینی کردند که واجد شرایط سینمای دارای ژانر در دهه 1890 بودند. در همین حال، جالب اینجاست که «ویلبر و ارویل رایت»، نتوانستند اولین هواپیمای کارآمد خود را تا سال 1903 ایجاد کنند. در واقع خطوط هوایی تجاری که قدرت پرواز را برای عموم مردم قابل دسترسیتر میکردند، تا سال 1914 شروع به ظهور نکردند.
در این میان، قطارها به عنوان روش پیشفرض حمل و نقل اکثر مردم در فواصل بسیار دور باقی مانده بودند. این بدان معنی بود که در دهه 1910، چندین فیلم، هر چند کوتاه و ساده، وجود داشت که قطارهایی را با درجات مختلف برجسته نشان میدادند. به عبارت دیگر، قطارها قبلاً بخش قابل توجهی از زبان سینمایی بودند. محبوبیت قطارها در سینما به ویژه در سال 1903 زمانی که «سرقت بزرگ قطار» اکران شد، بهتر و بیشتر تقویت شد. همانطور که عنوان آن نشان میدهد، قطارها نقش مهمی در این فیلم داشتند و بخش مهمی از هیجانانگیزترین قطعات آن بودند. بنابراین، امکانات برای نوع منحصربفرد تماشایی که قطارها میتوانستند در آن شرکت کنند، ناگهان بیش از هر زمان دیگری آشکار شد.
ماهیت بسیار تأثیرگذار «سرقت بزرگ قطار» نیز تصاویر و موتیفهای خاصی را ایجاد کرد که فیلمهای وسترن آینده به آنها علاقه نشان میدادند. با این حال، موفقیت عظیم مالی و انتقادی این فیلم صامت مطمئناً آگاهی را برانگیخت که داستانسرایی مبتنی بر قطار چقدر میتواند برای عموم جذاب باشد.
در سالهای پس از سرقت بزرگ قطار، هواپیماها بیشتر و بیشتر به بخشهای رایج زندگی روزمره تبدیل میشدند و امکان برقراری ارتباطات جهانی را به گونهای فراهم میکردند که افراد پشت قطار فقط میتوانستند رویای آن را ببینند. با این حال، حتی با وجود سفرهای هوایی در همه جا، قطارها مانند همیشه در سینماها محبوبیت خود را حفظ کردند. دلیل اصلی این امر، ژانری بود که در نیمه اول قرن بیستم بر چشم انداز سینمایی تسلط داشت: وسترن. بیشتر مدخلهای این ژانر قطعات تاریخی بودند که در دورههایی اتفاق میافتند که مردم هرگز نمیتوانستند هواپیما را درک کنند.
با این حال، این بخشهای تاریخ آمریکا به شدت از قطار استفاده کردند و وسترنهای بیشماری مطمئن شدند که این واقعیت را منعکس میکنند. با این حال، حتی در خارج از فیلمهای وسترن، قطارها به عنوان یک وسیله ثابت در فیلمها دوام آوردند. این را میتوان تا حدی به تعداد افراد طبقه کارگر در مقایسه با سایر روشهای حمل و نقل نسبت داد. در جایی مانند شهر نیویورک، در اوایل دهه 1910، سیستم مترو بخشی ضروری از زندگی روزمره بود. بعلاوه، این نوع حمل و نقل در مقایسه با هواپیما بسیار ارزانتر و قابل دسترستر بود. فیلمهای سینمایی که برای فروش بلیتها به شدت به عموم مردم متکی بودند، اگر میخواستند با تماشاگران رایج سینما ارتباط برقرار کنند، چارهای جز استفاده شدید از قطار نداشتند.
اما باید گفت در تمام این سالها قطارها فقط پسزمینه بهتری برای داستانهای دراماتیک بودند. هنگامی که در یک قطار بخار کلاسیک هستید، کمی فضای بیشتری برای تحرک دارید و همه در یک فضای کوچک در کنار هم نیستند (قطارهای مدرن، با چیدمان صندلیها که تداعی کننده آنچه در هواپیماها میبینید، یا واگن متوسط مترو، کمتر به این امر پایبند هستند). بنابراین، فرصتهای بیشتری برای شخصیتها وجود دارد که با یکدیگر برخورد کنند یا از جای خود بلند شوند. همانطور که در فیلمهای کلاسیک نشان داده شده است، فضای پویاتری را به داستان میدهد که میتواند کاراکترها را در فواصل زیادی با خود حمل کند.
برای مثال، تصور فیلمی مانند Strangers on a Train در یک هواپیما سخت است. همه به قدری در هواپیما نزدیک به هم جمع شدهاند که ممکن است کسی این نقشه مفصل برای قتل را باور نکند! با این حال، در یک قطار، بسیار باورپذیرتر است که فضایی برای دو نفر وجود داشته باشد تا در گوشه انزوا گونه آن در مورد چیزی کثیف صحبت کنند. به طور مشابه، اجرای اسرار آمیز هرکول پوآرو، در فیلم «قتل در قطار سریع السیر شرق»، در یک هواپیما سختتر است. انعطاف ذاتی حرکت مسافران در قطارهای کلاسیک به این معنی است که هر کسی حدس میزند چه کسی میتواند پشت این قتل باشد. بنابراین چنین آثاری در نمونه فیلمهایی که داستانهایشان به لطف سوار شدن در قطار بالا میرود، میروند.
سودمندی چشمگیر قطارها در انعطاف پذیری فضای آنها نیز مشهود است. این یعنی چه؟ یعنی میتوان آنها را به عنوان محیطهای تنگ به تصویر کشید که ماهیت کلاستروفوبیک آن تنش داستان فیلم را افزایش میدهد. برای مثال اگر داستان عناوینی مانند Snowpiercer یا Train to Busan خارج از محدوده قطار به مخاطب گفته شود تقریباً به خوبی کار نمیکنند. این واقعیت که میتوانید انواع داستانها، از آرام و باز گرفته تا تنگ و نامطمئن را در این مکان خاص تعریف کنید، نشاندهنده انعطافپذیری قطارهایی است که تخیل فیلمنامهنویسان را در هر عصری به خود مشغول کردهاند.
حتی جزئیات ساده سفرهای قطار باعث جذابیت بیشتر آنها در فیلمها در مقایسه با هواپیما میشود. برای مثال آنچه را که از پنجره بیرون میبینید، در نظر بگیرید. شما میتوانید مناظر شگفت انگیزی را در خارج از هواپیما تجربه کنید، اما معمولاً خیلی دور از زمین هستید و نمیتوانید بفهمید که در زیر چه اتفاقی میافتد. این میتواند در نوع خود زیبا باشد، اما فاقد جزئیات خاصی است که میتواند یک پلان را در یک فیلم بسازد یا خراب کند.
از سوی دیگر، قطارها مستقیماً روی زمین هستند. میتوانید هر چیزی را که درست بیرون پنجرهتان اتفاق میافتد، تشخیص دهید، که این میتواند هر چیزی باشد، از مکانهای دیدنی معروف گرفته تا حومههای زیبا و حتی در مورد فیلمهایی مانند The Girl on the Train، شاهد جزئیات کلیدی داستان یک جنایت. روشی که میتوان از مناظر بیرون از پنجره قطار برای هر کاری استفاده کرد، از تماشای نمایش گرفته تا پیشبرد روایت، و این موضوع باعث میشود که بگوییم چرا فیلمها کماکان این نوع وسیله حملونقل را بسیار دوست دارند.
در نتیجه باید گفت: از روزهای ابتدایی سال 1896میلادی، قطارها و فیلمها دو عنصر جدایی ناپذیر بودهاند که میتوانند هر کاری را باهم انجام دهند. همانطور که هنر سینما میتواند میزبان انواع بیشماری از ژانرها و لحنها باشد، قطارها نیز میتوانند خانه داستانهایی از «Unstoppable» تا «توماس و راهآهن جادویی» باشند. با در نظر گرفتن تمام راههایی که نمایشهای سینمایی قطارها میتواند برای فیلمنامهنویسان مفید باشد و شخصاً با مخاطبان ارتباط برقرار کند، جای تعجب نیست که علاقهمندان به فیلم و سینما بازهم گرده خوردن قطار به داستانهای سینمایی را دوست خواهند داشت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مقاله مفید و موضوع جالبی بود
دم شما گرم جناب پریمی. خدا قوت??♥️
یادمه چند مورد از فیلم های ذکر شده رو (مثل قطار بوسان) به پیشنهاد خود ویجیاتو تماشا کردم
ممنون? سپاس از وقتی که برای مطالعه این مطلب قرار دادین
عامل لذت و باعث فایده خودم بود:)??