نسخه اول مافیا چگونه بر بازیهای اکشن ماجراجویی تاثیر گذاشت؟
اولین بازی سری مافیا (Mafia) در سال ۲۰۰۲ عرضه شده است؛ دقیقا یک سال پس از عرضه GTA 3 که یک انقلابی در زمینه بازیهای جهان باز سهبعدی ایجاد کرده بود. شباهت موجود بین مافیا ...
اولین بازی سری مافیا (Mafia) در سال ۲۰۰۲ عرضه شده است؛ دقیقا یک سال پس از عرضه GTA 3 که یک انقلابی در زمینه بازیهای جهان باز سهبعدی ایجاد کرده بود. شباهت موجود بین مافیا و جیتیای از همان ابتدا حاشیههای زیادی را درست کرده بود اما در طول این چند سال محبوبیت جیتیای به شکل چشمگیری از سری مافیا بیشتر بوده است. شاید نسخه آخر منتشر شده از سری مافیا، کمی در محبوبیت این عنوان تاثیر گذاشت و باعث شد تا این سری بازی کمی به سکوت فرو برود. با این حال اهمیت این سری، در دنیای بازیها بسیار زیاد است. از لحاظ داستانی، نسخه دوم مافیا یکی از محبوبترین بازیهای دوران نسل هفتم بود. اما عنوان اول به علت همزمانی با دوران شروع جیتیای چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در صورتی که این بازی از ساختاری استفاده کرده، که در بسیاری از بازیهای امروزی، الهامگیری آنها از این ساختار دیده میشود.
با توجه به رسمی شدن خبر ساخت نسخه جدید بازی مافیا، در این مقاله از ویجیاتو، قصد داریم تا به تاثیرگذاری این سری بازی بر بازیهای اکشن ماجرایی بپردازیم و ببینیم که چرا مافیا، یک عنوان مهم در دنیای بازیست. با ما همراه باشید.
دو عنوان ابتدایی مافیا یک وجه مشترک دارند که شاید توجه چندانی به آنها نشده است. در آغاز داستان، بازیکنان در نقش افرادی قرار میگیرند که از موقعیتهای دشواری گذشتند تا به نقطه شروع بازی برسند. بازی فقط اشارهای به گذشته آنها میکند و تصویری از آن موقعیتها به بازیکن نشان نمیدهد. پیش از آن که داستان بازی به طور رسمی آغاز شود، بازیکنان باید کارهای روزمرهای را انجام دهند.
در نسخه دوم مافیا، بازیکنان باید جعبههای سنگینی را در حد توان حمل کنند و آنها را در ون قرار دهند و این محصولات را به نقطهای مشخص برسانند. در نسخه اول مافیا، بازیکنان در نقش تامی آنجلو (Tommy Angelo) قرار میگیرند و باید در بهشت گمشده (Lost Heaven) به عنوان یک راننده تاکسی، پنج مسافر سوار کنند و سرعت کند ماشین تامی را تحمل کنند و مسافران را به مقصد برسانند. پس از این اتفاقات است که بازی، جرایم سازمانیافته پنهان در این شهرها را به بازیکن نشان میدهد.
در هر دو بازی، این وظایف به ظاهر خستهکننده، نقشی روایی در داستان ایجاد میکند. لحن روایت داستان الهامگیری مستقیم از فیلمهای سینمایی اسکورسیزی و فرانس کاپولا دارد. به طور دقیقتر اگر بخواهیم اشاره کنیم، داستان بازی مافیا، از فیلمهای Goodfellas و The Godfather الهام گرفته است. اصول روایت این فیلمها و بازی مافیا، قرار دادن مخاطب در نقش یک شهروند معمولی با گذشتهای متفاوت و تبدیل آهسته او به یک تبهکار و رساندن او به نقطه تاریک شهر است. مافیا کاری میکند تا بازیکن انتظار درگیری را بکشد، به طوری که گویا بازیکن میداند که چه آشوبی در راه است. این انتظار در سری مافیا به مدت یک ساعت به طول میانجامد و سازندگان، اقدامی ریسکپذیر را انجام میدهند. چرا که آثار هنری و به خصوص بازیهای ویدیویی، باید در یک ساعت اول، عیار خودشان را به مخاطب نشان دهند و نظر آنها را جلب کنند.
اما بین دو نسخه اول مافیا، یک وجه تمایز وجود دارد. Mafia 2 داستان نقش اصلی داستان را کامل نمیکند چرا که برنامههای بیشتری برای آینده او دارند. اما بازی اول، داستان کامل ظهور و سقوط یک انسان را نشان میدهد. از زندگی ساده به عنوان راننده تاکسی که دارد تا کارهای بیرحمانهای که برای کارفرماهایش انجام میدهد.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، مافیا تنها چند ماه پس از GTA 3 عرضه شده بود. دو اثری که جهانباز بودند اما تلاشی برای رقابت با یکدیگر نداشتند. این دو، از ایده Open World برای هدفهای متفاوتی استفاده کردند و واضح بود که سازندگان، آگاهی کاملی از آنچه که دیگر سازنده انجام میدهد نداشتند. GTA 3 درباره ایجاد هرج و مرج بود. در صورتی که مافیا، یک بازی اکشن خطی بود که توجه زیادی به داستان داشت و سعی داشت تا حال و فضای یک شهر پوشیده از مافیا و اوباش را به مخاطب نشان دهد. درگیریها و تحت تعقیب بودن توسط پلیس، بخش فرعی از داستان اصلیست.
شهر گمشده بهشت، اسمی استعارهای و ملودراماتیک است. این شهر از لحاظ معماری، ادغامی از سانفرانسیسکو و نیویورک است. سازندگان سعی دارند تا چهره این شهر را به مانند یک شهر عادی نشان دهند. در حالی که مسافری سوار کردید و منتظرید تا مسیر ترافیک باز شود، کشتی از زیر پل رد میشود، مردم از کیوسکهای اطراف روزنامه میخرند و شروع به خواندن آنها میکنند؛ بیخبر از آن چه که در سایههای این شهر اتفاق میافتد.
اگر فیلم رفقای خوب (Goodfellas) اثر مارتین اسکورسیزی را دیده باشید، قطعا شباهت اتمسفر شهر گمشده بهشت با نیویورک به تصویر کشیده در این فیلم را متوجه خواهید شد. جزئیات شهر به شکل عجیبی زیاد است و به عنوان اثری که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده، اقدامی شگفتانگیز است. نسخه کلاسیک بازی شاید از لحاظ گرافیکی و طراحی چهرهها کاملا منسوخ شده باشد اما از دیدگاه طراحی محیط و کارگردانی هنری، اثری شایسته تحسین است.
این طراحی شگفتانگیز در نسخه ریمیک سال ۲۰۲۰ به شکلی مدرن دیده میشود. به نظر میرسد که سازندگان سعی کردند تا الگوی طراحی بازیهای جهان باز مدرن را در این نسخه ریمیک جا دهند اما باز هم چیزی از فضای متفاوت «شهر گمشده بهشت» کم نشده است. سیستم رانندگی در نسخه کلاسیک را میتوان یک تجربه پرایراد و پرنقص دانست. البته که در نسخه ریمیک هم چندان تجربه روان و مناسبی پیشرو بازیکن نیست اما بسیار بهتر از نسخه کلاسیک است. اما همین ماشینها هم عناصری برای تعریف شهر هستند. وسایل نقلیهای با ساختار اصولی دهه ۳۰ میلادی و تواناییهای آنها هم در حد زمان خودش است. ماشینهایی که نمیتوانند شتاب زیادی بگیرند و شاید کمی برای بازیکنان الان، کاری طاقتفرسا باشد.
البته که به نظر میآمد که سازندگان نسخه کلاسیک، اطمینان کاملی بر سیستم رانندگی بازی دارند. چرا که یکی از مهمترین مراحل بازی به نام The Racing Mission یکی از دشوارترین مراحل بازی بود و با آن مکانیکهای پرنقص، مشکلات زیادی برای بازیکنان وجود داشت. مرحلهای که تامی آنجلو باید در مسابقه ماشینسواری شرکت کند و تحت هر شرایطی برنده آن باشد تا بتواند از قمار دن سالیری (Don Salieri) محافظت کند. این مشکلات در حالی وجود داشت که دیگر رانندگان به شکل عجیبی سریع بودند و نقص هوش مصنوعی در آن دیده میشد. بعدها سازندگان در یک پچ این مشکل را حل کردند و در نسخه ریمیک نیز وضعیت عادلانهای شکل گرفته است.
این مرحله باعث شد تا بازیکنان زیادی قید ادامه دادن بازی را بزنند. البته که با پچ منتشر شده هم انجام دادن این مرحله در بالاترین درجه سختی یک کار تقریبا ناممکن بود. البته که بسیاری از بازیکنان از منطق داستانی این مرحله هم انتقاداتی کردند. چندان هم این انتقادات بیمنطق نبود. شرطبندی که در مسابقه صورت گرفته به طور کامل مشخص و شفاف تعریف نشده بود و داستان آن مبهم به نظر میرسید. از دیدگاهی دیگر، اول نشدن تامی آنجلو به معنی شکست خوردن مرحله و تکرار آن بود. ضعف طراحی این مرحله در آن دوران، آسیب بزرگی به تجربه بازی زده بود.
در زمینه گانپلی نیز مافیا یکی از اولین آثاری بود که از سیستم کاور گرفتن استفاده میکرد. در آن دوران هم رمدی با مکس پین یک ساختار گانپلی جذاب را شکل داده بود و دیگر بازیها در تلاش بودند تا این ساختار را با ایدههای خودشان ارتقا دهند. از لحاظی سیستم کاور برای بازیهای سوم شخص یک راهکار مناسب به نظر میآمد. البته که گانپلی نسخه ریمیک در مقایسه با آثار امروزی مثل The Last of Us و Red Dead Redemption 2 چندان سیستم خوشدستی نیست و نیاز به اصلاحات زیادی دارد.
با این حال سری بازی مافیا، هیچوقت درباره مبارزههای بزرگ و تعقیبهای گسترده در خیابانها نبوده است. شاید هم یکی از دلایل شکست نسخه آخر هم همین مسئله بود که توجه زیادی به این دو موضوع کرده بود. مافیا درباره یک شهر است. شهری که پشتپرده تاریکی دارد و تبهکاران زیادی مشغول فعالیت در آن هستند اما ظاهر آن سخن از بهشت گمشده دارد. جزئیات داستان و شهر به قدری زیاد است که تاثیرات زیادی بر مخاطب میگذارد. توجه به جزئیات محیط اولین قدمها برای داستانگویی محیطی در دنیای بازیها بوده است. مافیا داستان یک جنایت سازمانیافته را روایت میکند. تامی آنجلو از زندگی ساده و خستهکنندهاش فرار میکند و درگیر جاهطلبی میشود که در نهایت خودش قربانی بزرگ داستان میشود.
مافیا از رفقای خوب و پدرخوانده الهام میگیرد اما برای دنیای بازیها خودش منبعی الهام و اثری تاثیرگذار میشود و استانداردهای جدیدی تعریف میکند. به مانند تازهکاری که به دنبال کنار زدن پدرخوانده شهر است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مهم ترین عنصر مافیا فضا یازی بسیار عالی بازی هست ، طوری که واقعا احساس میکنید شما در سال های ۱۹۳۰ و در یک گنگ مافیایی هستید . نسخه اول و همچنین ریمیکش واقعا این حس رو به من داد و واقعا عالی بود
متاسفانه این باکس آرتی که برای نسخه فیزیکی ریمیک استفاده کرده بودن اصلا زیبنده ی این عنوانِ تاثیرگذار و بزرگ نبود .