ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم Where the Crawdads Sing – شعر با طعم خون

جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند، نام رمانی آمریکایی با موضوع بلوغ و قتل بود که در سال 2018 به چاپ رسید. امسال اقتباس سینمایی این رمان جنایی پرفروش با همین نام به پرده نقره‌ای راه ...

چکاوک کافی
نوشته شده توسط چکاوک کافی | ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۳:۰۲

جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند، نام رمانی آمریکایی با موضوع بلوغ و قتل بود که در سال 2018 به چاپ رسید. امسال اقتباس سینمایی این رمان جنایی پرفروش با همین نام به پرده نقره‌ای راه پیدا کرد. رمان را دلیا اونز نوشته‌است و اولیویا نیومن کارگردان فیلمی ست که بر اساس آن ساخته شده.

در زمان انتشار اولین نسخه‌های رمان، اولیویا نیومن با نخستین ساخته بلندش، اولین مسابقه (First match)  پا به دنیای سینما گذاشته‌بود. فیلمی که از یکی از کارهای کوتاهش با همین نام برگرفته شده‌بود و بر خلاف جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند فیلمی خوش‌ساخت و قابل قبول بود. اثری که توانست برای نیومن احترام تحسین فراوانی را به همراه بیاورد. نیومن که پیشتر نشان داده‌بود عاشق سینماست، با این اثر جدید از علاقه‌اش به ادبیات و طبیعت هم پرده برمی‌دارد.

لوسی الیبار فیلمنامه و نمایشنامه‌نویس آمریکایی ‌که نویسنده گمنامی نیست وظیفه برگردان رمان به مدیوم جدید را به عهده داشته‌است. با این حال جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند جزء بهترین کارهای او نیست. با تماشای اولین صحنه‌های فیلم خیلی زود متوجه می‌شویم که با یک اقتباس از ادبیات روبرو هستیم. نریشن هم این ظن را تقویت می‌کند.

بزرگترین ضعف فیلمنامه که بیماری شایعی در میان آثار اقتباسی هم هست، وجود صحنه‌های زائد و غیرداستانی ست. در رمان این صحنه‌ها توجیه‌پذیر و حتا بخشی از جذابیت مدیوم هستند اما در فیلمنامه، تنها حاشیه رفتن‌هایی بی‌دلیل و منحرف کننده به نظر می‌رسند.

فیلم درباره کایا، دختری تنهاست که مردم‌گریزانه در یک مرداب زندگی می‌کند تا آن که روزی به اتهام قتل یک پسر جوان دستگیر می‌شود و...

این اولین تجربه دیزی ادگار جونز در هالیوود است که متاسفانه فاصله زیادی با نقش‌آفرینی او در سریال مردم عادی (Normal People) که باعث شهرتش شد دارد. اما بازی جوجو رجاینا، در نقش کایای کودک به اندازه و راضی‌کننده است. او به خوبی می‌تواند از عهده برانگیختن دلسوزی مخاطب بربیاید.

کایا به خاطر سبک زندگی مرتاضانه‌اش همواره مورد سوء ظن مردم شهر است. (کاری هم به این نداریم که این تارزان ما چرا چنین عاشق‌های بلوند و خوش‌قیافه‌ای دارد.) مردم او را دختر مرداب و یک بیگانه به شمار می‌آورند. زمانی که این اتهام درباره او مطرح می‌شود، تمام مردم شهر مگر یکی دو نفر او را قاتل می‌پندارند. این‌جاست که منطق فیلم و حتا دادگاه به حد سام و نرگس تنزل پیدا می‌کند! (جای شکرش باقی ست که در این فیلم کایا به اعدام در ملا عام محکوم نمی‌شود.)

فیلم از چندین فلش‌بک تشکل شده‌است که داستان زندگی کایا را جزء به جزء روایت می‌کند. برای کسانی که می‌خواهند زودتر از راز قتل سردربیاورند این فلش‌بک‌ها کش‌دار، زاید و عصبی‌کننده هستند.

داستان از یک قصه سرراست و ساده درباره زندگی دختربچه‌ای مظلوم شروع می‌شود. مقدمه فیلم دو سوم زمان آن را تشکیل می‌دهد و آن‌قدر طولانی ست که گمان می‌کنیم هرگز قرار نیست تمام بشود. با این همه فیلم به خاطر تصاویر معرکه طبیعت مرداب و جنگل و... قابل تحمل و حتا دلچسب است.

از فراز و فرودهای اندک زندگی شخصی و عشقی کایا که می‌گذریم در یک سوم پایانی فیلم داستان اصلی تازه شروع می‌شود و ما پس از اندکی حدس و گمان متوجه می‌شویم که چرا این فیلم را در ژانر جنایی و رازآلود دسته‌بندی کرده‎اند!

از حق نگذریم جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند، علی‌رغم آن که به قواعد ژانر و حتا ساختار داستان دهن‌کجی می‌کند، با این وجود در همین بخش پایانی پیچش‌های جذاب و غافلگیری‌های دلپذیری را در خود جا داده‌است.

با رسیدن به آخرین سکانس، تازه معنای استعاری نام فیلم روشن می‌شود. افسانه‌ای وجود دارد که خرچنگ‌ها هم می‌توانند آواز بخوانند و آوازشان هم اتفاقا بسیار زیباست اما هیچ انسانی تا کنون صدای آن‌ها را نشنیده‌است زیرا خرچنگ‌ها تنها جایی آواز می‌خوانند که هیچ انسانی نباشد. افسانه‌ای که به ضرب‌المثلی برای رازپوشی تبدیل شده‌است. این نام‌گذاری هم با جامعه‌گریزی کایا ارتباط معنایی دارد و هم با رازِ پوشیده قتل.

رازآلود بودن فیلم بخشی را مدیون طبیعت رازآلود مرداب است. غمِ آمیخته به رمانس موجود در روابط دختر مرداب با آدم‌های زندگی اش در کنارتصاویر مجذوب‌کننده از طبیعت، نوعی رمانتیسیسم -اگر نگوییم سانتی‌مانتالیسم- را به ذهن متبادر می‌کند که برای مخاطب امروز سینما کمی زیادی ست. دوره رمانتیک‌ها خیلی وقت است که سر آمده و سینماروهای امروز تشنه رئالیسم و جادو هستند. یعنی هر چیزی به جز احساسات بیش از حد.

نورپردازی نرم و تصویربرداری کار هم در خدمت همین احساسات‌گرایی ست. در تمام طول فیلم حتا وقتی قهرمان با سختی مواجه می‌شود ذره‌ای سایه یا تاریکی نمی‌بینیم. همین امر به جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند کیفیتی رویاگونه داده‌است.

با این وجود این تصاویر زیبا و چشم‌نواز از طبیعت شمال کارولینا باعث نمی‌شود بی‌دقتی‌های تدوین فیلم از نظر دور بماند. پیوند تصاویر گاه چنان نامانوس است که برای یک فیلم هالیوودی غیرقابل قبول به شمار می‌آید. چرا که هالیوود به خاطر رعایت دقیق قواعد مونتاژش است که هالیوود شده‌است.

اگر از دنبال‌کننده‌های حرفه‌ای سینمای رمزآلود و جنایی هستید، جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند چیزی برای ارائه به شما ندارد اما اگر به ادبیات و طبیعت علاقه‌مندید، این فیلم برای دو ساعت شما را غرق لذت خواهد کرد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی