بهترین فیلم های زمستانی | 12 فیلم برتر که سرما را به خانه شما میآورد
روایتهای ملتهب در دل سرما!
تقریبا یک سوم از فصل پاییز تمام شد و با رسیدن به میانه فصل، کم کم هوا شروع به سرد شدن میکند؛ شبها طولانیتر و روزها کوتاهتر میشوند. چنین موقعیتی، یکی از پر طرفدارترین موقعیتها برای ساخت فیلم های زمستانی است؛ به خصوص فیلمهای پر تعلیق و تنش که بیننده را با رویدادهای خود میخکوب میکند.
درحالی که گرما و فصل تابستان، مناسب فیلمهای پرفروش تجاری و سرگرمی بوده، زمستان بهتر زمان برای روایت داستانهای سرد، مرموز و خفقان است. از سوی دیگر، مخاطبان در این فیلم میتوانند خیلی راحت جلوی تلویزیون روی مبل بنشینند، پتویی روی خود بیاندازند و به تجربه تماشای فیلم های زمستانی بپردازند.
در اوایل فصل زمستان، همیشه فیلمها و انیمیشنهای دلگرم کننده منتشر میشوند و شما میتوانید تماشا کنید؛ اما بیایید اکنون پیش از رسیدن زمستان، وقت خود را پای تماشای فیلم مهیج که در بستر سرما روایت شدند بگذاریم. تمام فیلمهای معرفی شده در این لیست، درامهای پر کشش و مهیجی هستند که سرما را تا پوست و استخوان شما میبرند. در ادامه با معرفی بهترین فیلم های زمستانی همراه ویجیاتو بمانید.
12. In Order of Disappearance

فیلم In Order of Disappearance که یک اثر تریلر اکشن نروژی است، علاوه بر داشتن یک فضای مهیج و خشن، از ژانر طنز سیاه هم تا حدودی بهره میبرد.
این فیلم در مورد یک راننده ماشین برفروب در نروژ به نام نیلس دیکمن با بازی استلان اسکارسگارد است. داستان از جایی آغاز میشود که پسر نیلسن بر اثر مصرف مواد مخدر در دوز بالا، جانش را از دست میدهد. نیلس اما میداند که پسرش هیچ وقت اهل مواد مخدر نبود. به مرور، متوجه میشود که در اصل یک باند مواد مخدر، پسرش را به قتل رساندند.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های هالیوود که باید تماشا کنید
نیلس با کمک نیروی خشم و اندوه خود، سرنخی از یکی از اعضای گروه را پیدا میکند و پس از کسب اطلاعات در مورد نفر بعدی، در یک زنجیره انتقام قرار میگیرد. فیلم درباره فرو رفتن نیلس در عمق دنیای تبهکاران و انتقام خونین او است. مردی که تصمیم میگیرد شهر را به روش خودش از جرم و جنایت پاک کند.
این فیلم به مرور زمان تنش را بالاترین حد ممکن میرساند و در پرده سوم، داستان حالتی آشفته اما پرهیچان پیدا میکند که قطعا تجربه خوبی برای شما میسازد. فیلم In Order of Disappearance واقعا اثری تماشایی است. جالب است بدانید که نسخه آمریکایی این فیلم با نام Cold Pursuit و با بازی لیام نیسون ساخته شد؛ اما طبق معمول، نسخه اصلی نروژی بسیار بهتر و عمیقتر است.
11. Everest

فیلم Everest همانطور که از نامش پیداست، یک فیلم تریلر بر اساس رویداد واقعی فاجعه کوه اورست در سال 1996 است. فیلم، این رویداد واقعی را به شکل یک حامسه بقا به تصویر میکشد که گروهی از بازیگران نام آشنا در آن بازی میکنند. جیک جیلنهال، جاش برولین، رابین رایت، جیسون کلارک، سم ورتینگتون، کایرا نایتلی و امیلی واتسون در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. داستان فیلم درباره چند گروه از کوهنوردان است که به قصد فتح قله اورست راهی یک ماجراجویی پر از سرما شدند. راب هال (با بازی جیسون کلارک) یکی از رهبران اصلی این گروههای کوهنورد است.
داستان آنجایی وارد فاز جدی خود میشود که اعضای گروه راب، در مسیر بازگشت از قله گرفتار طوفان برفی سهمگینی میشوند؛ طوفانی در نهایت خیلی از آنها را تا دم مرگ میبرد. فیلم Everest از آن دست آثاری است که تماشای آن حتی در فصل گرما نیز میتواند برای لحظاتی احساس سرما به شما بدهد.
نکته دیگر این است که تماشای این فیلم یادوار واقعیتی دردناک است که در سال 1996 رخ داد. در سال بسیاری از کوهنوردان واقعا جان خود را در سرمای کشنده از دست دادند. حتی ممکن است پیکر یخ زده خیلی از آنها در دامنههای اورست مدفون باشند.
10. Snowpiercer

یکی دیگر از بهترین فیلم های زمستانی که میتواند یک تجربه لذت بخش و هیجان انگیز از سرما به شما بدهد، فیلم Snowpiercer اثر بونگ جونهو، کارگردان فیلم محبوب Parasite است. این فیلم در اثر اقتباسی از رمان گرافیکی فرانسوی Le Transperceneige نوشته ژاک لوب، ژان مارک روشت و بنژامن لوگران است.
داستان فیلم در مورد فاجعه زیست محیطی است که باعث شده زمین وارد عصر یخبندان شود. انسانها برای مهار کردن گرمشدن تدریجی زمین، مواد شیمایی زیادی در جو آزاد کردند که موجب این یخبندان شد. در این دنیای یخ زده، تنها پناهگاه بازماندگان انسانی، قطاری به نام Snowpiercer است که بی وقفه در یک مسیر دایرهای دور دنیا در حرکت است و تلاش میکند ساکنانش را زنده نگه دارد.
در این قطار بزرگ، نوعی از نابربری طبقاتی شکل گرفته است؛ طبقه فقیران در واگنهای عقبی زندگی میکنند. مردمی که صرفا ته مانده غذایی گیرشان میآید و مدام زیر نظر نگهبانان مسلح هستند. هرچه از واگنهای عقبی به سمت جلو برویم، به تدریج مردم مرفهتر آنجا زندگی میکنند؛ تا جایی که ثروتمندان و نخبگان در واگنهای ابتدایی یک زندگی تجملاتی دارند.
حال، مانند هر جامعه طبقاتی تحت ستم، ساکنان فقیر واگنهای عقبی، دست به شورشی خونین میزنند تا خود را به جلوی قطار برسانند. این انقلاب بزرگ به رهبری کرتیس اورت با بازی کریس اینوانز و پدرش گیلیام شکل میگیرد. به مرور و با پیشروی آنان به سمت جلوی قطار، واقعیتهای هولناکی از این سیستم ظالمانه برملا میشود.
فیلم Snowpiercer اثری تکاندهنده و پر تنش است که بیننده را تا انتها درگیر خود نگه میدارد. این فیلم روایتی درباره انسانهایی است که برای شرافت و آزادیشان میجنگند و در این راه با فساد طبقه حاکم و حتی با وجدان خود روبه رو میشوند. تماشای این فیلم در یک شب سرد پاییزی، میتواند به شدت سرگرم کننده باشد.
9. The Mountain Between Us

فیلم The Mountain Between Us داستانی درباره بقا و زنده ماندن در شرایط بحرانی طبیعت است؛ روایت فیلم حول محور سرنوشت دو انسان غریبه است که در سرمای طاقت فرسای کوهستانهای شمال شرقی ایالت یوتا زندگیشان به هم گره خورده است.
در این فیلم، ادریس آلبا در نقش دکتر بن بس، جراح مغز و اعصاب و کیت وینسلت در نقش الکس مارتین، خبرنگار عکاس بازی میکنند. الکس قصد دارد برای مراسم ازدواجش به نیویورک برود و بن باید خودش را به یک عمل جراحی مهم در شرق آمریکا برساند. اما وقتی پروازهایشان به دلیل شرایط نا مساعد جوی لغو میشود، آنها تصمیم میگیرند با یک خلبان خصوصی سفر کنند. همه چیز تا یه جایی طبق برنامه پیش میرود، اما ناگهان خلبان در میانه پرواز دچار سکته قلبی میشود و هواپیما در ارتفاعات کوه سقوط میکند. از این حادثه تنها بن، الکس و سگ خلبان زنده میمانند؛ اما وضعیت هر لحظه به ضررشان پیش میرود.
فیلم به مرور وارد مسیر اصلی خود میشود؛ تلاش برای بقا. آنها باید در سرمای شدید، با گرسنگی، تلههای شکارچیان، حمله پوما و ناامیدی از یافتن امداد مقابله کنند. در عین حال، میان بن و الکس که ناچارند در آن وضعیت سخت به هم تکیه کنند، رابطهای عاطفی شکل میگیرد، حتی با وجود اینکه الکس نامزد دارد.
این فیلم ترکیبی از هیجان، ترس و عواطف است؛ فیلمی که در کنار نمایش خطرهای طبیعت، بر اراده انسان برای زنده ماندن و پیوند عاطفی در سختترین شرایط تاکید دارد. اثری تماشایی، هم پراضطراب و هم گرم و دلنشین، که در حدود دو ساعت تماشاگر را درگیر تمام طیف احساسات انسانی میکند.
8. Transsiberian

اگر شما از آن دست مخاطبانی هستید که علاقه شدیدی به ترکیب جرم و رازآلودگی با سرما و زمستان هستید، فیلم Transsiberian دقیقا همان چیزی است که میخواهید. طرفداران فارگو قرار است حسابی از این فیلم لذت ببرند.
داستان فیلم درباره زوجی مسیحی به نامهای روی و جسی به ترتیب با بازی وودی هارلسون و امیلی مورتیمر است که پس از انجام یک ماموریت مذهبی در چین، با قطار راهی مسکو میشوند. آنها در طول این سفر با دو مسافر به نامهای کارلوس و ابی همکابین میشوند. ظاهرا همه چیز دوستانه پیش میرود و عادی به نظر میرسد؛ اما به مرور متوجه میشویم که آشنایی این زوج با کارلوس، سر آغاز ورود به یک دنیایی پر از جنایت است.
جسی به تدریج در شرایطی قرار میگیرد که ممکن است رابطهاش با روی بهم بخورد و حتی ممکن است جان هر دوشان را به خطر بیاندازد. فیلم پر از چرخشهای ناگهانی و رازهای غیرقابل پیشبینی است که بهتر است آنچنان وارد جزئیات نشویم و شما بدون داشتن ذهنیت خاصی به تماشای آن بنشینید تا از مسیر پرهیجانش شگفتزده شوید.
فیلم Transsiberian نمونهای درخشان از ژانر تریلر است؛ فیلمی با بازیهای قوی، فضایی سرد و پررمز، و داستانی جذاب که تا پایان شما را درگیر خود میکند.
7. The Road

فیلم The Road یکی از تلخترین و تاریکترین آثاری است که در این لیست معرفی شده است؛ با این حال، فیلم طوری طراحی شده که در دل این سیاهی مطلق شما کورسو نوری از امید میبینید.
این فیلم درباره یک پدر و پسر است که پس از سقوط تمدن انسانی، در دنیایی ویران و قانونگریز سرگردان ماندند. هوا به شدت سرد و خشک است و آنها تنها یک آرزو دارند؛ رسیدن به ساحل و یافتن یک منطقه گرم. هیچ کس نمیداند دلیل نابودی بشر چیست؛ چراکه فیلم درباره این موضوع نیست و دانستن چنین چیزی ضروری نیست. در واقع این فیلم بیشتر از هر چیزی به ارتباط پدر و پسر اهمیت میدهد. عشق بی پایان و فداکاری پدر برای محافظت از پدرش، مضمون اصلی فیلم است؛ او هرکاری میکند تا فرزندش زنده بماند.
در این جهان بی رحم که انسانهای باقی مانده به شکلی یا بی رحم شدند یا به فساد کشیده شدند، امید، مهربانی و انسانیت به طور نسبتا کاملی از بین رفته است. پدر و پسر باید با دستههای راهزن، دزدها و حتی آدمخوارها روبه رو شوند؛ آنها برای زنده ماندن حاضرند دست به هر کاری بزنند. اما درست وقتی بیننده باور میکند که هیچ رستگاریای برای انسان باقی نمانده، فیلم لحظهای را ارائه میدهد که تحمل تمام آن تاریکی و اندوه را معنادار میسازد و اندکی آرامش به دل مخاطب بازمیگرداند.
فیلم The Road تصویری دردناک و در عین حال انسانی از عشق، فداکاری و امید در دنیایی بیرحم است؛ سفری روحفرسا که در پایان آن، نوری ضعیف ولی واقعی از انسانیت باقی میماند.
6. The Hunter

فیلم The Hunter یک فیلم استرالیایی محصول سال 2011 است که در آن، بازیگر مشهور، ویلم دفو اجرایی منحصر به فرد از خودش ارائه داده است. او در نقش مارتین دیوید ظاهر میشود و به نوعی یک مزدور است. مارتین توسط یک شرکت بایوتک فاسد به اسم رد لیف استخدام میشود. این شرکت به مارتین ماموریت میدهد تا به کاوش بپردازد و DNA یک حیوان که ظاهرا منقرض شده را پیدا کند.
آن حیوان یک ببر تاسمانیایی نادر است که ظاهرا از دههی 1930 دیگر رویت نشده است. مارتین برای اینکه بتواند ماموریت خودش را بدون نقص و مشکل انجام دهد، خود را جای یک زیست شناس جا میزند جا میزنه تا در تاسمانی پیش خانوادهی آرمسترانگ زندگی کند. از سوی دیگر لوسی و دو فرزندش کیتی و جیمی، هنوز در شوک ناپدید شدن پدر خانواده، هستند.
فیلم بر محوریت ماجراجوییهای مارتین است که هر روز صبح در طبیعت وحشی تلاش میکند تا آن ببر را شکار کند. البته به مرور مارتین با خانواده آرمسترانگ صمیمی میشود؛ او مواقعی که از کاوش خسته میشود، به خانه خاواده میآید و آنجا استراحت میکند. در نهایت آن خانواده متوجه کارهای مشکوک این شکارچی میشوند و متوجه ماموریت شوم شرکت رد لیف میشوند.
بهترین لحظات فیلم، سکانسهایی است که انسان با طبیعت درگیر میشود. مارتین باید هم با شرایط سخت آب و هوا بجنگد و هم با توطئههایی که علیه آن چیده شده است. تاسمانی اب و هوای بسیار سختی دارد؛ مخصوصا در ارتفاعات که هوای آن تقریبا یخ زده است. مارتین به عنوان یک مزدور، در بقا یافتن در طبیعت، کارش را بلد است؛ اما او آمادگی کامل برای مقابله با رازهایی که در دل کوه پنهان شده را ندارد. رازهایی که در نهایت به آن خانواده ختم میشود.
5. Edge of Winter

همانطور که از عنوان فیلم مشخص است، قرار است با یک تریلر پر تنش زمستانی سر و کار داشته باشید که سرشار از دلهره است و شما را تا آخرین لحظه پیش خود نگه میدارد. در این فیلم جوئل کینامن در نقش الیون بیکر بازی میکند؛ پدری که به تازگی طلاق گرفته و شدیدا تحت فشار از دست دادن خانوادهاش به خصوص پسرانش بردلی و کالب قرار دارد.
فیلم در آغاز خود، به الیون فرصت میدهد تا با پسرانش وقت بگذراند. او روزی تصمیم میگیرد تا به آنها کار با تفنگ ساچمهای و شلیک را یاد بدهد. او با شوق اینکار را انجام میدهد اما اوضاع آنطور که باید پیش نرفت. الیوت هنگام ترک آن محل، به بردلی آموزش رانندگی سریع میدهد؛ زیرا کمی مست است. در همین حین ماشین از جاده منحرف میشود و این سه نفر به دلیل نداشتن شرایط پیاده شدن، مجبور میشوند شب را داخل خودرو سپری کنند. کالب، پسر کوچکتر الیوت، به پدرش میگوید که ناپدری جدیدشان ترفیع گرفته است و قرار است خانوادهشان به لندن نقل مکان کند؛ چنین خبری باعث عصبانیت الیوت میشود.
الیوت و پسرانش برای پیدا کردن سرپناه و آذوقه به یک کلبه شکار پناه میبرند. الیوت به دلیل گیر افتادن در سرمای کوهستان و استرس ناشی از شکستهایش، به تدریج به جنون گرایش پیدا میکند. شب دوم، دو شکارچی برای پناه گرفتن از راه میرسند. اِلیوت که دچار پارانویای شدید شده، اصرار میکند که آنها خلع سلاح شوند. آنچه در ادامه رخ میدهد، نبردی علیه خشم یک آدم دیوانه است؛ جایی که برد، کالب و این دو مرد، برای زنده ماندن در برابر حملات الیوت تلاش میکنند.
4. Deadfall

فیلم Deadfall یک فیلم جنایی زمستانی دیگر است که داستان را از زوایه دید یک مجرم روایت میکند. این فیلم داستان دوخواهر و برادر را دنبال میکند که بعد از دزدی از یک کازینو در میشیگان، درحال فرار هستند. ادیسون و لیزا در یک تصادف ماشین گیر میافتند که نتیجه آن کشتن یک مامور پلیس ایالتی توسط ادیسون است. این دو نفر برای اینکه بتوانند از دست تعقیب کنندهها خلاص شوند، از یکدیگر جدا میشوند. اما نقشه آنها با یک طوفان شدید برفی بهم میریزد.
در همین حین، جی، که یک زندانی سابق و بوکسور است، از زندان آزاد میشود و برنامه ریزی میکند که برای جشن شکرگزاری پیش پدر و مادرش برود. درام اصلی داستان آنجایی آغاز میشود که این دو خط داستانی به یکدیگر میرسند. جی، لیزا را پیدا میکند که در حال تلف شدن از سرما است و به او کمک میکند. این درحالی است که ادیسون نیز سعی دارد از سرمای استخوانسوز جان سالم به درد ببرد و خواهرش پیدا کند.
لیزا به شکلی مخفیانه به ادیسون پیام میدهد که در خانه والدین جی با یکدیگر قرار بگذارند؛ اما در طول مسیر بین جی و لیزا یک رابطه عاشقانه شکل میگیرد. لیزا داستان گذشتهای را با جی در میان میگذارد و به او میگوید که برادرش همیشه او را از دست پدر خشن و آزارگرشان نجات داده است. در نهایت، روشهای قاتلانه و البته غریزه محافظتکارانه ادیسون، عامل اصلی درام و کشمکش در اوج داستان میشود.
3. Misery

برای دههها است که استیون کینگ تبدیل به یک نام آشنا در دنیای کتاب و رمان شده است. داستانهای او علاقهمندان به ژانر وحشت و تریلر را به وجد میآورد. این نویسنده به دلیل وسواسی که نسبت به امور هولناک دارد مشهور است. اغلب شخصیتهایی که او خلق میکند، به توعی تاریک و پیجیده هستند. فیلم Misery که بر اساس رمانی به همین نام اثر استیون کینگ است، از همان دست داستانهایی است که شخصیتهای به شدت عجیبی دارد.
در این فیلم جیمز کان فقید در نقش پال شلدون، نویسندهای قرار دارد که به خاطر مجموعه رمانهایش با محوریت شخصیت میسری به محبوبیت زیادی دست یافته است. کتی بیتس نیز در این فیلم نقش آنلی ویلکز یک پرستار وسواسی را بازی میکند که شدیدا طرفدار شخصیت میسری است.
در یک روز عجیب، پال حین بازگشت به شهر نیویورک، دچار یک سانحه در دل برف میشود. وقتی که به هوش میآید، متوجه میشود که توسط آنی نجات یافته و توسط او پرستاری میشود. آنی بلافاصله نسبت به پال یک شور و شوق طرفداری نشان میدهد. او به پال پیشنهاد میدهد که تا زمان باز شدن جادهها و فعال شدن خطوط تلفن، همانجا بماند تا پایش بهبود پیدا کند. پال که حسابی مدیون او میشود، به آنی اجازه میدهد که تا دستنوشتهی چپتر جدید رمانش را بخواند؛ اما آنی به شدت از روند داستان بدش میآید و از پال متنفر میشود. خشم او زمانی بیشتر شعلهور میشود که متوجه میشود شخصیت محبوب او یعنی میسری در آن رمان کشته میشود.
آنی، پال را مجبور میکند که دستنوشتهی جدیدش را بسوزاند و یک رمان تازه بنویسد که در آن شخصیت محبوبش، میسری دوباره زنده شود. پال درحالی که هنوز از جراحاتش رنج میبرد، از سوابق عجیب و غریب آنی مطلع میشود. او برای جلوگیری از فرار پال، با پتک مچ پاهای او را خرد میکند. این یک داستان بسیار وحشتناک برای یک نویسنده بیچاره است. او تلاش میکند با زیرکی از دست آن طرفدار روانی فرار کند؛ اما وضعیت به مرور پیچیدهتر و هولناکتر میشود.
2. Enemy at the Gates

بیشتر مخاطبان و منتقدان استدلال میکنند که فیلم Enemy at the Gates در اصل یک فیلم جنگی است. چنین دسته بندی در واقع این فیلم را کنار درامهای اکشن سنگین دیگر مانند نجات سرباز رایان قرار میدهد. اما در واقع فیلم Enemy at the Gates کمی متفاوتتر از دیگر درامهای جنگی است. فیلم نوعی بازی موش و گربهای بین دو تک تیرانداز ماهر است.
داستان حول محور، واسیلی زایتسف، سرباز ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی میچرخد. او برای انجام ماموریت به خط مقدم نبرد استالینگراد فرستاده میشود. واسیلی خود را در میان اجساد بیشمار همرزمانش تنها مییابد. او در کنار کمیسر دانیلوف با بازی جوزف فاینس در میان اجساد پنهان میشود. این دو نفر نجات پیدا میکنند زیرا واسیلی با مهارت تیراندازی خود سربازان آلمانی اشغالگر را از پا در میآورد.
دانیلوف از این تجربه استفاده کرد و واسیلی را در روزنامهها به عنوان یک قهرمان تبلیغ کرد. او شروع به انتشار داستانهایی از ماجراهای جنگی او میکند. واسیلی تبدیل به یک چهره مشهور میشود و سپس به عنوان یک تکتیرانداز ارتش سرخ منتقل میشود.
آلمانیها متوجه تهدیدی که واسیلی شده است میشوند و برای حذف واسیلی، تکتیرانداز خود را مامور میکنند تا او را از پا در بیاورد. این تک تیرانداز سرگرد اروین کونیگ است. هنگامی که واسیلی و ارتش سرخ متوجه میشوند آلمانیها او را هدف قرار دادهاند، روایت داستان تبدیل به یک بازی هوش و مهارت میشود. شورویها از یک مامور دوگانه استفاده میکنند تا اطلاعات غلط به تیرانداز آلمانی بدهند. این فیلم یک رویارویی پرتنش است که پایانی رضایتبخش دارد.
1. Let the Right One In

این فیلم سوئدی به عنوان یکی از پر تنشترین فیلمهای تریلر با حال و هوایی ترسناک شناخته میشود. داستان حول محور پسری 12 ساله به نام اسکار با بازی کره هدبرانت است که با دختری به ظاهر کمسن به نام الی با بازی لینا لاندرسون که تازه به آپارتمان کناری نقل مکان کرده، دوست میشود. اسکار در زندگیاش از آزار و اذیت همکلاسیها و تنهایی بی پایان به شدت رنج میبرد. الی به او یک دوستی خاص میبخشد که به طور کلی زندگی او را تغییر میدهد. اما چیزی که باعث خلق درام میشود، این است الی در واقع یک خونآشام است و اسکار متوجه این موضوع میشود. مردی که با الی زندگی میکند، هکن، مراقب و نگهدار او است. او نقش سرپرست انسانیاش را بازی میکند و شبها برای پیدا کردن خون تازه برای تغذیهی الی بیرون میرود.
هرچه فیلم جلوتر میرود، رابطهی الی و اسکار هم عمیقتر میشود. الی آن هیولای شرور شب نیست که معمولا از خونآشامها انتظار داریم. این داستان خونآشامی، برخلاف هر داستان مشابه دیگری است و بیشترین تاثیرش را در لحظات آرام و کمکلامش میگذارد.
فاین فیلم بعدها برای مخاطبان آمریکایی بازسازی شد. این نسخه توسط مت ریوز کارگردانی شده و با نام Let Me In شناخته میشود و در آن کلوئی گریس مورتز و کدی اسمیت بازی میکنند. داستان تقریبا همان مسیر را دنبال میکند. هر دو فیلم ارزش دیدن دارند و در نهایت یک داستان به شدت تکان دهنده با حداکثر سرما را ارائه میدهند.
سخن آخر
در این مقاله ما 12 مورد از بهترین فیلم های زمستانی را به شما معرفی کردیم. فیلمهایی که اکنون با طولانی شدن شبها و سرد شدن هوا دیدنشان میتواند تجربهای لذت بخش برای شما رقم بزند. هر کدام از این فیلمها از عناصری مثل سرما، زمستان و برف برای ایجاد حس دلهره، رازآلودگی و جنایت بهره میبرند. به نظر شما جای کدام فیلم زمستانی در این لیست خالی بود؟
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.