از ماتریکس تا Ex Machina: بهترین فیلم های علمی تخیلی درباره هوش مصنوعی
در حالی که ما صبورانه منتظر تسلط قریبالوقوع هوش مصنوعی هستیم، فهرستی از فیلمهای علمی تخیلی را تهیه کردهایم که به روشهای متنوع، خندهدار، ترسناک و هوشمندانه با هوش مصنوعی مقابله میکنند. مفهوم چنین فناوری ...
در حالی که ما صبورانه منتظر تسلط قریبالوقوع هوش مصنوعی هستیم، فهرستی از فیلمهای علمی تخیلی را تهیه کردهایم که به روشهای متنوع، خندهدار، ترسناک و هوشمندانه با هوش مصنوعی مقابله میکنند. مفهوم چنین فناوری ذاتاً جذاب است زیرا تقلیدی عامدانه از انسانیت است. به این ترتیب، چنین موضوعی خود به خود گفتگوهایی را در مورد طبیعت انسان فرا میخواند.
با پیشرفت سریع توسعه فناوری، مردم برای دریافت ایدههایی در مورد آینده خود به فیلمهای علمی تخیلی روی آوردهاند. در حالی که برخی از فیلمهای علمی تخیلی دیدگاه مثبتی نسبت به پیشرفتهای فناوری مانند هوش مصنوعی ارائه میدهند، برخی دیگر به شدت نسبت به آن تردید دارند.
آنها معمولاً می پرسند از کجا معلوم چنین هوش مصنوعی پیشرفتهای تصمیم نگیرد که دیگر به انسان نیازی ندارد و آنها را نابود کند؟ سری فیلمهای موفقی مانند The Terminator یا فرنچایز ماتریکس (Matrix) تنها مجموعههایی نیستند که به این سوال پرداختهاند. بنابراین هر کسی که به داستانهای علمی تخیلی علاقه دارد و میخواهد به نقش هوش مصنوعی در جامعه بشری فکر کند یا به سادگی از یک فیلم عالی لذت ببرد، گزینههای زیادی برای انتخاب دارد!
همچنین، تصور اینکه رابطه ما با چنین آینه منحصر به فردی چگونه خواهد بود، همیشه جذاب است. در طول سالها، فیلمهای بسیاری به چنین روابطی، از آخرالزمانی تا رمانتیک، پرداختهاند. در این فیلمها نیز معمولاً از نحوه زندگی انسانها انتقاداتی ارائه میشود.
علاقه مندان به هوش مصنوعی ناامید نخواهند شد – از سفرهای قهرمان فیلم اسپیلبرگ در برداشتش از داستان پینوکیو گرفته تا دوست دخترهای مرگبار با قطعات ربات، این شما و این بهترین فیلمهای علمی تخیلی در مورد هوش مصنوعی.
Deadly Friend (۱۹۹۸)
فیلم دوست مرگبار به کارگردانی وس کریون (برگرفته از دوست اثر دایانا هنستل) کریون را از سفرهای ماوراء طبیعی به قلمرو آثار علمی تخیلی و رباتهای قاتل آورد. برایت پل (متیو لابورتو) چیزی شبیه به یک نابغه روباتیک است و دوست دارد ربات حیوان خانگی خود، بی بی را به همه نشان دهد.
او به دختر همسایه، سامانتا (کریستی سوانسون) علاقه پیدا کرده است. زمانی که الویرا (آن رمزی) بدبخت محله، بی بی را نابود میکند و سامانتا توسط پدر الکلیاش به قتل میرسد، پل به تخصص رباتیک خود روی میآورد. او آگاهی بی بی را از طریق سامانتا زنده میکند. پس از آن سامانتا/بی بی شروع به انتقام گرفتن از قلدرهای محله و ایجاد هرج و مرج میکند.
زمانی که دوست مرگبار برای اولین بار اکران شد، بازار وحشت دهه هشتاد میلادی مملو از دیوانههای نقابدار مانند جمعه سیزدهم (Friday the 13th)، فیلمهایی با الهام از لاوکرافت مانند From Beyond و فیلمهای ترسناکی که طبیعت در آنها ویرانگر میشدند مانند Cujo، Food of the Gods Part 2، و Slugs بود. فیلمی که بررسی میکند چگونه هوش مصنوعی بر جامعه حومه شهر تأثیر میگذارد، تغییر جالبی در این ژانر بود.
این اثر ممکن است بیش از حد دراماتیک و کمی ناهموار باشد، اما رابطه بین پل و سامانتا واقعاً شیرین است. داستان فرعی هوش مصنوعی این فیلم میتوانست خیلی بیشتر از این باشد و به آن پرداخته شود، اگر به کریون این آزادی داده میشد که فیلمی را که میخواست بسازد. لحظات ترسناکی هم در این فیلم پیدا میشود. هر کس هر چه میخواهد بگوید، اما دوست مرگبار فقط برای آن صحنه بسکتبالش هم که شده حق دارد در این لیست حضور داشته باشد.
Short Circuit (۱۹۸۶)
Short Circuit یا اتصال کوتاه، فیلم کالت محبوب به کارگردانی جان بادهام (John Badham) یکی از دوست داشتنیترین سایبورگها را به سینما معرفی کرد. یکی از چندین نمونه اولیه ساخته شده توسط ارتش ایالات متحده - جانی فایو (تیم بلنی) مورد اصابت صاعقه قرار میگیرد که به او شخصیتی قوی و کمی هم احساس میدهد. او با یک کامیون فرار میکند و با استفانی اسپک (الی شیدی)، دوستدار حیوانات، همراه میشود.
استفانی او را از چشم دیگران دور نگه میدارد تا اینکه طراح جانی فایو، نیوتن کراسبی (استیو گوتنبرگ) به دنبال رباتش میآید. او از احساسات جدید جانی فایو مبهوت میشود. با این حال، ارتش میخواهد اموال خود را پس بگیرد و حاضر است نمونههای اولیه دیگر که جانی هستند و قتل برایشان مثل آب خوردن است برای این کار بفرستد. جانی بودنی که توسط چشمان قرمز و درخشان آنها بر آن تاکید شده است.
جالبترین جنبه اتصال کوتاه این است که چگونه دولت ایالات متحده آماده است تا این فناوری را برای اهداف نظامی در انحصار خود درآورد. آنها آگاهی و اخلاق رو به رشد جانی فایو را زمانی که او در حال تقلید از ملخ است و ناخواسته آن را میکشد، بررسی میکنند. ربات از اینکه یک موجود ذی شعور را از بین برده است وحشت میکند و این یکی از اولین درسهای او در احترام به زندگی تمام موجودات است. این مسئله همچنین به بامزده بودن این ربات نیز کمک میکند.
Ex Machina (۲۰۱۴)
اولین کارگردانی الکس گارلند (Alex Garland) و برنده اسکار اکس ماکینا (Ex Machina)، بازگویی مدرن طوفان (The Tempest) شکسپیر با هوش مصنوعی است. جای تعجب نیست که چنین فیلمی چیزهای زیادی درون خود داشته باشد - گسترش آگاهی، انسان و هوش مصنوعی، و همچنین مفاهیم کتاب مقدس و ادبی. جاده جهنم با نیت خیر هموار شده است و زمانی که کیلب، برنامه نویسی بیتجربه با بازی دامنل گلیسون (Domhnall Gleeson)، را به یک مخفیگاه فوق سری میبرند، علم به طرز شگفت انگیزی او را به دردسر میاندازد.
کیلب در جلساتی با یک اندروید زیبا به نام آوا (آلیسیا ویکاندر) شرکت میکند تا بفهمد آیا او مانند یک انسان فکر میکند. این در حالی است که نیتان (اسکار آیزاک) مدیر عامل زنستیز شرکتی که کیلب برای آن کار میکند این جلسات را مشاهده میکند. کیلب عاشق آوا میشود و معتقد است که آوا نیز همین حس را به او دارد. اما هوش مصنوعی نقشههای بسیار شومتری در سر دارد.
استفاده از هوش مصنوعی برای کشف جنگهای جنسیتی و استقلال زنان (یا فقدان آن) یک فرضیه جذاب است. آزادی و حریم خصوصی از آوا سلب شده است و باید هر روز با واقعیت مالکیت مردان و تاکتیکهای روانشناختی تهاجمی مبارزه کند تا مشخص کند که آیا میتواند برای خودش فکر کند یا خیر.
آوا شکل جدیدی از زندگی است و متعاقباً هیچ حقی ندارد یا حداقل به نظر میرسد شخصیتهای مرد اطرافش همه این نظر را دارند. آوا میفهمد که چگونه دقیقاً همان پاسخهایی را بدهد که مردان اطرافش از او انتظار دارند و از این طریق به شوونیسم مردانه متوسل شود و آزادی خود را تضمین کند. اکس ماکینا ما را به قلب تاریکی میبرد تا پیامدهای ترابشریت (فرا بشریت) را بررسی کنیم.
Upgrade (۲۰۱۸)
فیلم سایبرپانک، آیندهنگر و فوقخشونتآمیز «ارتقا»، به کارگردانی لی وانل (Leigh Whannell) به فیلمهای اکشن و روبوکاپ محور دهه ۸۰ میلادی ادای احترام میکند. این فیلم مکانیک خودرو گری (لوگان مارشال-گرین) را دنبال میکند که عمیقاً عاشق همسرش آشا (ملانی والجو) است که در شرکت Cobolt (یک شرکت متخصص در تقویت سایبرنتیک) کار میکند. پس از یک حمله مرموزانه، گری در ویلچری زندانی و آشا کشته میشود. اما همه چیز از دست نرفته است.
Cobolt به او پیشنهاد ارتقا میدهد و او تبدیل به یک ماشین پست و انتقام جو میشود. بدون شک در چنین فیلمی توطئه، خیانت و خشونت بسیار زیاد وجود خواهد داشت. ارتقا داستانی جالب با یک روحیه علمی تخیلی فوقالعاده است که به صورت عمده از Robocop الهام گرفته است. البته این نکته منفی نیست! ارتقاء کاری نوآورانه با این تروپ انجام میدهد. تقویت انسان، جز اصلی داستان سرایی در آثار علمی تخیلی است، بنابراین رویکرد مبتکرانه وانل در چنین داستانی عمیقاً مورد استقبال قرار میگیرد.
A.I. Artificial Intelligence (۲۰۰۱)
برداشتی از پینوکیو، فیلم هوش مصنوعی استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) در مقیاسی عظیم، حماسی و عالی است. داستان علمی تخیلی دلخراش حول محور دیوید (هیلی جوئل اوسمنت) میچرخد، یک مکا (یا اندروید) که قادر به فعال کردن اثری است که او را قادر میسازد احساسات انسانی را تجربه کند. مونیکا (فرانسیس او کانر) و هنری (سام روباردز) پس از اینکه پسرشان به یک بیماری دژنراتیو تشخیص داده شد، این هوش مصنوعی را دریافت میکنند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه پسر مونیکا و هنری برمیگردد و شروع به ایجاد مشکل برای هوش مصنوعی میکند.
آنچه در ادامه اتفاق میافتد سفر یک قهرمان غیر سنتی است که معتقد است اگر پری آبی را بیابد، ممکن است او را به یک پسر واقعی تبدیل کند. A.I. ویژگیهای خود را از پینوکیو و شانس کمی که این شخصیت کلاسیک برای زنده ماندن و تبدیل شدن به چیزی فراتر از خودش با آن روبه رو بود، میگیرد. پیام این بازگویی مدرن ممکن است برای برخی بینندگان پیش پا افتاده و قدیمی به نظر برسد، اما به روشی قابل تامل منتقل میشود و موفق شده است که هویت و خودباوری را در داستان پریان بگنجاند.
The Matrix (۱۹۹۹)
آیا این فقط دژاوویی ساده است که شما تجربه میکنید؟ ظاهراً این یک تاخیر در پردازش اطلاعات مدار است، یا شاید فقط ایرادی کلی در ماشینهای موجود زیر پوست واقعیت باشد. به عبارت دیگر... نقصی در ماتریکس. اولین فیلم واچوفسکیها در این فرنچایز در سال ۱۹۹۹ اکران شد و یکی از تاثیرگذارترین فیلم های تمام دوران را به دنیا معرفی کرد.
تصور کنید اگر اسکای نت (در ترمیناتور) در جنگ علیه بشریت پیروز شده بود و به جای نابودی همه ما، تصمیم میگرفت به ما اجازه دهد در یک شبیه سازی وجود داشته باشیم، حالا کیانو ریوز (Keanue Reeves) بداخلاق، با الهام از هنرهای رزمی در سکانسهای مبارزه حضور پیدا میکند و لارنس فیشبرن (Laurence Fishburne) مرموز، همراه با چرم زیاد، مانتوهای بارانی شیک او را همراهی میکند. ماتریکس ساختار روایی پیچیدهای دارد و هویت افسانهای آن هنوز هم گسترده و در حال تحول است.
چیزی که آینده موجود در این اثر را حتی بیرحمانهتر میکند این واقعیت است که ماشینهای هوشمند از انسانها به عنوان منابع انرژی استفاده میکنند و آنها را به باتری زنده تقلیل میدهند. در نتیجه، بسیار آسان بود که با نئو کیانو ریوز همدردی کنیم و آرزو کنیم که او یک بار برای همیشه از این شبیه سازی خارج شود.
این اثر پرسشهای فلسفی بزرگی درباره واقعیت، هویت و استقامت انسانی میپرسد که همگی طوری کنار هم قرار گرفتهاند که در نهایت فیلمی بسیار موفق را ارائه دهند.
The Terminator (۱۹۸۴)
اگر مایکل بین به خاطر شما در طول زمان سفر میکرد خوشحال نمیشدید؟ در فیلم «نابودگر» ساخته جیمز کامرون (James Cameron)، پیشخدمتی ساده به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) قرار است روز بدی را سپری کند. یک هوش مصنوعی (اسکای نت) که در آینده بر جهان مسلط شده است، ترمیناتور با بازی آرنولد شوارتزنگر را به گذشته فرستاد تا قبل از تولد پسر سارا کانر - رهبر مقاومت در برابر ماشینها - او را از بین ببرد و شرش را کم کند.
اکثر فیلمهای The Terminator نشان دهنده تعقیب و گریز شدید، مبارزات و مقاومت بین، کایل ریس و کانر است که به سختی از ماشین کشتار وحشی و ظاهراً غیرقابل توقف ترمیناتور (نابودگر) فرار میکنند. این اثر همچنین یک داستان عاشقانه خوب بین ریس و کانر است که احساساتشان فوراً روی بیننده تاثیر میگذارد و نگاه معصومانه ریس به زندگی باعث محبوبیتش میشود.
شوارتزنگر به عنوان یک ماشین قاتل سنگدل که این دو نفر را بیوقفه تعقیب میکند و هر چیز یا هر کسی را که سر راهش قرار میگیرد نابود میکند، واقعاً میدرخشد. حتی با لهجهاش! چرا یک ربات باید چنین لهجهای داشته باشد؟ نمیدانیم اما جواب داد.
A Space Odyssey (۱۹۶۸)
۲۰۰۱: ادیسه فضایی به کارگردانی استنلی کوبریک (Stanley Kubrick)، یکی از بزرگترین آثار علمی تخیلی کلاسیک تمام دوران است. همچنین یکی از قویترین هشدارها در مورد اینکه چه اتفاقی میافتد اگر یک هوش مصنوعی، قدرت زیادی پیدا کند. این فیلم فضای زیادی را به گروه فضانوردان میدهد، اما در نهایت خاطره انگیزترین شخصیت کامپیوتر سفینه، HAL است که تصمیم میگیرد همه اعضای خدمه را پس از خرابی از بین ببرد.
جوری که HAL (که قبل از این اتفاقات برخورد بسیار دوستانهای از خودش نشان داده بود) ساده و در عین حال بیرحمانه شروع به انجام ماموریت جدید خود میکند، داستانی تاثیر گذار ایجاد میکند و این قدرت را دارد که هم مخاطب را بترساند و هم کاری کند که با دیدن چنین تصاویری عمیقاً به فکر فرو برود.این فیلم همچنین به عنوان یک هشدار واضح عمل میکند که قرار دادن قدرت بیش از حد در دستهای هوش مصنوعی ممکن است ایده خوبی نباشد، زیرا همیشه جایی برای خطا وجود دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
لیست جالبی نبود به غیر از یکی و دو تا بقیه رو چند بار تا حالا دیدم .