هفت تیرکشهای برتر سینما: با بهترین فیلم های وسترن چارلز برانسون آشنا شوید
چارلز برانسون کسی است که از او به عنوان یکی از نمادهای سینمای امروز جهان یاد میشود. اما مدت زیادی طول کشید تا هالیوود با ایده چارلز برانسون به عنوان یک ستاره سینما آشنا شود. ...
چارلز برانسون کسی است که از او به عنوان یکی از نمادهای سینمای امروز جهان یاد میشود. اما مدت زیادی طول کشید تا هالیوود با ایده چارلز برانسون به عنوان یک ستاره سینما آشنا شود. او که در سال 1921 به عنوان چارلز بوچینسکی متولد شد، در طول جنگ جهانی دوم در نیروی هوایی آمریکا خدمت کرد و قبل از اینکه به بازیگری روی آورد، با نقشهای اولیه در فیلمهایی مانند «پت و مایک» در سال 1952 وارد دنیای سینما و بازیگری شد. برانسون پس از تغییر نام خانوادگی خود (او میترسید بوچینسکی بیش از حد وابسطه به اروپای شرقی به نظر برسد)، به آرامی اما پیوسته نقشهای بزرگ تری را در طول دهه 1950 به دست آورد و تقریباً به عنصر اصلی در فیلمهای وسترن، نوآر و فیلمهای اکشن تبدیل شد.
برانسون مانند استیو مک کوئین که یک همبازی معاصر و گاه رقیب او بود، با ایفای نقش مکمل در فیلم وسترن The Magnificent Seven و اندکی پس از آن با حضور در فیلم ماندگار فرار بزرگ به یک ستاره تمام عیار بدل شد. با این تفاسیر طرفداران فیلمهای اکشن، چارلز برانسون را بهتر از همه بهعنوان شخصیت پُل کرسی در مجموعه فیلم «آرزوی مرگ» که به مدت دو دهه بین سالهای 1974 تا 1994 اکران شدند، میشناسند.
با این حال، قبل از اینکه برانسون در درامهای جنایی اکشن خود در دهه 80 میلادی و پس از آن به شهرت برسد، او یک حرفه طولانی به عنوان یکی از سرسختترین گاوچرانهای هالیوود داشت و نامی برای خود در ژانر وسترن دست و پا کرد. در طول دهه 1960 تا دهه 1970، برانسون در بسیاری از فیلمهای وسترن ظاهر شد. نقشهای او چه به عنوان یک تفنگچی مرتد یا یک بومی آمریکایی خشن و یا حتی یک انقلابی مکزیکی، همگی عالی بودند. بنابراین برانسون همیشه نیرویی بود که باید روی تاثیر مثبت او در ژانر وسترن حساب ویژه باز کرد، خواه برای اجرای عدالت در مرز یا شرارت در غرب.
اکنون ما در ویجیاتو میخواهیم برای ادای احترام به این ستاره سینما فیلمهای وسترن چارلز برانسون را مرور کنیم. بیایید نگاهی به 10 فیلم وسترن یکی از بزرگترین قهرمانان اکشن هالیوود بیندازیم.
The White Buffalo
فیلم وسترن «بوفالو سفید» چارلز برانسون را در نقش قهرمان افسانهای داستانهای فولکلور آمریکای یعنی وایلد بیل هیکاک به نمایش میگذارد. وایلد بیل یک تفنگدار مشهور و قانونگذار مرزی بود که در چندین درگیری با اسلحه نامی برای خود دست و پا کرد و برای مدتی در شهر بدنام ددوود فعالیت کرد. با این حال، این نسخه جوان و قدرتمند وایلد بیل نیست که برخی ممکن است انتظار داشته باشند، زیرا فیلم «بوفالوی سفید» هیکاک مسنتر، عاقلتر و آسیبپذیرتر را در اواخر عمرش نشان میدهد. در این فیلم، برانسون در داستانی شبیه به نسخه وسترن «موبی دیک»، نقش یک نسخه به شدت تخیلی از هفتیرکش معروف را بازی میکند.
«بوفالوی سفید» بیش از یک بازی ساده وسترن است؛ اما چرا؟ چون یک داستان نمادین است، آن هم با هیکاک سالخوردهای که برای آخرین ماجراجوییخود در جستجوی یک طعمه گریزان است. این فیلم در سال 1977 اکران شد، درست زمانی که محبوبیت فیلمهای وسترن رو به کاهش بود، اما چارلز برانسون بار دیگر در این ژانر خودنمایی کرد.
Showdown at Boot Hill
این فیلم سینمایی کابویی محصول سال 1958 میلادی یعنی نمایش در بوت هیل یک وسترن منحصر به فرد برای زمان خود بود، زیرا فیلمی متفکرانه و درونگراتر از بقیه آثار این ژانر بود. این فیلم یک وسترن درام و شخصیت محور بود که برانسون در آن نقش مارشال ایالات متحده و شکارچی جایزهبگیر لوک ولش را بازی میکرد. این شخصیت از سنت لوئیس به شهر ماوند سیتی در کانزاس میرود تا جایزه شکار کان مینور یاغی را که سه مرد را کشته است، دریافت کند.
با این حال، وقتی ولش به شهر میرسد، متوجه میشود که مینور به دلیل اقدامات خیریهاش، شخصیتی مورد احترام و محبوب در جامعه است. هنگامی که مینور در یک دوئل قانونی کشته میشود، مردم شهر از شناسایی جسد خودداری میکنند تا مطمئن شوند که ولش نمیتواند پاداش خود را دریافت کند. ولش که از احترام مردم شهر نسبت به مردی که زمانی یک قاتل خونسرد بود، ناامید و گیج شده است، در شهر میماند و زندگی، حرفه و اخلاق خود را دوباره بررسی میکند.
این فیلم اگرچه یکی از کمتر شناخته شدهترین فیلمهای چارلز برانسون در ژانر وسترن است، اما به دلیل ماهیت خاصش که امکان تفسیری درباره عدالت در غرب آمریکا را فراهم میکند، یکی از بهترین فیلمهای وسترن چارلز برانسون به شمار میرود.
Villa Rides
وسترن اسپاگتی وحشی سواران چارلز برانسون را در نقش مکمل اصلی در کنار یول برینر، همبازی سابقش در هفت دلاور قرار می دهد، که در اینجا با لباسی حیرت انگیز ظاهر میشود. براینر در این فیلم در نقش پانچو ویلا، انقلابی مشهور مکزیکی بازی میکند و برانسون در نقش دست راست مورد اعتماد او، یک تفنگچی وحشی و میهن پرست به نام فیرو ظاهر میشود.
این فیلم داستان یک هوانورد آمریکایی به نام لی آرنولد (رابرت میچام) را روایت میکند که مجبور میشود هواپیمای خود را در جنوب مرز آمریکا فرود آورد و خود را درگیر جنگ بین انقلابیون ویلا و ارتش مکزیک ببیند. آرنولد با دیدن جنایات مرتکب شده توسط سربازان مکزیکی، از جمله تجاوز و قتل غیرنظامیان، از ویلا حمایت میکند و داوطلب میشود تا از هواپیمای خود برای کمک به فیرو برای تصرف یک قلعه نظامی استفاده کند.
این فیلم وسترن محصول سال 1968 که کاوش سطحی در انقلاب مکزیک است، بسیاری از سیاستهای مبارزات مکزیکی برای آزادی را پنهان میکند و خود را با سر به ماجرا، هیجان، و درام خشونتآمیز شورش آتشین ویلا و فیرو میاندازد. اگرچه ممکن است این فیلم بهترین این ژانر نباشد، اما همه چیزهایی را دارد که یک علاقهمند وسترن میخواهد. و این چیزی نیست جز اکشنهای دراماتیک، تیراندازیهای انفجاری و چشم اندازی تیره و تار. برانسون نیز هر آنچه را که طرفدارانش از بهترین نقشهایش به عنوان مبارز آزادیخواه و عدالتخواه انتظار دارند، با شخصیت فیرو ارائه میکند.
From Noon till Three
در فیلم وسترن کمدی «از ظهر تا ساعت سه»، چارلز برانسون نقش گراهام دورسی را بازی میکند، رهبر یک باند بدنام از قانون شکنان که وقتی بقیه مردانش در دزدی اشتباه کشته میشوند، گمان میبرد در این میان خطایی رخ داده باشد. این وسترن نامتعارف مرز بین درام و یک اثر عاشقانه را طی میکند و بیشتر بر روی مردانگی شخصیت مرکزیاش تمرکز میکند تا ماجراجوییهای او.
جدای از این، با نگاهی جدی به داستانهای بلند و عشق ممنوعه، این فیلم همچنین به برانسون اجازه میدهد تا محدوده بازی خود را در یک عاشقانه حساس در مورد مردی که نمیتواند با افسانه خودش مقایسه شود، گسترش دهد.
Guns for San Sebastian
چارلز برانسون در این فیلم نقش شخصیت شرور به نام تلکو را بر عهده میگیرد و نقش یک جنگجوی بومی آمریکایی را در «تفنگهای سن سباستین» بازی میکند. در قرن هجدهم مکزیک، یک قانونشکن معروف و سرباز سابق، لئون آلاستری (آنتونی کوئین) در حال بیقراری و آشوب است و تلاش میکند یک قدم جلوتر از قانون بماند. او در حالی که از مقامات فرار میکند، پس از مواجهه با پدر جوزف در طول سفر خود، ظاهر یک کشیش را به خود میگیرد. همانطور که سفر او ادامه دارد، آلستری در نهایت به کمک دهکدهای که مورد حمله فدری شرور قرار گرفته است میآید.
این فیلم محصول 1968 یک ماجرای اکشن و پر از هیجانات مهیج است که با موسیقی فوقالعاده آهنگساز افسانهای انیو موریکونه هیجان انگیزتر شده است. «تفنگهای سن سباستین» نیز مانند دیگر آثار وسترن اسپاگتی به جای مکزیک در اروپا فیلمبرداری شد، همانطور که در مورد بسیاری از وسترنهای اسپاگتی اتفاق افتاد. این فیلم نقدهای محکمی به دست آورد و پس از اکران با واکنش مثبت ورایتی مواجه شد که به «کارگردانی خوب و صحنههای نبرد [و] ترکیبی از اکشن با مضمون مذهبی و کمدی-عاشقانه» اشاره کرد.
Breakheart Pass
تنها یک سال پس از فیلم Death Wish، برانسون در سال 1975 در فیلم گذرگاه بریکهارت بازی کرد، اثری که در آن یک داستان جالب در جریان است. با شیوع دیفتری ویرانگر در فورت هامبولت نیاز به قطار سریعالسیر ویژهای است تا کمکهایی در قالب دارو و نیروهای امدادی با خود بیاورد. اما در این قطار فرماندار یوتا، معشوقه او و مارشال پیرس (بن جانسون) آمریکایی هستند که یک فراری بدنام به نام جان دیکین (چارلز برانسون) را نیز برای دریافت یک جایزه نقدی بزرگ به شهر بازمی گرداند.
در ادامه همانطور که لوکوموتیو راه خود را در سراسر کشور آمریکا باز میکند، اتفاقات عجیبی در قطار شروع میشود، چند مسافر و بسیاری از سربازان امدادی کشته یا مفقود شدهاند، و این در حالی است که جعبههای دارو و انبارهای سلاح نیز دست نخورده در این قطار باقی ماندهاند. با مشکوک شدن اتفاقات، به سرعت مشخص میشود که چیزهای بیشتری از آنچه به چشم میآید وجود دارد، و این اعتماد است که در فیلم نکته چالشی داستان به شمار میآید.
فیلم وسترن «گذرگاه بریکهارت» که در ایران با نام فراتر از کشتار هم شناخته میشود، یک تریلر معمایی سرگرمکننده و پرتعلیق با اکشن هیجانانگیز و نبردی در اوج است، که همه عناصر آشنای بهترین فیلمهای وسترن مانند راهزنان خشن جویای ثروت و قانونگذاران شجاع و تیزبین را دارد.
Chato's Land
چارلز برانسون بار دیگر در نقش شخصیتی با میراث بومیان آمریکا در فیلم وسترن «سرزمین چاتو»، نقش مردی به نام «پاردون چاتو» را بازی میکند، که تبار مختلط، او را هدف خشونت مجریان قانون منفور محلی قرار میدهد. در طی یک برخورد سرنوشتساز، چاتو برای دفاع از خود کلانتر شهر را میکشد و مجبور میشود از شهر فرار کند و ناگهان متوجه میشود که توسط یک کاپیتان کنفدراسیون به نام کوئینسی ویتمور (جک پالانس) به همراه تعدادی سرباز متعصب تحت تعقیب قرار گرفته است.
اما درست زمانی که چاتو بر این باور است که در جای امنی است، متوجه میشود که ویتمور خانهاش را پیدا کرده، وحشیانه به همسرش حمله کرده و از او برای بازگرداندن چاتو به چنگالشان استفاده میکند. اکنون چاتو بیش از یک مرد در حال فرار است؛ چرا که باید برای نجات همسرش با ویتمور و گروهش نیز بجنگد. چاتو با پذیرفتن راههای وحشیتر خود و کنار گذاشتن تمام قوانین جنگ داخلی، شروع به انتخاب روشهای مبارزه خاص خود میکند.
سرزمین چاتو یک فیلم خاص است، این یک ماجراجویی وسترن سرگرمکننده نیست، بلکه یک یورش درونی به زندگی خشونتآمیز در مرزهای غربی آمریکا است. «سرزمین چاتو» نسخهی از وسترنهای معمول سینما نیست. بنابراین فیلم شامل صحنههای بسیار صریح، از جمله حمله وحشیانه گروهی وحشی به همسر چاتو است. فراتر از آن، به تصویر کشیدن نفرت نژادی پست ممکن است برخی را ناراحت کند. با این حال، این واقعیت که فیلم از نمایش چنین لحظاتی عقب نشینی نمیکند نیز چیزی است که آن را به یک فیلم خاطره انگیز در میان کاتالوگ فیلم های چارلز برانسون در ژانر وسترن تبدیل کرده است.
Red Sun
یکی دیگر از فیلمهای چارلز برانسون در ژانر وسترن اسپاگتی و پر از غم و اندوه فراوان، «آفتاب سرخ» است. این اثر وسترن شامل بخشی از فیلمهای فرعی به اصطلاح همراهی «شرق با غرب» میشود که قهرمانان و شروران آسیایی را میبرد و آنها را به غرب وحشی منتقل میکند و اغلب آنها را با قهرمانان، قانون شکنان، گاوچرانها و تفنگچیهای دنیای غرب ترکیب میکند.
در این فیلم چارلز برانسون در نقش یک قانون شکن مرتد به نام لینک، کسی است که در کنار شریک فرانسوی خود گوچه (آلن دلون)، قطاری که با سرعت بالا در حال عبور کردن است را برای ذخیره طلای آن میدزدند، اما در ادامه این افراد درحال سرقت با سفیر ژاپن و گروه محافظ ساموراییاش در قطار روبرو میشوند. وقتی شریک لینک با یک شمشیر تشریفاتی ارزشمند که قرار است هدیهای به رئیس جمهور آمریکا باشد، از آنجا خارج میشود، لینک مجبور است با جوبی (توشیرو میفونه افسانهای در نقش رئیس گارد سلطنتی سفیر ژاپن) برای ردیابی گوچه همکاری کند.
جوبی که مجبور به انجام یک ماموریت حیاتی برای بازیابی تیغه ارزشمند شده، قول میدهد در صورت شکست خود را بکشد. جوبی فقط یک هفته فرصت دارد تا شمشیر را پس بگیرد، یا به خواستههایش احترام بگذارد و مرتکب خودکشی آیینی شود. این فیلم وسترن با هدایت ترنس یانگ، کارگردان اولین فیلم جیمز باند، یعنی «Dr. No»، یک وسترن اسپاگتی خوش ساخت و درگیرکننده با سکانسهای اکشن و حتی کمی طنز است. این فیلم پر از هیجانات پرمخاطره و صحنههای دارای خشونت است، آن هم با نبردهای شمشیری خونین و تیراندازیهای تماشایی فراوان.
The Magnificent Seven
یکی از نمادینترین (اگر نگوییم معروف ترین) وسترنها در تاریخ هالیوود، فیلم هفت دلاور است. این اثر کلاسیک محصول سال 1960 میلادی خود اقتباس آمریکایی از فیلم معروف ژاپنی هفت سامورایی است که توسط کارگردان تحسین شده آکیرا کوروساوا ساخته شده بود.
در این فیلم، یک ششلولبند سیاهپوش به نام کریس آدامز (یول براینر) برای کمک به دفاع از یک دهکده فقیر مکزیکی در برابر گروهی از راهزنان بیرحم که آنها را مورد خشونت و آزار قرار میدهند، استخدام میشود. برای انجام این کار به ظاهر غیرممکن، مرد سیاهپوش شش نفر دیگر را استخدام میکند، ترکیبی از قانون شکنان و مرتدان، که هر کدام مهارتها و دلایل خاص خود را برای پیوستن به او دارند. این گروه التقاطی شامل استیو مککوئین در نقش وین تانر، جیمز کوبرن در نقش بریت، و چارلز برونسون در نقش برناردو اوریلی، یک تفنگباز حرفهای است که این کار را صرفاً برای پول انجام میدهد، اما معلوم میشود که قلب طلایی دارد.
اگرچه آنها ابتدا کار خود را بهعنوان هفت غریبه شروع میکنند، اما این هفت نفر آرام آرام به گروهی درهمتنیده تبدیل میشوند که حاضرند جان خود را برای دفاع از دهکدهای که برای محافظت از آن استخدام شدهاند، بدهند. «هفت دلاور» که به خاطر کارگردانی بی عیب و نقص، اکشن مهیج و یکی از بهترین تیمهای بازیگری آثار وسترن ساخته شده مشهور است، اکنون به یکی از محبوبترین وسترنهای تاریخ تبدیل شده است. این اثر پر از لحظات فراموش نشدنی، شخصیتهای افسانهای و دیالوگهای قابل نقل، چهار دنباله، یک اسپینآف تلویزیونی کوتاه مدت و یک بازسازی در سال ۲۰۱۶ با بازی دنزل واشنگتن و کریس پرت به دست آورد.
Once Upon a Time in the West
در حالی که «هفت دلاور» یکی از محبوبترین و نمادینترین وسترنهای تولید شده توسط هالیوود است، اما «روزی روزگاری در غرب» ممکن است یکی از بهترین و مورد احترامترین آثار زیرژانر وسترن اسپاگتی باشد. این فیلم به کارگردانی سرجیو لئونه فیلمساز مشهور بر اساس فیلمنامهای از داریو آرجنتو و همراهی موسیقی متنی از انیو موریکونه ساخته شده است. این فیلم همچنین دارای بازیگران خارقالعادهای بود که جیسون روباردز و هنری فوندا را شامل میشد، این فیلم به راحتی بهترین فیلم وسترن چارلز برانسون در کاتالوگ آثار کلاسیک این بازیگر است.
این فیلم وسترن که در سال 2005 توسط مجله تایم به عنوان یکی از 100 فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب شد، داستان جنایتکاری به نام فرانک (فوندا) را روایت میکند که توسط یک سرمایهدار شرور راه آهن فرستاده میشود تا کشاورزی را که به خاطر منبع آب فراوان آرزوی زمینی حاصلخیز را دارد، وحشت زده کند. هنگامی که فرانک صاحب زمین را میکشد، خبر این موضوع به همسرش میرسد که قصد ندارد بی سر و صدا از آن مکان برود. در همین حال، فرانک توسط یک هفتتیرکش (برونسون) و نوازنده سازدهنی، تعقیب میشود.
«روزی روزگاری در غرب» که فیلمبرداری فوقالعادهای دارد، به عنوان وسترن اصیل و یک اثر شاخص سینمایی شناخته میشود که بدون شک یک شاهکار از سرجیو لئونه است. موسیقی فوقالعاده خاطره انگیز انیو موریکونه نیز کماکان در اوج خود گوشها را نوازش میکند. این اثر وسترن از هر نظر، یکی از نادرترین فیلمهای چارلز برانسون است که شهرت والای خود را برآورده میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اون کلمه رو میشه دوباره توضیح بدید،
ششول بند؟?
نگاهی به آثار وسترنِ "نماد مردانگی" در هالیوود
اسم red sun رو دیدم یاد یه آهنگ افتادم...
رنگو: مارو دور ننداز ?
سیگار روشن رو میخوره ،نوشیدنی هم میریزه روش،آتیش از دهنش میاد
گنگ بالا
آروغ آتشین...