۱۰ پایان شگفت انگیز در تاریخ سینما

از آنجایی که طرفداران مارول مشتاقانه منتظر جزئیات بیشتر درباره فیلم Black Panther: Wakanda Forever (پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد) هستند، این روزها زمان مناسبی برای تماشای مجدد فیلم های فاز سه است. وقایع این فیلم‌های پرفروش در فیلم Avengers: Infinity War (انتقام‌جویان: جنگ ابدیت) به اوج خود می‌رسند و پایانی تلخ و فراموش‌نشدنی به بینندگان ارائه می‌کنند که به‌طور قابل‌توجهی بر خط داستانی فیلم‌های بعدی تأثیر می‌گذارد.

تعجب آور نیست که کاربران لترباکسد (Letterboxd) در انتخاب بهترین پایان در فیلم‌ها به این فیلم ابرقهرمانی بیشترین اشاره را می‌کنند. آثار دیگر شامل آثار کلاسیک مانند حس ششم و فیلم‌های برنده جوایز مانند ویپلش (شلاق) است. این فیلم ها پایان‌های قدرتمندی دارند که اغلب تکان دهنده و به یاد ماندنی هستند و ارزش حداقل یک بار دیدن را دارند.

۱۰. حس ششم (۱۹۹۹)

حس ششم (The Sixth Sense) به خاطر پایان پیچیده‌اش معروف است، زیرا این اثر ترسناک به یک نتیجه غیرمنتظره می‌رسد که همه چیز را در مورد داستانش تغییر می‌دهد. این داستان، روانشناس کودک، مالکوم کرو را دنبال می‌کند که با کول سیر ۹ ساله روبه رو می‌شود که ادعا می‌کند می‌تواند ارواح را ببیند و با آن‌ها صحبت کند. مالکوم به زودی متقاعد می‌شود که حق با اوست.

در حالی که سرنخ‌های زیادی وجود دارد که به پایان تکان دهنده فیلم اشاره می‌کند، نمی‌توان بینندگان را به خاطر متوجه نشدن آن‌ها سرزنش کرد. درک وحشتناک مالکوم مبنی بر اینکه او در تمام مدت مرده است منجر به صحنه‌ای احساسی می‌شود که در آن او با همسرش خداحافظی می‌کند.

۹. مظنونین همیشگی (۱۹۹۵)

فیلم معمایی معروف و نئو نوآر، مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)، بر روی بازجویی از یک کلاهبردار ظاهراً کوچک به نام راجر «وربال» کینت تمرکز دارد. او به عنوان یکی از تنها دو بازمانده یک قتل عام، داستانی درهم و برهم از وقایع را بازگو می‌کند که تحت تأثیر جنایتکاری مرموز به نام کایزر شوزه قرار گرفته است.

دقایق آخر این فیلم پرآوازه بازجو را به تصویر می‌کشد که به آرامی متوجه می‌شود که وربال از اشیاء اطراف دفتر برای ساختن داستان خود استفاده کرده است. در حالی که او مظنون را تعقیب می‌کند، طرحی از بازمانده دیگر به ایستگاه فکس می‌شود که چهره وربال را آشکار می‌کند. نقطه برجسته کل سکانس زمانی است که وربال از جعل کردن لنگ خود دست می‌کشد و یک بار برای همیشه تایید می‌کند که او و شوزه یکی هستند.

۸. پدرخوانده (۱۹۷۲)

اولین ورودی از سه گانه افسانه‌ای، پدرخوانده (The Godfather)، روایتگر تبدیل مایکل کورلئونه از تماشاچی بی‌میل به رئیس مافیای بی‌رحم است که راه پدرش را دنبال می‌کند. این فیلم نقطه عطفی در ژانر گانگستری را نشان می‌دهد و به مخاطبان اجازه می‌دهد به پشت پرده نگاه کنند و بفهمند که مافیا از دیدگاه خودی چگونه است.

پایان این اثر رویارویی مایکل و همسرش کی را به تصویر می‌کشد که از شوهرش می‌پرسد آیا واقعاً با مرگ کارلو ارتباطی دارد یا خیر. در حالی که در ابتدا انکار مایکل به کی اطمینان می‌دهد، صحنه ظریفی را می‌بینیم که در آن مایکل داخل دفتری که توسط کاپوهایش احاطه شده است نشان می‌دهد و این پاسخ او را با تردید مواجه می‌کند. بسته شدن در به روی کی بیشتر نشان می‌دهد که چگونه او از زندگی مایکل به عنوان رئیس مافیای جدید دور می‌شود.

۷. کازابلانکا (۱۹۴۲)

داستان کازابلانکا (Casablanca) در طول جنگ جهانی دوم حول تجربیات ریک بلین مهاجر آمریکایی می‌چرخد که صاحب یک کلوپ شبانه در کازابلانکا است. زمانی که معشوق سابقش ایلسا لوند (اینگرید برگمن) به طور غیرمنتظره‌ای وارد محل کارش می‌شود، مجبور است برای امنیت او و همسرش ویکتور لازلو، انتخاب‌های دشواری انجام دهد.

پایان دراماتیک این فیلم سیاه و سفید، چرخشی اشک‌آور را نشان می‌دهد و ریک به جای اینکه از او بخواهد که پشت سر بماند، ایلسا را با شوهرش به سلامت می‌فرستد. او به زودی با کاپیتان لوئیس رنو، روبه رو می‌شود که ریک را به پلیس تحویل نمی‌دهد و در حالی که از میان مه عبور می‌کنند به او می‌پیوندد.

۶. سرآغاز (۲۰۱۰)

فیلم علمی تخیلی سرآغاز (Inception) داستان گروهی از «استخراج‌کنندگان» را دنبال می‌کند که به بلندپروازانه‌ترین ماموریت خود می‌روند. آنها توسط یک مرد ثروتمند استخدام می‌شوند تا ایده‌ای را در ذهن پسر رقیب خود بکارند، که عملی غیرممکن است. این کار پرمخاطره زمانی چالش برانگیزتر می‌شود که آنها متوجه می‌شوند که رهبرشان، دام کاب، در مورد اینکه چگونه گذشته‌اش می‌تواند بر این طرح تأثیر بگذارد، صادق نبوده است.

در پایان فیلم، کاب و بقیه اعضای تیم می‌توانند در دنیای واقعی بیدار شوند و سایتو به قول خود عمل می‌کند. کاب بدون مشکل از گیت عبور می‌کند و بالاخره بعد از مدت‌ها می‌تواند خانواده‌اش را ببیند. او از یک فرفره استفاده می‌کند تا بررسی کند که آیا واقعاً رویا نمی‌بیند یا خیر – مخاطبان هرگز نمی‌دانند که آیا چرخش متوقف می‌شود یا نه.

۵. انتقام جویان: جنگ ابدیت (۲۰۱۸)

در Avengers: Infinity War می‌بینیم که وقایع فاز سه به نتیجه می‌رسد، زیرا تانوس با گرفتن بیشتر سنگ‌های بی‌نهایت، امنیت کل جهان را تهدید می‌کند. تمام صحنه‌های اکشن در Infinity War به خوبی پایانی دلهره‌آور را ایجاد می‌کنند، که صحنه ویرانگر تانوس و پیامدهای دلخراش آن را برجسته می‌کند.

تماشای ابرقهرمانان مورد علاقه طرفداران و شخصیت‌های فرعی که در توده‌ای از غبار ناپدید می‌شوند و برخی از مرگ‌ها به دلیل بازی‌های خیره کننده بازیگران بسیار دلخراش هستند و ذهن بیننده را به هم می‌ریزند. پایان قدرتمند باعث می‌شود طرفداران خواهان تلافی یا حداقل راه حلی برای مشکل بزرگی به نام تانوس باشند.

۴. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۱۹۶۸)

شاهکار علمی تخیلی حماسی، ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey)، فیلمی است که نیازی به معرفی ندارد. بینندگان را با شخصیت شرور هوش مصنوعی، HAL آشنا کرد، که در آینده‌ای دور ماموریتی به مشتری را خراب می‌کند. هدف مسافران فضایی رسیدن به یک تک سنگ بیگانه و اسرارآمیز در این سیاره و بررسی آن بود، اما یکی از آنها در نهایت موفق به رسیدن به آن می‌شود.

دکتر دیو بومن (David Bowman) توسط هر کسی که این تک سنگ را کنترل می‌کند اسیر می‌شود و در پایان او را نشان می‌بینیم که در اتاقی عجیب و غریب به سرعت در حال پیر شدن است. حتی چیزهای عجیب‌تری هم در پایان اتفاق می‌افتد، زیرا او به یک جنین تبدیل شده و ظاهراً به زمین بازگردانده می‌شود. این یک سکانس سورئال است که از زمان اکران فیلم بارها مورد مطالعه و تفسیر قرار گرفته است.

۳. هفت (۱۹۹۵)

کارآگاه سرخورده و بازنشسته ویلیام سامرست با کارآگاه دیوید میلز در فیلم Se7en همکار می‌شود و هر دو وظیفه دارند یک قاتل زنجیره‌ای ماهر را شکار کنند. قاتل از هفت گناه مرگبار به عنوان الهام برای جنایات خود استفاده می‌کند و مرگ‌ها را به موازات هر یک تنظیم می‌کند.

پایان پر پیچ و خم این اثر، جنایت نهایی قاتل زنجیره‌ای را به تصویر می‌کشد، زیرا او فاش می‌کند که همسر کارآگاه میلز را هدف قرار داده است تا میلز را تشویق کند که نقش خود را به عنوان خشم انجام دهد و نقشه این قاتل زنجیره‌ای همانطور که برنامه ریزی کرده است به نقطه نهایی‌اش برسد. رویارویی پر استرس با رسیدن قاتل به آنچه می‌خواهد به پایان می‌رسد، زیرا او توسط میلز به ضرب گلوله کشته می‌شود و سامرست نمی‌تواند کاری بکند جز تماشا کردن.

۲. لا لا لند (۲۰۱۶)

لا لا لند (La La Land) که اغلب در کنار محبوب‌ترین فیلم‌های عاشقانه دهه ذکر می‌شود، حول محور عشقی می‌چرخد که بین بازیگر مشتاق، میا دولان، و پیانیست جاز، سب وایلدر، شکوفا می‌شود. این دو با هم کار می‌کنند تا رویاهای خود را دنبال کنند، اما رابطه آنها پس از چند سال از هم می‌پاشد.

پایان فیلم طوری طراحی شده است که باعث شود تماشاگران یکی دو اشک بریزند، زیرا پس از جدایی، میا و سب هر دو به رویاهای خود می‌رسند. وقتی میا، که اکنون یک بازیگر شناخته شده است، از کلوب جاز موفق سب بازدید می‌کند، نگاهی معنادار به اشتراک می‌گذارند و آنچه را که از دست داده‌اند و به دست آورده‌اند به اشتراک می‌گذارند – آنها باید برای رسیدن به اهدافشان از هم دور باشند، اما بدیهی است که هنوز عشق و اشتیاق زیادی در بینشان وجود دارد.

۱. ویپلش (۲۰۱۴)

Whiplash بر رابطه عجیب و سمی بین دانش آموز با استعداد و درامر جاز، اندرو نیمن، و مربی بداخلاق او در کنسرواتوار شفر، ترنس فلچر متمرکز است. فلچر نیمن را تا مرزهایش هل می‌دهد و از روش‌های مشکوک استفاده می‌کند تا بهترین‌ها را در او به نمایش بگذارد، همه این‌ها به این دلیل است که می‌داند او پتانسیل دارد.

رابطه آن‌ها با یکدیگر هر دوی آن‌ها را به نقطه غیرقابل بازگشت و حتی شکست خود می‌رساند، اما نیمن موفق می‌شود با آخرین بازی خود در پایان فیلم، جمعیت و فلچر را تحت تاثیر قرار دهد. تنش و خشم احساس شده در آن اجرا باعث می‌شود فلچر لبخند بزند و بر اعتقادش به تاکتیک‌های بی‌رحمانه‌اش که ظاهراً بهترین نیمن را روی صحنه نشان می‌دهد، تأکید کند.