همه چیز درباره بازماندگان رگناروک، خانواده ثور
فهرست محتوا 1 زنی با موهایی جادویی؛ سیف، همسر ثور 2 جانشین اودین و فرزندخوانده ثور؛ عولر 3 پسران خدای آسمان و الهه زمین؛ مودی و مَگنی 4 وارث قدرت و تنها دختر ثور؛ ثرودر ...
زنی با موهایی جادویی؛ سیف، همسر ثور
سیف (Sif) الههای در اساطیر نورس است که نام او چندین بار در آثار ادبیات نورس باستان به همراه ثور (Thor)، اودین (Odin)، فریگ (Frigg) و سایر خدایان اَزگارد (Asgard) تکرار شده است. تنها چیزی که در رابطه با این الهه زیبا به طور دقیق ذکر شده است این است که او همسر خدای رعد، ثور است.
نام سیف در لغت به معنای ارتباط خانوادگی است که همانطور که در مقالات پیشین اشاره کردیم موضوعی بسیار مهم در میان مردمان نورس باستان و نوادگان آنها در دنیای معاصر در مناطق اسکاندیناوی محسوب میشود، از این روی میتوانیم به ارزش این الهه زیبا در میان خدایان اَزگارد پی ببریم، هر چند متاسفانه از داستانهایی که اشاره به قدرتهای خداگونهی سیف دارند چیزی برای روایت باقی نمانده است.
در رابطه با روابط سیف با خدایان اَزگارد در داستانهای اساطیری اشاره شده است که سیف پیش از آنکه همسر ثور شود، همسر خدایی بینام و نشان بوده و حاصل این ازدواج پسری به نام عولر (Ullr) است که در نهایت ثور ناپدری او میشود. حاصل ازدواج سیف با ثور سه فرزند دیگر، دو پسر به نامهای مودی (Móði)، مگنی (Magni) و یک دختر به نام ثرودر (Thrudr) هستند که درباره اینکه تمام این سه فرزند حاصل ازدواج ثور با سیف یا یک جاینت باشند روایتهای مختلفی وجود دارد.
تنها داستانی که در آن سیف حضور پررنگ، اما منفعلی دارد داستان بریده شدن موهای طلاییش توسط لوکی است که به ساخته شدن پتک مشهور ثور، یعنی میولنیر (Mjölnir) و هدایای جادویی فراوانی منجمله بازگشت موهای طلایی و زیبای سیف ختم میشود.
موهای طلایی سیف مهمترین ویژگی او در اساطیر نورس محسوب میشود چرا که تاریخدانان اعتقاد دارند موهای طلایی سیف نماد زمینهای طلایی پوشیده از گندم است که یکی از اصلیترین مواد خوراکی مردمان نورس باستان را تشکیل میداد.
موهای سیف و اشاره به زمینهای پوشیده از گندم، در کنار ویژگیهای ثور که او را خدای رعد و آسمان توصیف میکنند مشابه داستان خدایان زیادی در اساطیر سایر تمدنهاست (گایا (Gaia) و اورانوس (Uranus) در اساطیر یونان، نوت (Nut) و گب (Geb) در اساطیر مصر و ....) که با همراهی این دو با یکدیگر (خدای آسمان و خدای زمین) هستی شکل و جریان یافته است. تاریخدانان ازدواج خدایانی زمین و آسمان را ازدواج الهی (Divine Marriage) مینامند که منجر به ایجاد نظم و شکوفایی در عالم هستی میشود.
در داستان سیف و ثور نیز، موهای طلایی سیف اشاره به زمین حاصلخیز و محصول گندم دارد درحالیکه ثور نماد آسمان و باران میباشد که زمین را حاصلخیز و پرمحصول میکند، زیرا همانطور که در مقالات پیشین بررسی کردیم ثور خدای کارگران، کشاورزان و مردمان طبقه پایین در نظام جوامع وایکینگها بوده و کسی است که باران، طوفان و باد را به همراه دارد که باعث آبیاری زمینهای کشاورزی میشود.
با وجود اطلاعات بسیار کمی که از سیف باقی مانده، تنها داستان موهای سیف یکی از مهمترین داستانهای اساطیری نورس را روایت میکند و از طرفی نشان میدهد که اساطیر تمدنهای مختلف با وجود تمایزات زیاد، وجوه مشترک و جالبی دارند که ریشه در نیازهای اولیه انسان دارد.
جانشین اودین و فرزندخوانده ثور؛ عولر
عولر یا عول (Ull) یکی از خدایان عجیب و مرموز اساطیر نورس است و اطلاعاتی که درباره این خدا در داستانهای نورس باقی مانده بسیار اندک و گنگ هستند، هرچند مشخص است این خدا یکی از مهمترین خدایان اساطیر نورس محسوب میشده که متاسفانه به مرور زمان داستانهایش نابود شده یا از یاد رفتهاند.
عولر فرزند سیف و فرزندخواندهی ثور است و ویژگیهای چشمگیری نظیر شکار، اسکی، تیراندازی و نبرد تنبهتن دارد که در کنار همه این ویژگیها، با ظاهری دوستداشتنی و قدرت سخنوری عالی هیچکس در میان خدایان قادر به رد کردن خواستههای او (که اکثر دعوت به دوئل کردن بود) نیست.
نام عولر در زبان نوردیک باستانی به معنای پیروزی و شرف است همچنین سپر وایکینگها "کشتی عولر" نامیده میشد که اشاره به داستانی نیمهکاره دارد که عولر مجبور میشود سراسر اقیانوس را سوار بر سپرش طی کند. سرزمینی که عولر در آن زندگی میکرد ییدالیر (Ýdalir) نام داشت که اشاره به نام درخت سرخدار دارد که بهترین چوب برای ساخت تیر و کمان از چوب آن تهیه میشود.
در داستان نیمهکاره دیگری، اودین در میان دو آتش سهمگین گرفتار میشود و قسم میخورد که هر آنکه او را نجات دهد مورد لطف عولر و سایر خدایان قرار خواهد گرفت. این موضوع در کنار مسائل دیگر نشان میدهد که عولر، در زمان غیبت اودین، رهبری خدایان را به عهده داشته است.
در آثار باقی مانده از فرهنگ وایکینگها نیز شاهد هستیم بالاترین و معتبرترین قسم در میان آنها قسم به عولر و حلقهی اوست. در کشورهای اسکاندیناوی نظیر سوئد هماکنون معابد مختلفی وجود دارد که گفته میشود تنها جهت پرستش عولر ساخته شدهاند.
پسران خدای آسمان و الهه زمین؛ مودی و مَگنی
در اساطیر نورس، مودی (Módi – به معنای خشم) یا موثی (Mothi) و مگنی (Magni – به معنای توانا) پسران ثور بوده که در کنار خواهرشان ثرودر (Þrúðr – به معنای قدرت) نماینده تمام خصوصیات و ویژگیهای پدرشان هستند.
در داستانهای اساطیری باقی مانده اشاره اندکی به فرزندان ثور شده است و حتا به طور دقیق مشخص نیست که مادر مگنی و مودی سیف بوده یا یکی از آنها حاصل ازدواج ثور و یک بانوی جاینت است.
مودی و مگنی از کسانی هستند که پس از آخرالزمان نورس، رگناروک جان سالم به در برده و نقش مهمی در احیا و بازسازی دنیای نورس خواهند داشت. مودی در نبرد آخرالزمان و مگنی در داستان سفر ثور به همراه لوکی (Loki) و ثیالوی (Thjálfi) به سرزمین جاینتها حضور دارند. مگنی در داستان پس مسابقه اسب اودین با اسب زیبای جاینتی به نام هراگنیر (Hrungnir) نیز حضور دارد:
اودین با هراگنیر شرطبندی میکند که اسب کدامیک سریعتر است و زمانی که از این جاینت شکست میخورد از صحنه مسابقه فرار کرده و ثور را میفرستد تا هراگنیر را ادب کند. در جریان نبرد ثور با هراگنیر، ثور به سر هراگنیر ضربه زده و جاینت مرده با وزنی بینهایت بر روی ثور میافتد و هیچیک از خدایان اَزگارد نمیتوانند ثور را از زیر وزن او آزاد کنند تا اینکه مگنی که تنها سه روز سن داشته موفق میشود جنازه جاینت را از روی پدر بلند کند، و پس از آن ثور اسب زیبا و طلایی هراگنیر را به مگنی هدیه میدهد.
گفته میشود که در رگناروک با کشته شدن ثور توسط یورمنگاندر، پتک مخصوص و جادوییش به مودی و مگنی به ارث میرسد تا بتوانند به جای پدر، در دنیای جدید از سرزمینهای خدایان در مقابل خطرات و تهدیدات بیرونی محافظت کنند.
وارث قدرت و تنها دختر ثور؛ ثرودر
ثرودر (Þrúðr - به معنای قدرت) یا ثرود، دختر ثور و سیف خدایان آسمان و زمین در اساطیر نورس است. ثرودر در اساطیر نورس نام یکی از والکیریا (Valkyria) نیز میباشد که در تالار زرین اودین، ولهالا (Valhalla) وظیفه پذیرایی از وایکینگهایی را به عهده دارد که با شرافت در نبرد کشته شده و به عنوان ارتش اودین به ولهالا وارد میشوند. لازم به ذکر است که والکیریا و دختر ثور قطعاً یک نفر نیستند.
در روایات دیگری، علت نبرد ثور با هراگنیر، دزدیده شدن ثرودر توسط این جاینت است و ثور برای پس گرفتن دخترش به سراغ او میرود. در این داستان به جای نام ثور، از او با عنوان "پدر ثرودر" یاد میشود. داستان این روایت بر روی یک سپر باقی مانده از عصر وایکینگها نقاشی شده است.
متاسفانه ثرودر نیز مانند سایر فرزندان ثور داستان مشخص و ویژهای ندارد که به تمدنهای امروزی منتقل شده باشد اما واضح است او نیز مانند مادرش سیف، بسیار مورد پرستش مردمان نورس واقع میشد و نقش راهنما و مشاور برای افرادی را داشت که از او کمک خواسته، به درگاهش دعا و قربانی میکردند.
در داستانی اشاره شده است که ثور در نبردی در مقابل یک دورف بسیار باهوش به نام آلویس (Alvis) شکست خورده و او دختر ثور را به عنوان عروس خود به عنوان جایزه انتخاب میکند. ثور به نحوی سعی میکند تا زمان طلوع خورشید دورف را سرگرم نگه دارد تا بتواند با استفاده از جادویی که مشخص نیست توسط چه کسی بر دورف بیچاره اعمال میشود، او را به سنگ تبدیل کند.
از آنجا که ثرودر به عنوان الههای بسیار عالم و باهوش شناخته میشود، بسیاری از سران و فرماندهان وایکینگها برای انجام تصمیمات خود در طی مراسم مختلفی نام این الهه را صدا زده و از او یاری میخواستند. وایکینگها اعتقاد داشتند که ثرودر قدرت ثور اما هوش و ذکاوت مادرش را به ارث برده که این موضوع او را به فرزند محبوب الهه زمین و خدای آسمان تبدیل میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
برای دوستانی که میگن اساطیر ایرانی رو بزارید
برای شناخت اساطیر ایرانی باید اساطیر های دیگه از مردمان هندو اروپایی بشناسیم مـثل اساطیر المان یا هند(هند بشدت واجبه چون با اساطیر ایرانی از یک ریشه هست)
درسته که اساطیر هند از بقیه اساطیر از لحاظ جغرافیایی به ما نزدیکتره ولی نه تنها اساطیر ایرانی قدیمی تره(پنج هزار سال پیش) بلکه خیلی با دین زرتشتی درآمیخته هست که همین باعث تفاوتشون میشه.
اون عکسی که زیرش نوشته"موهای سیف نماد مزارع پرمحصول گندم"
خیلی خلاقانه نقاشی شده