از یاد رفتگان؛ جاناتان بلو کجاست و بازی بعدی او کی از راه میرسد؟
بازیهای مستقل در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفتند. بخش قابل توجهی از این محبوبیت و دیده شدن توسط مخاطبان، حاصل بستر مناسبی است که بازی سازان مستقل قدیمی فراهم آوردند. امروز به سراغ ...
بازیهای مستقل در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفتند. بخش قابل توجهی از این محبوبیت و دیده شدن توسط مخاطبان، حاصل بستر مناسبی است که بازی سازان مستقل قدیمی فراهم آوردند. امروز به سراغ یکی از این بازیسازان رفتیم که از قضا مهارت زیادی در زمینه برنامهنویسی هم دارد. جاناتان بلو شخصیت مورد بحث جدیدترین قسمت از سری مقالات از یاد رفتگان است. بازیسازی که نه تنها به عنوان یک بازیساز مستقل و برنامهنویس موفق بلکه به عنوان یک طراح بازیهای پازلی موفق عمل نماید. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا به این شخصیت از یاد رفته بپردازیم.
از برنامهنویسی تا بازی، از بازی تا برنامه نویسی
جاناتان بلو (Jonathan Blow) در سال ۱۹۷۱ و در کالیفرنیا جنوبی آمریکا متولد شد. او در خانوادهای مذهبی چشم به دنیا باز کرده بود و حتی خودش هم در این خصوص میگوید: «ما همیشه یکشنبهها به کلیسا میرفتیم.» مادر جاناتان درگذشته راهبه بوده و پدرش هم به عنوان یک پیمانکار دفاعی در کمپانی TRW کار میکرد. در همین بین جاناتان بلو زمانی که کلاس پنج و ششم خودش را میگذراند برای اولین بار با برنامهنویسی و دنیای کامپیوتر آشنا شد. آشنایی او با هردو زمینه به واسطه Commodore VIC-20s صورت گرفت. بلو در این مورد میگوید: «هیچ چیزی جذابتر و سرگرم کنندهتر از کامپیوتر و برنامهنویسی برای من در مدرسه وجود نداشت.» پس از دیده شدن اشتیاق و البته استعداد بلو در آن زمان خانوادهاش تصمیم گرفتند تا برای او TRS-80 Color Computer را تهیه کنند. در دسترس قرار گرفتن این دستگاه جدید برای جاناتان سبب شد تا او با زبان BASIC آشنا شود. برای یادگیری بهتر این زبان او از تمرینهای کتوب RadioShack کمک میگرفت.
در دوران دبیرستان او به برنامهنویسی ادامه داد. رشد جاناتان بلو در این زمینه و همچنین علاقه او به بازیهای ویدیویی معروف و محبوبی در آن زمان مانند Indiana Jones و یا Pac-Man سبب شد تا پای جاناتان به دنیا ویدیوگیم هم باز شود. بلو زمانی که در دبیرستان با الهام از دو بازی یاد شده بازیهای ویدیویی مختلفی را برنامهنویسی کرد. او به مسیر و تحصیلاتش ادامه داد و درنهایت به دانشگاه برکلی کالیفرنیا رفت تا در رشته علوم کامپیوتر و نوشتههای خلاقانه تحصیل نماید. جاناتان درمورد رشته علوم کامپیوتر میگوید: «باید بدانید که چه میخواهید تا در آن موفق باشید و البته از آن استفاده کنید.» وی طی مدت تحصیلش شروع به نوشتن داستانهای علمی تخیلی کرد و آنها را منتشر مینمود. در همین سالها بلو بازی محبوب خودش را Netrek معرفی کرد. درنهایت و با گذشت ۵ سال جاناتان از دانشگاه خارج شد. البته خروج او به منزله تکمیل دوران تحصیلش نبود. به عبارت بهتر باید بگوییم جاناتان بلو یک ترم پیش از تمام شدن درسش در برکلی دانشگاه را ترک کرد. او در این خصوص میگوید: «آن روزها زمان خوبی برای من نبود. حضور در دانشگاه را دوست نداشتم و حضورم مرا افسرده کرده بود.»
بعد از تمامی این اتفاقات، جاناتان بلو وارد صنایع مختلفی شد. او در یک شرکت نرم افزار به مدت ۶ ماه کار کرد سپس به کمپانی سیلیکون گرافیک رفت. کمی بعدتر بازی Doom و Doom 2 را روی یک Set Top Box پورت کرد. با گذشت تمامی این اتفاقات و در سال حوالی ماه فوریه ۱۹۹۶ جاناتان تصمیم گرفت تا استودیو بازی خودش را با کمک یکی از دوستان دوران دانشگاهاش و با سرمایه ۲۴ هزار دلار در اوکلند راه اندازی نماید. آنها در این استودیو روی یک بازی علمی تخیلی کار میکردند که صرفا به صورت آنلاین بود و ۳۲ بازیکن در آن بودند. نسخه اولیه بازی در سال ۱۹۹۷ امکان تجربه پیدا کرد. اما قرار نبود بازی به همان شکل اولیه باقی بماند. نسخههای دیگری از این بازی ساخته شدند و هرکدام از آنها با چندین تغییر در دسترس قرار گرفتند. این بازی درنهایت Wulfram 2 خوانده شد. این بازی توسط TEN و از طریق عضویت در سرویسها در دسترس بود که پس از پایان کار TEN در سال ۱۹۹۹، جاناتان بلو اینتراکتیو مجیک را خرید.
از نظر زمانی، این سالها دقیقا همان وقتی بود که دنیای ویدیوگیم از دو بعدی به سه بعدی حرکت میکرد. این مسئله تقریبا تمامی استانداردها، انتظارات و آینده کاری استودیوهای بازی سازی را تحت شعاع قرار داده بود. مسلما جاناتان بلو هم از این قاعده مستثنی نبود و حتی در مصاحبهای در سال ۲۰۲۰ عنوان کرد، سال ۱۹۹۶ سختترین و پرچالشترین زمان برای شروع به کار یک استودیو بود. همچنین در ادامه اضافه کرد اگر بخواهم خلاصه بگویم باید گفت: تجربیات زیادی از آن زمان بدست آوردم هرچند که ورشکست شدیم و چیزهای زیادی را از دست دادیم و چند سال از عمرمان رسما سوخت اما من به برنامهنویسی توانمند تبدیل شدم و همانطور که گفتم تجربیات زیادی را کسب کردم. بعد از بسته شدن اولین استودیو بلو، او در سال 2001 به سراغ استودیوهایی رفت که بودجه زیادی داشتند. حاصل این تلاش جاناتان کار کردن روی عناوینی چون Oddworld: Munch's Oddysee, Deus Ex: Invisible War و Thief: Deadly Shadows بود.
در سال ۲۰۰۲ جاناتان بلو تصمیم گرفت تا گستره فعالیتش در زمینه ویدیوگیم را بزرگتر کند. این تصمیم سبب شد تا در همان سال با کمک کریس هیکر، داف چرچ و رابین هانیک ورکشاپی در GDC برگزار نمایند. در همین حال جاناتان ستون نویسی دیگری با نام The Inner Product را برای مجله Game Developer انجام داد. اما زمان جابهجایی فرا رسیده بود. بلو باید به شهر دیگری میرفت. او در گام بعدیش به نیویورک رفت و در شرکت IBM به عنوان محقق حاضر شد. او در این زمان کار روی عنوانی چند نفره که فیزیک قدرتمندی داشته باشد و تحت سرور اجرا شود رفت.
او در این پروژه با همکاری اتمن بیناستاک به عنوان برنامهنویس مشارکت داشتند و کدهای زیادی را طراحی و پیاده سازی کردند. درمورد اتمن باید بگویم، او اکنون طراح ارشد Oculus بوده و در زمینه بازیهای واقعیت مجازی یا VR فعالیت دارد. او پیشتر در ولو (Valve) مشغول به کار بود. به هر ترتیب آنها موفق شدند تا با یک موتور فیزیکی گیمپلی، بخشهای گرافیکی و بهطور کلی المانهای بازی را بسازند. بعد از به پایان رسیدن فرآیند توسعه بازی و بنا به گزارش منتشر شده آنها سعی کردند تا این بازی را به الکترونیک آرتز واگذار کنند. اما بلو آنطور که باید نسبت الکترونیک آرتز جذب نشد.
پس از این پروژه جاناتان بلو به عنوان برنامهنویس در پروژه Flow مشغول به کار شد. این بازی برای کنسول پلی استیشن 3 ساخته شد و از پردازش سلولی که یکی از زمینههای تخصصی بلو بود بهره میبرد. او کمی بعدتر و زمانی که MTV هارمونیکس (Harmonix) را خرید کدهای مربوط به Flow را بازبینی کرد. او درمورد بخش از زندگیش میگوید: «دقیقا نمیدانستم دارم چه میکنم. صرفا میخواستم پیش بروم و بهترین کاری که میتوانم را انجام دهم.» با پشت سر گذاشتن تمامی این اتفاقات، بلو درنهایت تصمیم به ساخت عنوانی گرفت که همین اثر سبب به شهرت رسیدنش شد. عنوانی که نه تنها او را در جایگاه یک طراح و برنامهنویس موفق بلکه به عنوان یک بازیساز مستقل نیز به ثبات رساند. این بازی جدید Braid نام داشت. Braid عنوانی دو بعدی-پلتفرمر بود که برای ایکس باکس 360 از طریق ایکس باکس لایو در ژانر پازل توسعه داده شد. واکنش منتقدین به این بازی بسیار مثبت بود و این امر موفقیتی بزرگ برای بازی یاد شده به حساب میآید. البته موفقیت Braid تنها به امتیاز منتقدان محدود نمیشد و از نظر مالی هم توانست بسیار درخشان عمل کند. عنوان یاد شده موفق شد تا بیشتر از ۴ میلیون دلار درآمد برای بلو داشته باشد.
درمورد امار و ارقام بیشتر مربوط به Braid باید گفت، در میانه سال ۲۰۱۲ یعنی تقریبا ۴ سال پس از اولین روز انتشار بیشتر از ۴۵۰ هزار نسخه از این بازی به فروش رسید. عملکرد جاناتان بلو آنقدر او را مشهور کرد که در فیلم Indie Game: The Movie نیز از او دعوت شد تا حضور پیدا کند. همچنین او از سال ۲۰۱۰ در مجموعهای به نام Indie Fund به عنوان یکی از بنیان گذاران حاضر شد تا به تهیه منابع و فاند برای بازیهای مستقل کمک نماید. درخشش و موفقیت Braid سبب شد تا گامهای بعدی بلو محکمتر و استوارتر از هر زمان دیگری باشد. او با درآمد حاصل از این بازی، پروژه بعدی خود یعنی The Witness را کلید زد. Braid در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و The Witness تقریبا ۸ سال پس از آن یعنی در سال ۲۰۱۶ در دسترس مخاطبان قرار گرفت. انتشار این بازی هم همانند عنوان قبلی او با موفقیت بسیار زیادی همراه بود. علیرغم اینکع منتقدین امتیازی به اندازه ۴ واحد کمتر از Braid را به آن دادند اما این بازی موفق شد تا جوایز و نامزدیهای زیادی کسب کند. به عنوان مثال میتوانیم به نامزدی آن در جایگاه بهترین بازی مستقل رویداد گیم اواردز ۲۰۱۶ اشاره داشته باشیم.
البته که موفقیت The Witnessبرای جاناتان بلو تنها به جوایز و منتقدین ختم نمیشد و از نظر مالی هم حسابی بازی خوش درخشید. به عبارت بهتر باید گفت در هفته اول انتشار، The Witness توانست بیشتر از ۱۰۰ هزار نسخه فروش داشته باشد و از سوی دیگر درآمدی ۵ میلیون دلاری برای بلو و ناشر این بازی، Thekla، داشته باشد. علیرغم تمامی تفاوتهایی که این بازی جدید با اثر قبلی جاناتان داشت، اما موفقیت چشم گیر او آیندهای آرمانیتر و روشنتر را برای جاناتان بلو نشان میداد. بعد از The Witness جاناتان دوباره به سراغ برنامهنویسی رفت. این بار او تصمیم گرفت تا زبان برنامهنویسی جدید خودش یعنی Jai را خلق کند. از آنجایی که ممکن است این مسئله تخصصی شود به همین توضیح مختصر اکتفا میکنیم. درنهایت او با گذشت تمامی این موارد اعلام داشته که روی پروژهای جدید مشغول به کار است. عنوانی که از سال ۲۰۱۳ وعدهها و گزارشهایی هرچند مقدماتی از آن را با ما به اشتراک گذاشته و حتی در سال ۲۰۱۸ نیز مدت زمان گیمپلی آن هم برای ما مشخص کرده است. هنوز خبری از این بازی نیست اما باتوجه به کارنامه کاری جاناتان بلو این مسئله خیلی دور از انتظار و یا عجیب نیست.
پازل دوست دارم
جاناتان بلو یک بازیساز مستقل است. با اینکه نام او در کمپانیهایی که سرمایههای کلانی دارند هم دیده شده اما به هرحال باید او را یک بازیساز مستقل بدانیم. مستقل بودن همان سر نخی است که در تمامی آثارش میتوانیم به وضوح ببینیم. اصولا بازیهای مستقل چند مولفه اصلی دارند. از اصلیترین آنها میتوانیم به خلاقانه بودن، بهینه بودن از همه نظر و بخصوص از نظر مالی و وجود المانهای گیمپلی نسبتا ساده و یا با امکان برقراری بهتر و بیشتر ارتباط بین گیمپلی و مخاطب را شاهد هستیم. تمامی این مولفههای اصلی و بهطور کلی تمامی استانداردهای یک بازی مستقل بهطور کامل در بازیهای جاناتان بلو دیده میشوند.
علاوهبر موارد گفته شده جاناتان بلو یک برنامهنویس است. نگاه او به مسائل و المانهای موجود در یک بازی هم از دیدگاه برنامهنویسی و فنی است و هم خلق به وسیله الگوریتمهای کاربردی موجود در برنامهنویسی است. مهارت او در زمینه برنامه نویسی سبب شده تا او علاوهبر ارتقاء چندین بخش مختلف و مهم در دنیای ویدیوگیم حتی یک زبان برنامهنویسی جدید نیز خلق کند. شاید به ظاهر و جدای از مسئله فنی مهارت یک طراح بازی یا بازی ساز با برنامهنویسی مهم به نظر نرسد اما باید گفت، یک برنامهنویس حرفهای نیازمند درک و استفاده از الگوریتمهای مختلف و بخصوص ریاضیات است. همین امر هم سبب میشود تا خلاقیت زیادی در ساخت المانهای یک بازی به کار گرفته شود. این امر را میتوان دلیل اصلی حضور پررنگ پازلها در آثار او دانست.
هر چه باشد بالاخره برنامهنویس هم هستم
جاناتان بلو در دنیای بازیهای ویدیویی فعالیتهای زیادی داشته است. این فعالیتها صرفا محدود به خلق بازی نمیشدند و او در برخی موارد صرفا به در جایگاه برنامهنویس حاضر بوده. به هرحال جاناتان بلو با سه عنوان در جهان ویدیوگیم شناخته میشود. این سه عنوان Wulfram 2، Braid و The Witness نام دارند. همچنین همانطور که کمی قبلتر هم اشاره داشتیم او یک زبان برنامهنویسی نیز خلق نموده است. علاوه بر تمامی این فعالیتها، او مدتهاست که روی پروژهای تک نفره و البته به دور از پازلها کار میکند. اینکه این بازی که قطعا تفاوتهای زیادی با دیگر عناوین بلو دارد اما هنوز اطلاعات دقیقی از آن نداریم و باید تا اعلام جزئیات بیشتر منتظر بمانیم. در زیر میتوانید لیست مهمترین آثار جاناتان بلو را مطالعه کنید:
بازی ویدیویی
۲۰۰۲ - Wulfram 2
۲۰۰۸ - Braid
۲۰۱۶ - The Witness
زبان برنامه نویسی
Jai - ۲۰۱۷
تماشاگر آخرین اثرم باشید
آخرین عنوانی که توسط جاناتان بلو ساخته و به صورت رسمی منتشر شده، بازی The Witness است. زمان انتشار این بازی به ۶ سال قبل، یعنی سال ۲۰۱۶ باز میگردد. این اثر با رنگ و لعاب و اتمسفر خوبش توانست رضایت هواداران آثار بلو و ژانر خودش را جلب کند. The Witness برای کنسولهای ایکس باکس وان، پلی استیشن 4، رایانههای شخصی (ویندوز و مک)، اندروید، iOS و انویدیا شیلد منتشر شد. جدای از دنیای گیم او زبان برنامهنویسی جدیدش یعنی Jai نیز معرفی کرد. اما به هرترتیب آخرین ساخته او در دنیا بازیهای ویدیویی به همان The Witness مختوم میشود.
هنوز چند سالی برای تکمیل ایدهآلهایم در پروژه وقت دارم
با اینکه آخرین بازی جاناتان بلو مربوط به ۶ سال قبل است اما همه چیز نوید حضور مجدد او را میدهد. شاید زبان برنامه نویسی جدیدش سبب شده تا کمی تمرکزش از دنیای ویدیوگیم کنار برود. اما به هر ترتیب بلو یک پروژه بلند مدت دارد که سالهاست مشغول به طراحی آن بوده. خودش این پروژه را بسیار منحصربهفرد و خاص میداند و میگوید که با آن طراح بهتری میشود. همچنین میدانیم که شباهتهایی بین آن و رمان Gravity's Rainbow وجود دارد. امیدواریم این بازی و یا هر عنوان دیگری که توسط جاناتان بلو، که میتوانیم تا حدودی وی را از چهرههای مهم بازی سازی مستقل بدانیم، ساخته میشود با درخشش هرچه بیشتر منتشر شوند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Braid بازی ای بود که به کنسول پلیرا گفت: هی! میشه رفت توی استور و بازی خرید! میشه گفت تاثیر خیلی خوبی گذاشت روی انتشار دیجیتال بازی ها(نه فقط مستقل).
در کنار اون یه جمله خیلی قشنگ هم داره جاناتان بلو که فکر کنم این بود: اگه مشکلات شخص دیگه رو نشناسی(مثلا دوستت) واقعا بهش نزدیک نیستی.
ایشان ژانر خاص خودش را دارد - من بازی Flow را روی PS3 همان زمان انتشار بازی کرده ام ، بازی ساده ای در ژرفای دریا بود و یک نوع موجود دریایی تک سلولی را انتخاب می کردی و با خوردن بقیه موجودات رشد می کردی (البته نوع رشد بستگی به نوع غذا و توالی خوردن آنها داشت) اولش جالب هست ولی بعدا تکراری می شه و نهایتا یک بازی متوسط رو به بالا بود (من تمام تروفی هایش را هم گرفتم)
ولی گویا بازی The Witness حالت معمایی دارد (کنجکاو شدم) آیا کسی از دوستان، این بازی را تجربه کرده ؟