ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سریال اندور
سریال

نقد سریال Andor: چگونه بخشی کمتر دیده شده از جنگ ستارگان به یکی از بهترین‌های سال تبدیل شد

از میان تمام اسپین‌آف‌های جنگ ستارگان و مارول که برای پخش استریم ساخته شده‌اند تا خط تولید دیزنی پلاس را رونق ببخشند، سریال اندور (Andor) با انتظارات کمتر و ریسک‌های کمتر وارد این عرصه شد. ...

سارا میرجوادی
نوشته شده توسط سارا میرجوادی | ۵ آذر ۱۴۰۱ | ۲۰:۲۳

از میان تمام اسپین‌آف‌های جنگ ستارگان و مارول که برای پخش استریم ساخته شده‌اند تا خط تولید دیزنی پلاس را رونق ببخشند، سریال اندور (Andor) با انتظارات کمتر و ریسک‌های کمتر وارد این عرصه شد. این مجموعه که خودش پیش‌درآمدی بر یک پیش‌درآمد است، به بررسی ریشه‌های کاسیان اندور (دیگو لونا)، کاپیتان شورشیان می‌پردازد که در فیلم سال ۲۰۱۶ Rogue One: A Star Wars Story معرفی شد. فیلم Rogue One بلافاصله قبل از فیلم‌های اصلی جنگ ستارگان جرج لوکاس (George Lucas) اتفاق می‌افتد و قاطعانه به پایان می‌رسد - خطر اسپویل - اندور و همدستانش هنگام سرقت نقشه‌های ستاره مرگ باشکوهانه جان خود را از دست می‌دهند.

زمانی که Rogue One گرفتار فیلم‌برداری‌های مجدد شد، کمپانی لوکاس‌ فیلم از تونی گیلروی (Tony Gilroy) نویسنده و کارگردان نامزد اسکار، که فیلم مایکل کلیتون (Michael Clayton) را خلق کرد و شهرت فرنچایز بورن را در کارنامه داشت، استفاده کرد تا آن را نجات دهد. طبق گزارش‌ها، گیلروی کسی بود که به این نکته اشاره کرد که واضح‌ترین و رضایت‌ بخش‌ترین راه برای پایان دادن به این اثر، کشتن همه است. با انتخاب گیلروی به‌ عنوان شورانر و تهیه‌کننده اصلی اندور، این نوع رویکرد تاریک و در عین حال جسورانه به داستان سرایی، لحن سریال را تعیین می‌کند: هیچ‌کس در امان نیست و هیچ فداکاری‌ای بیش از حد بزرگ نیست.

ما با کاسیان زمانی آشنا می‌شویم که او دزدی جوان، تیزبین، باهوش اما خودخواه است. او توسط گذشته‌اش تسخیر شده است، نفرت مناسبی نسبت به امپراتوری دارد و به هدف اصلی سازمان دهنده شورشی به نام لوتن (یک استلان اسکارسگارد خیره کننده) تبدیل می‌شود. لوتن قصد دارد هرطور که می‌شود کاسیان را به گروهش اضافه کند.

پس از شروعی آهسته اما فوق العاده تماشایی، نگاه متمرکز گیلروی هفته به هفته سریال اندور را نه تنها به بهترین سریال تلویزیونی جنگ ستارگان، بلکه به یکی از جذاب‌ترین سریال‌های سال ۲۰۲۲ تبدیل می‌کند. به نوعی، پس از چهل و پنج سال نمایش فیلم‌هایی راجع به جنگ داخلی بین‌نسلی میان فاشیست‌های فضایی و مبارزان مقاومت و راه آزادی، سریال اندور برداشتی مبتکرانه و کاملاً تازه از زندگی در یک رژیم استبدادی ارائه می‌دهد.

ما می‌بینیم که چگونه مردم از طریق استثمار اقتصادی، دولتی مستبد که همه چیزشان را کنترل می‌کند و سیستم پلیسی کثیف که صنعت غول پیکر زندان را تغذیه می‌کند، مورد ظلم واقع شده و تحقیر می‌شوند. ما رژیم امپریال را در قالب مجموعه‌ای از بازی‌های قدرت در بین مدیرانش می‌بینیم و با کارگران و همکارانی که آن را هدایت می‌کنند ملاقات می‌کنیم: از یک ناظر جاه طلب در دفتر امنیت امپراتوری (دنیس گاف) تا کارمند غرغرو امنیتی شرکت (کایل سالر)، که تعصب شغلی‌اش ریشه در ظلم‌های کوچک زندگی خانگی‌اش دارد.

سریال اندور
دنیس گاف و کایل سالر در سریال اندور.

این امپریال‌های دون پایه و سطح متوسط ​​دیگر منتظر نیستند دارث ویدر بیاید آن‌ها را خفه کند، بلکه انگیزه‌شان جاه‌طلبی، حفظ موقعیت و نفرتی عمیق است. تهدیدی که آنها ایجاد می‌کنند پیچیده‌تر، موذیانه‌تر و قابل تشخیص‌تر از هر لیزر بزرگ سیاره‌کش یا سیث لرد پر سر و صدا است– و حتی شاید به همین دلیل وحشتناک‌تر از هر خطر دیگری.

ما همچنین شاهد انواع مختلفی از شورش نسبت به آنچه قبلاً در جنگ ستارگان دیده بودیم هستیم. از فراریان ناامید و دل زده از امپراتوری گرفته تا اقدامات خودجوش و همبستگی جامعه. سپس شخصیت‌هایی مانند لوتن و سناتور مون موتما (جنویو اورایلی) وجود دارند که به عنوان اعضای نخبگان ثروتمند کهکشان ظاهر می‌شوند و در عین حال مخفیانه به مقاومت زیرزمینی کمک مالی و سازمانی می‌کنند. «من تمام شانس‌ها برای رسیدن به آرامش درونی را از دست داده‌ام. من ذهن خود را به فضایی بدون آفتاب تبدیل کردم.» این جملات را لوتن در یک مونولوگ نمایشی به زبان می‌آورد که صحنه پایانی روتخر هاوئر (Rutger Hauer) در فیلم Blade Runner را تداعی می‌کند.

اما برخی از قوی‌ترین چیزها در سریال اندور از پایه ساخته می‌شوند، مانند قسمت‌هایی که اندور با گروه کوچک شورشی در کوه‌های سیاره آلدانی می‌گذراند. این تصاویر که در ارتفاعات اسکاتلند فیلم‌برداری شده‌اند، به راحتی می‌توانند بیننده‌ها را به یاد جنگ‌های دوران یعقوبی‌گرایی قرن شانزدهم بیاندازند. البته اگر خبری از جنگنده تای که گاه به گاه خودش را نشان می‌داد، نبود.

سریال اندور
اندور (دیگو لونا)، با لباس مبدل به عنوان یک سرباز امپراتوری در آلدانی.

در بین این شورشی‌ها می‌توان به نمیک (الکس لاوتر) اشاره کرد. او در حین توضیح مانیفست شورشیان که در حال تهیه پیش‌نویس آن است به اندور می‌گوید: «این خیلی گیج‌کننده است، نه؟ خیلی اتفاقات بدی می‌افته، چیزهای زیادی برای گفتن وجود داره، و تمام این‌ رویدادها پشت هم اتفاق می‌افتن. سرعت سرکوب بیشتر از توانایی درک ماست - این ترفند واقعی ماشین فکری امپراتوریه. پنهان شدن پشت ۴۰ سال جنایت آسون‌تر از پنهان شد پشت یه حادثه‌ست.»

چنین لحظاتی گوشتی هدفمند به اسکلت مبارزه خیر و شر در جنگ ستارگان می‌افزاید و حتی به نوعی تمامی رژیم‌های فاشیستی روی زمین را خطاب قرار می‌دهد. آن‌ها همچنین با ایجاد چنین دیالوگ‌هایی روی بسیاری از هم عصرهای خود در دنیای استریم (حلقه‌های قدرت) و برادرانشان در پرده نقره‌ای (ظهور اسکای واکر) را کم می‌کنند.

این سریال بهترین‌های خود را برای نیمه‌ دوم فصل نگه می‌دارد. زمانی که اندورِ فراری در کنار اندی سرکیس (در بهترین کار حرفه‌ای‌اش) خود را به اردوگاه کار اجباری بزرگ و شناوری می‌رساند. این آلکاترازِ فضاییِ شیک و پرنور با نگهبانانی نه چندان زیاد و ۵۰۰۰ انسان زندانی به مدلی کوچکتر از خود کهکشان تبدیل می‌شود. این مردان از طریق ترس از مجازات، امید به آزادی نهایی و سهمیه‌های رقابتی که نیروی کار را به واحدهای کوچکتر تبدیل می‌کند و جلوی اتحادشان را می‌گیرد، قادر به درک قدرت جمعی خود نیستند و خودشان، خودشان را سرکوب می‌کنند.

اندی سرکیس در نقش کینو لوی، یکی از از بهترین نقش‌هایی که سرکیس تا به امروز ایفا کرده است.

مانند داستان آلدانی، تیم نویسندگان گیلروی - که شامل بو ویلیمون (خانه پوشالی) و برادرش دن گیلروی (Nightcrawler) می‌شود - اجازه دادند که تنش در چندین قسمت ایجاد شود. هنگامی که نقطه اوج فرا می‌رسد، چهل دقیقه فراموش نشدنی را در تاریخ تلویزیون پدید می‌آورد - و شاید ضد استبدادترین.

خوب یا بد، آزمایش‌های قبلی دیزنی در تلویزیونی کردن جنگ ستارگان، از ماندالورین گرفته تا اوبی‌ وان کنوبی، اغلب شبیه خاله بازی کردن طرفداران پر و پا قرص آن با اکشن فیگورهای این فرنچایز است. از یک مارک همیل پیر تا رویارویی مجدد بین یوآن مک گرگور و هیدن کریستنسن که مدت‌ها منتظرش بودیم، برخی از بزرگترین لحظات این آثار از بازی کردن با همان چیزهای قبلی و ایجاد حس نوستالژی نسبت به کهکشانی خیلی خیلی دور به وجود آمده است.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که گیلروی به آنچه پیش از او آمده چندان اهمیت نمی‌دهد. در عوض، او بر درام انسانی، مجموعه‌های بصری خیره‌کننده و نوشته‌هایی که آبکی نباشند تمرکز کرده است. نتیجه این تلاش‌ها، بعدی تاریخی به فرجام کاسیان اضافه می‌کند - و به این شکل جنگ ستارگان بهترین سریال دنیای خود را به بینندگان ارائه می‌دهد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • hurting-other-pepole
    hurting-other-pepole | ۵ آذر ۱۴۰۱

    Andor رو هنوز ندیدم ، ولی در کنار مندلورین میزارم تو لیستم .

مطالب پیشنهادی