نقد سریال Obi-Wan Kenobi | قسمت اول و دوم
دو قسمت اول از مجموعه شش قسمتی جدید «جنگ ستارگان»، یعنی «اوبی وان کنوبی» این هفته در در دیزنی پلاس پخش شد و ایوان مک گرگور دوباره نقش خود را به عنوان شخصیت اصلی و ...
دو قسمت اول از مجموعه شش قسمتی جدید «جنگ ستارگان»، یعنی «اوبی وان کنوبی» این هفته در در دیزنی پلاس پخش شد و ایوان مک گرگور دوباره نقش خود را به عنوان شخصیت اصلی و مجبوب اوبی وان تکرار کرد. داستان این سریال ده سال پس از وقایع «جنگ ستارگان: اپیزود سوم - انتقام سیث» رخ میدهد. همچنین علاوه بر مک گرگور، هایدن کریستنسن در نقش دارث ویدر، و همچنین جوئل ادگرتون و بانی پیس در نقش اوون و برو لارس، به ترتیب نقشهای خود را به رسم فیلم در این سریال نیز اجرا میکنند. اما نتیجه شروعی عالی برای سریالی است که در دو قسمت اولش بیشتر شبیه یک فیلم «جنگ ستارگان» است و در نتیجه یک تجربه تلویزیونی رضایتبخش بهنظر میرسد. در ادامه با نقد سریال Obi-Wan Kenobi همراه ویجیاتو باشید.
17 سال از آخرین باری که ایوان مک گرگور لباس جدای به تن کرد و یک شمشیر نوری در دست داشت میگذرد؛ با این حال به نظر میرسد هیچ زمان زیادی از آن نگذشته است. چرا که از اساس نقش اوبی وان کنوبی برای مک گرگور هنوز به همان اندازه طبیعی به نظر میرسد. و این یکی از دلایل موفقیت سریال در دو اپیزود ابتدایی است. اما این تنها یک دلیل برای توضیح موفقیت این قسمت هاست. این سریال بیش از هر زمان دیگری سینمایی است که میتوان آن را به کارگردانی محکم و یکپارچه کارگردان دبورا چاو نسبت داد. همانطور که سریال The Mandalorian و The Book of Boba Fett لحن آشنا اما ویژهای داشتند، حس و حال این سریال نیز متعلق به خودش است، البته تفاوتها ظریف است اما به اندازهای هستند که قابل توجه باشند.
این سریال با یک فلشبک به ماجرای فرمان 66 یا همان «Order 66» آغاز میشود، زیرا ما شاهد فرار چند جوان از مرگ خود هستیم. پس از این صحنه با یک فلشفوروارد به ده سال بعد، ما با شکارچیان جدای یا همان بازرسهای امپراتوری از جمله Reva Sevander که همچنین به عنوان خواهر سوم شناخته میشود، آشنا میشویم. آنها در سراسر کهکشان در حال شکار جدای هستند و به نظر میرسد که روا یک انتقام شخصی با اوبی وان کنوبی (مک گرگور) دارد که در تبعید در تاتواین و مراقب لوک اسکای واکر است. به زودی، روا طرحی را اجرا میکند تا کنوبی را با ربودن شخصی که روابط نزدیکی با جدای دارد، از مخفیگاه خارج کند. اکنون، اوبی وان باید تصمیم بگیرد که آیا نجات آن شخص ارزش ریسک افشای اسکای واکر جوان را دارد یا خیر.
بهترین کاری که سریال «اوبی وان کنوبی» میتواند انجام دهد این است که داستانی از «جنگ ستارگان» را روایت کند که قبلاً ندیدهایم. طرفداران سالها متعجب بودند که چگونه اوبی وان از شخصیت مک گرگور در «انتقام سیث» به نسخه الک گینس که در «امیدی جدید» با آن روبرو شدیم رسید. حال این سریال بهترین زمان را برای پاسخ گویی به این پرسش یافته است. اما در روند داستانی دو اپیزود اول و به خصوص در پایان قسمت اول یک پیچ و تاب در دل داستان وجود دارد که غیرمنتظره بود و طرح قسمت دوم را به سمت مسیر آشنایی پیش برد.
اگرچه تریلر و قسمت اول به تمرکز سریال بر روی اوبی وان و تلاشهای او برای محافظت از لوک اشاره میکردند، اما این نمایش به طور موثری از کودکی «لیا» بهعنوان نقطه کانونی آخرین ماجراجویی جدای استفاده میکند. یک انتقاد کوچک نسبت به خط داستانی ممکن است این باشد که این طرح شبیه به فصل اول «The Mandalorian» است، اما فکر نمیکنم این خط داستانی ادامه پیدا کند و احتمالا این ایده روشی است تا تنها به پیشبرد داستان در قسمتهای ابتدایی کمک کند.
با این اوصاف بین کنوبی و شخصی که او سعی در نجاتش دارد، رفت و آمد سرگرمکنندهای وجود دارد و سریال به خوبی با آن پویایی بازی میکند. رابطه غیرمنتظره بین اوبی وان و لیا، آمیخته با بازگشت خیرهکننده آناکین اسکای واکر یا همان دارث ویدر، به هر دو قسمت کمک میکند تا به طرز شگفت انگیزی شاداب بمانند. و اگر بخواهیم خوشبین باشیم، باید باور کنیم سریال ترفندهای بیشتری در آستین خود دارد.
اما یکی از بزرگترین نکات ویژه در تریلر سریال Obi-Wan Kenobi مربوط به گنجاندن Grand Inquisitor یا مفتش اعظم یا همان شکارچی قدرتمند جدای بود که مخاطبان برای اولین بار در انیمیشن Star Wars Rebels با آن روبرو شدند. این شخصیت هم ترسناک است و هم روپرت فرند کاملاً نقش آن را خوب بازی میکند. حتی سونگ کانگ نیز در نقش برادر پنجم عملکرد قوی ای ارائه میدهد، اما در دو قسمت اول این شخصیتها آنقدرها کاری برای انجام دادن ندارند. اگرچه روپرت فرند به اندازه کافی در این نقش دلچسب است، اما این شخصیت به عنوان چیزی جز یک شاه ماهی قرمز آشکار عمل نمیکند، تا نشان دهنده ورود شخصیت شرور واقعی سریال، یعنی خواهر سوم باشد.
با این حال، شخصیت اصلی سریال در بخش شرارت داستان قطعا Reva Sevander است و موزس اینگرام به عنوان آنتاگونیست اصلی (تا کنون) بازی فوق العادهای را در سریال Obi-Wan ارائه داده است. شهوت او برای انتقام و عدم احترامش به بالا دستان، این فرد را به شخصیتی جذاب تبدیل میکند که میتوان در بقیه سریال به کاوش بیشتر او پرداخت. در حال حاضر، ما میدانیم که او قبل از اینکه ذهنش توسط امپراتوری منحرف شود، جدای بوده است، و اینکه رها کردن بی پروا او باعث شده است که با مافوق خود درگیر شود. وسواس او حکایت از یک پسزمینه غمانگیز دارد که به احتمال زیاد به فلاش بک ابتدایی قسمت اول مربوط به جوانانی است که از دستور 66 فرار میکنند.
این پتانسیل وجود دارد که روا را تبدیل به یک شرور تسخیر شده دیگر در جهان جنگ ستارگان شود که داستان پس زمینههای جذابتری را به شرارت امپراتوری اضافه میکند، اما همچنین میتواند بخش نادیدهای از زندگی اوبی وان پس از پاکسازی را کشف کند. اما جدا از متن داستان و حضور شخصیتهای جذاب، دو اپیزود ابتدایی سریال Obi-Wan Kenobi دارای یک اکشن مدیریت شده عالی است. اینکه سریال از اکشن خود برای اضافه کردن چیزی به داستان استفاده میکند بسیار نکته خوبی است، و حتی بهتر از این که میبینیم راهی پیدا کرده است تا اوبی وان احساس کند که در خطر واقعی است.
با وجود تمام نکات گفته شده، چیزی که در دو اپیزود اول بیش از همه خودنمایی میکند، شخص ایوان مک گرگور فوقالعاده است. مک گرگور به عنوان بزرگترین نقطه قوت سریال با سهولت جدی به مشهورترین نقش خود بازگشته و چشم مخاطب را به جمال شخصیت اوبی وان روشن کرده است. بازگشت مک گرگور به این فرنچایز بسیار سرگرمکننده و نوستالژیک است. اما مهمتر از آن این نکته است که او به نسبت گذشته نگاه عمیقتری به شخصیت داشته و با اجرایی درونگرا خود را به چالش کشیده است.
در این دو قسمت اول، ما شاهد اجرای نسخه بسیار جدیتری از اوبی وان هستیم و به نظر میرسد مک گرگور بیش از حد آماده است تا جنبههای تاریکتر شخصیت را کشف کند.
چیزهای زیادی میتوان برای قسمت اول و دوم Obi-Wan Kenobi و توانایی کارگردان آن برای بیان یک داستان گسترده در چندین سیاره مختلف با حفظ تمرکز روی شخصیت اوبی وان گفت. اما با تمام طراحی صحنه زیبا و جلوههای ویژهاش، نکته اصلی دو قسمت اول این است که دبورا چاو به عنوان کارگردان سریال چقدر متعهد است که قسمتی دیده نشده از داستان اوبی وان را با استفاده از غم و اندوه جدی، کاهش امید و استقامت این شخصیت روایت کند.
این یک مطالعه شخصیت درخشان است؛ چرا که ابتدا اوبی وان را به عنوان یک تبعیدی تنها منزوی میکند و سپس او را با سر به ماموریتی میاندازد که فقط شخص او میتواند انجام دهد. نگاههای اجمالی به روان و شاخصهای رفتاری لیا و روا همچنین ثابت میکند که سریال مانند همه جنگهای ستارگان سینمایی زمانی که فعالانه روی شخصیتهای مرکزش سرمایهگذاری میکند، بهترین عملکرد را دارد. با توجه به غنای پیشینه اوبی وان و تراژدی طاقت فرسا زندگی او، این سریال فرصت خوبی دارد تا نشان دهد که او یکی از جذابترین شخصیتهای جنگ ستارگان باقی میماند.
در نتیجه باید گفت: به طور کلی، بهترین چیزی که میتوان در مورد دو قسمت اول Obi-Wan Kenobi گفت این است که آنها شروعی تقریباً عالی برای یک سریال را شکل میدهند که اگر این کیفیت را در آینده حفظ کند یا حتی از آن فراتر رود، میتواند به عنوان بهترین سریال لایو اکشن دیزنی پلاس و جهان جنگ ستارگان شناخته شود. این مجموعه با خلق دنیایی غنی و پرجنبوجوش که در آن امپراتوری حکومت میکند و جدایها دیگر وجود ندارند، از پیچیدگیهای یک کهکشان ویرانشده توسط جنگ استفاده کرده و نیمدوجین شخصیت جذاب را با داستانهای عالی برای گفتن در این فرآیند معرفی کرده است. بنابراین، با مک گرگور در بهترین فرم، هیدن کریستنسن که در نقش دارث ویدر بازگشته است، و شروران و ضدقهرمانان جدیدی که در هر سایهای در کمین هستند، اوبی وان کنوبی شروع بسیار خوبی دارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی سریال قشنگیه، واقعا این شخصیت پتانسیل یه سریال رو دیگه داشت❤️
بهترین شروع برای این سریال
من که فعلا نمیتونم ببینم ولی امیدوارم اون موسیقی که برای اوبی وان درست کرده بودن رو تو سریال بشنوم
اول اینکه خسته نباشید بابت این نقد کاملی که انجام دادید.
دوم اینکه واقعا دو قسمت اول از هر لحاظی عالی بود و سریال پتانسیل این رو داره که جزو پر بیننده ترین سریال های مربوط به جنگ ستارگان شه
اسپویل قسمت ۲:
اونجایی که دارث ویدر رو نشون دادن مو به تن آدم سیخ میشد خدایی