معرفی سهگانههای سینمایی که هرگز به پایان نرسیدند
شرایط این روزهای سینما به گونهای شده که احتمال تبدیل یک فیلم به فرنچایز یا سه گانه بسیار بالاست. این اتفاق چندان هم بد نیست و برخی آثار همانند فیلمهای ابرقهرمانی به دلایل مختلف نیاز ...
شرایط این روزهای سینما به گونهای شده که احتمال تبدیل یک فیلم به فرنچایز یا سه گانه بسیار بالاست. این اتفاق چندان هم بد نیست و برخی آثار همانند فیلمهای ابرقهرمانی به دلایل مختلف نیاز دارند تا چند قسمتی باشند. بعضیها هم نیازی به چند قسمتی شدن ندارند و تنها طمع دلارهای بیشتر است که تهیه کنندگان را به سمت ساخت دنبالهها سوق میدهد. در این میان، برخی فیلمها هم از همان ابتدا قرار بوده به یک فرنچایز تبدیل شوند اما به دلیل فروش پایین، استودیو از دادن چراغ سبز به ساخت قسمتهای جدید امتناع کرد. آن هم بدون در نظر گرفتن این موضوع که داستان روایت شده در قسمت یا قسمتهای قبلی از برخی جهات به پایان بندی نرسیده و نیاز به ساخت قسمت جدید شدیداً احساس میشود. همین مسئله نیز باعث شده تا بسیاری از سه گانههای مشهور سینما هیچ وقت به پایان مورد نظر نویسندگان نرسند. در این مقاله قصد داریم تا بهصورت خلاصه وار با فیلم های سه گانه ناتمام آشنا شویم.
پسر جهنمی (Hellboy)
فیلم Hellboy III، یکی از آن دنبالههایی است که هرگز ساخته نشد اما طرفداران این شخصیت کمیک بوکی همیشه منتظر آن بودهاند. گیلرمو دل تورو قسمت دوم فیلم Hellboy را تحت عنوان Hellboy II: The Golden Army در سال ۲۰۰۸ روانه سینماها کرد که بازخوردهای عمدتاً مثبتی از سوی منتقدین دریافت کرد اما عملکردش در باکس آفیس جهانی چندان قابل توجه نبود. این فیلم در مقابل بودجه حدوداً ۸۵ میلیون دلاری خود، تنها توانست ۱۶۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کند. اگرچه این میزان فروش در مقایسه با فروش دیگر آثار دل تورو در آن زمان تا حدودی قابل توجه بود اما یونیورسال پیکچرز انتظار بسیار بیشتری داشت. در نتیجه، این استودیو آمریکایی هیچ وقت به ساخت قسمت جدید تمایل نشان نداد.
دو سال پس از اکران Hellboy II، گیلرمو دل تورو در مصاحبه با وبسایت روتن تومیتوز از علاقهاش به ساخت قسمت جدید سری گفت. دل تورو این مصاحبه را در شرایطی انجام داده بود که مدت زیادی از خروج او از پروژه ساخت اقتباس سینمایی رمانهای The Hobbit نمیگذشت. در این میان، عمل خیرخواهانه ران پرلمن، بازیگر نقش پسر جهنمی، انگیزه دل تورو را برای ساخت قسمت جدید افزایش داد. پرلمن با لباس و گریم کامل پسر جهنمی به ملاقات یک کودک رفت که از بیماری لاعلاجی رنج میبرد. دل تورو در مصاحبهاش با وبسایت اینترتینمنت ویکلی گفت: «اکنون میتوانم اعلام کنم با هم در تلاش هستیم تا فیلم Hellboy III را بسازیم.»
اما سالها از این مصاحبه میگذرد و هنوز اتفاق امیدوارکنندهای رخ نداده است. ران پرلمون در یکی از مصاحبههایش گفته بود اگر قرار است فیلم Hellboy III ساخته شود، از لحاظ بزرگی باید دو برابر قسمتهای قبلی باشد. گیلرمو دل تورو نیز در یکی از گفتگوها این موضوع را تایید و اعلام کرد بودجه مورد نیاز چیزی در حدود ۱۲۰ میلیون دلار خواهد بود. متاسفانه، هیچ استودیویی حاضر نیست تا این مقدار سرمایه را برای فرنچایزی خرج کند که قسمت جدیدش در بهترین شرایط ۵۰۰ میلیون دلار هم نمیفروشد.
در سال ۲۰۱۷ بود که گیلرمو دل تورو از طرفداران خواست تا در نظرسنجی توییتری نسبت به ساخت یا عدم ساخت Hellboy 3 شرکت کنند. این موضوع باعث شد تا میزان امیدواری طرفداران برای مشاهده قسمت سوم مقداری افزایش یابد اما این خوش بینی مدت زیادی طول نکشید. در فوریه همان سال دل تورو با انتشار یک توییت رسماً پایان فرنچایز پسر جهنمی را اعلام کرد.
مرد عنکبوتی شگفت انگیز (The Amazing Spider Man)
اگرچه Spider-Man 3 بازخوردهای منفی از سوی منتقدین و طرفداران دریافت کرد اما این فرصت را به توبی مگوایر داد تا ماجراهایش به عنوان مرد عنکبوتی را به سرانجام برساند؛ فرصتی که اندرو گارفیلد هرگز بدست نیاورد و قرار هم نیست بدست بیارود. در سال ۲۰۱۵، شرکت سونی تمامی برنامههای خود برای گسترش فرنچایز The Amazing Spider-Man را متوقف کرد و آینده این ابرقهرمان محبوب را به استودیو فیلمسازی مارول سپرد. در نتیجه، هم اکنون تنها یک نسخه از مرد عنکبوتی (با نقش آفرینی تام هالند) وجود دارد که یکی از شخصیتهای دنیای سینمایی مارول بوده و در سری فیلمهای Spider-Man حضور دارد. نخستین قسمت از این سری فیلمها تحت عنوان Spider-Man: Homecoming در سال ۲۰۱۷ به اکران درآمد که بازخوردهای مثبتی دریافت کرد. قسمت دوم نیز با نام Spider-Man: Far From Home اخیراً روی پرده نقرهای سینما رفته و در مدت کوتاهی توانست به رکورد فروش یک میلیارد دلار دست یابد. بدین ترتیب، Far From Home اولین فیلم با محوریت مرد عنکبوتی نام گرفت که به چنین فروشی میرسد. اما سوالی که در این شرایط ذهن برخی از طرفداران را به خود درگیر کرده این است: چه اتفاقی برای برنامههای سونی افتاده؟
پیش از اکران فیلم The Amazing Spider-Man 2 در سال ۲۰۱۴، سونی قصد داشت تا فرنچایز Spider-Man را گسترش داده و آن را به رقیب دنیای سینمایی مارول تبدیل کند. قرار بود سونی دو فیلم دیگر از مجموعه The Amazing Spider-Man ساخته و در ژوئن ۲۰۱۶ و مه ۲۰۱۸ اکران کند. این شرکت همچنین قصد داشت تا فیلمهای Venom به کارگردانی الکس کورتزمن و Sinister Six به کارگردانی درو گادرد را به عنوان اسپین آف خط داستانی اصلی بسازد. چشم بادامیها حتی لیزا جوی نولان را به عنوان نویسنده استخدام کرده بودند تا فیلمنامهای با محوریت ابرقهرمانان زن در دنیای سینمایی Spider-Man بنویسد. از زمان اعلام این خبر تاکنون، هیچ اطلاعاتی دیگری منتشر نشده و ظاهراً این پروژه نیز همانند دیگر پروژهها لغو شده است.
اگرچه ساخت قسمتهای جدید The Amazing Spider-Man لغو شدند اما سونی تمام برنامههای مربوط به دنیای سینمایی مرد عنکبوتی را کنار نگذاشت. در سال ۲۰۱۸ فیلم Venom با نقش آفرینی تام هاردی به اکران درآمد و اخیراً نیز دنباله آن با کارگردانی اندی سرکیس تایید شده است. ظاهراً سونی قصد دارد تا یک دنیای سینمایی براساس شخصیتهای مکمل و شرور دنیای مرد عنکبوتی بسازد. البته این موضوع هنوز بهطور رسمی تایید نشده و تنها یک گمانه زنی است.
گنجینه ملی (National Treasure)
چه چیزی در صفحه ۴۷ نوشته شده بود؟ این سوالی است که فیلم National Treasure: Book of Secrets در سال ۲۰۰۷ در ذهن طرفداران ایجاد کرد و تا به این لحظه هیچ پاسخی به آن داده نشده است. در یکی از سکانسهای فیلم، بنجامین گیتس (با نقش آفرینی نیکلاس کیج) قصد دارد تا به صفحه ۴۷ کتاب رازهای روسای جمهور آمریکا نگاهی بیندازد که از اهمیتی بالایی برخوردار بوده است. متاسفانه هیچ وقت مشخص نشد که در آن صفحه چه چیزی نوشته شده بود. با در نظر گرفتن این نکته که کتاب مورد نظر شامل جزئیات محرمانه درباره موضوعات خاص همانند قتل جان اف کندی، منطقه ممنوعه ۵۱ و رسوایی واترگیت میشد، میتوان حدسهایی درباره محتویات صفحه ۴۷ زد اما اینکه دقیقاً چه چیزی در آن صفحه بود همچنان بی پاسخ است.
علیرغم اینکه نقدهای Book of Secrets منفی بودند اما این فیلم در باکس آفیس غیر منتظره ظاهر شد و به فروشی معادل ۴۶۰ میلیون دلار در سراسر جهان دست یافت. همین موفقیت برای دیزنی کافی بود تا به ساخت دنباله چراغ سبز نشان دهد، زیرا یک سال بعد دامنههای NationalTreasure3DVD.com و NationalTreasure4DVD.com را بنام خود ثبت کرد تا گمانه زنیها برای ساخت قسمتهای سوم و چهارم بیشتر شود. اگرچه جان ترتلتاب (خالق سری فیلمهای گنجینه ملی) علاقه بسیاری به ساخت قسمت جدید داشت اما در مصاحبهاش با وبسایت Canoe گفت میخواهد از فرصتی که دارد نهایت استفاده را ببرد تا پیش از آغاز دیگر مراحل تولید از کیفیت فیلمنامه مطمئن شود: «تا زمانی که یک داستان عالی، یک ماجراجویی عالی و یک برشی از تاریخ برای پرداختن نداشته باشیم، منطقی نیست که فیلم دیگری بسازیم.» ترتلتاب در سال ۲۰۱۳ به وبسایت Collider گفت در نیمه راه هستند و روند فیلمبرداری از سال ۲۰۱۵ آغاز خواهد شد. اما این اتفاق هرگز رخ داد.
ترون (Tron)
اگرچه ۳۰ سال طول کشید اما دیزنی بالاخره دنباله فیلم کالت و موفق Tron را روانه سینماها کرد. فیلم Tron: Legacy که توسط جوزف کوشینسکی کارگردانی شده بود و بازیگران شناخته شدهای همچون گرت هدلند، جف بریجز، بروس بوکسلیتنر و اولیویا وایلد را در خود داشت، نقدهای متوسطی از منتقدین دریافت کرد. عملکرد فیلم در باکس آفیس همانند اول بود و موفقیت بالایی نداشت. در مقابل بودجه ۱۷۰ میلیون دلاری، این فیلم ۴۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت که از دید والت دیزنی پایینتر انتظارات بوده و در نتیجه هیچ دلیلی وجود نداشت که ساخت قسمت سوم را تایید کند.
اما موضوع اینجاست که ادوارد کیتسیس و آدام هوروویتز، نویسندگان Tron: Legacy، پیش از اینکه اکران رسمی قسمت دوم آغاز شود، کار روی فیلمنامه قسمت سوم را آغاز کرده بودند. مدتی کوتاهی پس از آغاز اکران قسمت دوم، وبسایت Ain't It Cool News با انتشار گزارشی مدعی شد والت دیزنی مشغول آماده سازی برای تایید ساخت فیلم Tron 3 است اما این اتفاق هرگز به واقعیت نپیوست. به جای این اتفاق، طرفداران طی سالهای گذشته تنها شاهد وعدههای مختلف و خبرهای نه چندان امیدوارکننده بودهاند. در این میان، کیتسیس و هوروویتز نیز از پروژه جدا شدند تا روی سریال فانتزی Once Upon a Time برای سریال ABC کار کنند.
در حالی که با گذشت هر روز امید طرفداران به ساخت قسمت جدید کمرنگ و کمرنگتر میشد، انتشار شایعهای درباره آغاز روند تولید از اکتبر ۲۰۱۵ شرایط را تغییر داد. اما ظاهراً نظر مدیران والت دیزنی تغییر کرد و تصمیم گرفتند تا پروژه Tron 3 را پیش از این جلو نبرند؛ موضوعی که اولیویا وایلد آن را در یکی از مصاحبههای خود تایید کرد. مدتی کوتاهی پس از انتشار اخبار مبنی بر تغییر نظر مدیران والت دیزنی، بروس بوکسلیتنر گفت پس از این همه فراز و نشیب، دیگر علاقهای به ادامه این فرنچایز ندارد. از نظر او، والت دیزنی که اکنون مشغول فیلمهای مارول، ساخت ریمیک آثار کلاسیک و همکاری با مارول است، ترجیح میدهد تا از انجام ریسک اجتناب کرده و با همین فرمول پیش برود. با اینحال، گرت هدلند معتقد است همچنان روزنه امیدی وجود دارد. هدلند به وبسایت کامیک بوک گفت: «به من نگفتهاند که این فیلم بهطور کامل لغو شده است.» اگرچه با اطمینان درمورد ساخت قسمت سوم صحبت نکرد اما میتوان اینطور برداشت که او به ادامه سری پس از مدت طولانی امیدوار هست؛ همانند کاری که با فیلم Legacy انجام داده بود. البته مدتی بعد از همه اینها، گزارشی منتشر شد که میگفت جاستین اسپرینگر، تهیه کننده و جرد لتو، بازیگر نقش اصلی فیلم جدید خواهند بود. از آنجایی که مدتی زیادی از انتشار این گزارش میگذرد و در طول این مدت نیز خبر جدیدی از روند تولید منتشر نشده، میتوان مطمئن بود که قسمت سوم دیگر جایی در برنامههای والت دیزنی ندارد و باید به خاطرههای دو قسمت قبلی بسنده کنیم.
بزن بهادر (Kick-Ass)
شاید شرکتهای والت دیزنی و برادران وارنر به واسطه دیسی و مارول بخش عمده سینمای ابرقهرمانی را قبضه کرده باشند اما این بدان معنا نیست سینماروها نباید منتظر محصولات ابرقهرمانی از دیگر شرکتها باشند. برای مثال، میتوان به یونیورسال پیکچرز اشاره کرد که تاکنون چندین تلاش مختلف برای ساخت آثار ابرقهرمانی براساس کمیک بوکها داشته است. از مشهورترین تلاشهای این شرکت میتوان به سری فیلمهای Hellboy و Kick-Ass اشاره کرد. پیش از این به فرنچایز پسرجهنمی پرداختیم اما حالا نوبت به Kick-Ass رسیده است. این فیلم براساس کمیک بوکی مستقل به همین نام نوشته مارک میلار ساخته شد.
قسمت اول که توسط متیو وان کارگردانی شده بود و در سال ۲۰۱۰ نیز به اکران درآمد، درباره یک نوجوان دبیرستانی با نام دیو (آرون جانسون) بود که با وجود نداشتن هیچ قدرت خارق العادهای میخواست یک ابرقهرمان باشد. این فیلم به واسطه تمهای نوجوانانهاش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نقدهای مثبتی نیز دریافت کرد. این فیلم همچنین توانست ۹۶.۲ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته باشد و از لحاظ باکس آفیس یک فیلم نسبتاً موفق نام بگیرد. همین موضوع نیز باعث شد تا یونیورسال پیکچرز به ساخت قسمت دوم تمایل نشان دهد. قسمت دوم با نام Kick-Ass 2 به کاگردانی جف وادلو ساخته شد و در سال ۲۰۱۳ روی پرده نقرهای سینما به نمایش درآمد. اینبار اما منتقدین روی خوش نشان نداند و عملکرد فیلم در باکس آفیس نیز ضعیفتر از دفعه قبل (۶۰ میلیون دلار) بود.
مدت کوتاهی پیش از اکران Kick-Ass 2، جف وادلو ضمن تایید برنامه ریزی برای ساخت قسمت سوم، گفت این فیلم در صورتی ساخته میشود که عملکرد قسمت دوم در باکس آفیس از پس انتظارات بربیاید. اواخر همان ماه، وادلو حرفهای قبلی خود را تکرار و اضافه کرد فیلم Kick-Ass 3 پایانی بر سه گانه خواهد بود که با مرگ یکی از شخصیتهای مهم همراه است. در سال ۲۰۱۴، آرون جانسون، کریستوفر مینتز-پلاسه و کلویی گریس مورتس که هیچ قراردادی برای حضور در قسمت سوم به امضا نرسانده بودند، برای حضور در این فیلم ابراز تمایل کردند. در سال ۲۰۱۵ و در شرایطی که طرفداران منتظر تایید قسمت سوم بودند، جیمز وان از تمایلش برای ساخت فیلم Hit-Girl به عنوان یک پیش درآمد و اکران آن قبل از Kick-Ass 3 گفت. ظاهراً، برنامه کاری وان شلوغتر از آنچه شد که انتظارش را داشت. در نتیجه، از آن زمان تاکنون خبری از ساخت قسمت سوم یا حتی پیش درآمد به گوش نرسیده است.
۲۸ روز بعد (28 Days later)
در سال ۲۰۰۲ بود که دنی بول فیلم زامبی محور ۲۸ روز بعد (28 Days Later) را روانه سینماها کرد. پنج سال بعد، دنباله این اثر تحت عنوان «۲۸ هفته بعد» اکران شد که حضور نیروهای ناتو در انگلستان را به تصویر میکشید. نیروهای ناتو قرار بوده جلوی پخش ویروس را بگیرند اما یکی از افراد آلوده فرار کرده و زندگی افراد نجات یافته را در معرض خطر قرار میدهد. در پایان فیلم، تعدادی از شخصیتها که یکی از آنها حامل ویروس است، موفق میشوند تا از انگلستان به فرانسه بروند. پس از آن، زامبیهایی به تصویر کشیده میشوند که در مقابل برج ایفل حضور دارند؛ موضوعی که نشان میدهد ویروس در کشورهای بیشتری پخش شده است.
مدت کوتاهی پس از اکران «۲۸ هفته بعد»، دنی بویل اعلام کرد برنامهایی برای ساخت قسمت سوم وجود دارد. الکس گارلند، نویسنده قسمت اول، در یکی از مصاحبههای خود گفت فیلم «۲۸ ماه بعد» به دلیل مشکلاتی در بحث کپی رایت احتمالاً ساخته نمیشود.: «وقتی فیلم ۲۸ روز بعد ساخته شد، حقوق سری در اختیار افرادی قرار داشت که دیگر با همدیگر صحبت نمیکنند.»
با وجود این مشکل، دن بویل همچنان میخواهد قسمت سوم را بسازد و ایدههای بزرگی نیز برای این فیلم در سر میپروراند. اینکه چه ایدههایی برای قسمت پایانی دارد مشخص نیست، زیرا تا به این لحظه از به اشتراک گذاری هر گونه جزئیاتی اجتناب کرده است. او در پاسخ به اینکه چرا هیچ چیزی درباره قسمت بعدی نمیگوید، به شوخی پاسخ داد که میترسد از ایده او در سریال The Walking Dead استفاده کنند. علیرغم مشکلات موجود، بویل و الکس گارلند همچنان خواهان ساخت فیلم «۲۸ ماه بعد» و امیدوارند تا روزی مشکلات بر سر راه حل شوند.
چهار شگفت انگیز (Fantastic Four)
در پی موفقیت جهانی برایان سینگر با سری فیلمهای مردان ایکس، شرکت فاکس قرن بیستم امیدوار بود تا بتواند موفقیت فیلمهای آن سری را با چهار شگفت انگیز تکرار کند. نخستین قسمت از این سر با نام Fantastic Four با حضور ستارههایی همچون یوان گریفید، جسیکا آلبا، کریس ایوانز و مایکل چکلیس در نقشهای اصلی در سال ۲۰۰۵ اکران شد و نقدهای متوسطی دریافت کرد. با وجود این، استقبال طرفداران در سرتاسر جهان به حدی بود که سه برابر بودجه ساختش (۳۳۰.۶ میلیون دلار) فروخت و به محصولی موفق در باکس آفیس تبدیل شد.
همانطور که انتظار میرفت، موفقیت فیلم Fantastic Four شرکت فاکس قرن بیستم را به سمت ساخت یک دنباله سوق داد. قسمت دوم Fantastic Four: Rise of the Silver Surfer نام گرفته بود و تمامی بازیگران اصلی برای ایفای نقش خود بازگشتند. اگرچه عملکرد این فیلم از لحاظ بازخوردهای منتقدین بهتر از قسمت اول بود اما همچنان در گروه فیلمهای متوسط قرار میگرفت و از همه مهمتر فروش آن مقدار کمی پایینتر از قسمت اول (۲۸۹ میلیون دلار) بود. در حالی که بودجه ساختش نسبت به قبل ۳۰ میلیون دلار افزایش یافته بود. همین مسئله نیز باعث شد تا مدیران فاکس قرن بیستم نسبت به ساخت دومین دنباله مردد شوند.
با اینحال، امیدها برای ساخت قسمت سوم همچنان زنده بود. تمامی بازیگران نقش اصلی از جمله جولین مکمان در نقش ویکتور ون دووم برای حضور در ۳ فیلم قرارداد امضا کرده بودند. آنها همچنین علاقه داشتند تا با معرفی شخصیت جدیدی مثل فرانکلین ریچاردز در قسمت جدید، بیشتر از قبل به دنیای چهار شگفت انگیز پرداخته شود. اگرچه تیم استوری (خالق سری) مشتاق بود تا قسمتهای سوم و چهار ساخته شود اما فاکس قرن بیستم چنین چیزی را نمیخواست. کریس ایوانز در یکی از مصاحبههای خود در سال ۲۰۰۸ گفت پرونده این فرنچایز بسته شده است و حق با او بود. فاکس پرونده آن فرنچایز را بست و سعی کرد تا در سال ۲۰۱۵ آن را ریبوت کند که نتیجه کار، یک اثر افتضاح بود. حال و با پیوستن این ابرقهرمانان به دنیای سینمایی مارول، باید دید چه ماجراجوییهایی در انتظار طرفداران است.
بیل را بکش (Kill Bill)
کوئنتین تارانتینو رویکرد منحصر بفردی در فیلمسازی دارد و این موضوع را میتوان در آثار مختلفش از جمله Reservoir Dogs ،The Hateful Eight و صد البته سری Kill Bill مشاهده کرد. تارانتینو همچنین از آن دسته کارگردانانی است که علاقه دارد تمامی داستان را در یک فیلم روایت کند و هر پروژهاش مستقل از پروژههای قبلی باشند. درست چند ماه قبل از اکران Kill Bill، تارانتینو و شرکت میرامکس به این نتیجه رسیدند که این فیلم چهار ساعته را به دو قسمت تقسیم کنند. در نتیجه، فیلمهای Kill Bill: Volume 1 و Kill Bill: Volume 2 متولد شدند.
اگرچه این دو فیلم چندان مورد استقبال سینماروها قرار نگرفتند اما طی سالهای پس از اکران به آثاری کالت تبدیل شدند. قسمت دوم پایان بندی بسیار قوی داشت؛ بیل کشته میشود و بئاتریس و بی.بی نیز با هم از خانه بیل خارج میشوند. کوئنتین تارانتینو اما در سال ۲۰۰۴ از برنامههای خود برای ساخت قسمت سوم با حضور دوباره اوما تورمن در نقش بئاتریس کیدو گفت. البته تارانتینو این را گفت اگر بخواهد قسمت بعدی را بسازد، احتمالاً ۱۵ سالی صبر خواهد کرد.
طبق توضیحات کوئنتین تارانتینو، حتی احتمال ساخت قسمت چهارم هم وجود داشت. تارانتینو گفت فیلمهای بعدی سری Kill Bill احتمالاً روی ماجرای انتقام بی.بی یا انتقام دو نفر که دستها و چشمانشان توسط بیئاتریس جراحت برداشتند تمرکز خواهد داشت. پس از آن مصاحبه هیچ خبر دیگری از این سری فیلمها منتشر نشد تا اینکه تارانتینو در سال ۲۰۱۲ گفت احتمالاً قسمت سوم ساخته نخواهد شد. در فوریه سال ۲۰۱۸، اوما تورمن پستی در اینستاگرام منتشر کرد که درباره یکی از صحنههای فیلمبرداری Volume 2 بود. در این صحنه تصادف کرده و به خودش صدمه وارد میکند. تارانتینو در یکی از مصاحبههای خود گفت این صحنه یکی از بزرگترین پشیمانیهای زندگیاش بوده است. با در نظر گرفتن این موضوع، نباید انتظار داشت که تورمن و تارانتینو به این زودیها بار دیگر با هم همکاری کنند.
محله چینیها (Chinatown)
احتمالاً کمتر کسی میداند که شاهکار رازآلود و درام رومن پولانسکی، یعنی Chinatown یک دنباله هم داشته است. در سال ۱۹۹۰، جک نیکلسون بار دیگر نقش جیک گیتِس را اینبار در فیلم The Two Jakes ایفا کرد؛ میتوان گفت رابطه میان Chinatown و The Two Jakes همانند The Godfather و Godfather III است. در صورتی که The Two Jakes میتوانست عملکرد مطابق انتظاری در باکس آفیس داشته باشد، سری Chinatown به احتمال زیاد به یک سهگانه تبدیل میشد.
رومن پولانسکی در قسمت اول سری، داستان مردان ثروتمندی را روایت کرد که بخشی از یک سیستم فاسد بوده و از پروژههای سدسازی و آبرسانی برای منافع خود بهره میبردند. پولانسکی این داستان را با المانهای آثار کارآگاهی ترکیب کرد و موفق هم شد. جک نیکلسون ترجیح داد و فرمول مورد استفاده توسط پولانسکی را کنار نگذارد و تعداد بیشتری مردان ثروتمند و فاسد را در فیلمنامه خود جای دهند که با استثمار یک منبع بسیار حیاتی (نفت)، زندگی انسانها را به خطر میاندازند. اگرچه قرار نبود پولانسکی برای ساخت دنباله بازگردد و نیکلسون به عنوان کارگردان انتخاب شده بود اما رابرت تاون تصمیم گرفت تا فیلمنامه قسمت دوم را بنویسد.
جک نیکلسون و رابرت تاون قصد داشتند تا در قسمت سوم سری Chinatown ماجرای یک شرکت را روایت کنند که بهطور انحصاری مدیریت آزادراههای لس آنجلس را بر عهده گرفتهاند. نیکلسون همچنین قصد داشت تا در این قسمت نیز از بین رفتن زندگی زناشویی افراد ثروتمند را به تصویر بکشد. اما بازخوردهای منفی The Two Jakes آنقدر زیاد بود که تاون از نوشتن فیلمنامه قسمت سوم منصرف شد. اگرچه این اتفاق باعث شد تا Chinatown 3 هرگز روی پرده نقرهای سینما نرود اما ایده سری در فیلم Who Framed Roger Rabbit محصول سال ۱۹۸۸ استفاده شد.
نبرد تایتانها (Clash of the Titans)
پس از تماشای فیلم Clash of the Titans (بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال ۱۹۸۱)، برخی سینماروها نام Titans Will Clash را برای آن انتخاب کردند که بسیار مناسب بود. این اسم، هم بهطور خلاصه وار داستان فیلم را بیان میکرد و هم نشان میداد که چقدر فیلمسازان تماشاگران را دست کم گرفته بوده و فکر میکردند با یک اثر ضعیف میتوانند آنها را راضی از سینما خارج کنند. این فیلم که به شکل احمقانهای سرگرم کننده از آب درآمد، توانست عملکرد خوبی در باکس آفیس داشته باشد. نکته جالب اینجاست که سازندگان از کیفیت کلی نتیجه کار مطلع بودند و انتظار عملکرد ضعیفتری داشتند. همین مسئله نیز باعث شد تا تهیه کنندگان به فکر ساخت دنباله بیافتند و مدت کوتاهی بعد شاهد تایید ساخت آن بودیم. حتی زمانی که با اکران قسمت دوم فاصله داشتیم، سازندگان قسمت سوم سری را معرفی کردند.
Wrath of the Titans تمام آن چیزهایی بود که قسمت اول قرار بود باشد اما نشد؛ یک اثر پر زرق و برق و پر از سکانسهای اکشن که در باقی جنبهها به هیچ وجه راضی کننده نبود. نتیجتاً عملکرد ضعیفی در باکس آفیس داشت و فروش داخلی آن نصف قسمت اول، یعنی ۸۳ میلیون دلار بود. علیرغم اینکه قسمت سوم تاییده شده بود اما ساخت آن برای مدتی به تعویق افتاد. مدتی کوتاه بعد، این تعویق به لغو پروژه تبدیل شد. حتی بزیل ایوانیک، تهیه کننده سری، در مصاحبهای با وبسایت IGN گفت فیلم Titans 3 بدون ایدههای تازه هرگز ساخته نمیشود.
میلنیوم (Millennium)
روی کاغذ، سه گانه Millennium باید به یکی از موفقترین مجموعههای هالیوود تبدیل میشد. این آثار قرار بود با اقتباس از رمانهای پرفروشی به همین نام نوشته استیگ لارسن ساخته شود. دیوید فینچر که با آثاری تحسین شدهای همچون Fight Club و Se7en خود را به دنیا شناسانده بود، قرار بود کارگردانی آنها را بر عهده داشته باشد. جدا از اینها، دنیل کریگ در لیست بازیگران دیده میشد.
نخستین قسمت از سه گانه Millennium در سال۲۰۱۱ با نام The Girl with the Dragon Tattoo اکران شد و در مقابل بودجه ۸۰ میلیون دلاریاش، توانست به فروش کلی ۲۳۲ میلیون دلار دست یابد. همین مقدار نیز برای سازندگان کافی بود تا صحبت از ساخت یک دنباله را به میان بیاورند. از رمانها، دو کتاب Girl Who Played with Fire و Girl Who Kicked the Hornet's Nest به فیلم تبدیل نشده بودند. انتظار میرفت با ترکیب پتانسیل بالای کتابها برای تبدیل شدن به فیلم و بازگشت دیوید فینچر و دنیل کریگ، فیلمهای بعدی هم فروش خوبی داشته باشند. اما این اتفاق به واسطه یک انتخاب اشتباه رخ نداد.
سونی تایید کرد دنیل کریگ دستمزد بالایی برای ایفای نقش دوباره میکائیل بلومکویست در دو فیلم باقی مانده میخواهد. در برههای، تغییر بازیگر نقش اصلی و ساخت فیلمهای باقی مانده با یک گزینه جدید را در نظر گرفته شد. پس از آن، مدیران سونی دیوید فینچر را از پروژه کنار گذاشتند که همین مسئله نیز باعث شد تا برنامه ساخت دنبالهها پس از مدتی بهطور کلی حذف شود. آخرین گزارشها حاکی از این بودند که سونی میخواهد در سال ۲۰۱۸ ریبوت این مجموعه را با بازیگران جدید بسازد. این اثر نهایتاً با اقتباس از جلد چهارم رمانها، یعنی The Girl in the Spider's Web ساخته شد که پس از مرگ استیگ لارسن نوشته شده بود. این ریبوت در مقابل بودجه ۴۳ میلیون دلاریاش تنها ۳۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت تا یک شکست تمام عیار باشد.
بتمن (Batman)
در سال ۱۹۸۹، فیلم Batman به کارگردانی تیم برتون و نقش آفرینی مایک کیتون به عنوان بروس وین در سینماها اکران شد و جدا از بازخوردهای مثبت منتقدین، توانست به فروش بی نظیر ۴۰۰ میلیون دلار دست یابد. سه سال بعد، برتون و کیتون با فیلم Batman Returns به سینماها بازگشتند که به شکل واضحی سعی داشت تا برای ماجراجوییهای بیشتر زمینه چینی کند. مطابق انتظار، قسمت سوم ساخته و اکران شد اما خبری از دست اندرکاران قدیمی نبود. جوئل شوماخر روی صندلی کارگردانی این فیلم نشسته بود و کیل والمر نیز جایگزین مایکل کیتون در نقش بروس وین شده بود. بازیگران بزرگ دیگری از جمله جیم کری، تامی لی جونز و نیکول کیدمن نیز در این اثر ابرقهرمانی حضور داشتند.
سه گانهای که تیم برتون رویایش را در سر میپروراند، به سرنوشت مشابهی با سه گانه Chinatown دچار شد. قسمت دوم به واسطه خشونت موجود و البته عوامل دیگر نقدهای منفی از سوی منتقدین دریافت کرد و علیرغم عملکرد مناسب در باکس آفیس، نتوانست نظر نهایی مدیران برادران وارنر را به خود جلب کند. در نتیجه تصمیم گرفته شد که تیم برتون و مایکل کیتون حذف و افراد جدیدی برای ساخت قسمت جدید استخدام شوند.
طرفداران تیم برتون ( و صد البته مخالفان جوئل شوماخر) تنها میتوانند با سرنخهایی که در قسمت دوم وجود داشت و اطلاعاتی که میدانند خود را راضی کنند؛ بیلی دی ویلیامز قرار بود نقش دوچهره را ایفا کند. مارلون وینز به عنوان بازیگر نقش رابین انتخاب شده بود و حتی در فیلم Batman Returns نقش آفرینی کرده بود اما صحنههای او از نسخه نهایی حذف شدند. طبق شایعات هم رابین ویلیامز قرار بوده در قسمت بعدی به عنوان ریدلر جلوی دوربین برود.
فرار از نیویورک (Escape from New York)
جان کارپنتر که برای آثار خاصش در ژانر وحشت به شهرت رسیده، در سال ۱۹۸۱ فیلم Escape from New York را در سینماها اکران کرد. در این فیلم اکشن و آخرالزمانی، نیویورک به زندانی عظیم تبدیل شده و اسنیک پلیکسین که در گذشته یک سرباز نیروهای ویژه بوده و اکنون در زندان به سر میبرد، ماموریت مییابد تا رئیس جمهور را طی ۲۲ ساعت نجات دهد. این فیلم پس از مدتی مورد توجه قرار گرفت و در نهایت به یک اثر کالت تبدیل شد که شدیداً به یک دنباله نیاز داشت. در نتیجه، کارپنتر با همکاری کورت راسل تصمیم به ساخت قسمتهای دوم و سوم گرفت که به ترتیب با نامهای Escape from LA و Escape from Earth شناخته میشدند. همانطور که تا حالا حدس زدید، تنها یکی از آنها ساخته شد.
بگذارید خلاصه وار گفته شود: Escape from LA در وسط سیبل قرار گرفت و نقدهای منفی همانند دارت به سمتش روانه شدند. از هیولاهای عجیب و غریب گرفته تا فرود در دیزنیلند با استفاده از کایت و تعقیب و گریز یک خودرو با استفاده از موج سواری روی حجم زیادی آب و جای خالی هری دین استنتون، همه و همه از مواردی بودند که مخاطبان دهه ۹۰ میلادی نتوانستند با آنها کنار بیایند. البته نباید فراموش کرد که برخی از سینماهارو همچنان عاشقش بودند.
با وجود اینها، جان کارپنتر و کورت راسل تمام تلاش خود را کردند تا این سه گانه به هر طریقی به پایان برسد. حتی صحبتهایی درباره ساخت سریال و سپس یک انیمه سینمایی براساس قسمت سوم به گوش رسید اما فیلم Escape from Earth امروزه یک پروژه کاملاً کنسل شده محسوب میشود. در حال حاضر هم شرکت سازنده قصد دارد تا این سری را ریمیک کند.
نیروهای اهریمنیاش (His Dark Materials)
در پی موفقیت سه گانه Lord of the Rings و فیلمهای Harry Potter، بسیاری از استودیوهای فیلمسازی عزم خود را جزم کردند تا اقتباسهای سینمایی براساس رمانهای فانتزی و حماسی بسازند. نتیجه همین تلاشها نیز فرنچایزهای مختلفی از جمله Narnia بود. در این میان اما شرکت نیو لاین سینما موفق شد تا حقوق یکی از پرفروشترین مجموعه رمانهای فانتزی و حماسی، یعنی His Dark Materials را از آن خود کند. این رمان سه گانه که توسط فیلیپ پولمن نوشته شده بود، هر چیزی که برای یک فیلم سینمایی فانتزی و حماسی نیاز بود را در خود داشت: مبارزات عظیم، شخصیتهای منفی جذاب، بچه مدرسههایی که در منظرههایی تماشایی میدوند و بسیاری موارد دیگر. بهطور کلی، همه یک موفقیت صد در صدی را برای نیو لاین سینما پیش بینی میکردند.
فیلم The Golden Compass که براساس قسمت اول رمانهای فیلیپ پولمن ساخته شده بود و بازیگران بزرگی از جمله نیکول کیدمن و دنیل کریگ را در خود داشت، در سال ۲۰۰۷ اکران شد. این فیلم تفاوتهای بسیاری با رمان داشت که یکی از مهمترینهای آنها حذف مضامین ضد دین داستان بود. این مسئله اصلاً به مزاق طرفداران کتاب خوش نیامد و نتیجتاً فیلم به سختی به فروش ۷۰ میلیون دلاری در داخل مرزهای آمریکا دست یافت. در حالی که بودجه آن ۱۸۰ میلیون دلار اعلام شده بود.
اگرچه عملکرد فیلم The Golden Compass در خارج از مرزهای آمریکا بسیار خوب بود و توانست ۳۰۰ میلیون دلار به مجموع فروش اضافه کند اما کار از کار گذشته بود. اگرچه نیو لاین سینما سعی کرده بود تا با یک پایان بندی نه چندان کامل طرفداران را برای دنباله منتظر بگذارد اما شهرت این مجموعه تحت تاثیر بازخوردهای منفی قرار گرفته بود. در نتیجه مدیران شرکت تصمیم گرفتند تا برنامههای مربوط به ساخت دو قسمت دیگر را برای همیشه کنار بگذارند.
کونان بربر (Conan the Barbarian)
فیلم Conan the Barbarian که در سال ۱۹۸۲ به اکران درآمد، سینماروهای سراسر جهان را با آرنولد شوارتزنگر آشنا و همچنین آغازگر روندی بود که او را به یک ستاره در سینما تبدیل کرد. این فیلم که به واسطه سکانسهای اکشن، نقش آفرینی شوارتزنگر، کارگردانی و جلوههای بصری توانست نظر مثبت منتقدین را به خود جلب کند، در مقابل بودجه ۱۶ میلیون دلاریاش توانست ۱۶۰ میلیون دلار فروش کند. دنباله این در سال ۱۹۸۴ با نام Conan the Destroyer اکران شد و قسمت سوم مجموعه نیز قرار بود در سال ۱۹۸۷ به عنوان یک پایان بندی به سینماها راه پیدا کند. اما اکران فیلم The Terminator در سال ۱۹۸۴ و موفقیتهای آن شرایط را بهطور کلی تغییر داد.
کار نوشتن قسمت سوم که قرار بود Conan the Conqueror نام بگیرد، در نهایت به پایان رسید اما قرارداد همکاری آرنولد شوارتزنگر با رافائلا ده لاورنتیس پس از فیلمهای Red Sonja و Raw Deal به پایان رسیده بود و شوارتزنگر تمایلی به تمدید نداشت. او ترجیح داد وارد دنیای سیاست شده و برای مدتی در آن حوزه فعالیت کند. در نهایت نیز فیلمنامه قسمت سوم با تغییر کاراکتر اصلی برای فیلم Kull the Conqueror مورد استفاده قرار گرفت. البته بعدها شوارتزنگر تلاش کرد تا قسمت سوم را با نام The Legend of Conan بسازد اما در سال ۲۰۱۷ اعلام شد استودیو سازنده دیگر تمایلی به ساخت قسمت پایانی ندارد.
سری James Bond با نقش آفرینی تیموتی دالتون
تاکنون چندین بازیگر مختلف به عنوان جیمز باند روی پرده نقرهای سینما به نقش آفرینی پرداختهاند که تیموتی دالتون یکی از آنها بود. البته پیوستن دالتون خودش داستان جالبی دارد؛ در حالی که بیست و خردهای سال سن داشت، پیشنهاد ایفای نقش جیمز باند را دریافت کرد اما بهخاطر اینکه فکر میکرد بیش از حد برای این نقش جوان بوده و شان کانری هم همچنان برای نقش مناسب است آن را نپذیرفت. اواخر دهه هفتاد سازندگان بار دیگر سعی کردند تا نظر او را برای نقش آفرینی به عنوان جیمز باند جلب کنند اما او که علاقهای به رویکرد آن زمان فیلمها نداشت، پیشنهاد را برای دومین بار نپذیرفت. در دهه هشتاد میلادی، بار دیگر به او پیشنهاد داده شد و اینبار پذیرفت.
فیلم اول با نام The Living Daylights در سال ۱۹۸۷ اکران شد و جدا از بازخوردهای مثبت منتقدین، توانست عملکرد بسیار خوبی در باکس آفیس داشته باشد. دومین نقش آفرینی تیموتی دالتون به عنوان جیمز باند Licence to Kill نام گرفت و در سال ۱۹۸۹ اکران شد. اگرچه عملکرد مالی این فیلم در اکثر مناطق همانند قسمت اول بود اما نتوانست به فروش خوبی در باکس آفیس آمریکا دست یابد که مهمترین دلیلش همزمانی اکران آن با فیلمهای بزرگ از جمله Indiana Jones and the Last Crusade ،Batman و Lethal Weapon 2 بود. با اینحال، مراحل اولیه ساخت قسمت سوم با اسم رمز Bond 17 آغاز شد اما پس از مدتی به دلیل مسائل حقوقی میان شرکتهای ایون پروداکشنز و مترو گلدوین مایر متوقف شد.
تا سال ۱۹۹۴، امیدها برای ساخت فیلم Bond 17 زنده بود اما تیموتی دالتون که از انتظار خسته شده بود، در نهایت نقش جیمز باند را برای همیشه کنار گذاشت. سازندگان پیرس برازنان را به عنوان جایگزین انتخاب کردند و فیلم Bond 17 نیز در نهایت به Goldeneye تبدیل شد. بدین ترتیب، سه گانه جیمز باند با نقش آفرینی دالتون هرگز به پایان نرسید.
ناهمتا (The Divergent)
تا به این لحظه سه قسمت از سری The Divergent به اکران درآمده است اما از آنجایی که هنوز به پایان نرسیده در لیست قرار گرفته است. فیلم The Divergent Series: Allegiant که در سال ۲۰۱۶ اکران شد، براساس نیمی از کتاب پایانی رمانها ساخته شده است. در واقع، سازندگان سعی کردند تا به تبعیت از سری فیلمهای هری پاتر، پایان بندی مجموعه را به دو قسمت تقسیم کرده و اکران کنند. سازندگان هری پاتر اینکار را به دلایل هنری و صد البته تمایل برای کسب دلارهای بیشتر انجام دادند.
سامیت اسنترتینمنت نیز تصمیم گرفت تا رمان نهایی را به دو قسمت Allegiant و Ascendant تقسیم کرده و آنها را به دو فیلم سینمایی تبدیل کند؛ تصمیمی که یک ترول استادانه از طرف سازندگان بود! پس از اکران Allegiant، قسمت چهارم لغو شد تا تماشای سه قسمت قبلی توسط طرفداران کاری عملاً بی فایده بوده باشد.
با توجه به گزارشها، Ascendant قرار بود به یک سریال تلویزیونی تبدیل شود اما فراز و نشیبها ادامه یافت. شیلین وودلی که در فیلمهای سینمایی ایفاگر نقش اصلی بود، هیچ تمایلی برای حضو در سریال تلویزیونی نداشت. پس از مدتی هم دیگر بازیگرهای این مجموعه برای ایفای نقش در سریال ابراز بی علاقگی کردند تا در نهایت کنسول شود.
Romancing the Stone
در سال ۱۹۸۴، رابرت زمکیس موفق شد تا براساس یکی از فیلمنامههای شرکت فاکس قرن بیستم یک اثر کاملاً موفق در باکس آفیس بسازد. به لطف شیمی فوق العادهای که بین مایکل داگلاس و کاتلین ترنر در Romancing the Stone وجود داشت، این فیلم مورد توجه سینماروها قرار گرفت و در مقابل بودجه ۱۰ میلیون دلارشاش، به فروشی معادل ۸۶.۵ میلیون دلار دست یافت. شرکت فاکس هم که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود، تصمیم به ساخت یک دنباله تحت عنوان The Jewel of the Nile گرفت.
اگرچه فیلم The Jewel of the Nile عملکرد راضی کنندهای در باکس آفیس داشت اما ساختنش حسابی دردسرساز شده بود. مایکل داگلاس و کاتلین ترنر هیچ کدام علاقهای به حضور در دنباله نداشتند و تهدید فاکس قرن بیستم مبنی بر کشاندن پای آنها به دادگاه به واسطه قراردادی که امضا کرده بودند نظرشان را تغییر داد. نظر داگلاس پس از مدتی تغییر کرد؛ او که تهیه کننده فیلمها نیز بود، ظاهراً از فروش رضایت داشت و خیلی زود صحبت از ساخت پایانی و سوم مجموعه با نام The Crimson Eagle به میان آورد.
برای مدتها، ساخت و اکران فیلم The Crimson Eagle اتفاقی حتمی به نظر میرسید. حتی IGN گزارش کرده بود مایکل داگلاس برای تمرکز روی این فیلم از نقشش در U-571 انصراف داده است. در سال ۲۰۰۸، نام قسمت سوم تغییر کرد و با نام Chasing the Monsoon شناخته میشد. قرار بود فیلمبرداری در هند آغاز شود و کاترین زیتا جونز هم جایگزین کاتلین ترنر شد. اگر این فیلم ساخته میشد، نخستین همکاری بزرگ هالیوود و بالیوود نام میگرفت که البته نهایتاً در برزخ تولید متوقف شد. در سال ۲۰۱۱، ایده ساخت Chasing the Monsoon کنار گذاشته و ایده ساخت یک ریمیک مطرح شد که آن هم جایش را به ایدهای برای ساخت یک سریال تلویزیونی داد.
لیگ عدالت (Justice League )
نظرها در مورد فیلم Man of Steel متفاوت است. برخی آن را ناامیدکننده میدانند و برخی نیز از نتیجه تلاشهای زک اسنایدر راضی بودند. اما نظرها درمورد دومین ساخته اسنایدر در دنیای سینمایی دیسی، یعنی Batman v Superman: Dawn of Justice تقریباً یکسان بوده و همه آن را اثری ضعیف میدانستند. این روند با Justice League ادامه یافت. البته در بخشهای پایانی روند تولید، اسنایدر جای خود را به جاس ویدون داده بود. به هر حال، این فیلم در عین حال که فضاسازی تاریکی داشت، شامل جوکهایی میشد و عملاً یک تنقاض بزرگ به وجود آورده بود. البته این مورد تنها عاملی نبود که باعث شد تا این فیلم شکست بخورد.
پس از اینکه تمامی آثار زک اسنایدر در دنیای سینمایی دیسی مورد انتقاد قرار گرفتند و عملکرشان در باکس آفیس هم ضعیفتر از انتظارات بود، دیسی تمامی فیلمها به کارگردانی او را لغو کرد. اگر از جمله افرادی باشید که Justice League را تماشا کردهاند، احتمالاً باید متوجه شده باشید که داستانش وظیفه داشت تا ذهن مخاطبان را برای ساخت دنباله آماده کند. شاید فکر کنید اسنایدر قصد داشت تا یک فیلم دیگر از مجموعه Justice League بسازد اما سخت در اشتباهید! اسنایدر برنامه ریزی کرده بود تا یک سه گانه براساس این مجموعه بسازد. موضوعی که وین اسمیت آن را در پادکست Fatman on Batman تایید کرده بود. ظاهراً او با بسیاری از افرادی که قرار بود در پروژههای آتی Justice League حضور داشته باشند صحبت کرده بود. طبق ادعاهای خود، هدف از ساخت دو فیلم دیگر معرفی شخصیت گرین لنترن و دارکسید به دنیای سینمایی دیسی بود.
سرعت (Speed)
در سال ۱۹۹۴، فیلمی اکشن روانه سینماها شد که داستان یک اتوبوس بمب گذاری شده را روایت میکرد. مسافران مجبور بودند تا با دور زدن در خیابانهای مختلف شهر، سرعت خود را بالای ۵۰ مایل در ساعت نگه دارند، در غیر این صورت باید غزل خداحافظی را میخواندند. برای ساخت این فیلم ۳۰ میلیون دلار هزینه شد اما نتیجه چه بود؟ فروش جهانی ۳۵۰ میلیون دلاری! کاملاً واضح بود که طرفداران باید منتظر قسمت بعدی میماندند که این اتفاق نیز در نهایت رخ داد. قسمت دوم تحت عنوان Speed 2: Cruise Control به اکران درآمد. همانطور که از اسمش میتوان حدس زد، اینبار با یک کشتی تفریحی سر و کار داریم که بمب گذاری شده و نباید توقف کند.
اگرچه برخی از منتقدین به Speed 2: Cruise Control روی خوش نشان دادند اما نقدهای آن بهطور کلی شدیداً منفی بودند. برای درک بهتر این موضوع بگذارید به روتن تومیتوز برویم. نمره فیلم Speed 2 در آنجا ۴ درصد است، در حالی که فیلم افتضاح Suicide Squad توانست نمره ۲۷ درصد را بدست آورد. بله، درست فهمیدید! Suicide Squad از دید وبسایت روتن تومیتوز بهتر از Speed 2 بود. حال خودتان عمق فاجعه را تصور کنید.
برخلاف بسیاری از سه گانههایی که به آنها اشاره کردیم، این مجموعه قرار نبود به یک سه گانه تبدیل شود اما ۱۱ سال پس از قسمت دوم، زمزمههای ساخت قسمت سوم به گوش رسید. طبق گزارش Den of Geek، کیانو ریوز قصد داشت تا به فرنچایز بازگردد اما ظاهراً همه اینها تنها شایعه بودند؛ از آن زمان به بعد هیچ گزارش دیگری در رابطه با قسمت سوم در فضای مجازی منتشر نشد.
پرسی جکسون و المپنشینان (Percy Jackson and the Olympians)
رمانهای نوجوانانه Percy Jackson and the Olympians سعی دارند به این سوال پاسخ دهند: چه اتفاقی رخ میداد اگر یک نوجوان متوجه میشد قدرتهای نیمه خدایی دارد؟ با در نظر گرفتن این موضوع، سری فیلمهای Percy Jackson هم احتمالاً سعی داشته تا به این سوال پاسخ دهد: چه اتفاقی رخ میداد اگر تعدادی از تهیه کنندگان تصمیم میگرفتند تا با خراب کردن تصور مخاطبان از یک مجموعه رمان پرفروش، پول خوبی به جیب بزنند؟ نخستین قسمت از این مجموعه تحت عنوان Percy Jackson & the Olympians: The Lightning Thief در سال ۲۰۱۰ اکران شد و با وجود نقدهای منفی توانست به فروش راضی کنندهای از دید سازندگان برسد. قسمت دوم هم با نام Percy Jackson: Sea of Monsters در سال ۲۰۱۳ ساخته شد و از لحاظ باکس آفیس، شرایط مشابهی با قسمت اول داشت. همین باعث شد تا به ساخت قسمت سوم چراغ سبز نشان داده شود.
ساخت قسمت سوم اتفاقی حتمی به نظر میرسد اما امروزه چیزی از قسمت سوم جز یک اسم (The Titan's Curse) نداریم. لوگان لرمن، ستاره فیلمهای Percy Jackson & the Olympians در یکی از مصاحبههایش گفت احتمال تکمیل نشدن این مجموعه وجود دارد که ظاهراً حق با او بوده است. جدا از این موضوع، باید اشاره کرد که حقوق مجموعه توسط والت دیزنی خریداری شده است و احتمالاً باید مجموعه یا حتی سریال جدید آن را در دیزنی پلاس مشاهده کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام
ممنون از مقاله ولی فکر نکنم تورنتینو کیل را بکش(kill kill)رو ساخته باشه ?
ممنون از اینکه گفتید ???
اصلاح شد...