ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Bones and All
فیلم سینمایی

نقد فیلم Bones and All – پیوند عشق و آدم‌خواری

«استخوان‌ها و همه‌چیز» که آن را به عنوان جدیدترین عنوان سینمایی لوکا گوادانینو؛ کارگردان خوش‌ذوق ایتالیایی می‌شناسیم اثری اقتباسی است که راه متفاوتی را در مقایسه با منبع اصلی‌اش طی می‌کند. گوادانینو با ساخت این ...

هدایت واحدی
نوشته شده توسط هدایت واحدی | ۱۲ دی ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۰

«استخوان‌ها و همه‌چیز» که آن را به عنوان جدیدترین عنوان سینمایی لوکا گوادانینو؛ کارگردان خوش‌ذوق ایتالیایی می‌شناسیم اثری اقتباسی است که راه متفاوتی را در مقایسه با منبع اصلی‌اش طی می‌کند. گوادانینو با ساخت این اثر سعی دارد عشق و وحشت را در کنار هم به ایستگاه مشترکی برساند. مسیر ناهمواری که گرچه نمی‌توان از آن به عنوان بهترین فیلم کارنامه او یاد کرد اما همچنان یک تجربه پر از شگفتی محسوب می‌شود. با ویجیاتو و نقد فیلم Bones and All همراه باشید.

زمانی که برای اولین بار تریلر فیلم Bones and All را دیدم، شوق عجیبی که انگار تمام امسال در انتظار فواره زدن در بدنم به سر برده تا صرفا در همین لحظه فعال شود را احساس کردم. دروغ چرا؛ گرچه زیرژانر مورد علاقه‌ام از وحشت، روانشناختی است اما مگر می‌شود با اسلشرهای درجه‌یک ارتباط برقرار نکرد؟ مگر می‌شود بعد از وقت گذراندن با قاتلان روانی که اره‌برقی به دست قربانیان بخت‌برگشته خود را تکه و پاره می‌کنند لذت نبرد؟ با این حال با گذشت چند دقیقه و جستجو کردن فیلم و تخلیه اطلاعاتش به این مساله پی بردم که ویدیوکلیپی که حکم معرفی فیلم به بیننده بیچاره را دارد (همان تریلر) بیشتر از هر چیز دیگری شبیه به یک اخاذی عمل می‌کند. فریبی که اگر با سینمای گوادانینو آشنا باشید در همان لحظات ابتدایی بعد از تماشای تریلر خیلی راحت متوجهش می‌شوید.

«استخوان‌ها و همه‌چیز» در واقع اقتباسی است از رمان کَمیل دی‌آنجلس که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و تقدیر و تحسینات بسیاری برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. داستان کتاب حول محور دخترک نوجوانی به نام مرین روایت می‌شود که مادرش ترکش می‌کند و او سفری را در راستای جستجو و رسیدن به پدرش آغاز می‌کند. با این حال مادر مرین دلایل خاص خودش برای ترک او را داشته. بله، احتمالا درست حدس زدید مرین یک آدم‌خوار است که هر بار مشکلات متعددی را برای مادرش درست می‌کند و همین مساله در نهایت منجر به رخ دادن این فاجعه می‌شود.

در ادامه هم رمان از سفر مرین و آشنا شدن او با شخصیت‌های دیگر می‌گوید و در نقطه‌ای تقریبا مشابه با فیلم به قصه‌گویی‌اش پایان می‌بخشد. احتمالا حالا بیشتر مساله‌ی «فریب‌دهنده بودن تریلر» که پیشتر به آن اشاره کردم را درک کرده باشید. به عبارتی دیگر در حالی تریلر پر شده از صحنه‌های ترسناک و موبه‌تن‌سیخ‌کنی است و انتظارات شما از آنچه می‌خواهید ببینید را در سطح دیگری از زیرژانرهای وحشت (اسلشر) رشد می‌دهد که تقریبا تمام صحنه‌های خشونت‌بار فیلم به همان‌ چیزهایی که در تریلر دیده بودیم بسنده می‌کند و تمرکز اصلی این عنوان نه بر دریده شدن انسان‌ها و تغذیه از گوشت‌شان که بیشتر بر عشق و انسانیت تکیه می‌کند.

البته در پاراگراف قبلی هم به این مساله اشاره داشتم که اگر با نحوه فیلمسازی گوادانینو آشنایی داشته باشید خیلی زودتر از بقیه می‌دانستید که گوادانینو عمرا چنین فیلمی بسازد. حتی اگر پای دیو و اجنه هم در میان باشد گوادانینو آن را در انسانی‌ترین حالت ممکن کادوپیچ می‌کند و آن‌چنان باظرافت به تصویر می‌کشد که شخصیت‌های اصلیِ جهنمی‌‎ترین کابوس‌هایتان سمبل مهر و محبت می‌شوند. با این حال احساس می‌کنم پیش از ادامه دادن نقد بهتر است نگاهی بر سبک و راهنمایی بر تماشای آثار این کارگردان داشته باشیم.

سینمای گوادانینو پیش از هر چیزی به ۲ اصل اساسی تکیه می‌کند: شخصیت و فضا. شخصیت‌هایی که با آدم‌های اطراف‌شان بسیار متفاوت هستند و این در حالی است که از تنهایی عجیبی رنج می‌برند. یک انفرادی که در عمیق‌ترین ریشه‌های وجودشان لانه کرده و مهم نیست چه‌قدر دوست و آشنا و چند عضو در خانواده‌شان داشته باشند، زیرا عزلت‌نشینی آن‌ها از جای دیگری نشات می‌گیرد. البته که خود گوادانینو اعتراف می‌کند فلسفه فیلم‌هایش بر اساس شخصیتی که خود او داشته شکل گرفته‌اند. او می‌گوید:

من همیشه اون فردی بودم که تو مرکز توجه و رخ دادن اتفاقات نبوده. همیشه سعی داشتم چیزها رو زیر نظر داشته باشم و از رصد کردن‌شون لذت ببرم

نتیجه اینکه زمانی که در حال تماشای I Am Love با نقش‌آفرینی بی‌نظیر تیلدا سوینتن و آن سکانس دورهمی سر میز باشید، خیلی زود متوجه می‌شوید اِما با دیگر افرادی که در این مهمانی مجلل حضور دارند فرق دارد. گرچه او در ظاهر به بی‌نقص‌ترین حالت ممکن خود را در این جمع جا کرده اما گوادانینو با تصویرسازی‌هایش بین اِما و مخاطب ارتباطی را ایجاد می‌کند تا بیینده هم جدال تناقض‌آمیز شخصیت را درک کند؛ کاراکترهای گوادانینو جایی که خانه صدا می‌زنند را بیگانه‌ترین فضا می‌دانند.

این مساله در رابطه با دیگر فیلم‌های این کارگردان نیز صدق می‌کند و با تغییراتی اندک عمومیت عناوین سینمایی‌اش را در بر می‌گیرد. با عبور از شخصیت‌ها اما به فضا می‌رسیم؛ عرصه‌ای که به اندازه کاراکترها در خود روح دارند و بخش اعظمی از آثار گوادانینو را شکل می‌دهند. گوادانینو می‌گوید:

زمانی که یه لوکیشن رو (برای فیلمبرداری) انتخاب می‌کنم باید مطمئن بشم که اون مکان به اندازه شخصیتا سهمی توی نقش داشتن به عنوان پروتاگونیست ایفا کنه

مطلب پیشنهادی
به چشمان هیولا نگاه نکنید

حالا کافی است به لوکیشن‌ها و دوره‌ی زمانی‌ای که گوادانینو برای به تصویر کشیدن‌شان انتخاب می‌کند دقت کنید. سوسپیریا در دهه ۷۰ میلادی و مدتی بعد از جنگ جهانی دوم در برلین (آلمان) جریان دارد، Call Me by Your Name در دهه ۸۰ میلادی ما را به لمباردی (ایتالیا) می‌برد و حال Bones and All اینجاست تا به عنوان میزبانی در اواخر دهه ۸۰ ما را در یک سفر دراز جاده‌ای آن هم در نقاط مختلف آمریکا همراهی کند.

علاوه بر اینکه حال و هوای فیلم‌های گوادانینو به طرز موشکافانه‌ای جو کلاسیک خود را حفظ و تداعی‌‎گر دوره‌‌ی زمانی به‌خصوص خود در بهترین حالت هستند، آن‌ها با نیم‌نگاهی به گذشته به ما یادآوری می‌کنند چه‌قدر از گذشته تا به حال تغییرناپذیر شده‌ایم و چشم‌مان را بر روی دردناک‌ترین زجرهایی که یک انسان می‌تواند متحمل شود، بسته‌ایم. اما همه می‌دانیم که نتیجه زجر و درد چه می‌تواند باشد؛ نابودی! شخصیت‌ها بعد از اینکه در آتش دردهای‌شان سوختند و تبدیل به خاکستر شدند بلافاصله از خاکسترشان بلند شده و طغیان می‌کنند. طغیان در فیلم‌های گوادانینو یک امر اجتناب‌ناپذیر محسوب می‌شود.

طغیانی که گرچه آثار گاها ترمیم‌ناپذیری از خود به جای می‌گذارد اما نهایتا به یک ایستگاه ۲ مرحله‌ای می‌رسد؛ بلوغ و آزادی!

با تمام این تفاسیر زمانی که شخصیت‌های دی‌آنجلس پا به دنیای گوادانینو می‌گذارند و از فیلتر جهان‌بینی خاص او عبور می‌کنند تفاوت‌های اصلی میان کتاب و فیلم پررنگ‌تر شده و گرچه از ابتدا تا انتهای داستان فیلم اتفاقات تقریبا مشابهی با آنچه در کتاب بود رخ می‌دهد اما نهایتا محتوا و مضمونی که هر یک ارائه می‌دهند تفاوت فاحشی با یک‌دیگر دارند.

شروع داستان فیلم تفاوت چندانی با کتاب ندارد و تنها تفاوت قابل اشاره آن جابه‌جا شدن جایگاه پدر و مادر مرین است. به این صورت که در فیلم پدر مرین او را ترک گفته و او به دنبال یافتن مادرش سفر پرماجرایش را آغاز می‌کند. سفر مرین با دو چیزی که پدرش برای او به یادگار گذاشته ادامه می‌یابد: یک ژاکت و نوار کاست. یکی او را از سرما نجات می‌دهد و دیگری یادآور هویتش است. یکی حکم سرپناه را دارد و دیگری آن خاطراتی است که برای دیگران تعریف می‌کند.

اما این‌ها به چه کار مرین بیچاره می‌آیند؟ اگر کمی دقیق‌تر به فیلم نگاه کنیم خیلی راحت متوجه می‌شویم گوادانینو قصد دارد با دست گذاشتن روی مساله «آدم‌خواری» حقایق دیگری را فاش کند و این حس ترحم و دل‌سوزاندنی که برای کاراکترهایش داریم در واقع در ناخودآگاه بیننده به واقعه دیگری تعبیر می‌شود.

مطلب پیشنهادی
آثاری همراه با درس‌هایی از گذشته
بهترین سریال‌ های بر‌ اساس واقعیت | آپدیت ۲۰۲۳

هشدار: این بخش از متن حاوی اسپویل است

آدم‌خواری استعاره از چیست؟


به طور کلی کانسپت دسته‌ای از آدم‌هایی که از گوشت هم‌نوع خودشان تغذیه می‌کنند (همون آدم‌خوارا) در وهله اول ذهن بیننده را سمت یک فرقه خاص با آیین‌های کابوس‌وار می‌برد (مساله‌ای که در تریلر این‌گونه به‌نظر می‌رسید) و ایده‌ای است که شاید در مدیوم‌های مختلفی طیف گسترده‌‎ای از آن را خوانده، شنیده، دیده و به طور کلی تجربه کرده‌ایم. بر خلاف این تفکر اما تقریبا هیچ یک از آدم‌خواران گوادانینو هم‌عقیده با یکدیگر نیستند و نه‌تنها آیین خاصی را دنبال نمی‌کنند که تنها چیزی که آن‌ها را به هم متصل می‌کند و باعث می‌‎شود با یکدیگر ارتباط بگیرند فهمیدن این مساله است که طرف مقابل نیز آدم‌خوار است.

برای مثال مرین از خودش وحشت دارد. لی تنها آدم‌های عوضی را می‌خورد. شامه آدم‌خواری جیک بر او تسلط یافته و با حضور کوتاهی که دارد مو به تن‌مان سیخ می‌کند. برد قبلا یک آدم‌خوار نبوده، او انتخاب کرده چنین باشد. و سالی هم که مرده‌‌خواری می‌کند. در همین نقطه مشخص می‌شود این معدود آدم‌ها نه یک فرقه یا گروه که بیشتر به یک کامیونیتی (اجتماع) تعلق دارند. جامعه کوچکی که توسط بقیه به حاشیه رانده شده‌اند و گرچه بعضی به مشمولیت در آن عادت کرده و آن را چیز بدی نمی‌دانند اما برخی دیگر نیز به شدت ترسیده و برای پیروز شدن بر شامه آدم‌خوارشان روزانه با آن در جدالند.

بدین ترتیب «آدم‌خواری» در Bones and All استعاره گسترده‌ای است از هر آنچه که باعث می‌شود یک فرد احساس کند با بقیه متفاوت است و جامعه او را به رسمیت نمی‌شناسد. به طور دقیق‌تر آدم‌خواری استعاره‌ دردناکی از اعتیاد است که با راندن آدم‌های دور و برش او را به سمت پیدا کردن اجتماعی که به آن تعلق دارد سوق می‌دهد.

تو شبیه اونایی به‌نظر می‌رسی که خودشون رو قانع کردن که هر وقت بخوان می‌تونن بذارنش کنار ولی یه اتفاق کوچیک کافیه تا... شاید عشق باعث بشه رها بشی.

طرد شدن از جامعه می‌تواند فرد را آسیب‌پذیر کند، نه صرفا به این خاطر که تنهاست. بلکه به این دلیل که علاوه بر تنهایی هیچ فرد دیگری را ندارد تا در روزهای سخت زندگی تکیه‌گاهش باشد و یا حتی کوچک‌ترین دردی از او دوا کند. نتیجه اینکه زمانی که مرین با سالی ملاقات می‌کند تنها به این دلیل که او نیز آدم‌خوار است به او اعتماد کرده و با او همراه می‌شود و این در حالی است که او ناخواسته در مسیر نابودی آینده‌اش قدم بر‌می‌دارد. در این بین اما «استخوان‌ها و همه‌چیز» نشان می‌دهد پذیرش این مساله که جزو یک کامیونیتی و گروه خاصی هستیم اولین قدم برای بهبودی است و با همه بدی‌هایش می‌تواند چیز خوبی باشد. اگر کمی به فیلم هم دقت کنید متوجه خواهید شد که لی و مرین نیز این‌گونه به یک‌دیگر رسیدند.

پذیرش اما نقطه مهمی در داستان است. لی و مرین یک‌دیگر را قضاوت نمی‌کنند و هیچ یک به دیگری فشار نمی‌آورد تا داستان زندگی و رازهایش را به زبان بیاورد. آن‌ها در این مسیر کم‌کم عاشق و دلباخته یکدیگر شده و حال از رازهایی که دارند پرده برمی‌دارند. مرین در این رابطه اولین قدم را برمی‌دارد و با نشان دادن نوار کاستی که پدرش برای او ضبط کرده لی را متوجه این قضیه می‌کند که به او اهمیت می‌دهد. بعداتر لی هم با بازگو کردن داستانی که برای پدرش رخ داده بار گناه سنگینی که بر دوش می‌کشید را با مرین تقسیم می‌کند. به عبارتی دیگر این شخصیت‌ها با پذیرش یک‌دیگر و نه چشم‌پوشی بلکه درک کامل واقعه‌ی وحشتناکی که دیگر انسان‌ها قادر به هضم آن نیستند ایفاگر همان تکیه‌گاهی هستند که تا پیش از این، نبودش زندگی‌شان را دگرگون کرده بود.

فیلم Bones and All اما سکانس مهم دیگری هم دارد که شکسته شدن این اعتماد را به زیبایی به تصویر می‌کشد. پس از ملاقات مادر مرین و طی بحث‌‌‎هایی که لی و مرین با یکدیگر دارند لی به مرین می‌گوید: «ما گزینه‌های زیادی نداریم مرین. یا باید خودت باشی و تغذیه کنی و یا هم که مثل مادرت، خودت رو حبس کنی. کدومش رو انتخاب می‌کنی؟». گرچه لی حرف اشتباهی نزده اما آن حس اعتماد و پذیرش را به مرین نمی‌دهد. بعد از این پلان، دوربین مرین را در قابی بسته و بسیار نزدیک به مخاطب به تصویر می‌کشد. اگر تا پیش از این به نقش‌آفرینی تیلور راسل شک داشتید احتمالا اینجا دیگر تسلیم اجرای عالی این بازیگر می‌شوید و او را تحسین می‌کنید. نقش‌آفرینی بی‌نظیر تیلور راسل در این سکانس نشان می‌دهد او در حال اتخاذ تصمیم بسیار سختی است که قرار است یکی از ارکان اساسی کاراکترهای دنیای گوادانینو را برای‌مان به ارمغان بیاورد: نابودی.

در ادامه می‌بینیم که مرین راه خود را از لی جدا می‌کند. در این مسیر اما اتفاقی مهم رخ می‌دهد. مرین دوباره سالی را ملاقات می‌کند و طی مکالمه‌هایی که بین‌شان رخ می‌دهد متوجه می‌شود سالی غیرقابل‌اعتمادتر از چیزی است که او می‌پنداشته. مرین حس می‌کند که دوباره آسیب‌پذیر شده. او تنهایی را تجربه می‌کند و بالاخره تصمیم می‌گیرد دوباره با لی هم‌مسیر شود. این ملاقات مجدد اما باعث می‌شود که آن‌ها حس عشقی که در بروزش مشکل داشتند را ترمیم کنند. در ادامه می‌بینیم که آن‌ها در یک خانه مشترک زندگی می‌کنند و زندگی‌شان به حالت عادی بازگشته است: بلوغ.

یه روز از خواب بیدار می‌شم و می‌بینم که دورم یه هزارتو ساختن. اون موقع‌ست که خیالم راحت می‌شه.

دیگر همه می‌دانیم عمرا گوادانینو یک پایان این‌چنین خوش تحویل‌مان دهد و همیشه در ازای آزادی کاراکترهایش چیزی را از آنها سلب می‌کند. خب قبل از اینکه پایان را بررسی کنیم لازم است آن سکانسی که لی و مرین با جیک و برد ملاقات می‌کنند را به خاطر آوریم. نیمه شب است و هر چهار نفر دور آتش جمع شده‌اند. جیک سر خاطره اولین دیدارش با برد را باز می‌کند و در ادامه می‌گوید که برد هنوز به مرحله‌ای نرسیده که بتواند تمام جسد را (اصطلاحا به صورت Bones and All) به همراه استخوان‌هایش بخورد.

جیک می‌گوید: «این خیلی مساله مهمیه. مثل این می‌مونه که برای اولین بار داری تغذیه می‌کنی. اینجوریه که زندگی‌تون به قبل و بعد از خوردن کل جسد با استخوون‌هاش تقسیم می‌شه». حال برگردیم به زمان حال و زمانی که سالی به ناگاه در آپارتمان مرین ظاهر می‌شود و می‌خواهد این دل‌خوشی کوچک آن‌ها را از بین ببرد. به‌نظرم این پایان‌بندی کابوس‌وار در عین دارا بودن اندک مشکلاتی، همچنان با ظرافت خاصی به تصویر کشیده شده است. در حالی که مرین و لی با سالی دست به یقه شده‌اند و مرین با تمام توانش چاقو را در شکم سالی فرو می‌کند ناگهان به فضای بیرون از آپارتمان کات می‌خوریم.

هیچ فریاد و ناله‌ی از سر دردی شنیده نمی‌شود و انگار همه چیز عین یک روز معمولی در جریان است. این کات نشان می‌دهد آدم‌هایی که در حاشیه جامعه زندگی می‌کنند گرچه روزانه با مسائل بسیار دشواری روبه‌رو هستند اما تنها خودشان هستند که از درد یکدیگر باخبرند و بقیه جامعه نه اینکه اهمیت ندهند، آن‌ها اصلا روحشان خبر ندارد این افراد روزانه متحمل چه زجر و عذابی هستند. گوادانینو می‌خواهد بهمان گوشزد کند که حواسمان بیشتر به کامیونیتی ‌های کوچکی که جزو جداناشدنی‌ای از ما هستند، باشد.

نبرد آدم‌خواران داخل آپارتمان پایان می‌یابد. سالی با هزار ضرب و زور بالاخره جان می‌دهد. لی زخمی شده است و مرین متوجه می‌شود سالی برای انتقام گرفتن از او، خواهر لی را خورده است. در این بین لی که دیگر امیدی به زنده ماندن ندارد از مرین درخواست می‌کند تا او را بخورد. لی با این کار عشق تمام و کمال و آن «پذیرش» که پیش‌تر در رابطه با آن صحبت کردیم را به مرین ثابت می‌کند. به نحوی لی از مرین درخواست دارد که ادامه بدهد و رشد کند. مرین گرچه در ابتدا بسیار مقاومت از خود نشان می‌دهد اما در ادامه به این خواسته تن می‌دهد. در واقع بلوغ شخصی مرین در این بخش از فیلم و با خوردن لی آن هم به صورت کامل و همراه با استخوان‌‎هایش اتفاق می‌افتد: آزادی.

پایان بخش اسپویل

فیلم Bones and All بی‌شک بهترین فیلم کارنامه گوادانینو نیست اما تماشای آن برای افرادی که از دیگر آثار این هنرمند لذت برده‌اند امری ضروری است. این اثر با ظرافت خاصی کارگردانی شده و تک تک شات‌هایش به زیبایی تمام فیلمبرداری و تدوین شده‌اند. اگر از کتاب خواندن لذت می‌برید توصیه می‌کنم ابتدا رمان استخوان‌ها و همه‌چیز را بخوانید و بعد از تماشای فیلم‌های گوادانینو به ترتیب تاریخ انتشار و مطالعه در رابطه با آن‌ها، بونز اند آل را هم تماشا کنید. در غیر این صورت اگر خواستید یکی از عجیب‌ترین فیلم‌های غیرشاهکار (با این حال خوب) تاریخ سینما را مشاهده کنید احتمالا Bones and All همان چیزی است که تمام این مدت دنبالش بوده‌اید.

مطلب پیشنهادی
موش‌ و گربه بازی به سبک ژانر وحشت
۱۰ فیلم ترسناک با مضمون تعقیب و گُریز
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی