آیا «The Last of Us» نگاه ما به زامبیها را تغییر میدهد؟
زامبیها برای قرنها پدیدهای فرهنگی و برآمده از دل داستانهای عامیانه بودهاند. تا آنجا که بشریت وجود داشته است، آنها در میان عمیق ترین ترسهای ما پنهان شدهاند. از مومیایی باستانی اساطیر مصر تا داستانهای ...
زامبیها برای قرنها پدیدهای فرهنگی و برآمده از دل داستانهای عامیانه بودهاند. تا آنجا که بشریت وجود داشته است، آنها در میان عمیق ترین ترسهای ما پنهان شدهاند. از مومیایی باستانی اساطیر مصر تا داستانهای آخرالزمانی فرهنگ عامه امروزی، زندهها همیشه شیفته جهان مردگان بودهاند. اما در این میان، گونه «رومرو» شناخته شده ترین نوع زامبی است، که مخصوص نوعی از زامبی است که با ارادهای کم یا بدون اراده احیا شدهاند و در وضعیت خرابی قرار دارند. با این حال، مفاهیم زیادی در طول زمان وجود داشته که توسط کسانی که این ژانر را دوست دارند نشان داده شده است؛ یکی از برجسته ترین آنها در دهه اخیر «The Last of Us» است.
این بازی ویدیویی موفق که توسط نیل دراکمن ساخته شد در سال 2013 منتشر شد و داستانی مطابق با جهانهای مشابه و پسا آخرالزمانی مانند «The Walking Dead» به ما ارائه داد. جایی که The Last of Us تفاوت ایجاد کرد، شامل چند عبارت است: داستان دراکمن درک ما از زامبیها را با منشاء آشنا و در عین حال غیرمتعارف هیولاها، و ویژگیهای قابل تشخیص، اما رفتارهای متفاوت، به سمت و سویی غیرعادی سوق داد. اکنون با موفقیت فرنچایز و اضافه شدن یک سریال تلویزیونی از شبکه HBO، میتوان گفت که تعداد کمی از آثار گذشته چنین برداشتی تخیلی از این ژانر ایجاد کردهاند که باعث میشود ما به مردگان زنده شده بسیار متفاوت نگاه کنیم.
داستان «The Last of Us» و یک چرخش قارچی روی زامبیها
در بیشتر تصاویر سینمایی، زامبیها تنها چند راه برای زنده شدن دارند. به عبارت سادهتر، این امر یا از طریق رفتار ماوراء طبیعی است، مانند نفرین یا طلسم، یا از طریق ابزارهای علمی. دومی از این دو در جریان اصلی کنونی پیشتاز بوده است و «The Last of Us» از این نظر تفاوتی ندارد. بیشتر برندهای اخیر «ترکیب زامبی با علم» پسوند ویروسی هستند که در آزمایشگاهی مانند موارد فرانچایز «Resident Evil» ایجاد شده است. این دست آثار بخشی از داستانهایی هستند که در آن ویروس از آزمایشگاه فرار کرده یا خارج میشود، فردی را آلوده میکند که سپس میمیرد و دوباره به یک زامبی تبدیل میشود. تقریباً در هر افسانه یا روایت ریشهای پیرامون زامبی شدن این تصویر را خواهید دید.
این رویکرد در کسانی که در The Last of Us نیز زامبی میشوند، قابل مشاهده است. در واقع این تشابه تنها در تصویر ظاهری زامبی شدن وجود دارد؛ اما این اثر در کالبد خودش یک بیماری همهگیر ویروسی را برای یک جهش قارچی انگلی تغییر شکل میدهد. این نکتهای بود که در اپیزود اول سریال و در یک سکانس ابتدایی تماشایی نیز شاهد معرفی آن بودیم. این شکل از تبدیل شدن انسان به موجودی هیولایی که به دنبال گوشت و خون است، به طور خاص، برداشتی الهامگرفته از «قارچ مورچه زامبی» یا به عبارتی «اوفیوکوردیپس آنیلاتریلیس» است که بسیار واقعی است و درست بیرون درهای ما در طبیعت کمین میکند.
قارچ مورچه زامبی به دلیل روند عفونت آن شامل تکاملی آسان است. در این گونه انگل از طریق هاگ پخش میشود و هنگامی که بدن و مغز میزبان خود را به تصرف درآورد، میزبان خود را «برگردان» یا مال خود میکند. این انگل در یک دوره تکثیر نسبتاً کوتاه، میزبان خود را میگیرد و از بدن آنها برای تکثیر و غذا استفاده میکند. در حالی که در واقعیت، انگل قارچی «اوفیوکوردیپس آنیلاتریلیس» چندین شعبه دارد که در زمینه حشرات تخصص دارند، اما موضوع قارچ در The Last of Us برای تأثیرگذاری بر انسانها جهش یافته است و مقداری ادویه کلاسیک زامبی گونه را به ترکیب خود اضافه میکند.
در مدل داستانی بازی و سریال The Last of Us آنها علاوه بر سبقت گرفتن از میزبان خود تا زمانی که بدن در نهایت به یک پوسته منتشر کننده هاگ تبدیل شود، از طریق گاز گرفتن گسترش مییابند و قربانیانی را که به آنها حمله میکنند مورد تغذیه خود قرار میدهند.
هیولاهای «The Last of Us» از هر نظر وحشتناک هستند
بدون شک زامبیهای جریان اصلی نگاه و روش خاصی دارند که در طول سالها چیزی نزدیک به یک کلیشه شاخص شده است. آنها معمولاً آهسته حرکت میکنند و سادهگرایانه رفتار میکنند، فاقد هر گونه مهارت حرکتی یا ارتباطی پیچیده هستند و فقط میخواهند تغذیه و پخش شوند. بنابراین به وضوح، اکثر گونههای زامبی بسته به جهت خلاقانه هر یک، نگاهی تقریباً خالی و سطوح متفاوتی از پوسیدگی فیزیکی دارند. در حالی که داستان سرایی بصری مطمئناً برای حفظ علاقه مخاطبان تکامل یافته است، تنها به چنین سطحی غم انگیز میتوان رسید تا زمانی که فرد نسبت به آن بی حس شود.
در دل داستان جذاب نیل دراکمن، به جای زامبیهای سنتی، عفونت قارچی میزبان زامبی شده خود را بسیار تهاجمیتر میکند و بدن آنها را به طور رسمی به کابوسی مخوف تبدیل میکند. با تکامل عفونت، موجودات ظاهراً به دنبال شکار خود از راههای مختلف از جمله تعقیب آنها یا پژواک میگردند، که این خود نکتهای درخور توجه است. در این مدل از زامبی هرچه پوسته میزبان مدت طولانی تری در اختیار قارچ قرار گیرد، با تغذیه قارچ از آن، به طور فزایندهای بدجنس میشود و خود هیولاییاش را جایگزین پوسیدگی فیزیکی بدن انسان میکند.
این یک فرآیند دوگانه است، زیرا نه تنها از نظر فیزیکی بدن میزبان را مال خود میکند، بلکه قارچهایی که به بیرون در حال رشد هستند، سخت میشوند و به عنوان یک زره محافظ عمل میکنند. این باعث میشود که کشتن این شکل از هیولای زامبی سختتر و در کل تهدیدی بالاتر از همتایان عادیشان در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی باشد.
سوال مهم: آیا هیولاهای «The Last of Us» واقعاً زامبی هستند؟
مقایسههایی بین The Last of Us و دیگر داستانهای آخرالزمان زامبیها انجام شده و البته بازهم انجام خواهد شد. با توجه به اینکه شباهتها به طور غیرقابل استدلالی آشکار است، این مقایسه نیز قابل درک است. با این حال، سؤالی پیش میآید: آیا هیولاهای آلوده به انگل قارچی مدل نیل دراکمن واقعاً زامبی هستند یا آنها فقط جهش یافتههای زامبی مانند هستند؟ جواب این سوال از موضع ظاهری: نه یا همان منفی است. آنها به زامبی معمول شناخته شده بسیار نزدیک هستند، اما میزبانهای جهش یافته که ماهیت مشابهی دارند، واجد شرایط زامبی نیستند. با این حال، به محض اینکه بحث بیشتر پیش میرود، آبها تیرهتر میشوند و ما شروع به نگاه متفاوت به موضوع میکنیم.
همانطور که در بالا گفته شد، به طور معمول، زامبیها با استانداردهای بسیار خاصی تعریف شده و اکنون ظاهر و ریشه آنها تبدیل به نوعی کلیشه شده است. طبق تعریف عام، زامبیها انسانهایی هستند که کاملاً مردهاند و سپس از طریق عناصر ماوراء طبیعی یا علمی مانند عفونت به موجوداتی بی اراده و بی زبان تبدیل شدهاند. به طور کلی، این تعریف اجازه میدهد تا بسیاری از املاک و مستغلات شناخته شده به ذهن مخاطب بیاید.
اما با نگاهی به موجودات هیولایی یا همان زامبیهای «The Last of Us» به این نکته خواهیم رسید که عفونت از طریق نیش، یا همان شاخکهای قارچی درون دهان میزبان رخ میدهد، البته اگر بر اساس نسخههای سریال HBO انجام شود. این منجر به مرگ موثر میزبانی میشود که بدنش توسط قارچ حفظ شده، سئس زنده میشود و تغییر کاربری به یک هیولای زامبی می دهد؛ به این معنی که آنها اراده و فردیت خود را از دست دادهاند و معادل یک لباس انسانی برای انگل قارچی خود هستند. قارچ سپس میزبان را میخورد و از آن سبقت میگیرد، برخلاف اینکه بدن به سادگی همچون زامبیهای معمولی پوسیده شود.
با این تفاسیر: از هر نظر، هیولاهای داستان نیل دراکمن در «The Last of Us» از لحظهای که از تعریف ناب قارچی آن دور میشویم، به عنوان یک زامبی واجد شرایط میشوند. دراکمن با تفکر انتزاعی در مورد این موضوع و تکیه بر اینکه چگونه جهش یک چیز واقعی مانند قارچ کوردیپس میتواند بر این ژانر تأثیر بگذارد، قالب معمول مفهوم زامبی را شکست. در نتیجه این ایده و سازماندهی داستانی آن، این امکان را برای دیگران فراهم میکند که همین کار را انجام دهند و جنبههای هیجانانگیز زامبیهای پیچیده و جهشیافته را به جای تکرار کردن کلیشههای این ژانر در آغوش بگیرند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اگه این بیماری مورچه ها واقعا رو ما انسان ها هم تاثیر بزاره .......... ?
حالا نکته پشم ریزوم اینجای که تو یه مستند دیدم که میگفت توی اون جنگل استوایی که این قارچ زندگی میکنه چون تنوع جنگلی از بین رفته است قارچها برای بقا به حشارت دیگه هم روی آورده مثل یه سری از سوسک های سرگین و آخوندگ ها.
و دلیل از بین رفتن تنوع جنگلی هم که میدونید ما هستیم.
حالا برای جبران این اتفاق مسئولین اون کشور یه جای کاشت درخت های متفاوت فقط درخت های پالم کاشتن که این خودش تنوع گونه های گیاهی جنگل رو کم میکنه.
پ.ن» این قارچ هدف اش در واقع فقط کنترل حیوان نیست.(همون چیزی که اول سریال TLOU گفت) بلکه هدف اش ادامه نسل خودشه به همین دلیل قارچ بدن مورچه رو کنترل میکنه تا اون مورچه بره بالای یک نقطه بلند مثل شاخه درخت و بعد شاخه رو تا حد مرگ گاز بگیره بعد هم که مورچه موردها قارچ شروع میکنه رشد کردن تا جایی که بالای بلندی هاگ هاشو رو هوا آزاد کنه که بره مورچه های دیگه رو آلوده کنه. در نتیجه اگر انسان آلوده بشه نهایت اش اینه که مثل یه حالت خواب گردی،بالای بلندی بره تا بمیره و هاگ هاشو پخش کنه.