۶ بازی که به رشد و پیشرفت درونی شما کمک میکنند
بازیهای ویدیویی وسایل بسیار قدرتمندی برای تعریف یک داستان هستند. طی سالیان پیشرفت این صنعت، شخصیتهای دنیای بازی پیچیدهتر شدهاند و داستانهای بهتری را تعریف میکنند. برخی از این داستانها با خوبی میتوانند به رشد ...
بازیهای ویدیویی وسایل بسیار قدرتمندی برای تعریف یک داستان هستند. طی سالیان پیشرفت این صنعت، شخصیتهای دنیای بازی پیچیدهتر شدهاند و داستانهای بهتری را تعریف میکنند. برخی از این داستانها با خوبی میتوانند به رشد و پیشرفت درونی شما کمک کنند؛ مخصوصا بازیهایی که یک راوی دارند. این پیشرفت شخصیتی، با تجربیات و دردهایی که شخصیت اصلی بازی میکشد به بازیکنها منتقل میشود.
از داستانهای عاشقانه و غمانگیز تا داستانهای مربوط به بزرگ شدن، با ویجیاتو در این سفر به رشد و شناخت درونی در بازیهای ویدیویی همراه باشید.
Unpacking
بازی Unpacking یک بازی آرامشبخش و پازلی است که بازیکنان در آن باید وسایلشان را در خانه جدیدشان بچینند. این بازی از دهه ۹۰ میلادی و در خانه کودکی شخصیت اصلی شروع میشود و تا دوران بلوغ و بزرگسالی ادامه پیدا میکند. در این مدت شما شاهد بزرگ شدن و پیشرفت این شخصیت اصلی بدون نام خواهید بود و از کودکی تا زندگی مشترک او را مشاهده خواهید کرد.
محرک اصلی رشد و پیشرفت درونی شما در این بازی از طریق بازگویی داستان Unpacking است. شما با قرار دادن وسایل مختلف در جایگاه مخصوص خودشان، سرنخهایی از داستنا بازی به دست میآورید که به هر نحوی که دلتان بخواهد میتوانید آنها را ترجمه کنید. وقتی که بالاخره در این بازی وارد یک رابطه میشوید، برایتان مشخص است که شرکیتان از زندگی در این فضا راضی نیست. چون او نمیتواند به صورت فیزیکی در محل زندگیاش تغییری ایجاد کند، نمیتواند از نظر احساسی با آنجا ارتباط برقرار کند. داستان بزرگ شدن و پیدا کردن جایگاه خود در جامعه آینده، یک پیام خیلی قوی است که این بازی ساده به خوبی منتقل میکند.
When The Past Was Around
بازی When The Past Was Around یک بازی زیبا و سورئال است که توسط استودیو Mojiken ساخته شده است. این بازی به زیبایی یاد میدهد که چگونه با غم کنار بیایید. نقاشیهای این بازی همگی دستی هستند و شما باید در آن یک سری اشیا مخفی را پیدا کنید و پازلها متعددی را حل کنید. با این کار، داستان بازی کم کم مشخص میشود.
داستان بازی حول یک زن به نام Eda میچرخد که به همسرش به تازگی از دنیا رفته است. همسر او در این بازی را به شکل یک جغد نمایش میدهند. این جغد به Eda یاد میدهد که چگونه با فقدان او کنار بیاید و به زنگی عادیاش برگردد. این بازی به زیبایی یاد میدهد که چگونه با شرافت و عشق، با یکی از عزیزانمان برای همیشه خداحافظی کنیم. شاید داستان آن غمانگیز باشد، ولی بزرگ شدن و سرگذشت Eda در این بازی یک داستان خیلی قدرتمند را تعریف میکند.
Life Is Strange: True Colors
الکس چن (Alex Chen) در بازی Life Is Strange: True Colors دچار تحولات زیادی میشود. او در یک جدید سعی دارد که خودش را، پس از شکست عشقی و غم، دوباره پیدا کند. یکی از چالشهای او این است که با قدرتش کنار بیاید. قدرت او این است که میتواند احساسات اطرافیانش را به خوبی درک کند و حتی آنها را به خودش منتقل کند.
الکس مجبور است که به این قدرتها عادت کند، با وجود اینکه از آنها بدش میآید. جدا از این مسائل، او باید سعی کند که گذشته پر از سختی و مشقت خود را پشت سر بگذارد و دوباره به آینده فکر کند. تماشا الکس که به قدرتها و شرایطش عادت میکند واقعا احساسی و زیباست.
Last Call
بازی مستقل Last Call یک بازی احساسی و زیباست که داستان آخرین رابطه توسعه دهنده آن، یعنی نینا فریمن (Nina Freeman) را روایت میکند. بازیکنان باید در یک خانه شلوغ، وسایل و جعبههای مختلف را بگردند، در حالی که تمامی آنها به آهستگی در حال سوختن هستند. اگر روی هر کدام از این وسایل کلیک کنید، خاطرات نینا در مورد رابطه قبلیاش را میبینید. با این کار به آهستگی از داستان بازی سر در میآورید.
رابطه قبلی نینا اصلا خوب نبود و جانش دائما در خطر بود. بازیکنان باید به کمک میکروفون سیستمشان عبارتهایی مثل «من متوجه هستم» و یا «من میدانم» را جواب دهند تا در داستان پیشرفت کنند. کم کم نینا متوجه میشود که به یک نقشه فرار نیاز دارد. تماشا او که به این نتیجه میرسد و در نهایت آزاد میشود واقعا زیباست. این بازی یک عنوان خیلی عالی برای رشد و پیشرفت درونی شما در روابطی است که شاید از آن اصلا راضی نباشید. بازی Last Call میتواند به شما کمک کند که بتوانید از یک رابطه بد دل بکنید.
Life Is Strange
در اولین بازی Life Is Strange بازیکنان در نقش مکس، که یک دختر خجالتی و نگران است، بازی میکنند. او متوجه میشود که میتواند زمان را به عقب برگرداند و به آهستگی این موضوع را هم میفهمد که این کارش میتواند اثرات بسیار خطرناکی داشته باشد.
رشد و پیشرفت درونی شما و شخصیت مکس در بازی، به طور بسیار جالبی با هم اتفاق میافتد. شما از چشم خودتان و از چشم مکس میبینید که بهترین دوست مکس، یعنی کلوئی (Chloe) دچار تغییرات احساسی بسیار شدیدی میشود. در ابتدا کلوئی میتواند بسیار خودخواه، عصبانی و کنترل نشدنی باشد. با گذشت زمان و پیشرفت داستان، در نهایت کلوئی یک عمل بسیار فداکارانه انجام میدهد و نشان میدهد که در طول بازی و در طول داستان، چقدر دچار پیشرفت شده است.
Florence
بازی Florence یک بازی کوتاه و خاص است که در مورد دختری است که گرفتار یک عادت بد شده است. او خسته است و نمیداند که چه کاری انجام دهد. در نهایت او با یک پسر به نام Krish آشنا میشود و آشنایی او با این پسر باعث میشود که همه چیز عوض شود. بازیکنان میبینند که چگونه Florence و Krish رابطه خود را با هم آغاز میکنند و در نهایت چه عواملی باعث جدایی آنها میشود.
درست است که Florence سختیهای زیادی میکشد، ولی در کنار آن یاد میگیرد که چگونه دوباره بلند شود. در انتها بازی، او به قدری تغییر کرده است که دیگر به سختی میتوانید او را بشناسید. داستان این بازی یک پیام قوی از پیشرفت و رها کردن گذشته را منتقل میکند که واقعا مشابهاش را نمیتوانید در جای دیگری پیدا کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Sea of solitude
That dragon cancer
To the moon
Before your eyes
+
تمام بازی های حاضر در لیست .
مقاله بسیار زیبا و نوآورانه ای بود - درود بر نویسنده محترم آقای امیرحسین وفاراد
به نظر من بازی Nier Automata نیز داستان بسیار زیبا و آموزنده ای داشت و گیمر را به فکر فرو می برد.
اصلا بهترین بازی برای آموزش gta هست . کاملا منطقی شما میتونید با ماشین از روی مردم رد شید ??
منهانت رو بازی کنید پیشنهادش میکنم من خودم شخصا بعد از بازی کردنش شب ها نمیتونم بخوابم و بجاش درس میخونم معدلم شد ۱۹ و ۹۳ چون فقط انشا بهم ۱۹ داد
از معرفی شما متشکریم
تصویر بازی آخر رو که دیدم یاد بازی Gris افتادم ولی نمی دونم اونو هم میشه در این لیست گنجوند یا نه
قطعا میتونست یکی از بازی های حاضر توی لیست باشه .