دنباله ماتریکس: آیا میخواهیم شاهد تکرار دوباره آن باشیم؟
این سهگانه تأثیرگذار در ژانر سایبرپانک تصویر دهشتناکی از آینده به تصویر کشید که در آن بشریت برده تکنولوژی شده است. دنباله ماتریکس و اساسا یک فیلم جدید از این سری چگونه میتواند از چنین ...
این سهگانه تأثیرگذار در ژانر سایبرپانک تصویر دهشتناکی از آینده به تصویر کشید که در آن بشریت برده تکنولوژی شده است. دنباله ماتریکس و اساسا یک فیلم جدید از این سری چگونه میتواند از چنین مضمونی بهتر ظاهر شود؟
بازگشت هالیوود به دنیای ماتریکس بهطورقطع امری اجتناب ناپذیر بود. بالاخره، سهگانه سایبرپانک واچوفسکی ها به شکلی واضح نشان میدهد که جهان واقعیت مجازی هر بار که در آن مشکلی پیش میآید ریبوت میشود. حتی شرایط بازگشت نئوی کیانو ریوز با چهرهای جدید به سبک دکتر هو وجود دارد چراکه ماتریکس سال 2003 از وجود ناجیان پیش از او پردهبرداری کرد که همگی یک نام داشتند تا اینکه آخرین نسخه این ناجی سر رسید تا ماشینها را به فرمانبرداری از خود وادارد. حالا هم که رسما اعلام شده فیلم در حقیقت یک دنباله خواهد بود و نه یک ریبوت.
شایعاتی درباره ساخت یک فیلم جدید از سال 2017 آغاز شد، زمانی که فیلمنامه نویس فیلم «بازیکن شماره یک آماده»، زک پن، طبق گزارشها قسمتی را برای استودیو برادران وارنر نوشت که در آن مایکل بی جردن بهعنوان نقش اصلی حضور پیدا خواهد کرد. اکنون، در حالی که فیلم اصلی سال 1999 به سینماهای ایالاتمتحده بازمیگردد نویسنده و کارگردان این اثر لیلی واچوفسکی که ناظر تریلوژی اصلی در کنار خواهر لانا بود رضایت خود را نسبت به این طرح اعلام کرده است (در حالی که خود را از دخالت در این پروژه به دلیل سایر مشغلههای کاری معاف کرده است)
در گفتگو با /Film واچوفسکی اذعان داشت: «از اینکه شاهد ارائه یک داستان به جهان و بازگشت آن بهسوی خودتان به شیوههای مختلف باشم لذت میبرم. منظورم این است که داستانسرایی باید اینطور باشد. من بخشی از یک چیز بزرگتر هستم. هیچ مالکیتی نسبت به چیزهایی مشابه این ندارم پس هر داستانی را هرکس میخواهد بگوید بیصبرانه منتظرش خواهم بود و امیدوارم که بهتر از نسخه اصلی باشد.»
ماتریکس زندگی را بهصورت مضمونی محرک که بهمنظور جلوگیری بشریت از شورش طراحیشده معرفی کرد. بهعبارتدیگر افیون مجازی تودههای قرن بیست و یکم. این فیلم به شما توصیه کرد تا از لاک یکنواختیهای زندگی روزمره بیرون بیایید به امید آنکه بتوانید خودتان را بهعنوان یک فرد جذاب کونگفوکار در لباسهای چرمی و عینک آفتابی پیدا کنید. به داخل سوراخ خرگوش شیرجه بزن و آپگریدهای موجود مانند جذابیت تقویت شده، دایره واژگان جدید، و حتی قابلیت دیدن بدون چشم به دست بیاور. تقریباً همهچیز در دنیای ماتریکس ممکن است.
مشکل در اینجا این است که حتی واچوفسکیها هم نتوانستند موفقیت ماتریکس را با دنبالههای آن تکرار کنند بدین معنی که تصور انجام این مهم توسط فرد دیگری دور از ذهن به نظر میرسد. سهگانه ماتریکس ایدههای فلسفی خود را با سکانسهای اکشن رو به افزایش تخریب کرد و درنهایت مجموعه با پایانی نامید کننده به اتمام رسید و مانند بسیاری دیگری از کلونهای اعصابخردکن مأمور اسمیت هوگو ویوینگ به جمع فیلمهای بیرنگ و رو و فراموششدنی هالیوود پیوست .
برای یک لحظه تصور کنید اگر اولین فیلم واچوفسکی ها بهعنوان فیلم مستقل باقی میماند. این فیلم ممکن بود حتی به شهرت و زبانزدی بیشتر و بزرگتر دست مییافت – همانطور که فیلم بلید رانر سال 1982 به چنین موفقیتی دستیافت. واقعیت امر این است که چنین نشد و اکنون میتوانیم شاهد خطرات موافقت استودیوها با دنبالهها پیش از آمادگی کامل آنها برای قرار گرفتن در مرکز توجه باشیم.
دلیلی منطقی پشت تصمیم جیمز کامرون مبنی بر کار کردن بر روی دنبالههای «آواتار» بیش از یک دهه پس از عرضه آن و نوشتن یک رمان جدید توسط نویسنده بازیکن شماره یک آماده ارنست کلاین پیش از بازگشت او به دنیای مجازی که اسپیلبرگ از آن اقتباس کرده است وجود دارد. اگر این دنبالهها شکست بخورند، خطری جدی نابودی اصالت و دستاوردهای فیلم اصلی را تهدید خواهد کرد.
رازآلود بودن ماتریکس، مانند دنیای تبهکاران کارولیان که منبع الهام بخشی از آن بوده است، درونزاد ارزشهای خود بهعنوان یک توتم فرهنگی است. دلیل الهامبخش بودن اولین فیلم این بود که در آن به ما جهان درونی فوقالعاده شگفتانگیز طراحی شدهای معرفی شد که به نظر میرسید هرگز به درک کاملی از آن نخواهیم رسید.
وقتی متوجه عملکردهای اسمیت، پیشگو و نئو در این مارپیچ دیجیتالی شدیم جذابیت آنها کمتر شد. وقتی ما میبینیم که ماشینها چه شکلی هستند کمتر برایمان وحشتآور میشوند، سنتینلهای سرسختی که در فیلم ماتریکس بارگذاری مجدد (ماتریکس دو) معرفی میشوند و راه خود به زایون باز میکنند ماشینهایی حوصله سر بر هستند. (سنتینلها یا قراول ها، که در ماتریکس به "Squiddy" هم مشهور هستند، نوعی ماشین کشتار خودمختار بوده که شبکه های فاضلاب یا راههای شهر های قدیمی در دنیای واقعی روا برای یافتن انسان ها میگردند بین سنتینل ها مشورت کردن یا منطق وجود ندارد. آنها از مأمورها و یا از مقامات والا در منبع دستور میگیرند و همیشه تا زمانی که نابودی کامل صورت نگیرد و یا دستورشان لغو نشود، مأموریتشان را کامل میکنند.)
اکنون به گذشته دوباره می نگریم به نظر می آید که یک نگاه به این دنیای مخفی دیجیتالی، یک نگاه کوتاه از پشت پنجره به آنچه در بیرون قرار دارد تنها بخشهایی بود که باید از این جهان رازآلود صفر و یکی به ما نشان داده میشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
"درونزاد ارزشهای خود بهعنوان یک توتم فرهنگی است"
چرا جدیدا اینقدر کلمات سنگین استفاده میکنید. ما در مورد ادبیات یا فلسفه که صحبت نمیکنیم. این تغییر رو دوست ندارم. خواهش میکنم در ترجمه یا نوشتن مطالب، اصل سادگی و راحت بودن مطالعه رو رعایت کنید.
مطلبی که میخوانید ترجمه از روزنامه گاردین است و درباره فلسفه یک فیلم فلسفی - علمی تخیلی صحبت کرده. طبیعتا در این مطلب لغات این حوزه هم به کار میروند و هر چقدر هم سادهسازی انجام بشه، باز در یک مواردی باید به اصل واژهها پناه برد تا حق مطلب ادا بشود دوست عزیز.
ماتریکسی ک کیانو نباشه دیدنش اصلن ارزش نداره.
انصافا فیلم درجه یکی بود. نسخه اولش شاهکار