چرا بازیهای داستانی و تکنفره در وضعیت خوبی قرار گرفتهاند؟
سال ۲۰۱۷ برهه زمانی مهمی برای دنیای بازیها بود. دورهای که بازیهای آنلاین و به شکلی ویژه بتل رویالها، دنیای بازی را تسخیر کرده بودند. بسیاری از ناشرها شروع به توسعه بازیهای آنلاین و سرویس ...
سال ۲۰۱۷ برهه زمانی مهمی برای دنیای بازیها بود. دورهای که بازیهای آنلاین و به شکلی ویژه بتل رویالها، دنیای بازی را تسخیر کرده بودند. بسیاری از ناشرها شروع به توسعه بازیهای آنلاین و سرویس محور کردند. حتی برخی ناشرها ادعا میکردند که پایان دوره بازیهای داستانی فرا رسیده است. اما حالا شش سال از آن روزها گذشته و وضعیت کاملا با آن چیزی که ناشران تصور میکردند متفاوت است. بازیهای داستانی و تکنفره باری دیگر بازار را در دست خود گرفتهاند.
چندی پیش بود که کپکام اعلام کرد که بازی Resident Evil 4 Remake در کمتر از دو هفته بیش از چهار میلیون نسخه فروش داشته است. این آمار نهتنها میان بازیهای رزیدنت ایول بلکه در بین بازیهای تکنفره هم آماری قابل توجه است. استقبال از بازی جدید رزیدنت ایول محدود به بازار نیست و حتی در پلتفرمهای استریمینگ هم با آمار بازدید خوبی روبرو شده است. با توجه به رویکرد سازندگان و ناشران و البته استقبال بازیکنان، به نظر میآید که بازیهای تکنفره حالا در راس توجهها قرار گرفتند.
اما چه عواملی باعث شده تا بازیهای داستانی و تکنفره بتوانند به این وضعیت مطلوب برسند. در این مقاله از ویجیاتو قصد داریم تا به این موضوع بپردازیم.
انتشار بازیهای داستانی باکیفیت
بازیهای ویدیویی صرفا دیگر یک سرگرمی ساده نیستند. درست است که روزگاری ماجراجوییهای ماریو و شاهدخت فقط و فقط برای سرگرمی طراحی میشدند اما بازیهای ویدیویی هم به مانند دیگر فرمهای سرگرمی تکامل پیدا کردند. این تکامل هم در بخش صنعتی و هم در دیدگاه هنری صورت گرفته است. سونی و پلیاستیشن در سالهای پایانی دهه ۹۰ میلادی، ولو در آغاز دهه ۲۰۰۰ و بعدها بازیهایی مثل Resident Evil 4، Bioshock و سری بازی GTA فرمی دیگر از بازیهای ویدیویی را به دنیا نشان دادند. از طرفی بازیهایی مثل کال آو دیوتی هم نشان دادند که بازیها در دیدگاه صنعتی و مالی هم میتوانند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند.
اما بازیهای ویدیویی همواره در حال تغییر هستند چرا که سلیقه مخاطب مدام در حال تغییر است. همانطور که در سال ۲۰۱۷ بازیهای آنلاین به مانند یک اپیدمی بر مخاطبان تاثیر میگذاشتند و به هر نقطه که نگاه میکردیم، یک بازی بتل رویال در حال ساخته شدن بود. سازندگانی که پروژههای بازیهای تکنفره و داستانی را در دست ساخت داشتند، وارد دوران سختی شده بودند. ناشران تصور میکردند که زمان بازیهای داستانی فرا رسیده و مخاطب دیگر به دنبال داستان و روایت نیست. اینجا بود که سازندگان باید کاری فراتر از انتظارها انجام میدادند و هر طور که شده باید بازی داستانی باکیفیت میساختند.
اغراق نیست اگر بگوییم که باعث و بانی وضعیت امروز بازیهای داستانی را ناشرانی مثل سونی، بتسدا، نینتندو و آناپورنا بودند. سونی که به صورت کاملا متمرکز، کنسول PS4 را به محل اصلی بازیهای تکنفره تبدیل کرد.
سونی دهها بازی تکنفره و داستانی تولید کرد که همه آنها با استقبال بازیکنان و منتقدان روبرو شد. بازیهایی مثل Uncharted 4، God of War و Horizon Zero Dawn از جمله بازیهایی بودند که در بازه ۲۰۱۶-۲۰۱۸ عرضه شدند و همگی فروش خوبی در بازار داشتند. سونی در نسل هفتم هم تلاش زیادی کرده بود تا بازیهای داستانی را زنده نگه دارد. اما مشکل در آنجا بود که رقیب اصلیاش در بازار یعنی مایکروسافت با سری بازی هیلو، گیرز و فورتزا بخشی از توجهها را به خودش معطوف کرده بود. البته سونی و ناتی داگ با نسخه دوم و سوم آنچارتد قدمی بزرگ برای پیشرفت بازیهای داستانی برداشت و بعدتر با The Last of Us مسیر مشخصی را بنا کرد که سانتامونیکا، گوریلا گیمز و حتی ساکرپانچ در آن قدم برداشتند.
اما ناشرانی مثل بتسدا هم نقشی تاثیرگذار در زنده ماندن بازیهای داستانی داشتند. درست در همان سال ۲۰۱۷ که بازیهایی مثل پابجی و فورتنایت بازار را تسخیر کردند، بتسدا سه بازی داستانی Dishonored: Death of the Outsider، Wolfenstein 2 و The Evil Within 2 را عرضه کرد. هر سه بازی در پاییز سال ۲۰۱۷ عرضه شدند و همه آنها از کیفیت بسیار خوبی برخوردار بودند. البته که فروش این بازیها به علت شلوغی بازار در مقطع پاییز و تعطیلات پایان سال میلادی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت.
وقتی از سال ۲۰۱۷ صحبت میکنیم به هیچ وجه نمیتوان به نینتندو اشاره نکرد. نینتندو با عرضه دو بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild و Super Mario Odyssey کاملا سال موفقی را گذراند. آخرین بازی زلدا در سایت متاکریتیک از میانگین ۱۰۹ نقد توانست به نمره ۹۷ دست پیدا کند. در طول همین چند سال هم هنوز اثری منتشر نشده که بتواند به این آمار دست پیدا کند. تمامی این اتفاقات در زمانی رخ داد که مخاطبان شیفته بازیهای آنلاین شده بودند و بازیهای داستانی در تلاش برای جلب توجه بودند.
موفقیت این بازیها در این بازه زمانی بسیار تاثیرگذار بود. سازندگان بازیهای AA مثل نینجا تئوری (Hellblade) و استودیو آسوبو (A Plague Tale) این شهامت را داشتند تا ایدههای داستانی که دارند را به یک تجربه تکنفره باکیفیت تبدیل کنند. سازندگان مستقل هم که به دنبال موفقیتهای بازی Inside در سال ۲۰۱۶ دوباره احیا شدند و آثاری باکیفیت و خلاقانه عرضه کردند.
افول بازیهای آنلاین
کال آو دیوتی که بخشهای داستانی جذابی داشت، در یک سال تصمیم گرفت تا هیچ کمپینی نداشته باشد تا تماما یک تجربه آنلاین را فراهم کند. بخش آنلاین بتلفیلد 1 با استقبال چشمگیر بازیکنان روبرو شد و فروش فوقالعادهای را تجربه کرد. در آن روزها همگی فورتنایت بازی میکردند و خبر میرسید که سری بازیهای مختلف قرار است که یک نسخه بتل رویال هم دریافت کنند. این اتفاقاتی بود که در بازه ۲۰۱۷-۲۰۱۹ در حال رخ دادن بودند. اما وضعیت حال حاضر بازیها، هیچ شباهتی با آن روزها ندارد.
همانطور که در بخش قبلی هم پرداختیم، تعداد بازیهای آنلاین رو به افزایش بود. تقریبا هر سازندهای یک پروژه آنلاین در دست توسعه داشت و ساختار سرویسمحور در اکثر عناوین دیده میشد. اما سازندگان گرفتار یک چرخه تکراری شده بودند که در آن خلاقیت وجود نداشت. همه بازیها فقط تلاش میکردند تا یک کپی از اثر دیگر باشند تا در بازار به فروش بروند. در این میان معدود سازندگانی بودند که ایدههای خلاقانه ایجاد کردند و همچنان توانستند مخاطبان را همراه خودشان نگه دارند.
به طور مثال ریسپاون با Apex Legends ساختاری که در سری بازی Titanfall طراحی کرده بود و بسط داد و توانست یک تجربه شوتر آنلاین جذاب را ارائه کند. یا حتی بازی سادهتری مثل Fall Guys با انتخاب یک طراحی خاص و ایده جذاب، توانست مخاطب جذب کند. در این میان فورتنایت که کاملا بر پابجی غلبه کرده بود، مسیر متفاوتی را پیش گرفت و بیشتر شبیه به یک بستر تبلیغاتی برای آثار سرگرمی شد، چرا که فورتنایت میلیونها مخاطب جذب کرده بود.
اما دیگر بازیها هیچ ایده نویی ارائه نمیکردند. حتی Battlefield V هم نتوانست به مانند نسخه قبل فراگیر باشد و گرفتار چرخه تکرار شده بود. این چرخه تکرار سبب شد تا برخی عناوین کاملا بازار بازیهای آنلاین را در دست بگیرند. تعدد بالای بازیها تاثیری عکس داشت و بازیکن زمان بیشتری را صرف بازیهای آنلاین ترند میکرد و حاضر به تجربه دیگر عناوین نمیشد. از طرفی حتی سازندگان نامدار و بزرگ هم دیگر ایده بهتری برای زنده نگه داشتن بازیهای سرویس محورشان ندارند. به طور مثال همین ایپکس که از آن به عنوان یکی از موفقترین بازیهای آنلاین چند سال اخیر یاد کردیم، دچار افول شده و دیگر محتوای جذابی دریافت نمیکند.
حتی در برخی موارد مثل نسخههای جدید وارزون و اورواچ، پیشرفت که هیچ پسرفت هم دیده میشود. تمامی این اتفاقات نشان میدهد جریان همهگیری بازیهای آنلاین رو به پایان است. حالا بازیکنان تجربههای متنوع و داستانهای متفاوت بازیهای تکنفره را بیشتر میپسندند که این هم نشانه تغییر سلیقه مخاطب در طول زمان است.
موفقیتها و تهدیدها
حالا که از موفقیت بازیهای داستانی و تکنفره صحبت کردیم، باید همه جوانب این موضوع را در نظر بگیریم. در حال حاضر موفقیت بازیهای داستانی تنها محدود به حوزه صنعت ویدیوگیم نمیشود. انتشار سریال The Last of Us میتواند مخاطبان ناآشنا با دنیای ویدیوگیم را کمی با فضای بازیهای داستانی بیشتر آشنا کند. اخیرا خبری منتشر شد مبنی بر آن که فیلم سینمایی The Super Mario Bros نزدیک به ۷۰۰ میلیون دلار در باکسآفیس جهانی فروش داشته است. با توجه به آمار و ارقام منتشر شده و استقبال مخاطبان از این آثار ممکن است ناشران زیادی میل بیشتری به ساخت بازیهای داستانی پیدا کنند تا در دیگر حوزهها مثل سینما و تلویزیون هم به سرمایههای بیشتری دست پیدا کنند.
استقبال بازیکنان از بازیهای تکنفره به گونهای بوده که برخی از ناشران مثل EA (که اتفاقا ادعای پایان دوره بازیهای داستانی را داشت) زیرمجموعهای به نام EA Originals خلق کند که توجه ویژهای به بازیهای تکنفره اعم از مستقل و AAA دارد. یا به یکی از غولهای صنعت یعنی مایکروسافت اشاره کنیم. برخی از بزرگترین بازیهای آینده برند اکسباکس بازیهای داستانی هستند. شاید موردانتظارترین بازی سال در حال حاضر Starfield باشد که اثری تکنفره و داستانیست. حتی میتوان به بازی Hellblade 2 هم اشاره کرد.
اما تهدیدهای این موضوع کجاست؟ تهدید این است که اینجا هم خلاقیت بسیار اهمیت دارد. در همین چهار ماهه سال ۲۰۲۳ دو عنوان برجسته میبینیم که هر دو بازسازی عناوین قدیمی هستند. تعداد بازیهای بازسازی (ریمیک) در طول چند سال گذشته بسیار زیاد بوده و تعداد زیادی هم در دست ساخت قرار دارد.
البته که موضوع بازسازی تنها محدود به دنیای بازیها نیست. در همین مدت اخیر خبرهای عجیبی میشنویم مثل خبر ساخت سریال هری پاتر یا ساخت سریال Twilight که نشان میدهد خلاقیت در داستانگویی به یک مشکل اساسی در فرمهای گوناگون سرگرمی تبدیل شده است.
البته در دنیای بازیها جای نگرانی نیست. بازیهای مستقل همواره راهکار خلاقانهای داشتند و صرفا یک کپی از دیگری نیستند. از طرفی ساخت بازسازیها یک نوع آشنایی مخاطب با عناوین از یاد رفته است و ممکن است یک آمادهسازی برای ساخت نسخه جدید از آن سری باشد. برخی سازندگان شهامت کافی دارند و به ساخت آیپیهای جدید روی میآورند. اما نگرانی دیگری که وجود دارد تعدد بالای دنبالهها بوده است. معمولا خلق آیپی (IP) جدید ریسک بزرگی میطلبد و ناشران حاضر به انجام این کار نمیشوند. البته این نگرانی ناشران هم بیراه نیست چرا که آمار و ارقام نشان میدهد که مخاطبان هم بیشتر از عناوین آشنا استقبال میکنند.
به هر حال تمامی مواردی که ذکر کردیم تهدید هستند و ناشران و سازندگان با اتخاذ تصمیماتی درست میتوانند این تهدیدها را از بین ببرند. حالا که بازیهای داستانی باری دیگر مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته لازم است تا حساسیت بیشتری نسبت به کیفیت این عناوین صورت گیرد. قطعا باز هم روزی خواهد رسید که بازیهای داستانی یک افولی را تجربه کنند اما آنچه که مشخص است در حال حاضر بازیهای داستانی و تکنفره در بهترین حالت ممکن به سر میبرند. حالا که حال این بخش حسابی خوب است امیدواریم ناشرها تصمیماتی هوشمندانه بگیرند و روند خوب انتشار بازیهای باکیفیت را ادامه دهند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بنظرم بازی های آنلاین یک حباب کوتاه مدت بود
بخاطر همین کدتی بازی های استوری مود کم رنگ شدن ولی دوباره الان با افول بازی های آنلانی دارن میان بالا
واقعا صنعت گیم به همچین روندی نیاز داشت تا نشون بده خلاقیت و هویت چیه . بازی هایی که مولتی ان ، نیازی نیست داستانی بشن یا بازی های داستانی ، نیازی نیست مولتی بشن .
دقیقا
واقعا حرف قنشگی بود باهات کاملا موافقم جدی میگم
به نظر نظر من بخش بزرگیشو مدیون ایندی گیم ها هستیم
مقاله پر مغزی بود. درود و سپاس
منی که داستان بازی ها هیچ اهمیتی برام نداره 🗿
از دست و پا زدن EA برای بردن بالاجبار صنعت گیم به لایو سرویس با انتم تا برگشت خفتبارش به بازار سینگل پلیر با حداقل ۴ بازی داستانی در ۶ ماه اخیر