نقد فیلم Scream VI | بزرگتر و خونینتر
جدیدترین فیلم در فرنچایز «جیغ» که در واقع ششمین قسمت آن است، به لطف داستان معمایی جالب، صحنهپردازی مناسب، کشتارهای وحشیانه، و اجرای درخشان ملیسا باررا، یکی از بهترین دنبالههای این مجموعه فیلم است. در ...
جدیدترین فیلم در فرنچایز «جیغ» که در واقع ششمین قسمت آن است، به لطف داستان معمایی جالب، صحنهپردازی مناسب، کشتارهای وحشیانه، و اجرای درخشان ملیسا باررا، یکی از بهترین دنبالههای این مجموعه فیلم است. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این اثر سینمایی در گونه اسلشر با نقد فیلم Scream VI همراه ویجیاتو باشید.
شکستن قوانین فیلمهای اسلشر، بازی با متا سینما یا سینمای خودآگاه، استفاده از شاه ماهی قرمز، قرار دادن یک فرد متفاوت در پشت نقاب در هر فیلم، و ایجاد حدس و گمان در بینندگان در مورد اینکه قاتل ممکن است چه کسی باشد، کاری است که فقط فرانچایز «Scream» میتواند انجام دهد. در واقع سازندگان این مجموعه فیلم میدانند که چگونه با هر دنباله بهتر و بهتر عمل کنند. و قسمت ششم جیغ نیز از این قاعده مستثنی نیست.
شاید مهمترین جنبهی Scream VI، سکانس آغازین آن باشد که فرمول فرنچایز را به روشهای جالبی تغییر میدهد. در اولین نمای فیلم یک استاد سینما (سامارا ویوینگ) در یک بار مجلل در نیویورک نشسته و منتظر کسی است. ناگهان یک پیام با چنین محتوایی برای تلفن همراه او میآید: «آیا میتوانم با شما تماس بگیرم؟». وقتی او تماس را دریافت میکند، ما مخاطبان متوجه میشویم که او باید با یک دانشجو ملاقات کند. دانشجو به استاد زنگ میزند و میگوید او در راه گم شده و تا یافتن راه، این دو در مورد آثار وحشتناک قرن بیستم شروع به گپ زدن میکنند.
سپس این سؤال از سمت دانشجو مطرح میشود که «فیلم ترسناک مورد علاقه شما چیست؟» با این پرسش معلوم میشود دانشجویی که در آن طرف خط تلفن همراه قرار دارد گوستفِیس یا همان قاتل نقابدار است و او اکنون این استاد را به سبک سری فیلم جیغ به دام انداخته است. پروفسور نگون بخت با مرگ بسیار دردناکی کشته میشود و قاتل برخلاف دیگر آثار فرنچایز نقاب خود را برمیدارد و چهره خود را نشان میدهد. همه میدانیم این سوال اولین بار در فیلم «جیغ» در سال 1996 پرسیده شد و وحشت اسلشر را با یک موج جدید روبرو کرد.
قسمت جدید جیغ با سرعتی دیوانهوار و لجام گسیخته همه چیزهایی را دارد که طرفداران وحشت و اسلشر دوست دارند: تنش، خون (خون زیاد)، مرگهای وحشیانه، کمی کمدی و صحنه آغازین بی رحمانهای که ما را برای یک سری پیچ و تابها و شگفتیها آماده میکند. بنابراین فرنچایز جیغ به سازگاری با دنیای مدرن ادامه میدهد، اما بدون فراموش کردن ماهیت آن؛ شکی نیست که شخصیتهای قدیمی (که ما خیلی دوستشان داشتهایم) مشعل را به شرافتمندانهترین شکل ممکن به شخصیتهای جدید سپردهاند تا آنها را نیز به همان اندازه دوست داشته باشیم.
با کارگردانی تایلر ژیلت و مت بتینلی اولپین، شکی نیست که میراث گوستفِیس در دستان خوبی است. اما باید قبول کرد فیلمهای فرنچایز «Scream» دیگر هرگز به اندازه فیلم اول تازه و بدیع نخواهند بود. اما عادلانه و منصفانه است اگر بگوییم برای یک فیلم دنبالهدار و مطمئناً به عنوان یک اسلشر مستقل، این ششمین فیلم «جیغ» اصلاً اثر بدی نیست.
این قسمت فیلمی است که به اندازه کافی کارها را متفاوت انجام میدهد و در عین حال از همان حس، سبک و قوانین فیلمهای قبلی به خوبی پیروی میکند. تعادل خوبی بین ادای دین به گذشته فرنچایز و به ارمغان آوردن اصالت کافی وجود دارد، اگرچه اصالت مفهومی نسبتاً منعطف و واقع گرایانه برای مجموعهای است که در آن پنج فیلم دیگر قبلاً پیش از آن ساخته شده بودند.
از بسیاری جهات، این فیلم قطعاً موارد مشابه نسخههای قبل را چه در داستان و چه در رویکرد به رفتار شخصیتها دنبال میکند. اما تا زمانی که این کار به خوبی و به اندازه کافی قانعکننده انجام شود، نیازی به شکایت بیش از حد در این مورد نیست. بنابراین غیرقابل انکار است که «Scream VI» توانسته به خوبی در معنای خود که یک اسلشر سرگرمکننده است عمل کند، آن هم در دورهای که تعداد کمی اسلشر واقعا خوب ساخته میشود.
به نظر شخص من که سالها درحال دنبال کردن سینمای وحشت و زیرشاخههای آن هستم، یک نکته پیش از سایر نکات حائز اهمیت است. آن نکته چیزی نیست جز اینکه بدانید چگونه در یک اسلشر برای مخاطب سرگرمی کافی فراهم کنید. در جایی که بسیاری از فیلمهای قبلی جیغ در اجرای فرمول سرگرمی عالی بودند، این فیلم نیز دوباره عالی بود. برای مثال: حس طنز ساده آن که باز هم کاملاً خودآگاه است، خوشبختانه میداند چگونه ترمز شوخی را پیدا کند، به طوری که هنوز میتوان فیلم را به عنوان یک اسلشر جدی گرفت. با این حال، این بدان معنا نیست که تماشای آن به شیوهای طنز آمیزتر، سرگرمکننده نیست.
اما تیم کارگردانی به درستی میداند چگونه فیلم را در لحظههای مناسب آرام نگه دارد و دنبال کردن شخصیتها را کمی سرگرمکنندهتر از آنچه در فیلمهای ژانری مانند این است، پیش ببرد. یک نکته جالب در مورد فیلم این است که فقط چهرههای جدیدی در دل شخصیتهایش ندارد. بلکه بسیاری از چهرههای قدیمی برمیگردند، که بلافاصله به فیلم چیزی آشنا میدهد و همچنین تضمین میکند که لازم نیست زمان زیادی را برای معرفی شخصیت هایش تلف کند. نه اینکه هر چهره آشنا بتواند دوباره چیزهای زیادی اضافه کند، اما اغلب میتوان همین را در مورد چهرههای جدید گفت.
در نهایت، قسمت ششم جیغ فیلمی باقی میماند که عمدتاً حول محور دو شخصیت اصلی خود با بازی جنا اورتگا و ملیسا باررا میچرخد و هر فرد دیگری در اطراف این دو شخصیت در واقع مظنون است. وقتی فیلم را اینطور تماشا میکنید، همه چیز خوب است. حدس زدن قاتل یا قاتلان همیشه در این فیلمها بی فایده است، زیرا به معنای واقعی کلمه همیشه میتواند هر کسی باشد، به دلایل مختلف، اغلب با پوچ ترین انگیزهها. بنابراین وقتی مشخص میشود قاتل یا قاتلها چه کسی هستند، محتوای اسکوبیدو گونه دوباره بسیار بالاست، اما در عین حال بخشی از جذابیت و هویت قوی سری فیلم جیغ باقی میماند. در نتیجه بهترین کار این است که بدون نگرانی بیش از حد در مورد منطق، با ساز و کار داستانی آن کنار بیایید.
چیزی که همیشه در روح فرنچایز جیغ وجود داشته این است که آنها همیشه آثاری فراتر از یک فیلم ژانری خوب هستند. این اثر نیز مطمئناً بیشتر سرگرمکننده است تا ترسناک یا تکاندهنده، اما «جیغ یا Scream» مجموعه فیلمی است که میتواند از پس خود و خواسته مخاطبش بربیاید. بنابراین، ششمین فیلم فرنچایز نیز به اندازه کافی با طراوت است که به جذابیت خود و میراث گذشتهاش ادامه دهد و به عنوان یک فیلم ژانر بسیار خوب به بهترین شکل عمل کند، حتی اگر از قبل بسیاری از ما جنس فیلمهای این مجموعه را از درون بشناسیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خوب بود ولی حس ترس رو نمیداد بیشتر هیجانی بود
بنظرم صنعت ترس تو فیلم داره از بین میره
شما ببینبد از پو اقتباس ترسناک میکنن🗿
البته سری فیلم جیغ از ابتدا بر پاشنه وحشت به معنی عام نمیچرخید، یعنی در واقع چیزی شبیه به جنگیر یا احضار نبود، هنر این سری فیلم این بود که یک معمای قتل و یک قاتل جالب رو در یک موقعیت موش و گربه مانند با طعمههاش قرار میداد که حاصل اون تعلیق و هیجان زیاد بود و شاید یه دو تا جامپاسکر قابل قبول!
بله دست میگید
ولی خودم که این رو دیدم چیز قابل قبولی ندیدم ولی خب حالا این به کنار اقتباس از پو یا حتی مگان اصلا ترسناک نبودن جوری بود مگان که +۱۳ بود
صد البته جذاب تر