نقد فیلم Paint | بدل باب راس
چه میشد اگر باب راس در قامت اوون ویلسون پدیدار میشد؟! کل فیلم بر پایه همین شوخی است. اگر شما باید چیزی در مورد «Paint» بدانید، این است که این یک فیلم مستند در مورد ...
چه میشد اگر باب راس در قامت اوون ویلسون پدیدار میشد؟! کل فیلم بر پایه همین شوخی است. اگر شما باید چیزی در مورد «Paint» بدانید، این است که این یک فیلم مستند در مورد هنرمند فقید «باب راس» نیست. علیرغم اینکه اوون ویلسون مانند راس لباس میپوشد، با ریتمهای آهسته و حساب شده مانند راس صحبت میکند، و کلاهگیسی به سر میگذارد که تقریباً کپی برابر اصل موهای باب راس است؛ اما این اثر سینمایی در مورد باب راس نیست. در واقع ما با یک کمدی روبرو هستیم که در آن شخصیتی مشابه باب راس به نام کارل نارگل (اوون ویلسون) سوژه فیلم است. برای آشنایی بیشتر در ادامه با نقد فیلم Paint همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: کارل نارگل، یک گنجینه محلی با زمزمهای آرام بخش، میزبان نمایش نقاشی خود در تلویزیون عمومی منطقه ورمونت است. هنر او در طول سالها مورد توجه بسیاری از زنان، به ویژه کسانی که در اطراف او کار میکنند، قرار گرفته است. با این حال، هنگامی که یک نقاش جدید برای احیای کانال کم مخاطب آنها استخدام میشود، ترس کارل در مورد استعدادهایش به عنوان یک هنرمند برجسته میشود.
وقتی به نقاش بزرگ باب راس فکر میکنید، احتمالاً موهای مجعد دلپذیر او، داستانهای شیرینی که تعریف میکرد و ابرهای شادی که در نقاشیهایش شناورند، تصور میکنید. مجری «لذت نقاشی» در دهههای 1980 و 1990 میلادی با برنامه آموزشی خود مخاطبان را مسحور میکرد و عباراتی مانند «بیایید چند درخت کوچک شاد اضافه کنیم» را به زبان میاورد و در نقاشیهای خود منظره زیبایی خلق میکرد. حتی اگر کار ما به اندازه راس عالی به نظر نمیرسید، او ما را تشویق کرد که به تلاش ادامه دهیم و به ما امید داد که با هر تلاشی پیشرفت کنیم.
در حالی که راس تمام این احساسات شاد و نوستالژیک را برمی انگیزد، اما فیلم «نقاشی» که به شدت از هنرمند مشهور باب راس الهام میگیرد، به سمت تاریکتر یک نقاش تلویزیونی میرود. اما مشکل این است که به نظر نمیرسد که کارگردان بداند چه نکتهای را میخواهد بیان کند. بنابراین، کمدی و جذابیت اوون ویلسون، همراه با گروهی سرگرم کننده از بازیگران مکمل، در خط مقدم این فیلم قرار دارند که شاید این اثر را کمی قابل تماشا شدن کنند.
به نظر من این اثر و فیلمساز آن بیشتر راضی هستند که «Paint» یک درام عجیب و غریب با سایههای کمدی برای یک فیلم ناهموار و کسلکننده باشد. اما چرا؟ چون هر سال مجموعهای از فیلمها میآیند که روی کاغذ باورنکردنی به نظر میرسند، اما محصول نهایی آنها به نظر میرسد بیمعنی است؛ و این فیلم و سوژهاش از همین جنس است. متأسفانه برای سینمادوستان، Paint یک بوم خالی را میگیرد و آن را همانطور که شروع کرده بود، خالی میگذارد.
این فیلم طنزی ملایم، ملال آور و بی وجود است که باعث میشود تماشاگران با تماشای رنگ خشک بیشتر از نشستن در 96 دقیقه پای این فیلم سرگرم شوند. فیلم Paint کارل نارگل، نقاش شماره یک تلویزیون را دنبال میکند که به یک اسطوره و نماد برای مخاطبان تلویزیون تبدیل شده است. نارگل علیرغم قد و قامت نمادینش برای مخاطبان، در میان همکاران زنش شهرت دارد، و زمانی که نمرات پایین به نارگل و پای شبکه میرسد، صدایی جوانتر در قالب آمبروزیا یک نقاش زن، در نهایت دنیای کارل را زیر و رو میکند.
کارگردان و نویسنده فیلمنامه بریت مک آدامز این سوال را مطرح میکند که وقتی بدبختی به شما سر میزند چه کاری باید انجام دهید، و در حالی که این پرسش و شبیه به آن میتوانند به گفتمانهای جالبی منجر شوند، فیلم پاسخ خاصی به این سؤالات نمیدهد. به جای آن فیلمساز روی طنز و لحظات کمدی پوچ متمرکز میشود. کمدی که دردی از مشکلات فیلم دوا نمیکند. در واقع این اثر فیلمی است که عمدتاً خاکستری است، نه مجموعهای از شاهکارهای رنگارنگ که باب راس در طول زندگی حرفهای و زندگیاش نقاشی میکرد.
مشکل بزرگ این فیلم آن است که هرگز به طور کامل از فرضیهاش استقبال نمیکند؛ این یعنی خط داستانی درهم است و به خصوص برای مخاطب عام جذاب نیست. بنابراین اگر نور درخشانی در Paint وجود داشته باشد، آن اجرای اوون ویلسون است. در یک فیلم بهتر، نقش باب راس با اجرای ویلسون میتوانست به یک نقطه برجسته در این سال منجر شود. اما متأسفانه، کارل نارگل مطمئناً باب راس نیست، و این واقعیت که او از ظاهر راس کپی کرده است برای جذاب کردن او یا فیلمش کافی نیست. این بازی برای ویلسون، قرار است به عنوان یک اجرای خوب در یک فیلم فراموش شدنی در کاتالوگ آثار 2023 ثبت شود.
نتیجه: فیلم «Paint» یکی از بدترین بحرانهای هویتی را دارد که تا به حال در یک فیلم دیدهام. هیچ یک از شخصیتها به عنوان افراد قابل درک ظاهر نمیشوند، چه رسد به اینکه سزاوار علاقه یا همدردی من مخاطب باشند. بنابراین، Paint یک اشتباه ترسناک، کسلکننده و دردناک است. باید به هالیوود گفت لطفا تصویر ذهنی ما از خاطرات دوران خوش کودکی را خراب نکن!
شاید سازندگان این فیلم باید به جای شبیهسازی کارل نارگل به باب راس، یک فیلم زندگینامهای از خود باب راس میساختند، حتی اگر این جالب ترین فرض نباشد، احتمالاً خیلی بهتر از این اثر بود. اوون ویلسون تمام تلاش خود را میکند تا این شخصیت را درست اجرا کند، اما به خاطر بیهدف بودن فیلم و فیلمنامه درهم تقریباً در هر سطحی به هم میخورد. به هیچ وجه نمیخواهم بگویم این اثر سینمایی افتضاح است (که هست)، اما این فقط یک فیلم بد و خستهکننده است که هیچ چیز جدید یا لذت بخشی ارائه نمیدهد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این دیگه لذت نقاشی نیست
ذلت نقاشیه
داد ماس (خنده بازار) >>>>>>>>>>>>>>>>> کارل نارگل
به خدا هر روز شبکه ۷ میدیدمش
اول گند کاری میکرد ( منظورم اینه که اصلا معلوم نبود چی میکشه) بعد یهویی یه اثر هنری تحویل میداد.