نگاهی به دعوای دیزنی و سونی بر سر مرد عنکبوتی – طعمهای گیر افتاده در تار عنکبوت طمع
از وقتی دو غول به نام سونی و دیزنی بر سر اسپایدرمن به یک تفاهم نرسیدند و اخبار ضد و نقیضی درباره چرایی این عدم توافق به گوش همگان رسید، کاربران و طرفداران اینترنتی به ...
از وقتی دو غول به نام سونی و دیزنی بر سر اسپایدرمن به یک تفاهم نرسیدند و اخبار ضد و نقیضی درباره چرایی این عدم توافق به گوش همگان رسید، کاربران و طرفداران اینترنتی به دو دسته تقسیم شدهاند؛ وزنه سنگینتر ترازو سمت افرادی است که از سونی متنفر شدهاند و او را شماطت میکنند و کمپینهایی نیز علیه آن راه انداختهاند و عدهای نیز در این بین میگویند که مشکل از سمت دیزنی بوده است، اما به دور از تعصب و باورهای غیرمنطقی، واقعا مشکل از کدام سمت است؟
اول از همه باید بدانیم که قرارداد تعیین شده بین دیزنی و سونی در تاریخ سینمای جهان نظیر ندارد و به شخصه به یاد ندارم هیچ دو کمپانی دیگری به این تفاهم رسیده باشند. تفاهم بین این دو استودیو از ابتدای امر دارای پایههای بسیار لرزانی بود و میشد فهمید که این تفاهمنامه تا ابد در کار نخواهد ماند و به زودی به مشکل خواهد خورد؛ به هر حال بحث بر سر یک کاراکتر فوق محبوب در بین آحاد کودکان و نوجوانان به نام اسپایدرمن است! یک کاراکتر پولساز با دنیایی آکنده از پتانسیلهای یافت نشده که همچنان میتوانند در پرده سینما جان بگیرند و به نمایش در بیایند و طرفداران را به وجد بیاورند.
اگر بخواهیم نگاهی دقیقتر به فراز و فرود این قرارداد کذایی باشیم، باید نگاهی ریشهای و تاریخی به موضوع اسپایدرمن و شاید حتی مبحث فیلمهای ابرقهرمانی در سالهای نه چندان دور بزنیم؛ در واقع باید سری به آغاز هزاره سوم و شروع موج جدید فیلمهای ابرقهرمانی بزنیم.
محبوبیت کاراکتر اسپایدرمن در بین ژاپنیها از دیرباز مشهود است؛ یعنی از زمانی که مردمان سرزمین آفتاب یک سریال ژاپنی مخصوص اسپایدرمن ساختند، آنهم زمانی که ساخت فیلمهای سینمایی لایواکشن از ابرقهرمانان کمیک بوکی چندان مرسوم نبود. همین علاقه ژاپنیها به اسپایدی باعث شد که سونی در سال ۱۹۹۹ به فکر خرید لایسنس این کاراکتر از دستان مارول بیفتد. سونی با این کار ریسک بزرگی به جان خرید و در زمانی که فیلمهای ابرقهرمانی تقریبا رو به افول بودند و اکثریت منتقدان و فعالان صنعت سینما تصور میکردند که فاتحه این کاراکترهای کاغذی ساخته شده، سونی مسیر دیگری را پیش گرفت و به همه ثابت کرد که اشتباه میکنند.
در آن سالها تقریبا تمامی فیلمهای ابرقهرمانی یا اقتباسی از روی کمیک بوکها با شکست مفتضحانهای در گیشه روبرو میشدند و هنوز جای ضرر فیلمهایی چون بتمن و رابین، استیل، اسپاون، پاور رنجرز و فانتوم درد میکرد! در این بین معدود آثاری چون بلید توانسته بود در گیشه راه خود را باز کند و به سود برسد و از آنسو منتقدان را نیز نسبتا راضی نگه دارد.
بعد از خرید لایسنس اسپایدرمن توسط سونی، فاکس قرن بیستم با اکران فیلم مردان ایکس، دریچه جدیدی به روی فیلمهای ابرقهرمانی باز کرد و با اینکه توانست گیشه سینماها را به همراه دل طرفداران به لرزه در بیاورد اما محدودیتهای سینمایی آن موقع و بودجه نسبتا اندک فیلم، باعث شد که مردان ایکس یک آنچنان به یک اثر به اصطلاح بلاک باستری تبدیل نشود و با فروشی کمتری از سیصد میلیون دلار، سینماها را ترک کند.
اسپایدرمنی که سونی به همراه سام ریمی ساخت، دو سال بعد اکران شد. در همان سال فیلمهایی نظیر بلید ۲ نیز روانه سینماها شدند. بلید ۲ توانست ادامه موفقیت آمیزی برای این فیلم باشد اما این اسپایدرمن سونی بود که گیشه را نه که لرزاند، بلکه ترکاند و به فروشی بیش از هشتصد میلیون دلار دست یافت، رقمی که حتی در یکی دو سال آینده آن نتوانست توسط فیلمهای جدید موج سینمای ابرقهرمانی نظیر هالک، چهار شگفت انگیز، کنستانتین، کت وومن و حتی بتمن نولان و آیرون من مارول شکسته شود و آنها به نصف این فروش هم دست پیدا نکردند.
سونی با مرد عنکبوتی و سام ریمی در سینمای ابرقهرمانی جولان میداد و سردمدار تب فیلمهای ابرقهرمانانه بود. پیکسار با The Incredibles هم نتوانسته بود به گرد پایش در فروش برسد و گستره این تب تا هندوستان و ساخت فیلمهایی مثل Krish هم کشیده شد. انیمیشنهای ابرقهرمانانه زیادی از دختران پاورپاف بگیر تا هلبوی ساخته میشد و این موضوع هرچه بیشتر هایپ میشد، سونی و مرد عنکبوتیاش محبوبتر میشدند.
سیاستهای غلط سونی باعث شد که این فرنچایز با وجود اینکه تا قسمت پنجم برایش پیش بینیهایی شده بود، به سرانجام واقعی خود نرسد و سونی با سام ریمی (خالق این سری فیلمها) به توافق نرسد و پرونده فیلمهای اسپایدرمن در قسمت سوم برای همیشه بسته شود. ریمی هم مجبور شد بسیاری از تصورات و داستانهایی که قصد داشت به مرور به دنیای سینمایی اضافه کند را در فیلم سوم به یکباره گرد هم بیاورد و فیلم نهاییاش شلم شوربایی شد. اینجاست که به اولین مسیر اشتباه سونی و سابقه عدم تفاهم رسیدنش میرسیم.
سونی بعدها با ساخت سری Amazing Spiderman بار دیگر تارهای مرد عنکبوتی را در سراسر شهر نیوریورک گستراند و این سری فیلمها هم توانست به فروش و محبوبیت خاص خود دست پیدا کند. با اینکه اندرو گارفیلد به هیچ وجه جایگزین برتری نسبت به توبی مگوایر (بازیگر فیلمهای اسپایدرمن در سه گانه ساخته شده توسط سام ریمی) نبود اما به هر حال این قدرت اسم اسپایدرمن بود که حس عنکبوتی طرفداران را برمیانگیخت و آنها را پای دیدن فیلم جدید ابرقهرمان دوست داشتنیشان مینشاند.
در خلال این سالها و سکوت سونی، مارول با همراهی پارامونت و یونیورسال مشغول ساخت جهان سینمایی خود بود و با اینکه فروش فیلمها در نهایت به ششصد میلیون دلار میرسید، ولی این جهان سینمایی توانسته بود آغازگر فیلمهای جدیدی در دنیای سینمای ابرقهرمانانه باشد. با ورود دیزنی به جهان سینمایی مارول و ساخت قسمت اول اونجرز، دیزنی نشان داد ورودش مساوی است با فروش هنگفت و فیلم اونجرز با یک رشد صعودی بینظیر به فروشی بیش از یک و نیم میلیارد دلار دست یافت. دیزنی و قدرتش به کمک مارول آمدند و کاری کارستان کردند و در همان زمان سونی قسمت اول سری جدید اسپایدرمن خود را ساخت و توانست فروش خوبی را از آن خود کند. در آن زمان هنوز حدس و گمانها برای ورود اسپایدرمن به دنیای سینمایی مارول بسیار کمرنگ بود چرا که اساسا خود این فیلمها هنوز دقیقا راه را به جایی نبرده بودند. در حقیقت بعد از فروش بالای اونجرز بود که مردم و هواداران به تدریج مشتاق به حضور اسپایدرمن در کنار دیگر ابرقهرمانان شدند.
سونی بار دیگر با اینکه نقشههای بسیاری برای ادامه Amazing Spiderman داشت و فیلم دوم را رسما نیمهکاره رها کرده بود (صحنه آخر و رویارویی اسپایدرمن با راینو را هنوز به یاد دارید؟) به صدای هوادارن و البته جیرینگ جیرینگ سکههای سود جهان سینمایی مارول گوش جان سپرد و مرد عنکبوتی را با بازی تام هالند وارد دنیای مارول کرد. تام هالند اسپایدرمن محبوبی بین تینایجرهای دوران حاضر شد و فیلم مستقل و جدیدش نیز توانست فروش بهتری نسبت به فیلمهای قبلی Amazing Spiderman داشته باشد و بازخوردهای نسبتا بهتری نیز از سمت منتقدین و طرفداران بگیرد.
ورود اسپایدرمن جدید به جهان سینمایی مارول منوط به یک سری شرایط بود،همانطور که ورود هالک به این جهان منوط به یک سری شرایط است (هالک هم متعلق به کمپانی یونیورسال است و نه استودیو دیزنی، هرچند این دو استودیو راحتتر با یکدیگر راه آمدهاند و کار را سخت نکردهاند؛ البته نباید فراموش کرد که محبوبیت غول سبز رنگ مارول هم به حد اسپایدرمن نیست که بخواهد سرش انقدر دعوا بشود!) قرار بر این شد که دیزنی از فروش فیلمها پنج درصد بگیرد و از آنسو سود فروش لوازم جانبی اسپایدرمن از قبیل اسباببازیها و تیشرتها و دفترها و لوازم اتاق خواب و... نیز به او برسد (آنطرف آب مثل اینور آب نیست که دفترهای اسپایدرمن و بتمن و... به وفور در بازار یافت شود، آنهم بدون هیچ کپی رایتی!)
معامله خوبی به نظر میرسید! سونی و دیزنی موافق بودند و با اینکه تمام خرج ساخت فیلمهای اسپایدرمن روی دوشهای سونی بود، ولی سونی در عوض مشاورههای کوین فایگی افسانهای (مرد پشت پرده ساخت جهان موفق سینمایی مارول) را در حین ساخت فیلم داشت و همچنین اسپایدرمن او در فیلمهای محبوب اونجرز با فروشهای میلیاردی و دهها میلیون بیننده نیز خوش میدرخشید. محبوبیت اسپایدرمن به حدی رسید که سونی بالاخره استارت ساخت یک بازی درست و حسابی و با بودجه بالا را برای این کاراکتر شروع کرد؛ یک بازی که به فروش بسیار خوبی دست یافت و از نظر منتقدان نیز ستوده شد. سونی راه را بیشتر رفت و با ساخت انیمیشن جدید Spider-Man: Into the Spider-Verse هم اسکار را به جیب زد، هم فروش خوبی را نصیب ساخت یک انیمیشن مستقل ابرقهرمانانه برای اولین بار کرد و هم یک راه جدید برای ادامه دادن دنیای سینمایی اسپایدرمن در مدیوم انیمیشن را باز کرد.
در این بین سونی از دیگر شخصیتهای محبوب کمیک بوکهای اسپایدرمن نیز غافل نشد و فیلم ونوم را ساخت، فیلمی که علی رغم سرکوبش توسط منتقدین توانست به فروش نسبتا خوبی دست پیدا کند. بعد از موفقیت ونوم و انیمیشن اسپایدرمن بود که سونی زمزمههایی مبنی بر ساخت یک جهان سینمایی مستقل از کاراکترهای اسپایدرمن را به زبان آورد، زمزمهای که احتمالا یکی از دلایل اصلی دیزنی برای زدن زیر میز تفاهمنامهشان بوده است.
اینجا باید اشاره کوتاه و گذرایی به ادعای سونی درباره ساخت جهانی مستقل از اسپایدرمن بزنم، ادعایی که از نظر برخی احمقانه است اما باید گفت که آنها احتمالا نمیدانند کمیکبوکهای اسپایدرمن بیش از صد شخصیت کمیک بوکی را تشکیل میدهند و برخی از آنها هواداران بسیار زیادی در سراسر دنیا دارند. اساسا اسپایدرمن در دنیای مارول مانند بتمن در دنیای دیسی، هم خودش خوش میدرخشد و هم دشمنان معروفتر و محبوبتری نسبت به سایر دشمنان ساخته شده در کمیکبوکها دارد. ونوم، بلک کت، موبیوس، شش خبیث، میستریو (که جیک جیلنهال در فیلم جدید اسپایدرمن آن را تبدیل به ابرشروری محبوب کرده) و حتی کینگپین (البته به نظر میرسد این شخصیت استثنا چون دشمن دیردویل هم بوده، همچنان برای دیزنی هم قابل استفاده است) از جمله این کاراکترها هستند.
در نهایت بعد از ساخت سه فیلم ترکیبی! و دو فیلم مستقل، مذاکرات دیزنی و سونی از سر گرفته شد. دیزنی در مذاکرات خود در نود درصد مواقع برنده است و این بار هم با همین سیاست پشت میز نشسته است. او کمپانی غولی است که پیکسار را بعد از اتمام قراردادشان به یکباره خرید و آنها را به زیرمجموعه خود پیوند زد. دیزنی غولی است که حق و حقوق فرنچایز سینمایی بزرگی چون جنگ ستارگان را متعلق به خود نموده و در سالهای اخیر جدا از خرید مارول، یکی از بزرگترین معاملات تاریخ هالیوود را انجام داده و کمپانی غول دیگری (فاکس قرن بیستم) را خریده است و چندین عنوان سینمایی متعلق به فاکس را از آن خود کرده است.
دیزنی اما در زیرزمینهای هالیوود به دخالت بیش از حد در روند ساخت فیلمهایش شهرت دارد. روسای این استودیوی پولساز نظرات خود را در تمامی کارهای ساخته شده در زیرمجموعههایشان اجرایی میکنند و نظرات خود را به اصطلاح غالب مینمایند. دیزنی در هالیوود قدرت بسیاری دارد و شایعاتی مبنی بر قدرت مارکتینگاش و جوهایی که سیاستمدارانه راه میاندازد در همه جا شنیده میشود. دیزنی میتواند رقیبش را به خاک بکشاند و خودش را به عرش برساند و یک بیزینسمن واقعی و بیرحم است که البته کارش را در اکثر مواقع خوب بلد است.
همین دیزنی با سونی، یک کمپانی شرقی که محبوبیتاش اصلا به حد و اندازه غول قصه گوی آمریکایی نمیرسد، پای مذاکره مینشیند و پیشنهاد خودش را بعد از فروش میلیادری فیلم جدید اسپایدرمن مطرح میکند: «پنجاه درصد فروش فیلمها را میخواهیم.» پیشنهادی که هر عقل سلیمی میداند از سوی سونی رد خواهد شد و اینجاست که به صحبت تیتر این مطلب میرسیم: «آیا دیزنی از قصد این پیشنهاد عجیب و غریب را ارائه کرده است؟» به جرات میتوان گفت حتی طرفداران متعصب دیزنی نسبت به اعلام این سهمخواهی دیزنی واکنش نشان دادند و رقم پیشنهاد شده را رقمی غیرمعقول خواندند، موضوعی که طبعا خود روسای دیزنی و مذاکرهکنندگان نیز از پیش میدانستند؛ پس چرا آن را مطرح کردند؟
شایعات حکایت از این دارد که سونی در ابتدای امر بر سر سهم ۵ درصدی دیزنی اصرار ورزیده و اما گزارشات دیگر میگویند که سونی تا سهم هفتاد سی نیز کوتاه آمده؛ رقمی که به نظر منطقی می رسد ولی دیزنی کماکان مخالفت خود را ابراز کرده و سهم بیشتری از فروش فیلمها خواسته است.
چه قبول داشته باشید چه نه؛ واقعیت این اسن که کمپانی دیزنی سلطان کودکان دیروز و امروز و احتمالا فردای دنیاست. چندین دهه است که دیزنی در این جایگاه نشسته و تاج و تخت پادشاهی اش به کس دیگری هم نمیرسد. سران این مجموعه میدانند که کودکان و نوجوانان چه فکر میکنند و چه میگویند و البته میدانند که پشتیبانی بخش اعظمی از آنها را در همین لحظه هم دارند. رده سنی طرفداران اسپایدرمن با اینکه در همه سنین غوطه ور است ولی باید اعتراف کرد که اکثر طرفداران این برند؛ کودکان و نوجوانان امروز هستند. این مخاطبین میلیونی اهم طرفداران را تشکیل می دهند و باید بدانیم که اکثر قریب به اتفاق آنها کاری به دستان پشت پرده مذاکرات و انفاقات بیزینسی و مارکتینگ و سیاستهای هالیوود ندارند؛ آنها یک چیز را میخواهند و آن بودن اسپایدرمن عزیز در کنار بلک پنتر و دیگران است. این قشر از طرفداران وقتی میبینند این اتفاق دیگر رخ نمی دهد؛ طبیعتا انگشت اتهام را به سمت دارنده حق و حقوق کاراکتر اسپایدرمن (سونی) میگیرند و از او متنفر میشوند؛ اتفاقی که همین الان هم در فضای وب رخ داده است.
نوجوانان عاشق اسپایدرمن به سهم خواهی دیزنی کاری ندارند و شاید جمعیت قابل توجهی از آنها اصلا مطالب و اخبار پیرامون این موضوع را دنبال نکنند. طرفداران سونی را مسبب نداشتن اسپایدرمن در کنار دیگر ابرقهرمانان می بینند و فیلم بعدی که این شخصیت به تنهایی در آن بزن بهادری میکند را دوست ندارند(یا لااقل کمتر دوست دارند)
دیزنی با علم بر این موضوع و جوسازی علیه سونی پای میز نشسته و قاعده بازی را غیرمعقولانه به هم زده است. این استودیو از کارنامه قدیمی سونی نیز غافل نمانده؛ کارنامه ای که نشان می دهد سونی در گذشته گندهای زیادی سر اسپایدرمن زده و تا به امروز در کمتر از چند سال این کاراکتر را چند بار ریبوت کرده و از نو ساخته است. دیزنی میداند سونی ریسک ازنوسازی برای بار سوم را احتمالا به جان نمیخرد (چون داد طرفداران در میاید) و ادامه ساخت فیلمهای کنونی نیز بدون حضور کاراکترهای جهان سینمایی مارول کار راحتی نخواهد بود. دیزنی قید بخش اسپایدرمن در مارول پارک (که در حال احداث آن است ) را میزند و میداند که کماکان میتواند از فروش متعلقات دنیای اسپایدرمن نخ باریک و پولسازی به سمت جهان عنکبوتی داشته باشد.
سونی در این میان با یک حرکت پولتیک و سریع؛ دست دیزنی را مبنی بر اینکه قصد تخریب سونی در برابر هواداران دارد را میخواند و بیانیه رسمی فی الفوری منتشر میکند و تقصیرها را گردن دیزنی می اندازد. دیزنی تا به امروز پاسخ رسمی در برابر ادعای سهم خواهی و... نداده و صرفا به گفتن جملاتی از این دست که: حیف شد؛ اسپایدرمن دیگر نیست و رویای ما در همین چند فیلم هم محقق شد و... بسنده کرده است.
فیالواقع دیزنی در این نمایشی که راه انداخته نقش آدم بد را به سونی واگذار کرده ولی سونی این بازی را برخلاف انتظار او بد انجام میدهد و در نقشش فرو نمیرود. بازیگران مکمل غیرمنتظره ای چون دختر استنلی نیز در این میان وارد گود شده و با دفاع از سونی و بدگویی درباره دیزنی ؛ نمایشنامه را تا حد زیادی به هم میزند؛ ولی نه آنقدر که انتهای شاهنامه برای دیزنی خوش نباشد.
تا به این لحظه با وجود انتشار مصاحبهها و بیانیههایی که صحه تایید بر جدایی اسپایدرمن از دنیای سینمایی مارول میگذارد ولی اعلامی رسمی مبنی بر قطع همکاری دو استودیو رسانه ای نشده و هر دو طرف یک روزنه بسیار باریک برای بازگشت را نگه داشته اند. هر دو طرف ماجرا میدانند که اسپایدرمن بهتر است که در این جهان سینمایی باقی بماند و مستقل شدن آن دردسرها و ریسکهای زیادی را می طلبد. طبعا کفه ترازوی مذاکره به نفع دیزنی است و او با چندین تیم و سیاستهای رندانه علیه یک شخصیت ایستاده است. دیزنی مخصوصا اسپایدرمن را از جهان سینمایی خود خارج کرده چرا که رسما بعد از مرگ آیرون من؛ نیاز چندانی به این آیرون من جونیور ندارد. میتوان ادعا کرد دیزنی از همان ابتدا با وصل کردن این دو کاراکتر (آیرون من و اسپایدی) نقشه ای برای حذف عنکبوت قهرمام در صورت احتمال عدم تفاهم دوباره سونی در ذهن پرورانده و حالا این نقشه را اجرایی میکند چرا که در ازای آن حالا چند صد کاراکتر از دنیای ایکس من (بعد از خرید فاکس) را دارد.(فرنچایزی که واقعا نیاز به توجه ویژه ای از سوی صاحبین جدید خود دارد تا دوباره با قدرت احیا شود)
اسپایدرمن ماشین پولساز مستقلی است که فیلمی با حضور آن؛ بالاخره میفروشد و سودش را میدهد (مانند بتمن دی سی که با وجود انتقادات گسترده به بن افلک به ضرردهی نینجامید) بحث الان سر پول بیشتر است. اما در انتهای صحبت سوالاتی که مطرح میشود چه هستند و پاسخ تقریبیشان چیست؟ آیا سونی حاضر است فروش اسپایدرمنهای بعدی را کمتر کند و همچنان اعتبار این کاراکتر را پیش خود حفظ کند؟ به احتمال زیاد بلی چرا که فروش خوب(نه عالی) فیلمها به همراه بازی موفق اسپایدرمن و دنباله های یک انیمیشن محبوب و از همه مهمتر؛ ساخت یک جهان سینمایی را همچنان در اختیار خواهد داشت. جهانی که احتمال پنجاه پنجاهی دارد که بتواند به موفقیت برسد (نباید فراموش کنیم تقریبا به جز جهان سینمایی مارول؛ هیچ یونیورس سینمایی دیگری به موفقیت عظیمی دست نیافته)
با این حساب بعید است سونی قید این شخصیت را به کل زده و با رقم بالایی کلیه حق و حقوق اسپایدرمن را به دیزنی بفروشد. اما سوال سوم و نهایی اینکه آیا به جای این دو احتمال؛ ممکن است سنی حاضر به پذیرش پیشنهاد سودجویانه دیزنی بشود؟ شاید بلی؛ اگر سونی نخواهد ریسک کند احتمالا تن به این موضوع میدهد ولی تجربه و کارنامه این استودیو نشان داده که وقوع این احتمال کم است. یک سوال مخفی نیز در این میان ممکن است برای عدهای پیش بیاید مبنی بر اینکه آیا ممکن است دیزنی سونی (یا همان کلمبیا پیکچرز که میشود بخش سینمایی سونی) را بخرد؟ این سوال پاسخ قطعا منفی به همراه دارد چرا که فروش این بخش از سونی مصادف است با حذف سونی از فروش جهان سینما و سونی تک گوهر فعالیت سینمایی خود را قطعا دودستی میچسبد.
در نهایت باید گفت بازی قدرتمندان سر پول؛ بازی غریبی است که کمتر کسی میتواند از لایه های زیرین و تو در توی آن سر در بیاورد. هالیوود مافیای بی رحمی در زمینه تجارت است و بازیگران این عرصه؛ بارها این موضوع را علنی نشان داده اند. باید بدانید علاقه طرفداران ذره ای برای این استودیوها مهم نیست مگر آنکه در آن پول؛ آنهم به مقدار پیش بینی شده و تعیین شده؛ باشد. این قانون تجارت است و طعمه گیر افتاده در این تارعنکبوت سودجویی؛ سرنوشتش به زودی مشخص خواهد شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این مشاجره نمونه واضحیه از سیاستای تجاری استودیوهای بزرگی که فرنچایزهای بزرگ رو تو دستشون دارن و این وسط، بیشترین ضرر رو طرفدارانی میبرن که سالها صبر کردن MCU حداقل به اون تراکم کمیکهاش نزدیک بشه. البته سونی هم بازی کردن رو بعد این همه سال یاد گرفته و واحدای تجاری زیادی رو تو این چند سال با استادی دیزنی پاس کرده. به هر حال، MCU با تمام ایکسمنها و ددپول، ثور، بلکپنتر، بلید، ایترنالز، شخصیتهای تثبیتشده کنونیش و اونایی که بهزودی معرفی میشن همچنان هم بدون اسپایدرمن یهچیزی کم داره: اونم اسپایدرمنه. هر چقدر هم شخصیتها زیاد بشن باز هم من به شخصه کمبودشو حفظ میکنم.
البته تنها مزیتی که این ماجرا داره تو دید من، بیشتر شدن احتمال ساخت نسخه فیلمی و لایو-اکشن اینتو د اسپایدر-ورس هست. که البته هنوزم فقط یه دونه فیلمه.
سه گانه سم ریمی واقعا خوب بودن ولی بنظر من بهترین فیلم مرد عنکبوتی, amazing spiderman 2 بود..
هنوزم از اینکه نزاشتن نسخه سوم اون سری ساخته شه ناراحتم.
من اما به نظرم قسمت دوم از سه گانه ریمی بهترین فیلمی بود که تاکنون از مرد عنکبوتی ساختن.
هیچ اسپایدرمنی قشنگ تر از اون سه تای اول نبود