۲۵ فیلمنامه برتر تاریخ سینما
تعداد کمی از نقشها در فرآیند فیلمسازی به اندازه نوشتن فیلمنامه یک فیلم مهم هستند. چه بازیگران، کارگردانان یا هر کس دیگری که در ساخت یک فیلم دخیل هستند، باید بدانند اگر بخواهند در کار ...
تعداد کمی از نقشها در فرآیند فیلمسازی به اندازه نوشتن فیلمنامه یک فیلم مهم هستند. چه بازیگران، کارگردانان یا هر کس دیگری که در ساخت یک فیلم دخیل هستند، باید بدانند اگر بخواهند در کار خود برترین باشند، توجه به فیلمنامه مهمترین نکته است. بنابراین، به ندرت میتوان فیلمی با جلوههای بصری خلاقانه یا اجراهای عالی را بدون فیلمنامه اولیهای که حداقل بالای سطح معمول باشد دید، به این معنی که بهترین فیلمنامههای موجود باید مورد تجلیل و قدردانی قرار گیرند.
به این ترتیب، رتبهبندی بهترین فیلمنامه های تمام دوران، طیف مشابهی از عناوین را در اختیار شما قرار میدهد که اگر به لیستی مشابه رتبهبندی بهترین فیلمهای تمام دوران برسد، نباید تعجب کرد. چیز دیگری جز این مشاهده، گواهی محکمی بر ضرورت یک فیلمنامه خوب نیست. فیلمهای زیر همگی به خاطر نوشتن یک سناریو و متن فوقالعاده خوب متمایز هستند و به دلیل داشتن برخی از بهترین فیلمنامههای تمام دوران امکانپذیر شدهاند. به همین منظور ما در جدیدترین مقاله ویجیاتو به معرفی ۲۵ فیلمنامه برتر تاریخ سینما پرداختهایم.
- 1 Parasite
- 2 The Social Network
- 3 Do the Right Thing
- 4 The Shawshank Redemption
- 5 Thelma & Louise
- 6 Eternal Sunshine of the Spotless Mind
- 7 Schindler's List
- 8 Bicycle Thieves
- 9 Fargo
- 10 Network
- 11 Taxi Driver
- 12 Annie Hall
- 13 Get Out
- 14 One Flew Over the Cuckoo's Nest
- 15 Some Like It Hot
- 16 12Angry Men
- 17 Butch Cassidy and the Sundance Kid
- 18 Sunset Boulevard
- 19 Dr. Strangelove
- 20 All About Eve
- 21 Chinatown
- 22 Pulp Fiction
- 23 The Godfather
- 24 Citizen Kane
- 25 Casablanca
Parasite
پس از گذراندن دو دهه برای ساخت مجموعهای از فیلمهایی که تا حد زیادی عالی بودند، در سال 2019، بونگ جون هو بهترین فیلم خود را نوشت: انگل (با همکاری نویسنده، هان جین وون). بونگ جون هو نیز در تهیهکنندگی و کارگردانی این فیلم مشارکت داشت و به وضوح نشان داد که این پروژهای است که او علاقه زیادی به آن دارد و نتیجه نهایی نیز همین را نشان میدهد.
تفسیر انگل از منظر نوشتاری سخت است. فیلم عناصر کمدی، درام، و هیجان انگیز را در یک فیلمنامه کاملاً آماده ترکیب میکند، تفسیرهای اجتماعی زیادی ارائه میدهد و بازیگرانی پر از شخصیتهای جالب دارد. این فیلم به شایستگی برنده اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شد و فیلمنامه آن یکی از بهترین فیلمنامههای سالیان اخیر است.
The Social Network
شبکه اجتماعی که از یک فیلم شگفتانگیز نوشته شده در پایان دهه شروع کننده قرن بیست و یکم به یکی از بهترینهای اوایل دهه 2010 تبدیل شد، مطمئناً بهترین فیلمنامه داستانی آرون سورکین است. این اثر چیزی بسیار فراتر از یک فیلم در مورد شکل گیری فیس بوک است که به عنوان یک تراژدی پیچیده قرن بیست و یکم (به نوعی) درباره خیانت، طمع و اختلافات حقوقی پرمخاطب ظاهر میشود.
این داستانی است که میتوانست به شیوهای بسیار خشک و بیروح ارائه شود، اما سورکین (با اقتباس از کتاب غیرداستانی نویسنده بن مزریچ) همه چیز را سریع، هیجانانگیز و پویا نگه میدارد. دیالوگ چیزی است که واقعاً شبکه اجتماعی را به اوج میرساند و وقتی با اجراها، موسیقی و فیلمبرداری همراه میشود، یکی از بهترین فیلمهای دهه خود را میسازد.
Do the Right Thing
اسپایک لی به عنوان تنها نویسنده، کارگردان و تهیهکننده فیلم «کار درست را انجام بده» که حتی نقش شخصیت اصلی آن را نیز خودش بازی میکند، صاحب تمام و کمال این فیلم است. با توجه به اینکه یکی از بهترین فیلمهای سال خود است، میتوان گفت که اسپایک لی هر چهار نقش خود را تا آنجا که به این فیلم مربوط میشود عالی انجام داده است. در واقع قطعات کاملاً در جای خود قرار گرفتهاند، و این خود اطمینان حاصل میکند که بهطور قابلتوجهی با یک فیلم خوب روبرو هستیم.
این اثر سینمایی در مدت زمان دو ساعته خود مسائل متعددی را در مورد نژاد و تعصب در آن زمان بررسی میکند، در حالی که گروه زیادی از شخصیتها را نیز در خود جای داده است، که همگی با پیشروی روایت پر تنش، به تدریج استرسی یا عصبانیتر میشوند. همه اینها فوقالعاده متعادل است و مسلماً بهترین فیلمنامه لی تا به امروز است.
The Shawshank Redemption
اگر یک فیلم در سالی به قدرت 1994 میلادی که در تاریخ سینما ماندگار است اکران شود، زمان سختی برای برجسته شدن خواهد داشت، اما The Shawshank Redemption به عنوان یکی از بهترینهای نه تنها سال خود، بلکه در کل دهه و تاریخ سینما دوام آورده است. این یک فیلم تلخ و شیرین و موید زندگی است در مورد یافتن امید و دوستی در تاریک ترین مکانها، در اینجا زندان وحشیانه و امنیتی شاوشنک است.
فرانک دارابونت علاوه بر کارگردانی فیلم، فیلمنامه آن را نیز بر اساس رمانی از استیون کینگ به نام ریتا هایورث و رستگاری شاوشنک نوشته است. داستانهای کینگ اغلب (اما نه لزوماً همیشه) به فیلمنامهها یا فیلمهای فوقالعاده منجر میشوند. بنابراین، فیلمنامهی سختگیرانه The Shawshank Redemption تضمین میکند این اثر یکی از بهترین اقتباسهای استیون کینگ در تمام دوران است.
Thelma & Louise
تلما و لوییز یک فیلم جادهای نمادین، هیجان انگیز و درام است که یکی از معروف ترین پایان های تمام دوران را میسازد. با این حال، پایه و بنیان این اثر فقط در مورد مقصد نیست، زیرا خود سفر نیز جذاب است. فیلم به دنبال روایت ماجرای دو زن است که پس از کشتن یک مرد در دفاع از خود، فرار کرده و در حالی که از قانون فرار میکنند، در حال سفر به سمت ناکجاآباد هستند.
فیلمنامه برنده اسکار آن توسط کالی کوری نوشته شده است که شناخته شده ترین اثر او علاوه بر تلما و لوئیز، ساخت برنامه تلویزیونی نشویل است که در 124 قسمت بین سالهای 2012 تا 2018 پخش شد. مطالعه شخصیت عالی برای دو قهرمان اصلی آن، تلما و لوئیز یک کلاسیک جذاب نوشتهشده است.
Eternal Sunshine of the Spotless Mind
نوشتن یک فیلمنامه عالی برای یک فیلم عاشقانه به اندازه کافی سخت است، چه رسد به نوشتن چیزی که هم به عنوان یک فیلمنامه عالی علمی تخیلی و هم به عنوان یک فیلمنامه عاشقانه عالی عمل کند. خوشبختانه، چارلی کافمن یکی از بهترین فیلمنامه نویسانی است که امروز کار میکند، به این معنی که او توانست این کار را با فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind در سال 2004 انجام دهد.
دو نفر دیگر برای نوشتن داستان این فیلم به او کمک کردند که شامل کارگردان میشل گوندری و پیر بیسموت میشود. فیلم به دنبال روایت داستان یک زوج است که یکدیگر را از خاطرات خود پاک میکنند، فقط برای اینکه وقتی دوباره ملاقات میکنند، همه چیز جدید باشد. این یک فیلم ذهنی و پیچیده است که به گونهای نوشته شده که به بینندگان اجازه میدهد (فقط) با شخصیتهای درون فیلم ادامه دهند، و در کل حاوی تعادل ایدهآلی از مطالب گیجکننده و دلخراش است.
Schindler's List
از میان تمام برندگان بهترین فیلم از مراسمهای مختلف جوایز اسکار در طول سالها، فهرست شیندلر باید به عنوان یکی از بهترینها رتبهبندی شود. این فیلم پیرامون جنگ جهانی دوم از لحاظ احساسی قدرتمند است که بر اساس داستان واقعی اسکار شیندلر، تاجر ثروتمندی است که توانسته جان 1000 یهودی را در طول هولوکاست نجات دهد.
استیون اسپیلبرگ طبیعتاً به خاطر ظاهر، احساس و حرکت فیلم سزاوار اعتبار زیادی است، اما فیلمنامه آن نیز باید مورد توجه قرار گیرد. استیون زیلیان، فیلمنامه نویس، برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی (براساس رمانی غیرداستانی از توماس کنلی) شد، و با اینکه داستانش یکی از احساسی ترین داستانهای تاریخ سینما است، شایسته این جایزه است.
Bicycle Thieves
ساده بودن یک فیلم به این معنی نیست که نوشتن آن لزوما کار سادهای بوده است. چرا که برخی از بهترین هنرها مستقیماً به نقطه اصلی میرسند، مستقیم، و گاهی اوقات به خصوص غافلگیرکننده؛ با این حال، همانطور که فیلم دزد دوچرخه سرراست و به طرز شگفت انگیزی ویرانگر نشان میدهد، ایجاد یک چیز ساده یا معمولی در قالب فیلمنامه به مهارت نیاز دارد.
این فیلم ایتالیایی توسط ویتوریو دسیکا و چزاره زاواتینی نوشته شده است و داستان مردی و پسرش را روایت میکند که در جستجوی دوچرخهای دزدیده شدهاند، زیرا مرد برای انجام کارش به آن نیاز دارد و از این طریق زندگی خانوادهاش را تامین میکند. باید گفت گذشت 75 سال هیچ اثر بدی روی قدرت این روایت انجام نداده است، روایتی که هنوز هم قادر است حتی کسانی را که سختترین قلبها را دارند به به لرزه درآورد.
Fargo
نیازی نیست به فارگو نگاه کنید تا بدانید که برادران کوئن قادر به نوشتن فیلمنامه های خارقالعاده هستند، زیرا فیلمشناسی آنها مملو از نوشتههای خارقالعاده است. با این حال، در نهایت Fargo محصول 1996 مسلما بهترین آنهاست. این اثر سینمایی یک فیلم کمدی جنایی تاریک کلاسیک در مورد جنایتکاران احمقی است که ایده شرورانه آنها توسط یک رئیس پلیس به شدت باهوش و البته باردار و بسیار جذاب خنثی میشود.
اگرچه موفقترین فیلم آنها از نظر اسکار در سال 2007 «جایی برای پیرمردان نیست» بود، اما «فارگو» نیز همچنان جوایزی ارزشمندی را برای آنها به ارمغان آورد و این دو جایزه بهترین فیلمنامه اورجینال را دریافت کردند. این فیلم خنده دار، پرتنش، با سرعت عالی و همچنین بسیار قابل نقل است، که هرکسی پس از تماشا دوست دارد آن را برای یکی تعریف کند.
Network
فیلمهای طنز همیشه بهترین موقعیت برای ماندگاری و تازگی را ندارند؛ اما چرا؟ چون آنها تمایل دارند تا ذات زمانی را که در آن ساخته شدهاند به تصویر بکشند. با این تفاسیر فیلم شبکه ساخته سیدنی لومت زمانی که در سال 1976 منتشر شد بسیار گزنده بود، و این در حالی است که با گذشت زمان تا به امروز نیز همچنان با جهان ما مرتبط است.
فیلمنامه این فیلم توسط نمایشنامهنویس/رماننویس/فیلمنامهنویس پدی چایفسکی بود و سومین و آخرین اسکار را برای او به ارمغان آورد. این فیلم تا به امروز یک فیلم تاریک تاثیرگذار باقی مانده است، و حتی اگر تلویزیون و شبکه در سالهای اخیر توسط راههای آنلاین تسخیر شده باشد، اما بینش فیلمنامه در مورد تمایل مردم برای بهرهبرداری برای قرار گرفتن در معرض نمایش، در هر شکلی از رسانهها قابل استفاده است.
Taxi Driver
تقریباً همه فیلمهای مارتین اسکورسیزی عالی هستند و اکثریت قریب به اتفاق آنها نیز فوقالعاده خوب نوشته شدهاند. با این حال، موردی وجود دارد که از منظر نوشتاری محض بهترین است. فیلم راننده تاکسی کاملترین، مؤثرترین و شاید حتی عمیقترین اثر اوست که یک مرد را که به دلیل ترکیبی از PTSD، بیخوابی و دیدگاه بدبینانه از نظر روانی بدتر میشود، ردیابی و دنیایی که او در آن ساکن است را دنبال و واکاوی میکند.
این فیلم توسط پل شریدر نوشته شده است، و یکی از چهار فیلمی است که او برای اسکورسیزی نوشته یا همکاری کرده است. جالب است بدانید این فیلم در اسکار نامزدی برای بهترین فیلمنامه دریافت نکرد، اگرچه با توجه به اینکه فیلم شبکه مذکور نیز در سال 1976 اکران شد، پس سال خوبی برای فیلمنامه بود.
Annie Hall
آنی هال، فیلمی موفق و برنده اسکار محصول 1977، احتمالاً بهترین فیلمنامهای است که وودی آلن تا کنون نوشته است. این یک کمدی رمانتیک است که کمی درام به آن اضافه شده. فیلم داستان دو نفر را دنبال میکند که عاشق میشوند و سپس از هم جدا میشوند، و چیزی شبیه به یک نگاه واقعی و صادقانه به رمانهای قرن بیستم است.
از چهار جایزه اسکار که فیلم دریافت کرد، یکی برای بهترین فیلمنامه اورجینال بود که آلن آن را با مارشال بریکمن، نویسنده همکار، به اشتراک گذاشت. شهرت آلن در سالهای اخیر پیچیدهتر و مشکلسازتر شده است، اگرچه این فیلمی است که به راحتی میتوان آن را مشهورترین فیلم او نامید، زیرا بر توسعه کلی ژانر کمدی رمانتیک تأثیرگذار است.
Get Out
قبل از سال 2017، ایده جوردن پیل در مقام نویسندگی و کارگردانی یک فیلم ترسناک (چه رسد به یک فیلم عالی) ممکن بود پوچ به نظر برسد. چرا که قبل از «برو بیرون»، پیل بیشتر بهخاطر حضورش در آثار کمدی از جمله «کی و پیل» (به همراه کیگان-مایکل کی) شناخته میشد، اما این اثر ترسناک هیجانانگیز یک فیلم خاص در سال 2017 بود که او را به عنوان یکی از هیجانانگیزترین کارگردانان جدید معرفی کرد.
فیلم Get Out نگرشهای نئولیبرالیستی را طنز میکند و در عین حال یک فیلم ترسناک پرتنش و هیجانانگیز است که مرد سیاهپوستی جوانی را دنبال میکند که با خانواده دوست دختر سفیدپوست خود ملاقات کرده و تجربه آن را بسیار وحشتناکتر از حد انتظار میبیند. پیل برای نوشتن این فیلم برنده اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شد و فعالیت حرفهای او پس از موفقیت Get Out با فیلم «ما» در سال 2019 و «Nope» در سال 2022 ادامه یافت.
One Flew Over the Cuckoo's Nest
فیلم پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته یا همان دیوانه از قفس پرید، یکی از معدود فیلمهایی است که در کنار «یک شب اتفاق افتاد» و «سکوت بره ها» برنده «پنج جایزه بزرگ» اسکار (بهترین کارگردان، فیلمنامه، فیلم، بازیگر و بازیگر زن) شده است. ناگفته نماند، اما برای اینکه یک فیلم در بسیاری از مقولهها تا این حد موفق باشد، مشخصاً به یک فیلمنامه عالی برای یک بنیاد سینمایی خوب نیاز دارد.
این دقیقاً همان چیزی است که فیلم پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته به لطف فیلمنامه نویسان لارنس هاوبن و بو گلدمن که فیلمنامه خود را بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته اند، دارد. یک فیلم پر طنین عاطفی با شخصیتهای خارقالعاده، دیالوگهای استثنایی و پایانی کاملاً تلخ و شیرین، مطمئناً به عنوان یک پیروزی فیلمنامهنویسی عمل میکند.
Some Like It Hot
صحبت در مورد فیلمهای فوق العاده بدون نام بردن از بیلی وایلدر سخت است. فیلم بعضیها داغشو دوست دارن محصول 1959 یکی از بهترین فیلمهای نوشته شده در کارنامه فیلم شناسی اوست، فیلمی با بیش از 60 سال قدمت در حالی که هنوز خنده دار است و داستان دو نوازنده را روایت میکند. این دو با وجود اینکه در حال فرار از اوباش هستند، خود را شبیه به یک زن در میآورند و مخفیانه وارد یک گروه موسیقی دخترانه میشوند. البته همه چیز به این سادگی نیست؛ چرا که رفته رفته ناآرامیها در متن فیلم به وجود میآید.
وایلدر فیلمنامه را با همکار مکرر خود I. A. L. Diamond نوشت که فیلمنامه آنها بر اساس یک فیلم فرانسوی به نام Fanfare of Love در سال 1935 نوشته شده توسط رابرت تورن و مایکل لوگان بود. وایلدر و همکارش برای فیلمنامه بعضیها داغشو دوست دارن نامزدی اسکار دریافت کردند و سپس سال بعد برای فیلم آپارتمان (1960) اسکار فیلمنامه را دریافت کردند.
12Angry Men
دوازده مرد خشمگین به قدری دیالوگ محور است که میتوان فیلم را بدون تصاویر بصری تماشا کرد و همچنان آنچه را که در جریان است دنبال کرد. این فیلمی است که باید بین دوازده شخصیت اصلی تعادل برقرار کند (همانطور که از عنوان آن پیداست)، و کل فیلم اساساً این مردان هستند. همه در یک هیئت منصفه نشستهاند، و پیرامون یک قتل بحث میکنند.
اگر فیلمنامه حتی گهگاه ناکافی باشد، بدیهی است که چنین فیلمی میتواند دچار تزلزل شود، هرچند خوشبختانه اینطور نیست، زیرا دوازده مرد خشمگین یکی از بهترین فیلمنامه های دهه 1950 است. رجینالد رز فیلمنامه را بر اساس نمایشنامه تلویزیونی خود به همین نام در سال 1954 نوشت و در این روند نامزدی اسکار فیلمنامه را به دست آورد.
Butch Cassidy and the Sundance Kid
ویلیام گلدمن چنان رمان نویس و فیلمنامه نویس درخشانی بود که به سختی میتوان یک فیلمنامه از او را به عنوان «بهترین» انتخاب کرد. او در سال 1987 با «عروس شاهزاده خانم» یک ژانر کلاسیک را زنده کرد، و پس از آن یک درام سیاسی تاریخی به شدت واقع گرایانه با «همه مردان رئیس جمهور» نوشت.
اما آخرین مورد از نوشتههای درخشان او بوچ کسدی و ساندنس کید بود که دو جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد و بوچ کسدی و ساندنس کید در نهایت ممکن است بهترین نوشته او باشند. اما چرا بهترین است؟ چون اکشن دارد، عناصر جنایی دارد، نوعی کمدی دوستانه است، و همچنین یک وسترن است که عناصر مختلف را کاملاً متعادل میکند و آنها را در یک کل منسجم و به طرز هیجان انگیزی سرگرمکننده میکند.
Sunset Boulevard
سانست بلوار فیلم دیگری به کارگردانی بیلی وایلدر است که او دستی در نوشتن آن داشته است، هرچند که از نظر لحن، این فیلم بهاندازه «بعضیها داغشو دوست دارن»، کمدی نیست. هنوز لحظات طنز تاریکی در سرتاسر آن وجود دارد، اما در مجموع جدیتر است، چون یک فیلم نوآر اساسی درباره زندگی یک فیلمنامه نویس است که پس از ملاقات با یک ستاره سالخورده و منزوی سینمای صامت برای همیشه تغییر میکند.
به لطف فیلمنامهای از وایلدر، چارلز براکت و دی ام مارشمن جونیور، هالیوود به ندرت به این ظلم یا بی رحمی نشان داده شده است که در اینجا وجود دارد. به دلیل اینکه یکی از بهترین فیلمنامههای نوشته شده در تمام دوران است، همچنین پس از اکران با اسکار بهترین داستان و فیلمنامه شناخته شد (که در سال 1950 جایزه بهترین فیلمنامه اصلی نامیده شد).
Dr. Strangelove
از شروع پر هرج و مرج و نامطمئن آن، تا پایان شگفتانگیز بیمارگونه و دلخراش، دکتر استرنج لاو یا: چگونه یاد گرفتم از نگرانی دست بردارم و بمب را دوست داشته باشم، یک سواری وحشیانه و فراموش نشدنی است. این یک کمدی درباره جهان در آستانه جنگ هستهای است و تعداد کمی از فیلمهای پیش از شروع یک آخرالزمان به اندازه این اثر خندهدار هستند.
شاید این اولین شاهکار بی چون و چرای استنلی کوبریک باشد و در کنار کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم، او آن را با تری ساترن و پیتر جورج نیز نوشته است (در حالی که فیلمنامه بر اساس رمان هشدار قرمز ساخته شده است). آنها برای کارشان نامزدی بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کردند و دکتر استرنج لاو تا به امروز به عنوان یکی از بهترین فیلم های دهه 1960 دوام آورده است.
All About Eve
در کنار سانست بلوار، همهچیز درباره ایو نیز نشان داد که سال 1950 سالی شگفتانگیز برای فیلمهای خوب نوشته شده در مورد جنبههای تاریک تر نمایش، پیری و شهرت بود. همه چیز درباره ایو به جای اینکه در هالیوود و فیلمهایی مانند سانست بلوار بچرخد، به برادوی و بازیگری روی صحنه میپردازد.
در حالی که Sunset Boulevard جایزه اسکار (معادل سال 1950) بهترین فیلمنامه اصلی را دریافت کرد، همه چیز درباره ایو برنده بهترین فیلمنامه اقتباسی شد، زیرا این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از مری اور ساخته شده بود. فیلمنامه توسط جوزف ال. منکیهویچ نوشته شده است که برادرش نیز در نوشتن یکی از تحسین شده ترین فیلمنامههای تمام دوران نقش داشته است (در ادامه درباره او بیشتر توضیح خواهیم داد).
Chinatown
ژانر فیلم نوآر در شکل اصلی خود کمتر از دو دهه دوام آورد و تمام فیلمهای کلاسیک سبک نوآر در دهههای 1940 و 1950 اکران شدند. با این حال، با توسعه ژانر نئو نوآر، که عناصری از فیلم نوآر گرفته و آنها را کمی سختتر، از نظر اخلاقی پیچیدهتر و خشنتر کرد، دوباره متولد شد یا حداقل زنده ماند.
در میان تمام فیلمهای نئو نوآر ساخته شده، محله چینیها بدون شک بهترین باقی مانده است. این یک فیلم جنایی/معمایی کاملاً با ریتم، پرتنش و ناراحتکننده است درباره مردی که ناامیدانه از اعماق خود بیرون میآید، در حالی که او یک توطئه گسترده و فساد عمیق را کشف میکند که منجر به تراژدی میشود. جالب اسیت بدانید این اثر از یازده نامزدی اسکار خود، تنها موفق به کسب یک جایزه شد: آن جایزه بهترین فیلمنامه اورجینال بود که به فیلمنامه نویس رابرت تاون رسید.
Pulp Fiction
فیلمهای کوئنتین تارانتینو اغلب بهخاطر سبک فیلمنامه خاص خود مورد ستایش قرار میگیرند، و دومین فیلم او (برنده نخل طلا پالپ فیکشن) مسلماً بهترین فیلمنامه اوست. این یک دستاورد پیچیده و در عین حال جذاب از نویسندگی است که چندین داستان جنایی کمدی تاریک مختلف را به هم پیوند میدهد و آنها را به ترتیب و غیر خطی ارائه میکند.
با این حال، روشی برای نمایش دیوانگی در بدنه این اثر وجود دارد. زیرا ساختار، دیالوگهای غیرمعمول و ترکیبی التقاطی از سکانسهای هیجانانگیز سریع با صحنههای طولانی، کشیده و پرحرف در نهایت باعث میشود که Pulp Fiction بسیار قانعکننده باشد. این فیلم هفت نامزدی اسکار دریافت کرد و اسکار فیلمنامه نیز به تارانتینو و نویسنده همکارش راجر آواری رسید.
The Godfather
چگونه می توانید درباره فیلمهای فوق العاده نوشته شده صحبت کنید و پدرخوانده را مطرح نکنید؟ این یکی از فیلمهای تعیینکننده دهه 1970 است که حماسه کورلئونهها را به شیوهای تماشایی آغاز میکند، پیرو پدرسالار ویتو و فرزندانش، که همگی سطوح مختلفی از مشارکت در تجارت خانوادگی دارند.
ادامه آن در سال 1974 مسلماً به همان اندازه خوب نوشته شده بود، و شاید حتی جاه طلبانه تر، هم به عنوان پیش درآمد و هم دنباله (اگرچه فیلم سوم از 1990، دست کم، کمی بحث برانگیزتر است). باید بدانید از سه جایزه اسکار آن، یکی به ماریو پوزو (نویسنده رمانی که فیلم بر اساس آن ساخته شده است) و فرانسیس فورد کاپولا برای بهترین فیلمنامه اقتباسی تعلق گرفت.
Citizen Kane
حرفه اورسن ولز پس از شهروند کین شاید چندان عالی نباشد، اما این فیلم 1941 است که به ناچار بهترین اثر شناخته شده او باقی مانده است. این یک مطالعه شخصیت با یک قلاب اسرارآمیز است که نشان میدهد چارلز فاستر کین در لحظات ابتدایی فیلم از دنیا میرود و آخرین کلمه او «Rosebud» است. پس از آن، طرح داستان به این میرسد که بفهمیم چرا او این حرف را زده است، و زندگی کین در یک سری فلشبک به نمایش در میآید.
از نظر ساختاری، این فیلمنامه برای زمان خود پیچیده و مبتکرانه بود، و این فیلمی است که در مجموع میتواند زمینه زیادی را پوشش دهد و در عین حال دیالوگهای عالی و شخصیت محوری نمادین را به نمایش بگذارد. باید بدانید تنها جایزه اسکار آن برای بهترین فیلمنامه اصلی بود که به هرمن جی. منکویتس و اورسون ولز رسید، با داستانی که واقعاً میتوان آن را عالی خطاب کرد.
Casablanca
فیلمنامهای پر از شخصیتهای نمادین، خطوط دیالوگ خاطرهانگیز زیادی که نمیتوان شمارش کرد، و طرحی خوب که بیش از 80 سال پس از نگارش آن احساسی باقی میماند، فیلمنامه کازابلانکا شاید بهترین فیلمنامه تمام دوران باشد. این یک درام عاشقانه است که در طول جنگ جهانی دوم، با مقدار زیادی طنز و هیجان که به طرز ماهرانهای با لحظات جدیتر و تکان دهنده متعادل شده است.
این یک نوع معجزه فیلمنامه نویسی است که در اوایل دهه 1940 ساخته شد، و اینکه فیلمنامهای که اکنون بسیار قدیمی است، هنوز احساس تازگی دارد. جالب است بدانید این فیلم پنج نویسنده معتبر داشت: جولیوس جی. اپستاین، فیلیپ جی. اپستاین، و هوارد کخ فیلمنامه را نوشتند، و این افراد فیلم را بر اساس نمایشنامهای نوشته موری برنت و جوآن آلیسون به نگارش درآوردند و فیلم شایسته جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی اسکار شد و تا به امروز به عنوان یکی از بهترین های سینما ماندگار شده است.
اما این پایان راه نیست، شما میتوانید از طریق این لینک با بهترین فیلم های رزمی آشنا شوید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چه آثاری =)
ممنون از شما آقای پریمی
سپاس از شما دوست عزیز