ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

رقص - Banner
فیلم سینمایی

بهترین سکانس‌های رقص تاریخ سینما

رقص می‌تواند یک ارتباط پایدار بین ذهن و بدن ایجاد کند. تاریخ سینما نیز با آگاهی از این نکته، سکانس‌های رقص فراوانی را در خود گنجانده است. این سکانس‌ها به قدری به یادماندنی به شمار ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ | ۲۰:۲۸

رقص می‌تواند یک ارتباط پایدار بین ذهن و بدن ایجاد کند. تاریخ سینما نیز با آگاهی از این نکته، سکانس‌های رقص فراوانی را در خود گنجانده است. این سکانس‌ها به قدری به یادماندنی به شمار می‌آیند که حتی هنگامی که بخش‌های زیادی از فیلم‌ها به فراموشی سپرده شده‌اند، در ذهن‌ها باقی می‌مانند. رقص‌ها می‌توانند گونه‌ای درخواست کمک باشند، یا یک فوران سرخوشی، یا شورشی در برابر اقتدارگرایی و حتی پیش‌زمینه‌ای برای آدمکشی.

یک رقص می‌تواند عذاب آورد، تسکین دهد، تحریک کند، به مبارزه بطلبد و در بیش‌تر موارد حتی بیش از یکی از این ویژگی‌ها را داشته باشد. رقص از خود زبان قدیمی‌تر است؛ به طوری که برخی پژوشگران پیدایش آن را به ۳۳۰۰ سال پیش از میلادی مسیح مرتبط می‌دانند. برای همین طبیعی است که این نوع هنر در هر گونه‌ای که در تعریف «ذات انسان» قرار می‌گیرد دخیل باشد.

در این نوشتار به سراغ بهترین سکانس‌های رقص تاریخ سینما می‌رویم. اهمیت این سکانس‌ها بر اساس دوران، ژانر، سبک و محل پیدایش آن‌هاست. یک فیلم در بیش‌تر مواقع چیزی پراهمیت را در این گونه‌یِ خودابرازی قرار می‌دهد، یک کلید برای باز کردن لایه‌های درونی یک شخصیت.


۲۰. ساراگینا رقص رومبا را اجرا می‌کند، فیلم سال ۱۹۶۳

این مورد شبیه یک سکانس بیرون آمده از نقاشی‌های نورمن راکول به نظر می‌رسد؛ البته اگر راکول یک پسر بچه‌ی تشنه‌ی ایتالیایی می‌بود. آواتارِ فدریکو فلینی با نام گوئیدو، یک خاطره‌ی دوست‌داشتنی دوران کودکی را به یاد می‌آورد که در یک دورهمی با دوستانش به تماشای رقص روسپی‌ محلی در ساحل می‌رود تا از این طریق نخستین تصویر از سلیقه‌ی دوران بزرگسالی‌اش به وجود آید. او ساراگینا را به چشم توتم معصومیت دوران کودکی‌اش می‌بیند.

زن‌ها در هر خیابان دوران بزرگسالی زندگی گوئیدو باعث پریشانی و سِحر او می‌شوند. برای همین گوئیدو به سادگیِ این دوران جوان‌تر خود می‌نگرد؛ پیش از این که جنس دیگر شروع به اشتراک گذاشتن دیدگاه‌هایشان کند، احساسات داشته باشد و از او چیزی بخواهد. ساراگینا برای این پسرها هنگامی پدیدار شد که می‌توانستند نابالغ باشند و از این نابالغی لذت ببرند؛ نعمتی که گوئیدویِ مورد استفاده قرار گرفته بسیار دل‌تنگ آن است.

۱۹. «آسانسوری به سوی سکوی اعدام» از فیلم Burning سال ۲۰۱۸

رقص جون جونگ-سو در نقش شین هائه-می در فیلم Burning سال ۲۰۱۸

هائه-می خودش را درگیر یک مثلث عشقی بین جونگ-سویِ غم‌خوارِ تنبل و بنِ جذابِ خوش‌گذران کرده است. او نمی‌داند که چه اتفاقی خواهد افتاد و با این حال در گرگ و میش آسمان با نوای غم‌انگیز مایلز دیویس، شبیه به کسی به نظر می‌رسد که با سرنوشتش کنار آمده است.

این شخصیت با اطمینان به نفس کسی که می‌داند غیرقابل لمس است در برابر جونگ-سو و بن قرار می‌گیرد. بی‌حسی‌اش او را تا دنیایی متعالی بلند می‌کند. هر چند که به زمین بازمی‌گردد ولی هائه-می برای چند دقیقه‌یِ فریبنده، فرای همه‌چیز است.

۱۸. گریس جونز جادوی خود را به اجرا درمی‌آورد، فیلم Vamp سال ۱۹۸۶

رقص گو-گوی گریس جونز در فیلم Vamp سال ۱۹۸۶

گریس جونز در نقش ملکه کاترینا، یک دختر که نیمه وقت به گو-گو سرگرم است و تمام وقت خون‌آشام، در این جا حضور دارد. با آرایش شدن با شبکه‌ای از طراحی‌های دستی که از آثار کیت هرینگ الهام گرفته‌اند، این شخصیت تبدیل به یک شی نفیس برای چند بچه‌ی دانشگاهی افسارگسیخته می‌شود.

ولی این گریس جونز است و فرای انتظار آن‌ها. او یک اجرای اغوا کننده و به دام انداز را با ظرافتی ماورایی، گریمی سفید و یک کلاه‌گیس نارنجی رنگ به نمایش می‌کشد تا بیش از یک هیولا شبیه به یک بیگانه به نظر برسد.

۱۷. «لیندی هاپ» از فیلم Hellzapoppin' سال ۱۹۴۱

موزیک آغازگر رقص لیندی هاپ فیلم Hellzapoppin' سال ۱۹۴۱ است.

با سرچشمه گرفتن از سالن رقص سَووی محله‌ی هارلم، رقص وایتیز لیندی هاپرز، حرکات آکروباتیک آتشین را به یک گونه‌ی هنری جسورانه تبدیل کرد. در این کارخانه‌یِ رویاییِ هالیوودیِ شادی‌آورِ خارج از تعادل و دیوار چهارم شکنِ اچ. سی. پاتر، تماشاچیان در مرکز اجرای هنرمندان لیندی هاپی همچون آل مینز، فرانکی منینگ و ویلا می ریکر قرار می‌گیرند.

این رقصی با ریسک بالاست. این هنرمندانِ حرفه‌ایِ نترس با پشتک زدن، بلند کردن و پرت کردن یکدیگر سیرک دوسولی را به شرم می‌اندازند. آن‌ها همیشه تنها یک اشتباه کوچک تا شکاندن گردن یا له کردن قوزک پا فاصله دارند.

۱۶. «باله‌ی شکار دختر» از فیلم The Band Wagon سال ۱۹۵۳

در باله‌ی شکار دختر فیلم The Band Wagon سال ۱۹۵۳ شاهد یک روایت جنایی به شکل رقص باشید.

این فیلم به عنوان یک همکاری بین وینسنت مینلی و سید شریس کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. ولی این ساخته، فرد آستر را به عنوان سلاح پنهان در اختیار دارد. فرد به شکل موکدی در این فیلمِ نوآرِ فانتزیِ ساختار شکن لیز می‌خورد، به راحتی در قالب یک کارآگاه قرار می‌گیرد و در همین حال نیز سخنان پوچ را از این شخصیت بیرون می‌کشد.

آستر مفهوم بازیگری به شکل رقصیدن را درون خود نهادینه کرده است. او در این سکانس صداگذاری خودش را انجام می‌دهد و بدون مکث، یک سری از بیان احساسات قانع‌کننده را به نمایش می‌کشد. منتقدان به این شناخته می‌شوند که سینمای کونگ‌فویی را با رقص باله مقایسه می‌کنند ولی این اجرای فرد آستر مقیاس‌ها را وارونه می‌کند. در این سکانس، او دیک تریسی به شکل بروس لی و طبیعتاً به شکل فرد آستر است.

۱۵. «سنتی بودن باحاله» از فیلم American Psycho سال ۲۰۰۰

کریستین بیل تنها چند حرکت رقص با ترک سنتی بودن باحال است به اجرا درمی‌آورد و جاودان می‌شود.

در واقع تنها یک حرکت رقص در این سکانسِ پرآوازه از ساخته‌ی تاریک و هجو ماری هرون درباره‌ی اهالی ریگانیتیِ وال استریت وجود دارد: هنگامی که پاتریک بیتمنِ ناپایدار پس از قرار دادن قطعه تازه‌ی هیویی لویس اند د نیوز در استریوی خود یک حرکت کوچک انجام می‌دهد. ولی در این سکانس، او پیچش ویژه‌ی خودش را به قطعه‌ای از یک کرئوگرافی می‌دهد که خیلی از موسیقی موج نو قدیمی‌تر است.

پاتریک به درستی حرکات یک ویلن اسلشر را انجام می‌دهد، تله را آماده می‌کند و به مراسم خود پایبند است. گام‌ها همان گام‌های همیشگی هستند ولی روح و نوایشان فرق کرده‌اند. لیک‌هایِ پاپِ گیتارِ ترکِ سنتی بودن باحاله به طرز کمیکی با استخوان‌هایی که خارج از قاب هستند برخورد دارند. در این ترکیب پلید، هرون، برخورد پرخاشگری سرراست رمان برت ایستون الیس را با نظام سرمایه‌داری گرسنه‌ی بی‌رحم دهه‌ی ۸۰ به نمایش می‌کشد.

۱۴. «یک آمریکایی در پاریس» از فیلم An American in Paris سال ۱۹۵۱

باله‌ی نقطه‌ی اوج شاهکار وینسنت مینلی، جین کلی را به یک تور خیالی از طریق موزیک جرج گرشوین و نقاشی‌های امثال تولوز-لوترک، رنوآر و دوفی می‌برد. ام‌جی‌ام نزدیک نیم میلیون دلار را خرج کرد تا به آزمایش دیوانه‌وار مینلی و کلی در گرامی داشت زندگی با هنرهای ترکیبی، ست‌های بزرگ و پس‌زمینه‌های نقاشی شده با دست جان بخشیده شود.

ولی ستاره‌های راستین این نمایش پاهای چپ و راست کلی، قلم و جوهر شکسپیر و آلات موسیقی بهشتی است که گاهی این طور به نظر می‌آید که به طور مستقل از صاحبانشان فعالیت می‌کنند. هنگامی که جین کلی کارش را آغاز می‌کند، به سختی می‌تواند جلوی خودش را بگیرد و با پاهای خودش به گونه‌ای به این‌ور و آن‌ور کشیده می‌شود که انگار سگ‌هایی خود سر هستند که با افسار کنترل می‌شوند. نبوغ کلی در این بود که توهم تلاش در نجات زندگی‌اش را حفظ می‌کرد در حالی که در واقع او کنترل کامل را در اختیار داشت.

۱۳. «تکیلا» از فیلم Pee-wee's Big Adventure سال ۱۹۸۵

پی-وی در فیلم Pee-wee's Big Adventure سال ۱۹۸۵ با یک رقص از مهلکه می‌گریزد.

شما نیز می‌توانید رقصی را اجرا کنید که می‌تواند دنیا را تحت تأثیر قرار دهد. تنها کافی است که زانوهای‌تان را خم کنید، دستانتان را شبیه به چنگال حیوانات درنده حلقه کنید و دو تکان در جلو و دو تکان در پشت به آن‌ها دهید! گذشته از این‌ها ولی باید گفت که بخش بزرگی از دوست‌داشتنی بودن شخصیت پیتر پن با کت و شلوار خاکستری، فراگیر بودن اوست.

او یک پسربچه در قالب یک مرد بالغ است که کم و بیش با هر کس و هر چیز سر ذوق می‌آید. حتی اگر پس از زمین زدن دومینووار موتورهای یک گروه از موتورسواران بد اخلاق خودش را به دردسر بیندازد هیچ نگرانی‌ای وجود ندارد. خوش‌برخورد بودن و زبان جهانی موزیک نجات‌بخش پی-وی خواهد بود. او هر وضعیتی را با خودش بودن پشت سر می‌گذارد. از هر اتاقی که در آن حضور دارد یک جشن بیرون می‌کشد و هر کسی که حضور دارد را به آن دعوت می‌کند. هر کسی می‌تواند بخشی از این اجرای پی-وی باشد، تنها نیاز است تا کلمه‌ی رمز را فریاد بزند: «تکیلا!»

۱۲. «گرمای محبوس» از فیلم Napoleon Dynamite سال ۲۰۰۴

جارد هس در نقش نویسنده و کارگردان می‌خواهد تا تماشاچیان چه میزان ناپلئون دینامیت را جدی بگیرند؟ دقایق ابتدایی جون هدر زیر نورِ نورافکن او را همانند یک شخص خشک‌احساسِ کاملاً متعهد، به نمایش می‌کشد. شاید چنین چیزی به خاطر این باشد که او یک رقصنده‌ی خاطر جمع و احساسی‌ست. ولی این رقصنده‌ی تمام عیار تا هنگامی شبیه به یک ستاره‌ی قابل تحسین به نظر می‌رسد که به طرز عجیبی با تاختن از صحنه‌ی نمایش بیرون می‌رود.

هس، خط داستانی فیلم را در یک بسته‌ی متراکم جا داده است؛ او ناپلئون را به عنوان یک فرد عجیبِ در ظاهر خنده‌دار معرفی می‌کند و به مرور لایه‌های احساسی، آسیب پذیر و انسانی او را نمایان می‌کند. فیلم Napoleon Dynamite بخش همذات پندارانه‌ی خود را هنگامی به نمایش می‌کشد که ناپلئون با رونمایی از هنر خود به همسالانش، خودش را عرضه می‌کند.

۱۱. رقص بزرگ پایان فیلم Magic Mike XXL سال ۲۰۱۵

اجرای رقص بزرگ پایان فیلم Magic Mike XXL سال ۲۰۱۵ توسط  چنینگ تیتوم و «تی‌ویچ»

وقتی پای بهترین فیلم‌ها با محوریت استریپرهای مرد با گروهی از دوستان چموش به میان می‌آید، یک لحظه وجود دارد که در آن انگار نقطه‌ی اوج هنر هفتم در مرتل بیچ رقم می‌خورد. به طور نمایان‌تر، آن لحظه هنگامی است که چنینگ تیتوم و استفن «تی‌ویچ» باس در حال اجرای پانتومیم با شریک‌های رقص خود، با یکدیگر های-فایو می‌کنند.

این دنباله، بدن پرستی فیلم نخست را به دست گرفت و با آن تا یک آوالون لذت‌گرا که تنها اصل لذت آن را اداره می‌کند پیش رفت. Magic Mike XXL یک فیلم درباره‌ی افرادی است که زندگی‌شان را روی حس خوب دادن به دیگران بنا کرده‌اند. گرگوری جیکوبز نیز در نقش کارگردان این هدف نجیب را در هیچ جایی نمایان‌تر از خداحافظی شکوهمند مایک به نمایش نمی‌کشد.

۱۰. «دلدادگی مدرن» از فیلم Mauvais Sang سال ۱۹۸۶

رقص «دلدادگی مدرن» دونی لوان در فیلم Mauvais Sang سال ۱۹۸۶ چکیده‌ای از غلیان و سردرگمی دوران جوانی‌ست.

این الکس بود که پیش از همه این کار را انجام داد. لئوس کاراکس در نقش کارگردان، چکیده‌ای از غلیان جوانی را با فرستادن دونی لوان برای یک دو در خیابانِ پاریسِ آینده‌وار و آلوده به بیماری خود تصویرسازی کرد. الکس کسی است که زمان خود را با داشتن رابطه‌ای غیرعاطفی با معشوقه‌ی زیبای رئیس مجرمش می‌گذارند.

به اجرا در آمدن قطعه‌ی دیوید بویی از طریق رادیو، این عدم وجود علاقه را تبدیل به هایپرکینزی می‌کند. الکس در ابتدا عذابی مظاعف شده را نشان می‌دهد و سپس در یک دوی دیوانه‌وار به سمت جایی نامشخص حرکت می‌کند تا شباهت بی‌نقصی از یک جوان که پر از زندگی‌ست ولی کاملاً تهی از جهت پدیدار شود. فرقی نمی‌کند که مقصد او کجاست؛ دست کم نه برای خودش. او تنها نیاز دارد تا همه‌ی این انرژی اضافه را از بدنش خارج کند.

۹. مسابقه‌ی رقص جک ربیت اسلیمز توئیست، فیلم Pulp Fiction سال ۱۹۹۴

جان تراولتا و اوما تورمن در فیلم Pulp Fiction سال ۱۹۹۴ در مسابقه‌ی رقص جک ربیت اسلیمز توئیست شرکت می‌کنند.

ترفند کوئنتین تارانتینو این است که چیزی که پیش از آن جذاب نبود را تبدیل به چیزی جذاب کند: رستوران‌های تم‌دار، رقص واتوسی و جان تراولتا. او جادویش را بر اساس ترتیب وقوع رویدادها پیش می‌برد و با بازگرداندن شخصیت‌ها و تماشاگران به دوران اوج موضوع مورد نظر، دوباره به بخش‌های دفن شده‌ی فرهنگ فراگیر جان می‌بخشد.

تارانتینو با یادآوری‌هایی از Saturday Night Fever در ذهنش، تراولتا را با باور این که هنوز ظرفیت شکوهش از دست نرفته، به بازی می‌گیرد و این بازیگر نیز با یک اجرای عالی پاسخ این لطف را می‌دهد. هنگامی که وینسنت وگا و میا والاسِ اغواگر در یک دنیای عجیب و کیچ خود را غرق می‌کنند، اشارات کوئنتین تارانتینو به پس‌زمینه رانده می‌شوند تا تنها چیزی که باقی بماند الکتریسیه‌ی در حال جرقه زدن بین جان تراولتا و اوما تورمن باشد.

۸. «مامبو» از فیلم West Side Story سال ۱۹۶۱

چیزی که باعث تفاوت مامبوی West Side Story می‌شود این است که همه‌ی حرکاتش پتانسیل تراژدی را دارند. در سکانس رقص نیاز است که پورتوریکویی‌ها در کنار آنگلو-آمریکایی‌ها روی صحنه‌ی رقص قرار بگیرند تا بشکه باروت آماده‌ی انفجار شود. جروم رابینز به عنوان کرئوگرافر در واقع این نبرد رقص خیابانی را با تقابلی بین جت‌ها و شارک‌ها به وجود می‌آورد که این گروه‌ها به جای ضربه به هم با قطعات ۱۶-بار پیکار می‌کنند.

در بین این آشوب، رومئو و ژولیت داستان یکدیگر را تفکیک می‌کنند و گونه‌ای خلوت ویژه را به اشتراک می‌گذارند که تنها می‌توان در شلوغی جمعیت از رقصنده‌های بی‌قرار آن را یافت. ولی فتوگرافی نیمه فوکوس شده تنها می‌تواند ژست رقابت‌طلبانه‌ی آن‌ها، تنش فنرمانندشان و هم‌زیستی در حال حرکتشان که در لبه‌ی جنگی تمام عیار قرار دارد را به پس‌زمینه تنزل دهد.

۷. «مراسم بهار» از فیلم مستند Pina سال ۲۰۱۱

زندگی و شغل پینا باوش به عنوان یک رقصنده، کرئوگرافر و مربی مورد احترام در این فیلم مستند سه‌بعدی ویم وندرس مورد توجه قرار می‌گیرد. شکل هنری باوش در Pina با مفهوم دادن به آن به شکل یک فلسفه‌ی کل‌نگرانه به یک ترقی دست پیدا می‌کند. به بیان ساده‌تر، پیتا می‌گفت که رقص ابتدا باید درک شود و درون روح رقصنده به یک پارچگی برسد پیش از این که وارد مرحله‌ی اجرا شود. در این جا، این ایده با این قطعه‌ی استراوینسکی به اجرا می‌رسد.

در صحنه‌ی نمایشی که از یک لایه خاک پوده برای برانگیختن حس پایه و عنصر (که با لباس‌های شب زمین‌رنگ و نخ‌نما تکمیل می‌شود) استفاده شده است، گروه‌هایی با اضطراب به عقب و جلو در حال حرکت هستند و حرکات نقص‌دار و ناهماهنگشان در خدمت یک هدف مرتفع‌ست که فرای یک هماهنگی ساده محسوب می‌شود. با ادای احترام در برابر راهنمای بزرگشان، پینا باوش، آن‌ها بدن‌های خودشان را به عنوان بهای پرداختی برای وارد شدن به گفتگویی الهی ارائه می‌کنند.

۶. یک اجرای رقص ویژه‌ی سالگرد، فیلم Dogtooth سال ۲۰۱۰

در این فیلم ساخته شده به زبان یونانیِ یورگوس لانتیموس، یک پدر دیکتاتور با نگه‌داشتن دخترانش در خانه‌ی ایزوله شده، جلوی رشدشان را می‌گیرد. رشد در وضعیت زندانی بودن آن‌ها هنگامی که یک اجرای لو-فایِ تک‌نوازانه را برای پدر و مادرشان به نمایش می‌گذارند نمودار پیدا می‌کند.

این دو دختر همانند پرنده‌های در قفس به این سو و آن سو حرکت می‌کنند تا این که دختر کوچک‌تر خسته می‌شود و دختر بزرگ‌تر شروع به اجرای حرکات نامناسبی می‌پردازد که از تماشای پنهانی وی‌اچ‌اس ممنوعه‌ی فیلم Flashdance فرا گرفته است. با این که قصد او با گویش طنزگونه‌ی تلخ لانتیموس ترکیب می‌شود ولی این رفتار نخستین نشانه‌های آشکار استقلال دختر بزرگ‌تر به شمار می‌آید.

۵. «خودت رو جمع و جور کن» از فیلم Swing Time سال ۱۹۳۶

بدون کات، بدون کلوز-آپ و بدون هر گونه ترفندهای فیلم‌برداری. جرج استیونز به عنوان کارگردان چیزی به جز فرد آستر و جینجر راجرز و گردبادی از لباس‌هایی که در هارمونی بی‌نقصی زمین رقص را می‌پیمایند نیاز نداشت. در ششمین فیلم از ده همکاری‌شان، آن‌ها به خود، باور پیدا کرده بودند و با اعتمادی ناب به عنوان نمایش‌دهندگانی که با ریتم یکدیگر آشنا شده‌اند به یکدیگر پیوند خورده‌اند.

کمی شگفت‌انگیز است که آن‌ها نقش غریبه‌هایی را ایفا می‌کنند که هیچگاه با یکدیگر نرقصیده‌اند: فرد یک مرد قمارباز با حرکات پای خیال‌انگیز و جینجر یک آموزگار رقص ساکن شهر است. این سکانس رقص فرد و جینجر کاملاً روی پیوند کیمیاگرانه‌ی آن‌ها بنا شده است. آستر تظاهر می‌کند که یک تازه‌کار است که با هدایت راجرز به این وضعیت مناسب دست پیدا کرده. حتی برای یک لحظه‌ی گذرا، خود جینجر راجرز نیز باور نمی‌کند که چقدر خوب با فرند آستر هماهنگ شده است.

۴. «زنده ماندن» از فیلم Saturday Night Fever سال ۱۹۷۷

جان تراولتا در رقص «زنده ماندن» فیلم Saturday Night Fever سال ۱۹۷۷ به مانند یک امپراتور رقص رفتار می‌کند.

از شیوه‌ی راه رفتنش می‌توان فهمید که او مرد مورد پسند زن‌هاست. جان تراولتا در نقش تونی مانرو از اعتماد به نفسی برخوردار است که خیلی‌ها تنها می‌توانند آرزویش را داشته باشند. او دقیقا‌ً تصویر یک شاه‌نر به شمار می‌آید که به شکل چشم‌گیری در پیاده‌رو گام برمی‌دارد.

حرکات مانرو به قدری روان و هماهنگ هستند که به سختی می‌توان باور کرد واقعی باشند. ظاهر خودستایانه‌ی او روی وضعیت شغلی اسفناک و زندگی مشترک سخت با خانواده‌اش پرده می‌کشد. با این وجود، تونی مانرو روی صفحه‌ی رقص نورانی دیسکو به عنوان الهام‌انگیزترین نسخه‌ی خود پدیدار می‌شود و همانند یک امپراتور فرمانروایی می‌کند. مردها می‌خواهند جای او باشند، زن‌ها می‌خواهند همراه او باشند و تماشاچیان می‌خواهند تا ابدیت در هیجان و جذابیتِ بی‌همتای او غرق شوند.

۳. رقص باله‌ی فیلم The Red Shoes سال ۱۹۴۸

مایکل پاول و امریک پرسبرگر هر دو در هر سه نقش نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی، تماشاگران را با مناظر رویایی ساخته شده با رنگ‌های شگفت‌انگیز و طراحی‌های با وقار مسحور کردند. با این فیلم اقتباس شده از نوشته‌های هانس کریستیان آندرسن، آن‌ها توانستند به یک قله‌ی دست نیافتنی تازه‌ی دیگر برسند. افسانه‌ی یک بالرین که با پیدا کردن یک جفت کفش باله‌ی جادویی قربانی کفش‌دوز شرور می‌شود، برای پاول و پرسبرگر یک سکوی شگفت‌انگیز در جهت به نمایش درآوردن مجموعه‌ی الهامات امپرسیونیستی را فراهم می‌کند.

آن‌ها پیوند بین استادان محبوب موزه‌ها همچون مونه و دگا با خوش‌فکران هالیوودی همانند برایان دی پالما و مارتین اسکورسیزی را ایجاد می‌کنند تا یک پل درخشان رنگین‌کمانی بین هنر فرادست و سینمای فراگیر دیداری پدیدار شود. یک تیم نوآورانه‌ی کلاس جهانی، همه‌ی توانایی‌های خود را برای ۱۵ دقیقه‌ی جذاب دور هم جمع می‌آورد. نتیجه‌ی آن یکی از چشم‌نوازترین گذرهای تاریخ سینما است.

۲. «ریتم شب» از فیلم Beau Travail سال ۱۹۹۹

دونی لوان چیزی دارد که باعث می‌شود سینما دوستان فرانسوی او را به شدت مورد توجه قرار می‌دهند. کلر دنی در نقش یک کارگردان با استفاده از ترک محبوب ساخته‌ی کرونا یک سکانس رقص که رها شدنِ ناگهانیِ دل‌خوشیِ سرکوب شده است را به وجود می‌آورد. هر چند در این مورد، سینماتوگرافی، ایستایی را جایگزین حرکت می‌کند تا با یک وارون شدن اجرای ژرف‌تر هماهنگ شود: لوان بر خلاف مورد پیشین که همه‌ی پرخاشگری‌هایش را آزاد کرد، در نقش یک لژیون خارجی فرانسه با نام گروهبان گالو نمی‌تواند خودش را از خواسته‌های درونی‌اش جدا سازد.

او و افرادش باید خواسته‌های فروخورده‌ی خود را تبدیل به فعالیت‌هایی همچون کشتی گرفتن، اتو کردن و، آن طور که در اپیلوگ فیلم دیده شد، حرکات موزون ناگهانی تبدیل کنند. گالو که از ارتشی که به شدت برایش محبوب بود بیرون رانده می‌شود، نمی‌تواند با خودش رو به رو شود. ترک ریتم شب کرونا واپسین پناهگاه او به شمار می‌آید.

۱. «ملودی برادوِی» از فیلم Singin’ in the Rain سال ۱۹۵۲

نقطه‌ی اوج شراکت خلاقانه‌ی استنلی دانن و جین کلی، ساخته‌های مصنوعی را به شکل‌های گوناگون مورد تحسین قرار داد: از دیوارهای آجری از جنس کاغذ تا آواهای آرام برای پوشاندن فریادهای بلند و ستاره‌هایی که داستان پس‌زمینه‌ی خود را بازنویسی می‌کردند. پرسپکتیو غیرطبیعی دوربین دانن به واسطه‌ی لوکیشنی به اندازه‌ی یک انبار ممکن شد و هنگامی که کلی در فاصله در حرکت است به گونه‌ای بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.

با این که استنلی دانن و جین کلی عاشق این چنین موارد ساختگی هستند ولی بزرگ‌ترین دستاورد آن‌ها از هر آن چه که راستین است بالاتر قرار می‌گیرد. به طور مشخص سخن از توانمندی فنی کلی و همراهش سید شریس است که به مانند ستونی از حقیقت در کاخی از مصنوعات زیبا قرار دارند. هر چقدر که می‌خواهید می‌توانید این سکانس را تماشا کنید ولی هر بار گام‌هایی را می‌یابید که از درک خارج هستند؛ این مرد چگونه این قدر روان از این جا به آن جا حرکت می‌کند؟ این دختر چطور بدون این که بیفتد آن طور خم می‌شود؟ چگونه ممکن است که هر کدامشان کوچک‌ترین تغییرات در حرکت دیگری را انتظار بکشند؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (9 مورد)
  • iman-generous
    iman-generous | ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

    درود و سپاس

  • PHN
    PHN | ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

    حالا درسته که این لیست ترجمه است
    ولی انصافا جای رقص چارلی چاپلین تو دیکتاتور بزرگ خالی نبود؟

  • parsasalehi0909
    parsasalehi0909 | ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

    من فقط نصفیش رو میشناختم

  • Adolf
    Adolf | ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

    رقص فقط رقص رضا عطاران با جواد عزت اللهی

  • Lizard
    Lizard | ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

    رقص آل پاچینو در Scent of a Woman

  • eivor wolfkissed
    eivor wolfkissed | ۲۹ خرداد ۱۴۰۲

    رقص هرمایون با هری توی فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ۱

    • b-m-m
      b-m-m | ۳۱ خرداد ۱۴۰۲

      اوکی داش ولی اون هرماینی بود نه هرمایون!!! :)))

      • eivor wolfkissed
        eivor wolfkissed | ۳۱ خرداد ۱۴۰۲

        hermione هرمیون

  • Bmwman19
    Bmwman19 | ۲۹ خرداد ۱۴۰۲

    آقای صفری ناامیدم کردی 😂
    رقص جوکر رو پله کجاست پس
    اگه اون سکانس نبود نصف تینجر های امروزی عکس پروفایل نداشتن

مطالب پیشنهادی