چگونه نخستین فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی صنعت فیلمسازی را زیر و رو کرد؟
فیلمهای ابرقهرمانی دیگر آن چیزی نیستند که تماشاچیان دوست داشتند، فرانچایز استار وارز با شتابی باور نکردنی تأثیرگذاری فرهنگی خود را از دست میدهد و اقتباسهای لایو-اکشن انیمهای بیشتر به سمت افتضاح بودن پیش میروند. ...
فیلمهای ابرقهرمانی دیگر آن چیزی نیستند که تماشاچیان دوست داشتند، فرانچایز استار وارز با شتابی باور نکردنی تأثیرگذاری فرهنگی خود را از دست میدهد و اقتباسهای لایو-اکشن انیمهای بیشتر به سمت افتضاح بودن پیش میروند. با این اوضاع، برنامهی استودیوهای هالیوودی چیست؟ به نظر پاسخ این پرسش ساده است: اقتباس از بازیهای ویدیویی.
تا کنون در سال ۲۰۲۳ دو اقتباس موفق بزرگ از بازیهای ویدیویی را شاهد بودیم: سریال The Last of Us شبکهی اچبیاو و فیلم انیمیشنی The Super Mario Bros. Movie. همچنین یک نگاه سریع به وبسایت IMDb نشان میدهد که فیلمها و سریالهای اقتباسی زیادی از دنیای ویدیو گیم در حال ساخت هستند. پس شاید باعث شگفتی شود که بدانید نخستین فیلم اقتباس شده از بازیهای ویدیویی به قدری بد بود که سه دهه طول کشید تا هالیوود بتواند این مسیر را بازیابی کند.
سخن دربارهی فیلم Super Mario Bros. است. این فیلم اکران شده در سال ۱۹۹۳، باب هاسکینز را در نقش ماریو و جان لگویزمائو را در نقش لوئیجی در خود جای داده بود. در این نوشتار به سراغ برخی از جزئیات فیلم Super Mario Bros. میرویم و بررسی میکنیم که اکران آن چه آسیبی به صنعت فیلمسازی وارد کرد.
پیش از ساخت فیلم Super Mario Bros.، ایدهی این که یک فیلم بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شود حتی در ذهن بسیاری از مدیران استودیوها وجود نداشت. پس عجیب نیست که ماجرای ساخت این فیلم کم و بیش ویژه باشد.
رولند جافه به عنوان یکی از تهیهکنندگان این فیلم در گفت و گویی بیان کرد که او یک اتاق هتل را در ژاپن رزرو کرده بود و به دفتر نینتندو سر میزد. هنگامی که رئیس این کمپانی پذیرفت تا با او ملاقات کند، از جافهای که به شکل مستقل فعالیت میکرد پرسید چرا باید با او همکاری داشته باشد. رولند جافه در پاسخ گفت که «چون که شما چیزی اورجینال از ما به دست میآورید». آشکار است که جافه دروغ نمیگفت.
نمیتوان به درستی داستان Super Mario Bros. را بازگو کرد؛ چرا که آن قدر احمقانه است که ارزش بیان ندارد. تنها باید گفت که شامل دنیاهای موازی، یک پادشاه تبدیل شده و نمایان شدن این که هم نام کوچک و هم فامیل ماریو، همان ماریو است میشود.
چیزی که بیش از همه جالب به شمار میآید، داستانِ اوریجینالِ ابتداییِ کنار گذاشته شدهای است که راکی مورتون برای Super Mario Bros. در ذهن داشت. این کارگردان میگوید که در این فیلمنامه یک «داستان عاشقانه بین دو برادر» نوشته شده بود. در نگارش او، ماریو و لوئیجی، بیسرپرستهایی بودند که دوران کودکی سخت، یک شکاف بین آنها ایجاد کرده بود.
لوئیجی خشمگین است که فردی به عنوان مادر داشت و نه فردی به عنوان یک برادر بزرگ. ماریو نیز از لوئیجی خشمگین است که جلوی او را در رسیدن به رویایش در تبدیل شدن به یک هنرمند را گرفت. داستان، این ماجرای شگفتانگیزِ طولانی بود که آنها به سراغش میروند، و از طریق این ماجراجویی باور نکردنی یاد میگیرند که هم دیگر را دوست داشته باشند.
ایدههای کنار گذاشتهی راکی مورتون برای فیلم Super Mario Bros. سال ۱۹۹۳البته که هیچ اثری از این داستان را نمیتوان در فیلم ساخته شدهی سال ۱۹۹۳ یافت. حتی خبری از پایانی که راکی مورتون فیلمبرداری کرده بود و میتوانست بزرگترین راز فیلم را حل کند نیز وجود نداشت: این که چرا روایت Super Mario Bros. هیچ پیوندی با بازیهای فرانچایز ماریو نداشت.
یک سکانس وجود دارد که استفاده نشده است، که تهیهکنندگان کنارش گذاشتند. این سکانس در پایانِ پایان بود که برادران ماریو به بروکلین برمیگردند. و یک تق-تق-تقِ در به صدا درمیآید، و دو مدیر از ژاپن از نینتندو هستند. آنها میآیند که این داستان را بخرند، داستان زندگی برادران ماریو، چرا که میخواهند از آن در بازیای ویدیویی که در حال ساختش هستند استفاده کنند.
آنها داستان را مینویسند، ماریو و لوئیجی برای آنها بازگو میکنند، و همهچیز در هنگام ترجمه از دست میرود. و آن سکانسی حیاتی برای فیلم بود چرا که باعث منطقی جلوه کردن همهی فیلم و این که چرا فیلم از بازی ویدیویی این قدر متفاوت بود میشد، چرا که هنگام ترجمه توسط نینتندو گم میشود. [این سکانس را] فیلمبرداری کردیم و کارهایش را انجام دادیم، ولی آنها کنارش گذاشتند.
سکانس کنار گذاشتهی راکی مورتون برای فیلم Super Mario Bros. سال ۱۹۹۳در پشت صحنه نیز فیلم Super Mario Bros. در آشوب غرق شده بود. خاستگاههایی بیان کردهاند که لوکیشنها به قدری گرم بودند که میتوانستید یک تخممرغ را روی زمین بپزید. فیلمنامه نیز به قدری اصلاح شده بود که شبیه به یک نامهی درخواست باج برای آدمربایی به نظر میرسید.
باب هاسکینز که بدون این که بداند ماریو کیست نقش اصلی فیلم را پذیرفته بود، به طور فراگیر بیان کرده بود که این یکی از بدترین تصمیماتی بود که گرفته است. طبق گفتهی یکی دیگر از بازیگران با نام فیونا شاو، باب هاسکینز ویسکیهای گرانقیمتی را از انگلستان میخرید تا این درد را ساکت کند.
به عنوان یک مکانیزم کنار آمدن با این شرایط، بازیگران هر یکشنبه در ساحل دور هم گرد میآمدند و نمایشنامههای شکسپیر را اجرا میکردند. شاو میگوید که به یاد دارد باب نقش مکبث را بازی میکرد و خودش بانو مکبث.
ولی میراث Super Mario Bros. چه بود؟ جافه ادعا میکند که این فیلم از زمان خودش جلوتر بود. در حالی که مورتون به سینماهای شلوغ در نمایش دوبارهی Super Mario Bros. به مناسبت ۳۰امین سالگرد اکران این فیلم اشاره میکند ولی در زمان خودش، این فیلم یک زنگ خطر پر سر و صدا برای هالیوود بود تا از بازیهای ویدیویی فاصله بگیرد.
فیلم Super Mario Bros. از نظر مالی نیز یک شکست بود. این ساخته با بودجهای کم و بیش ۴۲ تا ۴۸ میلیون دلاری تنها ۳۸.۹ میلیون دلار فروخت. با این که دیگر فیلمهای اقتباس شده از دنیای ویدیو گیم خیلی زود پس از Super Mario Bros. اکران شدند ولی یک شکاف در میانهی دههی ۹۰ میلادی، زمانی که هالیوود به طور کامل از این مسیر فاصله گرفت، به وجود آمد. تا چند سال پیش طول کشید تا هواداران و منتقدان شروع به اعتراف کنند که فیلمهای اقتباس شده از بازیهای ویدیویی میتوانند خوب از آب درآیند.
آیا ممکن است که اگر به خاطر Super Mario Bros. نبود، میتوانستیم فیلمهای «خوب» اقتباس شده از بازیهای ویدیویی را خیلی زودتر تماشا کنیم؟ تنها میتوان با سفر به یک دنیای موازی (همانند چیزی که در Super Mario Bros. وجود دارد) از این موضوع مطمئن شد. ولی کم و بیش جای بحثی وجود ندارد که Super Mario Bros. خیلی به بهبود این وضعیت کمکی نکرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تنها بازی هایی میتونن فیلم بشن که داستان خوبی دارن و میشه اون ها رو توی فیلم استفاده کرد . به طور مثال فرنچایز life is strange به خوبی میتونه تبدیل به یه فیلم بشه ، اما فرنچازی مثل need for speed نه ، چون داستان خوبی نداره .
یه فیلم خوب باید یه داستان خوب هم پشتش باشه ، چون فیلمه
یارو چقدر شبیه ابراهیم تاتلیسه