نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts
فیلم «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران» کمی معتدلتر و لذت بخشتر از فیلمهای مایکلبِی تلقی میشود. ولی کماکان با یک انقلاب بصری یا داستانی روبرو نیستیم که آن را احیای دوباره یک فرنچایز پولساز خطاب کنیم؛ اما ...
فیلم «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران» کمی معتدلتر و لذت بخشتر از فیلمهای مایکلبِی تلقی میشود. ولی کماکان با یک انقلاب بصری یا داستانی روبرو نیستیم که آن را احیای دوباره یک فرنچایز پولساز خطاب کنیم؛ اما چرا این تحول برای بهتر شدن فیلم را به یک سرانجام لذتبخش نمیرساند؟! برای یافتن پاسخ با نقد فیلم Transformers: Rise of the Beasts همراه ویجیاتو باشید.
وجود موفق فرنچایز تبدیلشوندگان را میتوان یکی از معمای اصلی سینمای مدرن نامید. شاید بپرسید چرا؟ چون هیچ یک از قسمتهای آن با استقبال صریح و گرم منتقدان مواجه نشد، اما هنوز هم مردم همچنان به تماشای فیلمهای آن علاقه شدیدی دارند. «تبدیلشوندگان» را میتوان نوعی پیروزی خلاقانه (اگر اصلاً چنین عبارتی در اینجا مناسب باشد) کارگردان فیلمهای اکشن مایکلبی دانست. او از پایه فیلمهایی تولید میکرد که اکشن و انفجار در آن نقش اول و آخر را بازی میکرد. پس مخاطب در آن آثار نیازی به فکر و اندیشه پشت نبردهای بین رباتها و البته انسانها نداشت.
اما اکنون دیگر خبری از مایکلبی در سکان هدایت این آثار نیست، پس در نتیجه دیگر خبری از آن اکشنهای تقریباً مازوخیستی و انفجارهای بدون پایان نیست. هرچند انفجارهای زیادی در قسمت جدید رخ میدهد، اما آنها دیگر آن اثر قبلی را ایجاد نمیکنند. به هر حال فرمان هدایت این فیلمها دیگر در دستان کاپیتان قبلی نیست؛ و این خود یک تحول برای بهتر شدن یا بدتر شدن کار است.
استیون کیپل جونیور وقتی برای کارگردانی جدیدترین فیلم در مجموعه بسیار تفرقهانگیز «Transformers» یا همان «تبدیلشوندگان» انتخاب شد، تراویس نایت مسیر فیلمها را با تولید «Bumblebee» در جریان درستی قرار داده بود. بنابراین، اواین پرسش یک مخاطب این است که آیا فیلم «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران» واقعاً انتظارات را برآورده میکند؟ پاسخ کوتاه بله است. اما چرا؟ چون ما با یک یک داستان به نسبت منسجم اما در حیطه کلیشههای آشنای این ژانر روبرو هستیم.
داستان ظهور جانوران خیلی ساده است. استیون کیپل جونیور سعی میکند همانند تراویس نایت تمرکز را تا حدودی به یک «داستان انسانی» تغییر دهد. باستان شناسی به نام النا (دومینیک فیشبک) و نوآ یک نظامی سابق (آنتونی راموس) در اینجا قهرمانان انسانی داستان او هستند. بازی این دو ستاره را واقعا میتوان شایسته نامید، شیمی بین آنها همیشه در سطح بالایی است، و خوب است که توسعه خط داستانی آنها را در فیلم به سادگی دنبال میکنید، فقط مشکل این است که اکنون به نظر میرسد این دو از یک فیلم کاملاً متفاوت دیگر بیرون آمدهاند.
اما به طور کل، در حالی که فیلمهایی مانند «تبدیلشوندگان: انتقام فالن»، «آخرین شوالیه» و تا حدی «عصر انقراض»، همگی بخشهایی از چندین داستان بودند که روی رشتههای کوچکی کنار هم قرار میگرفتند، به این امید که هیچکس متوجه نشود که به راحتی خود را به هم گره میزنند و میشکنند. اما ظهور جانوران به یک داستان واحد و منسجم میچسبد. در واقع ما با مبارزه خیر و شر روبرو هستیم، و داستان همین است.
همه چیز دوباره حول یک مصنوع بسیار مهم میچرخد، بدون آن رباتهای قدرتمند حتی نمیتوانند قدمی بردارند. این اثر تنها یک فیلم در مورد رباتهای غولپیکری است که باید وارد کار شوند، و با اتحاد باهم یک بازی سرگرمکننده را برای مخاطب به نمایش بگذارند. این یعنی دو غریبه معمولی ناگهان با رباتهای بیگانه دوست میشوند و باید از دستیابی رباتهای بیگانه به برخی از مصنوعات باستانی و بسیار مهم با قدرت غولپیکر جلوگیری کنند که البته در سیاره ما پنهان است. آنها برای مدتی همدیگر را تعقیب خواهند کرد و در نهایت در یک مکان جالب (اینجا پرو است) یک دعوای تماشایی خواهند داشت.
بنابراین، اگر با این زاویه دید که همان سرگرمی است به فیلم نگاه کنیم، لذت بردن از آن ساده است. اما چرا؟ چون چیزی آرامش بخش در حماسه ترانسفورمرز وجود دارد. این فانتزی خالص، اکشن ناب، مبارزات و جلوههای ویژه است. طرح داستان نیز صرفا وسیلهای است برای رباتهای مختلف تا یکدیگر را کتک بزنند، در حالی که برخی سعی میکنند به یک سیاره، جهان یا مانند این فیلم به کل کهکشان حمله کنند و دیگران سعی میکنند از آن جلوگیری کنند.
جدای از آن رباتها، انسانهای مختلفی نیز در طول نمایش این فرنچایز سوار و پیاده میشوند که از اساس چاشنی مزه بیشتر هستند. شخصیتهای انسانی دلایل و انگیزههای خاص خود را دارند، اما آنها کم و بیش به میل خود درگیر ماجرای رباتها میشوند و معمولاً در سمت افراد خوب داستان قرار میگیرند. با وجود این تفاسیر، فیلم جدید نیز همین فرمول آشنا را ادامه میدهد.
اما یک فیلم Transformers را نمیتوان بدون اثربخشی صحنههای اکشن آن در ژانر علمی تخیلی درک کرد. با توجه به اینکه افراط در فناوری دیجیتال برخی از آنها را به سمت وسواس سوق داده است، که صراحتاً منجر به صحنههای نامفهوم یا سکانسهای عجیب شلوغ فیلمهای مایکلبی میشد، اما «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران» کمی معتدلتر و لذتبخشتر تلقی میشود. به خصوص در اکشن موجود در سکانسهای فیلمبرداری شده در پرو.
فیلمنامه با توجه به دورهای که داستان در آن میگذرد (یعنی دهه نود میلادی)، حاوی چندین ارجاع بصری و هویتی جدی است. در تمام مدت زمان نمایش «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران»، فیلمهای پرطرفدار و پربیننده گذشته را میتوان کم و بیش شناسایی کرد. گاهی فیلم شبیه «ایندیانا جونز» و گاهی «ارباب حلقهها» میشود، در حالی که پایان فیلم شبیه «انتقامجویان» است. با این وجود، نمیتوان نگفت که «ظهور جانوران» یک فیلم سرگرمکننده است که تماشای آن آسان است.
وقتی صحبت از بازیگران میشود، آنهایی که صدایشان را میشنویم از آنهایی که میبینیم مشهورتر هستند. ران پرلمن، پیتر دینکلیج، میشل یئو، پیتر کالن… صدای خود را به قهرمانان اصلی غیرانسانی و رباتی فیلم قرض دادند. در مقابل ما با نقشهای انسانی نوا و النا شاهد آنتونی راموس و دومینیک فیشبک هستیم. نوآ و النا فقط شخصیتهای سطحی و توخالی نیستند، یکی سرباز سابق است که نمیتواند شغلی پیدا کند و همچنین سرنوشت بیماری برادرش نامشخص است، در حالی که دیگری یک کارآموز توانا است که مافوقش از دانش او سواستفاده میکند.
اما در مقابل نگاه سرگرمی که در بالا به آن اشاره کردم، اگر بخواهیم به این فیلم سخت بگیریم و از دید جدی به آن بپردازیم، باید گفت: این اثر بیشتر یک فیلم بلاکباستر معمولی است که رباتهای غولپیکری دارد. و همچنین یک تبلیغ برای اسباببازی است که تقریبا 127 دقیقه کشیده شده است. البته کل سری فیلمهای «تبدیل شوندگان» فقط در مورد همین است، پس این نکته را هیچ وقت فراموش نکنید.
مولفه گرافیکی این فیلم در سطحی است که میتوان از آن راضی بود، اما نه بیشتر. گاهی اوقات CGI یا همان جلوههای ویژه بصری در پرده سوم فیلم بیش از حد مصنوعی به نظر میرسد. اما به طور کلی، در اینجا ما یک فیلم بلاکباستری کلاسیک هالیوودی داریم. همچنین این اثر بلاکباستری قطعاً شبیه به دنیای سینمایی مارول در فاز چهارم به بعد آن نیست و از این بابت از سازندگان این فیلم ممنونیم.
به طور کلی «تبدیلشوندگان: ظهور جانوران» بر تعهد شما به ایده جنگ رباتهای مختلف متکی است. به عبارت دیگر، فیلم به کودک درونی شما متکی است که به رباتهای بزرگ و انفجارهای زیادی نیاز و علاقه دارد یا نه. پس از آن، کودکان درون شما قطعاً شروع به نگاه کردن به قفسه اسباببازی فروشی در نزدیکترین فروشگاه اطراف خانهتان خواهند کرد. اما آیا چنین تبلیغات پرمدعایی ارزش تماشا و وقت مخاطب را دارد؟ جواب این سوال مبهم است و به خود مخاطب بستگی دارد.
بنابراین، صرف نظر از ایراداتش، «Rise of the Beast» نسبت به بسیاری از فیلمهای تبدیلشوندگان به کارگردانی مایکلبی، سرگرمکنندهتر است و ارزش دیدن دارد. اما با توجه به فروش نه چندان بالای آن، به زودی متوجه خواهیم شد که آیا «Rise of the Beast» آغاز فصل جدیدی از این مجموعه خواهد بود یا خیر.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا دست از سر زمین و درگیر کردن این ربات ها با ریزترین اتفاقات تاریخ بر نمی دارن؟ چرا یه فیلم بر اساس موفق ترین بازی های مجموعه که فقط تو سیاره خود تبدیل شوندگان و بین خودشون بوده نمی سازن؟
دو گروه روبات که داخل سیارشون می جنگن به مراتب داستان قشنگ تری داره تا یه تعمیرکار احمق ورشکسته که اتفاقی یه تبدیل شونده پیدا میکنه، با دولت آمریکا درگیر میشه، ترامپ رو برکنار میکنه و عضو پیمان شانگهای میشه تا چینی ها و اتوبات ها با کمک هم غول های آهنی باستانی که روم رو نابود کردن و پنج دقیقست معرفی شدن رو نابود کنن.
به نظرم همین که فیلمای جدید این مجموعه مثل نسخههای ابتدایی خودشون رو جدی نمیگیرن یه نقطه قوته. قرار نیست اتفاق خاصی تو این سری بیفته و صرفا باید از بزن بزن و تبدیل شدن رباتهای گنده لذت برد.
(خطر اسپویل سکانس پس از تیتراژ):
اینطور که از انتهای فیلم به نظر میرسه گویا قراره با جیآیجو کراساور داشته باشیم! تیم آپ اسنیکآیز و آپتیموس باید سکانسهای عجیبی رو رقم بزنه!
منم مشتاق دیدن اون کراساورم
درواقع دیگه باید در مجموعه رو تخته کنن اما این مریضیه که هالوود نمیتونه ازش خلاص بشه .
نیازی نیست ما خودمون رو با تینیجری و شوخی مارولی شدن فیلم ها وفق بدیم چون فقط به انتخاب و سرگرمی خودمون توهین کردیم.
ولی بنظرم کراس اور بین Pacific Rim و این سری هم جذاب میشد تا یه حد.
با دیدن نوا در اون وضعیت، یاد انیمیشن Transformers: Armada افتادم.