۱۰ فیلم که در یک چشم به هم زدن از کمدی به جدی تبدیل میشوند
لحظات شیرین کمدی و گاهی احمقانه هم در زندگی و هم در فیلمهای سینمایی مهم هستند. آنها به ما یادآوری میکنند که لبخند بزنیم، خوش بگذرانیم و مسائل را خیلی جدی نگیریم. با این حال، ...
لحظات شیرین کمدی و گاهی احمقانه هم در زندگی و هم در فیلمهای سینمایی مهم هستند. آنها به ما یادآوری میکنند که لبخند بزنیم، خوش بگذرانیم و مسائل را خیلی جدی نگیریم. با این حال، گاهی اوقات، آن فیلمهای کمدی میتوانند چرخشی غیرمنتظره پیدا کنند. این به ویژه در مورد فیلمهایی که به نظر میرسد هدفمند از قراردادهای ژانر سرپیچی میکنند صادق است.
همچنین اگر طرفدار دنیای سینما هستید، مقاله مرتبط با بهترین فیلم های درام کمدی را نیز از ویجیاتو مطالعه کنید.
در آثاری با چنین شمایلی مخاطرات به طور ناگهانی بالا میرود، تنشها ایجاد میشود و شخصیتها با تصمیمات جدی، موانع و عواقب مختلفی مواجه میشوند. بنابراین، قبل از اینکه بدانیم چه اتفاقی میافتد، آن فیلم کمدی ناگهان به چیزی دراماتیکتر تبدیل شده است. در این لیست از ویجیاتو ۱۰ فیلم که در یک چشم به هم زدن در تغییر لحن از صفر به صد میرسند را معرفی میکنیم.
از طرفی توصیه میشود که مطلب مرتبط با بهترین فیلم های کمدی جنایی را نیز از ویجیاتو بخوانید.
The Frighteners
فیلم «ترسآفرینان» یک کمدی ماوراء الطبیعه با یک پیش فرض منحصر به فرد است. پس از به دست آوردن تواناییهای متوسط، فرانک (مایکل جی فاکس) با ارواح دوست میشود و از آنها برای فریب دادن افراد برای استخدام او برای جن گیریهای ساختگی استفاده میکند. با این حال، زمانی که یک قاتل سریالی شبحوار در شهر ظاهر میشود و شروع به کشتن مردم میکند، نقشههای او به هم میریزد و بار متوقف کردن قاتل کاملاً بر دوش فرانک میافتد. اگرچه این فیلم یک اثر موفق باکس آفیس نبود، اما The Frighteners از آن زمان به یک فیلم کلاسیک کالت تبدیل شده است.
The Wolf of Wall Street
گرگ وال استریت ساخته مارتین اسکورسیزی یک فیلم بیوگرافیک است که بیشتر کمدی دارد تا درام. این فیلم درباره جردن بلفورت (لئوناردو دی کاپریو) و گروه کوچک دلالان سهام و جنایات غیرقانونی آنها و جنجالهای مضحک اما سرگرمکننده این افراد است. بیشتر فیلم بر پاشنه یک کمدی احمقانه و سرگرمکننده است (اگر قربانیانی را که بلفورت از آنها میدزدد نادیده بگیرید، که فیلم به نوعی انجام میدهد). حتی زمانی که شخصیت اصلی و دوستانش در حال غرق شدن در قایق تفریحی خود هستند، جردن به طور خندهدار در مورد مصرف مواد مخدر سر و صدا میکند تا از هوشیاری جان خود را از دست ندهد.
اما خندهها متوقف میشود، آن هم زمانی که جردن و همسرش نائومی (با بازی مارگو رابی ناشناخته در آن زمان) وارد یک مشاجره خشونت آمیز میشوند. در لحظهای که بینندگان را نفس نفس میاندازد، جردن مشتی به شکم نائومی میزند، کوکائین میخرد، فرزندش را سوار ماشین میکند و بلافاصله با آن تصادف میکند. اینجاست که ناگهان شخصیت مضحک جردن و مصرف بیش از حد مواد مخدر چندان خنده دار به نظر نمیرسد.
Shaun of the Dead
شان میمیرد یا شانِ مردگان یک کمدی است که وقتی شخصیت اصلی آن، شان (سایمون پگ) از خواب بیدار میشود و خود را در میانه آخرالزمان زامبیها میبیند، تغییری عجیب به خود میگیرد. در طول فیلم، شخصیتهای آن زامبیهای گوشتخوار را دفع میکنند و با خون و خونریزی بیشازحد برخوردی جالب با زامبیها میکنند، البته در عین حال که شوخیهای زیادی دارند.
با این حال، بسیاری از آنها از دل جهنم زامبیها سالم به مقصد نمیرسند. شان اکثر دوستان نزدیک خود را از دست میدهد و حتی مجبور میشود مادر خودش را بکشد وقتی که او به یک زامبی تبدیل میشود. بنابراین، فیلم Shaun of the Dead مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و به عنوان یک کمدی اساسی با لحنهای متفاوت در نظر گرفته میشود.
Click
کلیک بهترین فیلم آدام سندلر نیست، اما برای لیست بهترین فیلم های کمدی که جدی میشوند بسیار مناسب است. در اینجا، مایکل نیومن (سندلر) ناگهان سرگردان میشود و خود را در اختیار یک کنترل از راه دور میبیند که چیزی بیش از تلویزیون را کنترل میکند. این یعنی کنترل با یک کلیک جریان زمان را کنترل میکند. به روش معمولی سندلر، فیلم خنده و لحظات مضحک زیادی دارد - تا زمانی که کنترل از راه دور به ترجیحات مایکل پایبند باشد. داستان فیلم از طریق هر رویداد منفی در زندگی مایکل، هر بیماری، هر سختی به سرعت پیش میرود.
اما در طول این روند قبل از اینکه متوجه شود، مایکل بسیاری از زندگی خود و خانوادهاش را از دست داده است. کلیک نسخه امروزیتر و مدرن فیلم It's a Wonderful Life است. اگرچه آنقدرها خوب نیست، اما کلیک با مجموعهای از لحظات اشک آور همراه است که ما را به یاد شکنندگی زندگی میاندازد.
True Romance
کوئنتین تارانتینو قبل از اینکه یکی از بزرگترین کارگردانان هالیوود باشد (یعنی قبل از Pulp Fiction و دیگر آثار کلاسیک مدرن) نویسندهای در حال کار بود. او فیلم جنایی عاشقانه True Romance را نوشت، اگرچه تونی اسکات کارگردانی آن را به جای خودش بر عهده داشت. عاشقانه واقعی بسیاری از ویژگیهای تعیین کننده یک فیلم تارانتینو، مانند ناسزاگویی و خشونت بیش از حد، ارجاعات فرهنگ پاپ، و دیالوگهای طولانی اما سرگرمکننده را دارد. اما در سال 1993، افراد بسیار کمی با سبک تارانتینو آشنا بودند و نمیدانستند چه چیزی در انتظارشان است.
عاشقانه واقعی شامل شروعی طنز است، البته نه بد. کلارنس و آلاباما (کریستین اسلیتر و پاتریشیا آرکت)، پس از صرف یک شب با هم عاشق میشوند. اما زمانی که کلارنس به دیدار دلال محبت آلاباما، درکسل دیوانه (گری اولدمن در یکی از بهترین بازی هایش) میرود، فیلم به سمت تاریکی میل پیدا میکند. در یک چشم به هم زدن، کلارنس از یک طرفدار شیرین کونگ فو و الویس به یک قاتل خونسرد تبدیل میشود. این لحظه جایی است که بقیه فیلم و تمام خشونتهایی را که قرار است پیش بیاید تنظیم میکند.
Jojo Rabbit
هالیوود در طول سالها فیلمهای بسیاری از جنگ جهانی دوم را تولید کرده است، اما هیج یک از آنها چیزی شبیه به جوجو رابیت نیست. این فیلم یک جوان هیتلر دوست تأثیرپذیر به نام جوجو (رومن گریفین دیویس) را دنبال میکند که با کشف یک دختر جوان یهودی (توماسین مک کنزی) که در خانه آنها پنهان شده است، دیدگاههای ملی گرایانهاش تغییر میکند. برای یک فیلم جنگ جهانی دوم، جوجو رابیت شخصیتهای کمدی و لحظات احمقانه زیادی دارد.
مادر جوجو، رزی (اسکارلت جوهانسون)، کاپیتان جوانان هیتلر، کلنزدورف (سم راکول)، و بهترین دوست غیرقابل تحمل او یوکی (آرچی یتس) همه خنده را به همراه دارند. و البته، دوست خیالی جوجو، هیتلر (تایکا وایتیتی)، که شخصیت احمقانهاش به نوعی این دیکتاتور بدنام را خندهدارتر میکند. اما لحن در جوجو خرگوش زمانی تغییر میکند که وحشتهای جنگ به خانه و شخص جوجو نزدیکتر میشود. در مجموعهای از لحظات دلخراش، جوجو یکی از عزیزان خود را از دست میدهد و شاهد تکه تکه شدن زادگاهش توسط جنگ است.
Deer Hunter
شکارچی گوزن که یکی از بهترین فیلمهای جنگی ساخته شده در نظر گرفته میشود، گروهی از دوستان صمیمی را دنبال میکند که وقتی با واقعیتهای خشن جنگ ویتنام روبرو میشوند، زندگیشان به هم میخورد. اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، Deer Hunter به ما اجازه میدهد کمی با شخصیتهایش سرگرم شویم. ما آنها را تماشا میکنیم که جوک میگویند و یکدیگر را مسخره میکنند. ما آنها را تماشا میکنیم که در یک عروسی شاد و از هسته جدی خود خارج میشوند و در شهر میچرخند.
سپس فیلم آن شخصیتها و همچنین تماشاگران را وارد جنگ میکند، جایی که همان مردم شاد توسط شعله افکنها سوزانده میشوند و در جنگ کشته میشوند. شرورترین لحظات فیلم زمانی اتفاق میافتد که این شخصیتها مجبور میشوند جان خود را در یک بازی پرمخاطره رولت روسی به خطر بیاندازند که در یکی از شدیدترین صحنههای سینما به اوج میرسد. حتی پس از خروج این سربازان از ویتنام، داستان همچنان دراماتیک و پرتنش باقی میماند، زیرا این شخصیتها، چه آنهایی که به جنگ فرستاده شدهاند و چه آنهایی که در انتظار بازگشت به خانه ماندهاند، در تلاش هستند تا با شرایط عادی سازگار شوند.
Parasite
فیلم انگل، اثر سینمایی برنده اسکار بونگ جون هو غافلگیریهای فراوانی را پشت سر میگذارد و داستان را به مسیرهای غیرمنتظره میکشاند. این فیلم به عنوان یک کمدی سیاه شروع میشود اما بعداً به یک چیز دیگر تبدیل میشود. خندهها از زمانی شروع میشود که خانواده فقیر کیم به عنوان کارگران غیرمرتبط ظاهر میشوند و خانواده ثروتمند پارک را فریب میدهند تا آنها را به عنوان خدمتکار خانه استخدام کنند.
کیمها از سبک زندگی مجلل پارکها بهره میبرند. اما همه چیز به اوج تکان دهنده و خونینی میرسد که متوجه میشوند یک خانواده فقیر دیگر نیز از پارکها سوء استفاده میکنند و یکی از اعضای آن مخفیانه در پناهگاه مخفی خانه زندگی میکند. درام به سرعت در دل این بازی موش و گربه پخش میشود، زیرا این شخصیتها از یکدیگر استفاده میکنند و برای زنده ماندن، درست مانند انگلهای واقعی، یکدیگر را میکشند.
Bambi
فیلمهای دیزنی زیادی وجود دارند که میتوانند در یک چشم به هم زدن ما را از خنده به اشک برسانند. شیرشاه، بالا، روباه و سگ شکاری و خیلیهای دیگر؛ این فیلمهای دیزنی به علاوه بسیاری دیگر، شخصیتهای انیمیشن خود را در مصائب آسیب زا و دلخراش قرار میدهند. اما این انیمیشن بامبی است که حکم ترومای دیزنی را دارد. این فیلم ما را با حیوانات خوش صحبت و شیرین آشنا میکند و سپس مرد مخوف همراه با تفنگ شکاری خود میآید.
و خب اگر به عنوان مخاطب آن را دیده باشید، بدون شک میدانید که بعداً چه اتفاقی میافتد. با شلیک یک گلوله، حال و هوای فیلم به شدت تغییر میکند. ما بامبی کوچولو یتیم را تماشا میکنیم که به تنهایی از میان جنگل میدود و برای مادر گمشدهاش فریاد میزند و میداند که هرگز پیش او نخواهد آمد. این یک لحظه ویرانگر است که به عنوان یکی از غم انگیزترین و تاریک ترین صحنههای هر فیلم دیزنی شناخته میشود.
Life is Beautiful
مطمئن شوید که یک جعبه دستمال کاغذی آماده برای تماشای این یکی دارید. فیلم Life is Beautiful در اواخر دهه 90 با داستان دوست داشتنی خود طوفانی به جهان زد. گیدو (روبرتو بنینی) یک شخصیت کمیک و دوست داشتنی است که در هر شرایطی از شوخی کردن و یافتن طنز لذت میبرد. او نیمه اول فیلم را با بازیگوشی به جلب همسرش و گذراندن زمان با کیفیت با پسرشان میگذراند.
اما نیمه دوم فیلم، گیدو و خانواده ایتالیایی-یهودیاش را به اردوگاه کار اجباری میفرستد. حتی زمانی که با مرگ حتمی مواجه میشود، گیدو تمام تلاش خود را میکند تا همه چیز را سبک، ساده و شیرین نگه دارد و با پسرش بازیهای احمقانه انجام دهد و سعی میکند از او در برابر وحشت واقعیت جدید مواجه باآن محافظت کند. با این تفاسیر فیلم Life is Beautiful یک اثر سینمایی اشک آور تایید شده است که به ما یادآوری میکند که زندگی یک چیز زیبا اما شکننده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.