ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد انیمیشن Nimona

انیمیشن Nimona از آن دسته آثاری بود که اگر مسیر تولیدش از کمپانی والت دیزنی خارج نمی‌شد، به قهقرا می‌رفت. Nimona یک نمونه بارز است که سیاست‌های دیزنی که همه ما آن را کم و ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ | ۲۰:۲۸

انیمیشن Nimona از آن دسته آثاری بود که اگر مسیر تولیدش از کمپانی والت دیزنی خارج نمی‌شد، به قهقرا می‌رفت. Nimona یک نمونه بارز است که سیاست‌های دیزنی که همه ما آن را کم و بیش دوست داریم؛ می‌تواند یک اثری هنری را نابود کند و گاهی عدم همراهی با این کمپانی می‌تواند به نفع تیم‌ها باشد. استودیو بلواسکای که متاسفانه با سیاست‌های اشتباه دیزنی تعطیل شد، قصد ساخت این انیمیشن را داشت و نهایتا پروژه نیمونا به یک استودیو جدید و با حمایت نتفلیکس همراه شد و حالا تبدیل به یکی از انیمیشن‌های خوب سال ۲۰۲۳ شده است.

انیمیشن Nimona داستان تنهایی آدم‌ها، عدم پذیرش افراد متفاوت در جامعه، قضاوت اشتباه دیگران، سنت‌های اشتباه حاکم بر جامعه و لزوم توجه به افرادی که نیاز به کمک دارند است. گنجاندن این حجم از مفاهیم متفاوت و عمیق در یک انیمیشن کار آسانی نیست ولی سازندگان Nimona توانستند با داستان عجیب و غریب خود، این کار را انجام دهند. شاید مسیر قصه در برخی موارد کمی تا قسمتی کلیشه‌ای به‌نظر برسد اما در برخی موارد هم پیچش‌های داستانی قدرتمندی در آن وجود دارد. وجود این نواقص در کنار ویژگی‌های مثبت در داستان‌سرایی نیمونا، کاری می‌کند که وزنه انیمیشن به یک بالانس برسد و اشتباهات موجود در آن به وسیله خوبی‌های اثر، پنهان شود.

دنیای نیمونا ترکیبی از جهان شوالیه‌ها و دنیای مدرن امروز ماست. سنت و مدرنیته در اینجا به طرز شگفت انگیزی با یکدیگر ادغام شدند و همین ترکیب نامانوس ابتدایی فیلم که توضیح خاصی هم برای آن داده نمی‌شود در راستای فضای انیمیشن و پیام‌های مستتر در آن است. درواقع سازندگان نیمونا ترجیح می‌دهند زیرساخت اثر را با یک سری المان و نماد توضیح دهند و مابقی آن را به ذهن خلاق مخاطب خود بگذارند. آن‌ها درست و حسابی درباره اینکه چرا دنیای مدرن انیمیشن این شکلی است و شوالیه‌ها دقیقا چه کسانی هستند و ملکه کیست و... نمی‌دهند و یک راست سراغ داستان اصلی خود می‌روند. این گذشت زود از پی‌ریزی داستان یک شمشی ردولبه است چرا که هم می‌توان به آن خرده گرفت و از کم‌کاری سازندگان در شخصیت پردازی کاراکترها گلایه کرد هم می‌توان آن را نوعی خلاقیت دانست که سازندگان ریسک اجرا شدن آن را به جان خریدند و می‌خواهند داستان اصلی و حرف حساب خود را زودتر بزنند.

دنیای مدرن و کلاسیک انیمیشن نمایش یک آشوب است؛ دنیای انیمیشن Nimona یک بلوای قر و قاطی است و شلوغی آن نشان می‌دهد که در این جهان تقریبا هیچ چیزی به درستی سر جایش نیست. اینکه ما شوالیه‌های اسب سوار و شمشیر به دستی داریم که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند و نقش بلاگر دارند؛ کاری می‌کند که نسل جدید (نسل زد) با شخصیت‌های قصه بهتر همذات پنداری کند. نسل زد حالا می‌خواهد دنیای کلاسیکی مثل دنیای تالکین و بازی تاج و تخت را در قالب دنیایی ببینند که خودش آن را می‌شناسد. قرار گرفتن این عناصر در المان‌هایی از دنیای امروزی ما و حتی دنیای آینده که تنها در داستان‌های علمی تخیلی درباره آن خواندیم و شنیدیم، کاری کرده تا Nimona تکراری نباشد. همین موضوع می‌تواند مخاطب را در همان وهله اول غافلگیر و همچنین کنجکاو کند تا پای داستان سازندگان بنشیند.

ما در داستان انیمیشن Nimona شوالیه‌ای را داریم که متهم اصلی قتل ملکه است. او اما واقعا قاتل نیست اما هیچ جوری هم نمی‌تواند بی گناهی خودش را اثبات کند. این شوالیه از همان ابتدا هم خون مقدس نداشت و مردم عام چندان از او خوششان نمی‌آمد؛ حتی دیگر شوالیه‌ها هم با او حال نمی‌کردند! حالا همین شوالیه منفور، منفورتر هم شده و در مخمصه ای گیر افتاده که نمی‌داند باید چطور از آن بیرون بیاید. در این بین Nimona در زندگی‌اش ظاهر می‌شود. یک دختر بچه شر و شیطان که جنون دیوانه‌واری در خود دارد. به‌نظر می‌رسد ذات خبیث و تند و خشنی نیمونا را هدایت می‌کند اما با گذشت داستان، راز این خشونت طلبی نیمونا هم آشکار می‌شود.

انیمیشن Niomona با ورود این کاراکتر کن فیکون می‌شود. راستش را بخواهید با حضور این کاراکر است که انیمیشن تازه وارد روایت قصه اصلی خود شده و جان می‌گیرد. کاراکتر نیمونا بهترین شخصیت انیمیشن است و شیمی بسیار خوبی با شوالیه دارد و صداپیشه آن نیز در کار خود بهترین عملکرد را از خود نشان می‌دهد. کلویی مورتز که سابقه صداپیشگی هم در کارنامه هنری خود دارد، در نیمونا سنگ تمام گذاشته و با قرض دادن صدایش به این کاراکتر، آن را تبدیل به یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت‌های انیمیشنی چند سال اخیر می‌کند.

نمیونا اگر دنبال خشونت است و اگر به نظر خونخوار و بی رحم می‌آید، بخاطر پیشینه تاریک زندگی‌اش است. او دارد واکنشی تند به کنش‌های تاریک دوستانش و مردم نشان می‌دهد که طی سالیان متمادی او را سرکوب کردند. نیمونا در واقع یک دختربچه نیست، او از دید اکثر مردم یک هیولا است و با انسان‌ها متفاوت است. این موجود می‌تواند به هرچیزی که بخواهد تبدیل شود و وقتی می‌بیند تبدیل شدنش به یک دختربچه بامزه و بانمک کاری می‌کند تا زندگی‌اش عوض شود؛ در همین کالبد می‌ماند. غافل از اینکه بانمکی ظاهری هم برای مردم تاریخ مصرف دارد.

نیمونا سالیان سال است که کنج عزلت گرفته، قایم شده و از دیدها خودش را پنهان نگه داشته است. او منزوی نیست اما از اینکه در جامعه حضور داشته باشد می‌ترسد. وقتی داستا شوالیه قهرمان قصه را می‌شنود، او را مانند خودش می‌بیند. نیمونا هم بی‌گناه است و این نگاه مردم است که او را قضاوت بیجا کرده و تبدیل به گناهکار ساخته است. او می‌داند که این شوالیه هم مانند خودش قربانی تصمیم‌های عجولانه مردم شده است. اینکه این را از کجا می‌داند جزو سوال‌های اصلی است اما همانطور که گفتم سازندگان زیاد روی سوالاتی که برای مخاطب پیش می‌آید مانور نمی‌دهند و دنبال پاسخ دادن به آن‌ها نیستند. آن‌ها می‌خواهند حرف خود را بزنند و فرصت زیادی هم برای این کار ندارند در نتیجه از یک سری موارد عبور می‌کنند.

نیمونا و شوالیه باهم همراه می‌شوند تا بتوانند لکه‌های زندگی خود را پاک کنند و نگاه مردم را تغییر دهند. در اینجا انیمیشن به این مفهوم می‌پردازد که آیا خیر و شر آن چیزی است که برایمان تعیین و دیکته شده و یا می‌توان اشتباه کرد؟در واقع هسته اصلی انیمیشن مرا بیش از حد یاد شعر خیام می‌اندازد که می‌گوید: «قومی متفکرند اندر ره دین. قومی به گمان فتاده در راه یقین. میترسم از آن که بانگ آید روزی. کای بیخبران راه نه آنست و نه این.» سازندگان انیمیشن می‌خواهند به مخاطبین خود بگویند که سنت‌های چند هزارساله هم می‌تواند غلط باشد. نباید به همه چیز اعتماد صد در صدی داشت و هیچ چیزی را نباید چشم گوش بسته قبول کرد و مطیع آن شد. ما در بسیاری از داستان‌های نبرد خیر و شر، از قدیمی‌ترین آن که در داستان‌های مذهبی قرار دارد تا نسخه‌های جدیدتر که در دل تاریخ شکل گرفته و سینه به سینه نقل شده؛ معمولا صحبت‌های طرف شر ماجرا را نشنیده‌ایم. نگاه به هرچیزی باید دوسویه صورت بگیرد وگرنه تاریخ را همیشه افراد پیروز نوشتند و نمی‌توان با قطعیت گفت که این افراد پیروز، افرادی بودند که حق با آن‌ها بوده است. در نیمونا هم دقیقا همین اتفاق رخ می‌دهد، داستان رودست بزرگی به مخاطب می‌زند و طرف خیر و شر را جابجا می‌کند با این حال مردم کماکان عقل‌شان به چشمانشان است و اعتمادشان را به این راحتی از دست نمی‌دهند.

انیمیشن Nimona با پیشروی در قصه خود حرف‌های جدی‌تر و مهم‌تری می‌زند و با اینکه در برخی موارد شبیه به آثار دیزنی می‌شود اما اصالت خود را حفظ می‌کند. شخصیت‌پردازی نیمونا دائما گسترده‌تر می‌شود و برخلاف شوالیه بدون اصالت و پیشینه داستان، نیمونا کم کم برای بیننده تبدیل به یک شخصیت کامل می‌شود. این اتفاق شاید خیلی دیر رخ می‌دهد اما در نهایت تکمیل‌کننده پازلی است که مخاطب از همان دیدار اولش با این شخصیت دوست داشتنی در ذهن خود ساخته و سازندگان نیز حس کنجکاوی تماشاگر را تا انتهای داستان پر از موج‌های علامت سوال نه می‌دارند و سر بزنگاه به آن پاسخ دقیق و درستی می‌دهند. این موضوع باعث می‌شود که ریتم در روایت حفظ شود و کندی و خسته کننده بودن در آن دیده نشود.

نیمونا نوجوان شر و شیطانی است که اگر از جامعه گریزانده شود و اگر به آن توجه نشود، تبدیل به هیولا می‌شود. او حتی حاضر است خودش را بکشد تا از این زندگی نجات پیدا کند هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد و این نهایت استیصال حیات یک موجود را نشان می‌دهد. تاریکی مطلقی که نیمونا را در برمی‌گیرد می‌تواند همان افسردگی و حال بد نوجوانانی باشد که در اطرافمان حضور دارند. نوجوانانی که در اتاق‌های خود حبس شده‌اند و کسی آن‌ها را درک نمی‌کند. نسل جدیدی که باورها و افکارشان زمین تا آسمان با سنت‌های دیرینه تفاوت دارد و درک این موضوع هنوز برای خیلی از افراد قابل هضم نیست.

شوالیه نماد قهرمان کهن است و نیمونا که دائما تغییر شکل می‌دهد نماد قهرمان نوین. شوالیه قهرمانی است که از دل سنت برخاسته و با باورهای قدیمی همراه استَ، نماینده نسل قدیمی است که هم‌اکنون نقش پدران و مادران نسل زد (نسل کنونی) را دارند و نیمونا نماینده نسل جدیدی است که هیچ چارچوبی برای کارهای خود تعریف نمی‌کند و حتی هویتش را یک هویت مستقل و یکتا نمی‌داند. تقابل این دو قهرمان باهمدیگر، فراید تفاوت نسل امروز و دیروز است که در انیمیشن Nimona به زیبایی به تصویر کشیده است و دنیای آن هم ترکیبی از همین اقشار است. شوالیه‌ها و ملکه و سیستم کهن پادشاهی که راس حکومت است (نسل قدیم) در برابر مردمی که در تکنولوژی غرق هستند (نسل جدید).

صداپیشگان دیگر انیمیشن مانند ریزاحمد و یا موسیقی انیمیشن Nimona نیز درخشان کار شده اما برگ برنده اصلی این انیمیشن به جز داستان جذاب و شخصیت منحصر به فردی که دارد، گرافیک هنری آن است. انیمیشن Nimona امضای خاصی در جلوه‌های ویژه بصری دارد که با دنیای تیک تاکی امروز نوجوانان همخوانی کاملی دارد. سازندگان بهترین استفاده را از جلوه‌های بصری برای روایت داستان خود کرده‌اند و در گوشه گوشه تصاویر و انیمیشن‌هایی که برای شخصیت‌ها قرار داده‌اند، نکاتی را گنجاندند که هم بامزه است و هم گاهی نکات مهمی است که برای شخصیت‌پردازی لازم است. در واقع ما اکت‌ها و حرکاتی در طول انیمیشن می‌بینیم که با استایل هنری خاص این اثر همراه است و می‌تواند ما را در شناخت بهتر شخصیت‌ها و جهان عجیب و غریب انیمیشن، یاری کند. لحن تند و دیوانه وار صحنه‌ها و تدوین‌های سریع و استفاده از موسیقی‌های محبوب نسل نوجوانان، کاری کرده که انیمیشن Nimona ترکیبی منحصر به فرد برای تمامی بینندگان نسل زد خود داشته باشد.

Nimona از مسائلی که برایش حاشیه درست کرده مانند اشاره به جامعه LGBT استفاده ابزاری نمی‌کند. این مفاهیم را خیلی ساده و بدون پررنگ‌کردن بی‌خودی در دل داستان خود جای می‌دهد و قصد ندارد تا آن را تبدیل به گاو پیشانی سفیدی بکند تا بابتش فحش بخورد یا تقدیر شود. در واقع این موضوع صرفا برای یک عده حاشیه‌ساز تبدیل به خط پررنگی شده که به آن بپردازند وگرنه خود سازندگان درست مانند پیامی که در طول انیمیشن خود روایت می‌کنند، قصد ندارند مورد این قضاوت‌ها بگیرند و قصه خود را به دور از حواشی بیان می‌کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (13 مورد)
  • just.amirali
    just.amirali | ۱۴ آبان ۱۴۰۲

    واقعا انیمیشنش خوب بود خیلی حال کردم به هر حال تا چند سال دیگه این LGBT کلا میاد تو فیلم و انیمیشن ها (حمایت دارم نمیکنم) حقیقته

  • Shahriar92
    Shahriar92 | ۱۸ مهر ۱۴۰۲

    ممنون و خسته نباشید مقاله ی واقعا جامع و خوبی بودش

  • mr.empty1
    mr.empty1 | ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

    «Nimona از مسائلی که برایش حاشیه درست کرده مانند اشاره به جامعه LGBT استفاده ابزاری نمی‌کند»
    آره داش حق با شماس🤡🤡🤡🤡

  • mos99
    mos99 | ۱۵ مرداد ۱۴۰۲

    «Nimona از مسائلی که برایش حاشیه درست کرده مانند اشاره به جامعه LGBT استفاده ابزاری نمی‌کند»!!!

    اینکه دو شخصیت اصلی ات g باشند و شخصیت اول داستان هم نماد کامل non-binary ها باشه که هم به شکل پسر و هم دختر و هر چیز دیگه ای که ذهنش برسه

    این قصد نداشتن نویسنده هاست ؟!

    کل ماجرا و دیالوگ ها تماما طراحی شده برای اینکه جامعه رو جوری نشون بده که بیخود داره با «کسی که با بقیه فرق داره» دارند برای هزار سال میجنگند!!!

  • aminoacid
    aminoacid | ۱۴ مرداد ۱۴۰۲

    داستانش واقعا سطحیه و کلیشه ایه ولی حداقل خود کاراکتر نیمونا ارزشش رو داره ببینیدش. اون مواردی هم که دوستان نگرانشن سر جمع یک دقیقه نمیشه پس بچه بازی در نیارین.

  • hurting-other-pepole
    hurting-other-pepole | ۱۳ مرداد ۱۴۰۲

    انیمیشن رو ندیدم پس درست نیست در موردش نظر بدم ولی با تصاویری که از انیمیشن دیدم و نمیدونم چجور بگم...ولی انگار گرافیک انیمیشن خیلی خوب کار شده .

  • witcher4
    witcher4 | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

    خداوکیلی دوستان نظر شما رو میخوام من اینو نگاه کنم یا نکنم

    • Eigi.1385.kabir
      Eigi.1385.kabir | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      از نظر داستانی امتیاز خوبی داره ولی به خاطر بعضی موارد(همون همیشگیا) من خودم نگاه نکردم، خودت باید تصمیم بگیری.

    • mohamady
      mohamady | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      جدا از حواشی در حد یکبار دیدن بد نیست وای واقعا در حد نمره ای گرفته نیست

  • KOUWNENTZ
    KOUWNENTZ | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

    نقد خیلی خوب و دقیقی بود ممنون
    انیمشن رو دیدم و واقعا اثر خوب ولی یکم کلیشه ای بود
    .
    پ.ن: من نقد این انیمشن رو چند جای دیگه هم خوندم ولی تنها جایی که هیتش کردن سایت مبارک گیم.فا بود کلا زدن تو کار هیت نتفلیکس بخاطر ۴ تا کامنت و ویو بیشتر

    • roozb
      roozb | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      سایت همسایه که نیست جهنمه

    • mr.empty1
      mr.empty1 | ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

      بهترین نقدش مال گیم.فاس

مطالب پیشنهادی