۱۵ نبرد حماسی و ماندگار تاریخ سینما

هیچ چیز به اندازه یک صحنه نبرد خوب برای به تپش در آوردن قلب تماشاگران وجود ندارد. نبرد‌ها در تاریخ سینما متفاوت هستند، برخی تاریخی و پر از تأثیرات واقعی و برخی دیگر فانتزی و با جنگجویان افسانه‌ای. صرف نظر از ژانر، هالیوود دوست دارد ارتش‌ها یا دو جنگجوی قوی را بگیرد و آنها را به خاطر سرگرمی در مقابل یکدیگر قرار دهد. این یک راه آزمایش شده و واقعی برای افزایش آدرنالین و نگه داشتن بینندگان در لبه صندلی‌ها است.

یک فیلم با صحنه‌های نبرد حماسی نه تنها به احتمال زیاد تماشاگران را تا انتها پای فیلم نگه می‌دارد، بلکه راهی عالی برای اطمینان از تبدیل شدن یک فیلم به یک اثر کلاسیک کالت است. فیلم هایی مانند «در جبهه غرب خبری نیست» و «اینک آخرالزمان» دهه‌ها پیش اکران شدند اما هنوز به عنوان آثار هنری با رویکردی ویژه در نظر گرفته می‌شوند. عناوین فانتزی مانند «ارباب حلقه‌ها» معیار نبر‌دهای فانتزی را تعیین کردند و داستان‌های علمی تخیلی مانند «بازی اندر» نشان دادند که نبردهای آینده می‌توانند چگونه باشند. در مجموع، هر یک از این فیلم‌ها هنر مبارزه کردن روی پرده را به کمال رساندند و در نتیجه تا ابد به یادگار مانده‌اند.

اکنون با چنین پیش‌زمینه‌ای در مورد نبرد‌های گوناگون در تاریخ سینما، ما در ویجیاتو می‌خواهیم فهرستی از ۱۵ نبرد حماسی و ماندگار را به شما معرفی کنیم که هم از نگاه هنری خاص هستند و هم از دریچه دید فنی می‌توانند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند.

نبرد درون خندق | در جبهه غرب خبری نیست

---

فیلم کلاسیک «در جبهه غرب خبری نیست» جنگ را جذاب نکرد، ولی روی زشت آن را به درستی به نمایش عموم قرار داد. این فیلم تولید شده در دهه 1930 میلادی که بر اساس رمانی از اریش ماریا رمارک نویسنده آلمانی در سال 1929 ساخته شد، با هدف افشای بدون مرز وحشت‌های جنگ جهانی اول، کار فوق‌العاده‌ای انجام داد. نبردها از درون سنگر‌ها و خندق‌ها، حتی با تکنولوژی محدود فیلمبرداری آن روز، آنقدر شدید بود که همچنان بر مخاطبان تأثیر عمیقی می‌گذارد. این فیلم در سال 2022 بازسازی شد که عملکرد قابل توجهی در بین منتقدان داشته، اما چیزی در مورد نسخه اصلی آن وجود دارد که آن را به یاد ماندنی تر می‌کند.

حمله هلیکوپترها | اینک آخرالزمان

---

قطعه موسیقی «Ride of the Valkyries» آهنگی است که توسط موسیقیدان مشهور ریچارد واگنر در سال 1851 ساخته شد، اما بیشتر مخاطبان آن را از دل تماشای فیلم «اینک آخرالزمان» در سال 1979 میلادی به یاد دارند. داستان این فیلم در زمان جنگ ویتنام اتفاق می‌افتد؛ اما در یک سکانس بسیار مشهور ناوگانی از هلیکوپترها هنگام حمله به پایگاه ویتنام، این آهنگ را پخش می‌کنند و این شروع یک نبرد ویژه است. چیزی در مورد این سکانس و آهنگ نشاط‌آور و دراماتیک آن وجود دارد که به آرامی با تلاش غیرنظامیان بومی اوج می‌گیرد و انتظارات مخاطبان را بسیار بیشتر از یک آهنگ جنگی سنتی‌تر می‌سازد.

نبرد اندور | بازگشت جدای

---

اگرچه این فرنچایز هنوز هم ادامه دارد، اما احتمالاً هرگز نبردی به اندازه نبرد اندور برای دنیای جنگ ستارگان مهم نخواهد بود. این نبرد که در جنگ ستارگان: قسمت ششم - بازگشت جدای به نمایش درآمد، شاهد رویارویی لوک اسکای واکر (با لباس مشکی معروف خود) در مقابل پدرش، دارث ویدر بود. برخلاف نبردهای الهام گرفته از تاریخ که قبل از شروع جنگ ستارگان در هالیوود محبوب بودند، نبرد اندور حاوی تمام شکوهی بود که ژانر علمی تخیلی تا آن روز ارائه می‌کرد و تا به امروز از این نبرد به عنوان یکی از بهترین لحظات تاریخ سینما یاد می‌شود.

نبرد پل استرلینگ | شجاع‌دل

---

بر اساس نبرد واقعی جنگ اول استقلال اسکاتلند در سال 1297 میلادی، «نبرد پل استرلینگ» در فیلم تماشایی «شجاع‌دل» به نمایش درآمد. اگرچه جزئیات تاریخی تا حدودی در این فیلم مل گیبسون از بین رفته بودند، اما کماکان این اثر سینمایی روح الهام بخش آزادی اسکاتلند را در نسخه خود از نبرد به تصویر کشید. ویلیام والاس، با بازی مل گیبسون، به ارتش کوچک خود از افراد مستضعف دستور می‌دهد تا قبل از بیرون کشیدن نیزه‌های تیزشان، تا زمانی که ارتش انگلیسی تقریباً بالای سر آنها قرار بگیرد، نگهبانی دهند. اگرچه این به نفع آنها بود، چون انتظاری که سربازان انگلیسی از سربازان اسکاتلندی داشتند، بی دفاع بدون این گروه بود. همین ایده قرار گیری نیروی ضعیف در برابر نیروی بزرگ ظالم کافی بود تا قلب هر یک از تماشاگران را به خود جذب کند.

نبرد ساحل اوماها | نجات سرباز رایان

---

نجات سرباز رایان به کارگردانی استیون اسپیلبرگ به عنوان یکی از بهترین فیلم های هیجانی و جنگی تمام دوران در نظر گرفته می‌شود، و این به صحنه‌ی دلخراش شروع فیلم و نبرد در ساحل نرماندی برمی‌گردد. شخص کارگردان تصمیم گرفت در این سکانس بازیگران و تمام ستارگان فیلمش در تهاجم به نرماندی در جنگ جهانی دوم بدون هیچ موسیقی متنی برای ساخت یک سکانس نبرد دلخراش دور هم جمع شوند. در شروع این سکانس، تماشاگران فقط نوای امواج و صداهای مضطرب سربازان را می‌شنوند، اما سپس با شروع تیراندازی، وقتی دوربین به همراه سربازان مجروح در آب می‌افتد، به راحتی می‌توان وحشت شخصیت‌ها را احساس کرد. این صحنه به شکلی عمیقاً دلهره آور نبرد واقعی را به نمایش می‌گذارد.

نبرد در آلمان | گلادیاتور

---

یکی دیگر از درام‌های تاریخی حماسی ماندگار سینما، فیلم گلادیاتور در سال 2000 میلادی است. این اثر سینمایی به کارگردانی ریدلی اسکات با یک صحنه آغازین جذاب، که نبرد در آلمان بین رومی‌ها و بربرها را به نمایش می‌گذاشت، مستقیماً وارد داستان قهرمان فیلم شد. از این نبرد خاص برای معرفی ژنرال ماکسیموس دسیموس مریدیوس با بازی عالی راسل کرو استفاده شد. شخصیتی که در ادامه همین نبرد محکوم به خیانت و بردگی شد. بنابراین این شخصیت در ادامه تبدیل به گلادیاتور عنوان فیلک می‌شود. اما این نبرد تاریک در ابتدای فیلم مملو از بی رحمی و وحشت درون جنگ است، که دقیقاً همان چیزی است که تماشاگران در این فیلم به دنبال آن بودند و نبرد جنگل‌های آلمان بهترین راه برای به دست آوردن این فضا بود.

نبرد هلمز دیپ | ارباب حلقه‌ها: دو برج

---

سه گانه ارباب حلقه‌ها به کارگردانی پیتر جکسون دوره جدیدی از جنگ‌های فانتزی را پایه گذاری کرد و همه چیز با نبرد هلمز دیپ آغاز شد. اضطراب مردم روهان و شرارت اورک‌های سارومان همگی به جذابیت و تنش موجود در جای جای این جنگ حماسی کمک بزرگی کرد. همه اینها برآمده از متن و دیالوگ‌های شاعرانه تالکین است که باعث می‌شود افرادی مانند آراگورن و کینگ تئودن، پیش از نبرد و در اوج آن سخنرانی‌های زیبا و الهام‌بخشی داشته باشند که به مخاطبان هیجان بالایی وارد کند. با این حال، هیچ چیز این نبرد نمی‌تواند با ورود گندالف در آخرین لحظه با سواران روهان مقایسه شود، یک لحظه واقعا عالی.

نبرد میدان‌های پلنور | ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه

---

گرچه سه گانه ارباب حلقه‌ها پر از نبرد است، اما تاثیرگذارترین آنها پس از نبرد هلمز دیپ در دو برج، نبرد میدان‌های پلنور در بازگشت پادشاه است. این اهمیت تا حد زیادی به میزان اتفاقات در طول این مبارزه مربوط می‌شود. در حالی که برخی از شخصیت‌ها سعی می‌کردند یک مباشر دیوانه را از سوزاندن پسرش زنده نگه دارند، برخی دیگر برای جان خود علیه پادشاه جادوگر می‌جنگیدند. به طور کلی این نبرد نیز چه از نظر ساخت و چه از نظر اجرای فنی پیتر جکسون در پشت دوربین، یک از نمادین ترین نبرد‌های حماسی تاریخ سینماست.

سامورایی‌ها در مقابل افراد مسلح | آخرین سامورایی

---

آخرین سامورایی، با بازی تام کروز، یک کاپیتان آمریکایی را دنبال می‌کند که در ژاپن در طول بازسازی حکومت میجی در قرن نوزدهم می‌جنگد. در نهایت، این داستان درگیری سنت با مدرنیته یا زمان‌ها و فناوری‌ها است که در نبرد بین سامورایی‌ها و امپریالیست‌ها دیده می‌شود. اگرچه جنگجویان سامورایی حامل کاتانا شانس زیادی برای پیروزی در این نبرد نداشتند، اما حضور جدی و تلاش آنها برای کسب پیروزی در چنین نبردی، لحظه‌ای از شکوه سینمایی ناب بود که با موسیقی اسطوره هانس زیمر حتی بهتر نیز شد. پس اگر بخواهیم صادقانه نظر دهیم باید این نبرد را نیز جزئی ماندگار از تاریخ سینما بدانیم.

نبرد در دروازه تروا | تروی

---

تروی، فیلم حماسی دیگری که ریشه‌های خود را در تاریخ می‌یابد، پر از نبردهای سنتی بین ارتش‌های عظیم بود. با این حال، یکی از تاثیرگذارترین صحنه‌ها، مبارزه آشیل و هکتور است. این مبارزه مملو از طراحی دقیق و خارق‌العاده و وحشیگری نفس‌گیر است. در واقع این سکانس خاص تمام سبک‌های مبارزه‌ای یک فیلم اکشن را بررسی می‌کند. با این حال، نکته جالب در مورد صحنه نبرد این است که انتخاب شخصیت مورد علاقه برای تشویق کردن سخت است. اگرچه هیچ کدام از شخصیت‌ها زنده به پایان تروی نمی‌رسند، اما دیدن برتری هر یک از آنها در این نبرد حماسی سخت بود.

نبرد برونا | نارنیا: شیر، جادوگر و جالباسی

---

به‌عنوان یک فیلم سرگرم‌کننده برای مخاطب کودک و نوجوان، جنگ‌های فیلم «نارنیا: شیر، جادوگر و جالباسی» بسیار کمتر از سایر موارد موجود در این فهرست است. در واقع، فیلم سرگذشت نارنیا به کارگردانی اندرو آدامسون بدون نشان دادن یک قطره خون توانست از تمام ماجرا عبور کند. با این حال، سازندگان این اثر هیچ کوتاهی برای خلق یک درام خوب انجام ندادند، و فیلم به عنوان دروازه‌ای برای نمایش یک جنگ به سبک فانتزی عالی عمل می‌کند. در نبرد این فیلم هم ارتش اصلان و هم ارتش جادوگر از موجودات جادویی مختلفی تشکیل شده بودند که تا دندان مسلح به ابزار جادویی بدی بودند. طراحی نبرد در نارنیا عالی بود، با یک رویارویی نهایی تماشایی بین ملکه برفی شرور و پیتر.

نبرد ترموپیل | ۳۰۰

---

فیلم ضد تاریخ و هویت حقیقی ایرانیان باستان، یعنی ۳۰۰ بر اساس تاریخ غیر واقعی جنگ‌های یونان و ایران، داستان ارتش شجاع اسپارتی را روایت می‌کند که توانستند کشور خود را در برابر ایرانیان محافظت کنند. شاه لئونیداس (جرارد باتلر) به عنوان رهبر قدرتمند این ارتش، مردی است که شجاعانه و بی رحمانه جان خود را فدای پادشاهی‌اش کرد. این داستانی است که همه دوست دارند بشنوند، به همین دلیل است که در طول سال‌ها به یک افسانه برجسته از دروغ‌های زیبای هالیوود تبدیل شده است. از آنجایی که نبرد ترموپیل تنها ۳۰۰ مرد را در برابر ارتشی ۳۰۰۰۰۰ نفری نشان داد، این خود نکته‌ای بود که نبرد را برای مخاطب جذاب کرد.

نبرد تانک‌ها | خشم

---

اگرچه بسیاری از فیلم‌های مربوط به جنگ جهانی دوم سربازان را در سنگر‌ها و خندق‌ها دنبال می‌کنند، اما Fury به کارگردانی دیوید آیر آنها را در تانک‌ها به نمایش می‌گذارد. مخاطبان در این فیلم به پویایی گروهی از مردان که این ماشین‌های جنگی را اداره می‌کنند و برای کشورشان می‌جنگند، نگاه ویژه دارند. منظور از پویایی رابطه جالب این مردان جنگی در عرصه‌های نبرد است. اگرچه فیوری از جهاتی به عنوان یک تانک محافظت می‌شود، اما این فیلم نشان می‌دهد که چگونه این سربازان از امنیت دور هستند، و فیلم هیچ چیزی را در مورد روح وحشیانه‌ی جنگ دور نمی‌ریزد. در نهایت، درام موجود در این تانک‌ها که در اطراف میدان‌های نبرد مانور می‌دهند و نحوه کنترل منظم سربازان پشت سر آنها نگاهی تازه به درام‌های جنگی حماسی دارد.

نبرد نهایی | بازی اندر

---

فیلم بازی اندر به کارگردانی گاوین هود بر اساس رمان علمی تخیلی کلاسیک نوشته اورسون اسکات کارت ساخته شده است. اما چندین دهه طول کشید تا این داستان به یک فیلم تبدیل شود. با این حال، نبرد پایانی فیلم بازی اندر دقیقاً یک نبرد آینده نگر متفاوت و حماسی است. این ایده که گروهی از کودکان، به فرماندهی یک پسر نابغه، می‌توانند از راه دور ناوگان سربازان را از آن سوی کهکشان کنترل کنند، بدون شک جالب بود. نکاتی در این نبرد علمی تخیلی وجود دارد که می‌توان آن را اوج استفاده از هوش مصنوعی و ابزار علمی در جنگ‌های بزرگ نامید؛ چیزی که شاید به مرور زمان رنگ واقعیت به خود بگیرد.

نبرد نجات زمین | انتقام‌جویان: پایان بازی

---

نبرد نجات زمین با حضور تمام ابرقهرمان زنده مارول در فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی تحت فشار حل و فصل داستان برای حضور بیش از 30 شخصیت مارول بود و توانست از این چالش پیروز بیرون بیاید. رسیدن به این لحظه برای مخاطبان مارول هرچند با بیش از یک دهه فیلم‌های متفاوت کمی طولانی بود، اما رسیدن به آن طعم مناسبی برای تمام مخاطبان داشت. اما چرا؟ چون قهرمانان داستان در این نبرد با تانوس روبرو شدند و برای چیزی که می‌دانستند آخرین بار خواهد بود، نهایت تلاش خود را به نمایش گذاشتند. البته، چیزی که واقعاً قلب مخاطبان را در این نبرد حماسی به درد واداشت، فداکاری تونی استارک، یا مرد آهنی بود.

لحظه‌ای که رابرت داونی جونیور، در حالی که سنگ‌های بی‌نهایت روی دستانش می‌لغزند، گفت: «من مرد آهنی هستم»، لحظه‌ای است که طرفداران فیلم احتمالاً آن را فراموش نمی‌کنند.

جمع‌بندی

---

در نهایت بازهم باید به این نکته اشاره کرد که صحنه‌های نبرد حماسی در فیلم‌ها راهی مطمئن برای جلب و حفظ توجه تماشاگران است و فیلم را تبدیل به یک فیلم کلاسیک کالت بالقوه می‌کند. همچنین نبردهای نمادین حاضر در این فهرست مانند نبردهای فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» و «اینک آخرالزمان» تأثیری ماندگار بر تماشاگران گذاشته و وحشت‌های جنگ را به درستی نمایش گذاشته است. از سوی دیگر نبردهای فانتزی در فیلم‌هایی مانند «ارباب حلقه‌ها» و نبردهای علمی تخیلی در فیلم‌هایی مانند «انتقام‌جویان: پایان بازی» استانداردهای جدیدی را برای جنگ حماسی روی پرده تعیین کرده‌اند و به‌عنوان لحظات محوری در تاریخ سینما از آنها یاد می‌شود.