ملوان زبل چگونه پدید آمد؟
اگر ملوان زبل را دوست دارید باید گفت که تنها نیستید. این شخصیت برای نسلها مخاطبان را سرگرم کرده است تا جایگاه ویژهای در ذهن آنها باز کند. ولی شاید ندانید که این شخصیت در ...
اگر ملوان زبل را دوست دارید باید گفت که تنها نیستید. این شخصیت برای نسلها مخاطبان را سرگرم کرده است تا جایگاه ویژهای در ذهن آنها باز کند. ولی شاید ندانید که این شخصیت در واقع بر اساس یک فرد راستین از دنیای واقعی پدید آمده است.
در این نوشتار به بررسی تاریخچهی ملوان زبل و الهامبخش پدید آمدن او در دنیای واقعی میپردازیم. همچنین اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که چیز زیادی دربارهی محبوبیت این شخصیت نمیدانید، این مورد را نیز کند و کاو خواهیم کرد.
چه کسی ملوان زبل را پدید آورد؟
پدیدآورندهی پاپآی (Popeye) یا همان ملوان زبل با نام الزی کریسلر سگار (Elzie Crisler Segar) در سال ۱۸۹۴ در چستر، ایلینوی به دنیا آمد. سگار کارتونیست روزنامه بود که در سال ۱۹۲۹ و کمیک استریپ Thimble Theatre از شخصیت پاپآی رونمایی کرد.
شخصیت ملوان زبل توسط یک دریانورد واقعی با نام فرانک «راکی» فیگل (Frank “Rocky” Fiegel) پدید آمده بود. فیگل فردی زمخت به شمار میآمد که در یک سالن محلی در جایی که الزی کریسلر زندگی میکرد سرگرم کار بود و برای همین این خالق او را میشناخت. سگار برای این که کمیک استریپش واقعیتر به نظر برسد ملوان زبل را بر اساس فیگل خلق کرد.
البته در ابتدا قرار نبود که پاپآی شخصیت اصلی باشد ولی خیلی زود بین خوانندگان به محبوبیت رسید. ای. سی. که به دنبال راضی نگه داشتن دیگران و یک رویاپرداز بود، در مسیر دنبال کردن رویاش در تبدیل شدن به یک کارتونیست پرآوازه، پرشی از روی باورهای خود انجام داد. شاید او متوجه نبود که این دریانورد چقدر محبوب میشود ولی در هر صورت از فرصتی که برایش پیش آمده بود بهره برد.
فرانک «راکی» فیگل
کمیک استریپ سگار در ابتدا شامل شخصیتهایی همچون آلیو ایل (Olive Oyl)، هم گریوی (Ham Gravy) و کستر ایل (Castor Oyl) بود. با این که Thimble Theatre در چاپ ۱۹ دسامبر سال ۱۹۱۹ نیویورک ژورنال قرار گرفت ولی به موفقیت رسیدنش در لحظه نبود.
همانند بسیاری از محتوای انتشاری دیگر، چند سال طول کشید تا مخاطبان ثابتی این کمیک استریپ را دنبال کنند. ای. سی. نیز در این مدت از افراد گوناگونی از محل زندگی خود الهام گرفت و به آنها در کمیک استریپش جان داد. ولی این ملوان زبل بود که صحنه را از آن خود کرد و قلب مخاطبان را به دست آورد.
خود فرانک فیگل در سال ۱۸۶۹ به دنیا آمده بود و هنگامی که جوان بود از لهستان به همراه خانوادهاش به ایالات متحدهی آمریکا مهاجرت کرد. زمانی که الزی کریسلر با فیگل ملاقات کرد، او یک دریانورد بازنشسته محسوب میشد که در میخانهی ویبوش (Wiebusch) در چستر، ایلینوی تحت قرارداد بود. فرانک علاوه بر تمیز کردن این مکان نقش یک بانسر را نیز ایفا میکرد.
در نتیجه او همیشه درگیر دعواها میشد. مشتهایی که او نوش جان کرده بود باعث از شکل افتادن یک چشمش شده بودند تا مردم او را با نام پاپآی بشناسند. البته فیگل به قدری دعواها را با پیروزی پشت سر گذاشته بود که تبدیل به یک افسانهی محلی شده بود.
از طرف دیگر، از آن جایی که فرانک فیگل همیشه پیپ دود میکرد، بیشتر از یک سمت دهانش سخن میگفت. پس باید بدانید که ظاهر ملوان زبل نیز کاملاً از تخیلات الزی کریسلر سگار سرچشمه نگرفتهاند. همچنین فیگل معمولاً تیشرت دریانوردی خود را به تن میکرد و کلاه ویژهاش را نیز به سر میگذاشت. او چانهی پر و پیمانی نیز داشت و دستانش نیز کلفت و عضلانی بودند.
هنگامی که فرانک فیگل با بچهها گفتگو میکرد، پیپ خود را در یک گوشهی دهانش نگه میداشت و دربارهی کارهای احمقانهای که در دوران جوانیاش انجام داده بود سخن میگفت. او در بیشتر موارد نیروی فیزیکی خود را نسبت به واقعیت چند برابر بیشتر توصیف میکرد و ادعا داشت که اسفناج او را شکستناپذیر میکرد.
همانند بسیاری دیگر از بچهها، ای. سی. نیز با شنیدن داستانهای فرانک بزرگ شد و آنها را در ذهنش تبدیل به ماجراجوییهایی گسترده کرد. الزی کریسلر گفته بود که فیگل نه تنها به خاطر دعواهایش زبانزد بود بلکه به خاطر بازی کردن و نقل داستان برای بچهها نیز شناخته میشد. در پایان، ویژگیهای ملایمتر فرانک فیگل الهامبخش الزی کریسلر سگار در پدیدآوردن شخصیت خود در Thimble Theatre شدند.
تاریخچهی کوتاهی از پاپآی
ملوان زبل نخستین بار در ۱۷ ژانویهی سال ۱۹۲۹ پا به دنیای کمیکها گذاشت و دیالوگ پرآوازهی خود «فکر میکنی من یه کابویم؟!» را به زبان آورد. در ۲۷ آگوست، آلیو ایل به اشتباه گونهی پاپآی را میبوسد تا دل دریانورد بلرزد و رابطهی عاشقانهی یک صفحهای آنها شکل بگیرد.
در طول زمان، این شخصیت و ماجراجوییهایش دچار دگرگونیهای فراوانی شدند. مهمترین آنها در سال ۱۹۳۳ رقم خورد تا بلوتو (Bluto) به عنوان دشمن ملوان زبل و معشوق آلیو وارد دنیای داستانها شود.
شخصیت ملوان زبل به قدری دوستداشتنی بود که خیلی زود به موفقیتهای فراوان رسید و در مدیومهای فراوان همچون فیلمها و سریالها مورد استفاده قرار گرفت.
در ۱۴ جولای سال ۱۹۳۳، یک کارتون بتی بوپ با عنوان Popeye the Sailor توسط فلیشر استودیوز تولید و توسط پارامونت پیکچرز پخش شد. ابتدای کار، ویلیام کاستلو صداپیشگی پاپآی را انجام میداد ولی پس از او جک مرسر جایگزین شد.
در ۲۴ جولای، ملوان زبل پشت در خانهاش سویی'پی (Swee'Pea) را پیدا میکند و تصمیم میگیرد تا او را به سرپرستی بپذیرد.
از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۲ نیز پاپآی یک سری کارتون ویژهی خود به دست آورد که فلیشر استودیوز تولید و پارامونت پیکچرز توزیعاش کردند. به این ترتیب شد که ملوان زبل تبدیل به یکی از پرهوادارترین شخصیتهای کارتونی از دههی ۳۰ تا دههی ۶۰ میلادی شد. او حتی اپیزودهای کوتاه ۱۵ دقیقهای رادیویی نیز برای خودش داشت.
سپس در سال ۱۹۴۲ ملوان زبل نخستین برگردان رنگی خود را توسط فیمس استودیوز به دست آورد. از این زمان به پیش بود که پاپآی به طور جهانی روی نسلهای جوان تأثیر گذاشت.
در سال ۱۹۸۰، یک فیلم لایو-اکشن بر اساس شخصیت ملوان زبل منتشر شد که در آن رابین ویلیامز نقش خود پاپآی را بازی میکرد و شلی دووال نیز ایفاگر نقش آلیو ایل بود.
سالها بعد و در سال ۱۹۹۵، ملوان زبل تبدیل به یک تمبر رسمی در سرویس پستی ایالات متحدهی آمریکا به عنوان بخشی از کلکسیون American Comic Classics شد. پس از آن و در سال ۱۹۹۸، کمپانی هانا-باربرا یک سریال تازهی دیگر را با محوریت این دریانورد پخش کرد.
ملوان زبل چگونه به این میزان محبوبیت رسید؟
نسلهای فراوانی از کودکان ماجراهای پاپآی دریانورد را دنبال کردند. ولی این شخصیت چگونه به این میزان محبوبیت رسید؟
فرانک فیگل شخصیتی سرسخت و زمخت داشت که همانند ملوان زبل کمیکها به سراغ کارهای دشواری میرفت و در آنها به پیروزی دست پیدا میکرد. به علاوه، داستانهای فیگل از دوران جوانی و نیروی فیزیکیاش باعث الهام ای. سی. در پدیدآوردن ملوان زبل به عنوان یک آدم نیرومند شدند که به طور مداوم از وضعیتهای بغرنج پیروز بیرون میآید؛ البته بیشترتر به خاطر این که اسفناج میخورد.
البته دلایل دیگری نیز برای مردمپسندی پاپآی وجود دارند. برای نمونه او قابل همذاتپنداریست. خیلیها بخشی از ملوان زبل را درون خود میبینند؛ چه عزم راسخ او باشد، چه شوخطبعیاش و چه دلبستگیاش به آلیو ایل. در کنار همهی اینها پاپآی آمادهی یک مبارزهست و مردم این مورد را دربارهاش تحسین میکنند. او همچنین نمیترسد که برای گرفتن حق خودشان و عزیزانش ایستادگی کند که یک ویژگی دیگریست که مردم دوست دارند در خود داشته باشند.
در پایان ولی این ویژگیهای لطیفتر فیگل بودند که بیش از همه الهامبخش ملوان زبل شدند. او شاید در بیرون سرسخت و زمخت باشد ولی درونش یک شخصیت دلنازک قرار دارد. او عاشق بچههاست و همیشه برای یک داستان خوب زمان محیا میکند.
این ویژگیها هستند که شخصیت ملوان زبل را دوست داشتنی میکنند. هر چقدر در طول زمان ماجراجوییهای پاپآی دگرگون شده باشند ولی یک چیز دربارهی او پایدار مانده است: ملوان زبل یک آدم کوچک است که همیشه به پیروزی میرسد. این چیزی است که همهی هوادارانش از آن خوششان میآید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
آخ یادش بخیر
فقط زمانی که با پیپش پرواز میکرد😂😂
ملوان زبل باعث شد من با اسفناج کنار بیام😂 که حالا معلوم نیست اونی که ملوان زبل میخورد اسفناج بود یا یک چیز دیگع🤔
تقریبا به خاطر ملوان زبل با اسفناج کنار اومدم
و الان واقعا علاقه مندم بهش !
یادمه که بعد از دیدن چند قسمت از ملوان زبل یهویی به مامانم گفتم واسم اسفناج درست کن
بهم گفت چیشد یهوی علاقه مند بهش شدی؟!!!
جوری که اسفناج روش تأثیر میزاشت مکمل های بدن سازی روش نمیزاشت😂
یه زمانی بیشتر ماها فک میکردیم اسفناج بخوریم هیکلمون اندازه ملوان زبل میشد:))