همه ما می‌دانیم که بهترین سکانس آغازین بازی‌های بتسدا بخشی از شکوه و بزرگی صنعت بازی‌های ویدیویی هستند. استودیو بتسدا بازی‌های زیادی را به سرعت منتشر نمی‌کند و برای همین هم وقتی یکی از عناوین این استودیو وارد بازار می‌شود، باید شروع بی‌نقصی داشته باشد. این سکانس‌ها و بخش‌های اولیه مهم‌ترین قسمت بازی هستند. نه‌تنها داستان اصلی را احتمالا متوجه شوید، بلکه اطلاعاتی که در ۶۰ دقیقه اول به دست می‌آورید، در ۶۰ ساعت آینده به دردتان خواهد خورد.
فرقی ندارد که فال‌اوت باشد، استارفیلد و یا اسکایریم، بتسدا همیشه اوایل بازی‌اش را با یک روایت داستانی زیبا و آموزش بازی شروع می‌کند. شاید شما هم صحنه ورود به هلگن (Helgen) در اسکایریم را به یاد داشته باشید، ولی یادتان هست که بتسدا چطوری به شما یاد داد که از آن‌جا فرار کنید؟ این دقیقا همان معجزه بتسدا است که می‌خواهم در موردش صحبت کنم. پس در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا با هم بهترین سکانس آغازین بازی‌های بتسدا را مرور کنیم.
Fallout 4
شاید از نظر بخری از افراد، این جایگاه متعلق به بازی Morrowind باشد؛ ولی هرچقدر هم که من طرفدار مجموعه الدر اسکرولز باشم، نمی‌توان با شروع Fallout 4 رقابت کند. شما در ابتدا این بازی، مرگ و زندگی را از نزدیک می‌بینید. به سرعت متوجه می‌شوید که فاصله بین یک زندگی عادی و دنیایی محدود به پناه‌گاه چقدر می‌تواند کوتاه باشد.
با وجود تمام شکوهش، شروع این بازی نمی‌تواند با برخی از عناوین بتسدا مقابله کند. آغاز این بازی شاید زیبا، مهیج و جالب باشد، ولی بخش از آزادی دیگر بازی‌های این استودیو را ندارد. اینکه شما سرنوشت قبل از نابودی یک شخص را مشاهده کنید و نتوانید در آن هیچ تغییری ایجاد کند شاید از نظر داستانی جذاب باشد، ولی بالاخره کمی خسته کننده خواهد شد.
The Elder Scrolls 4: Oblivion
بازی Elder Scrolls IV: Oblivion همیشه جایی در قلب من خواهد داشت. این بازی که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد تمامی درک ما را از آینده بازی‌های نقش‌آفرینی تغییر داد. این بازی داستانی زیبا، فضایی جذاب و دیالوگ‌هایی جالب داشت که نظر هر بازیکنی را جلب می‌کرد. بتسدا به خوبی توانست که تمامی ویژگی‌های خوب بازی در همان ساعت اولیه به بازیکنان نشان دهد. شما بازی را از درون یک زندان آغاز می‌کنید و در همان ابتدا با امپراتوط یوریل (Uriel) آشنا خواهید شد. سپس در ادامه بازی درون غارهای زیرزمینی خود را پیدا می‌کنید که در آن تمامی مهارت‌های لازم را دریافت خواهید کرد.
زمانی که شما بالاخره به پایان این مجموعه تونل برسید، امپراتور کشته شده است و تمامی اطلاعات لازم از بازی را خواهید داشت. این ترکیب احساسات و ویژگی‌های ساده و خلاقانه بازی است که باعث می‌شود این بازی یکی از بهترین سکانس‌های آغازین بازی‌های بتسدا را داشته باشد. پس از این قسمت شما آزادید که به دنبال سرنوشت خود بروید و تمامی مهارت‌های لازم برای این کار را هم خواهید داشت.
Starfield
شروع بازی استارفیلد به راحتی می‌تواند با امثال Elder Scrolls v: Skyrim و Fallout 3 رقابت کند. شاید تا آن اندازه به یاد ماندنی نباشد ولی خب در حد آن‌ها کیفیت دارد. بتسدا در اوایل این بازی شما را از کنار ستاره‌ها، به قعر معادن می‌فرستد و به آرامی و با حوصله تمامی مکانیک‌های بازی را به شما یاد می‌دهد. این سکانس‌های اولیه به خوبی شما را با دنیا بازی و شخصیت‌هایی که آن را پر می‌کنند، آشنا می‌کند. بازی هیچ وقتی را هم تلف نمی‌کند و به سرعت از درون معدن، شما را در میان ستاره‌ها به پرواز در می‌آورد.
شما پس از یک بی‌هوشی موقت این اجازه را دارید که مهارت‌های شخصیت خود را تعیین کنید. از آن‌جا به بعد بتسدا شما را به سرعت وارد مبارزه می‌کند و از آن‌جا هم شما را سوار فضاپیما می‌کند و باید با کشتی‌های فضایی دیگر دوئل کنید. نکته جالب این قسمت این است که شما پس از اینکه دستور جدید خود را برای سفر به New Atlantis را دریافت می‌کنید، حقیقتا آزاد هستید که هر کاری که دلتان می‌خواهد را انجام دهید.
The Elder Scrolls 5: Skyrim
«Hey, you. You’re finally awake» پنج کلمه‌ای که به راحتی می‌توانند ما را به اعماق خاطرات ببرند. کلماتی که یکی از بهترین سکانس‌های آغازین بازی‌های بتسدا را تشکل دادند و برای همیشه جاودانه شدند. مهم نیست که آیا از طرفداران این بازی هستید یا نه، سکانس اولیه بازی اسکایریم به راحتی یکی از بهترین‌ها و به یادماندنی‌ترین‌های تاریخ است. در ادامه هم که یک فرار از زندان که شروع یکی از برترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ را رقم می‌زند.
این تصمیمات سریع شماست که فرارتان را ممکن می‌کند و از همان ابتدا هم با عاقبت تصمیم‌هایی که می‌گیرید، مواجه خواهید شد. تغییر مسیر شما به شهر Riverwood خیلی سریع و آرام اتفاق می‌افتد. شما قدم‌های کوتاه ولی سریعی را به سمت آزادی کامل در دنیایی پر از زیبایی و خطر را برمی‌‌دارید و طولی نمی‌کشد که مسئول سرنوشت خود می‌شوید.
Fallout 3
دقیقا همان جایی که فال‌اوت ۴ شکست خورد، نسخه قبلی‌اش به خوبی درخشید. به جای اینکه شما را به آرامی با زندگی درون پناه‌گاه آشنا کند، بازی را شما از همان‌جا شروع می‌کنید. تمامی قسمت‌ها و مکانیک‌های بازی را در دوره تولد تا بزرگ‌سالی خود تجربه می‌کنید. با توجه به عکس‌های مختلف شخصیت خود را می‌سازید. سیستم S.P.E.C.I.A.L در حقیقت یک کتاب داستان است. دستگاه Pip-Boy 3000 را به عنوان کادو دریافت می‌کنید. مهارت اولیه خود را هم که از طریق یک امتحان در مدرسه به دست می‌آورید. در تمامی این مدت هم شما متوجه می‌شوید که تک تک تصمیماتی که می‌گیرید، بر روی سرونشت خودتان در بازی تاثیرگذار است.
درست است که این قسمت‌های اولیه بازی طولانی است؛ ولی خب شما را به آهستگی به سمت فرار از این پناه‌گاه می‌برد. پس از مدت‌ها زندگی و تجربه در این پناه‌گاه، بالاخره فرار می‌کنید و وقتی که بالاخره وارد دنیا روی زمین می‌شوید است که نتیجه بهترین سکانس آغازین بازی‌های بتسدا برای شما مشخص خواهد شد. کمی طول می‌کشد تا چشم شما به نور شدید بیرون عادت کند، ولی بالاخر می‌توانید دنیایی که سال‌ها مردم از دستش به زیر زمان پناه بردند را ببینید. شاید یکی دو ساعت اولیه بازی زیادی طولانی باشد، ولی ارزشش را قطعا دارد.
Hey, you. You’re finally awake 😂
شروع دیس آنرد عالی بود خیلی از بازیشون خوشم میومد در عوض
اسکایریم واقعا هیچی از بازی نمی‌فهمیدم بعدش که اژدها اومد قلعه رو شخم زدن نفهمیدم اون لباس آبیا و قرمزا چه فرقی دارن تنها کاری که تونستم بکنم تو بازی این بود که اولین روستایی که دیدم رو همه رو از دم تیغ گذراندم
هرچقدر اسکایریم نمی‌فهمیدم دیس آنرد خیلی کیف میداد لامصب فکر کن وقتی میری وزیر کمدنو بکشی میتونی از در وارد بشی بکشی میتونی سمی که تهویه کرده رو عوض کنی میتونی بری لیوانارو بشکونی تا رفیقت رو ببره به انبار جواهرات و یا بکشی یا بیهوش کنی بعد تازه بیهوش کنی میری داغ ننگ میزنی روی صورتش واقعا هردو بازی عالی بودن ولی یکیو نتونستم درک کنم یکی غرقش شدم
از اونجایی که سری دیسانرد هم بتزدا ناشرش بوده
شروع دیس انرد۱ هم باید میبود
فقط و فقط The Elder Scrolls 5
ل.عنتی عجب میم هایی که ازش ساخته نشد😂
So you finally awake
فال اوت ۳ رو دیروز شروع کردم شروعش عالی بود .اسکایریم شروعش بیشتر شکنجس .