ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم Jules – دوستی با غریبه بهتر از آشنا!

Jules فیلمی کمدی و علمی تخیلی، محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است؛ که کارگردانی آن را مارک ترتلتاب (Marc Turtletaub) و نویسندگی‌اش را گاوین استکلر (Gavin Steckler) بر عهده داشته. این فیلم فانتزی آرام و خوشایند ...

مهسا فرهادي
نوشته شده توسط مهسا فرهادي | ۴ مهر ۱۴۰۲ | ۱۲:۵۹

Jules فیلمی کمدی و علمی تخیلی، محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است؛ که کارگردانی آن را مارک ترتلتاب (Marc Turtletaub) و نویسندگی‌اش را گاوین استکلر (Gavin Steckler) بر عهده داشته. این فیلم فانتزی آرام و خوشایند نوعی غم را از انسان‌هایی که با بحران پیری و رها شدگی روبه‌رو هستند به تصویر می‌کشد. تجسم کردن انزوا همراه با معضلات کهولت سن مثل، فراموشی، عدم درک شدن توسط اطرافیان را با نقابی لطیف و طنزی زیرکانه در این فیلم مشاهده می‌کنیم.

Jules باحضور بازیگرانی چون بن کینگزلی (Ben Kingsley) در نقش میلتون، هریت سانسوم هریس (Harriet Sansom Harris) و جین کرتین (Jane Curtin) در نقش سندی و جویس به عنوان کاراکترهای اصلی توانست به دل مخاطبان بنشیند و البته نقش اساسی دیگر این فیلم غریبه‌ای است که به دلیل خراب شدن سفینه‌اش از فضا به زمین آمده. نقش بی دیالوگش را جید کوان (Jade Quon) با نام جولز که توسط سندی انتخاب شده بازی می‌کند.

مسیر داستان فیلم

Jules

میلتون یک پیرمرد تنها است که سال‌ها پیش همسرش فوت کرده و از دو فرزندش تنها با دخترش در ارتباط است. یکی از تفریحات و سرگرمی‌های او رفتن به جلسات شورا شهر است و طی این رفت و آمد با دو زن هم سن و سال خودش به نام‌های سندی و جویس آشنا شده. البته ارتباط گرم و صمیمی با هیچ کدام آن‌ها ندارد. اما بعدا شرایط تغییر می‌کند.

بعد از فرود ناخواسته یک بشقاب پرنده در حیاط پشتی خانه‌اش و دیدن یک آدم فضایی آسیب دیده، میلتون تصمیم می‌گیرد این موضوع را با بقیه هم در میان بگذارد. او در شرف پررنگ شدن آلزایمرش است. وسائل را در جای اشتباهی می‌گذارد و حرف‌ها و قرار‌های ملاقات با دکتر را هم فراموش می‌کند به همین دلیل تقریبا هیچ‌ کس به حرف او اطمینان نمی‌کند حتی دخترش.

Jules

زمانی که ابتدا سندی برای کاری به میلتون سر می‌زند جولز را می‌بیند و بعد از او هم جویس با کنجکاوی‌هایش و سرکشی‌هایش در خانه میلتون از حضور این بیگانه مطلع می‌شود. این سه تصمیم می‌گیرند که این موضوع را بین خودشان مثل راز نگه دارند تا دیگران به جولز آسیبی وارد نکنند. با این وجود سازمان امنیت ملی نیز به دنبال این بشقاب پرنده و صاحبش می‌گردد.

اما این چهار نفر که به دور از همگان با یکدیگر احساس نزدیکی می‌کنند قصد دارند که به جولز، این بیگانه صمیمی کمک کنند تا قبل از سازمان امنیت ملی، از این سیاره، بدون آسیب خارج شود. حتی خیلی چیز‌ها را هم برای جولز در این راه فدا می‌کنند.

چشم‌های نافذ بیگانه!

Jules

این را به خوبی می‌دانیم که فیلم‌های فانتزی با حضور بیگانه‌های فضایی یا بر ترس و استرس مخاطب و دشمنی این فضایی‌ها با ما زمینی‌ها پافشاری دارند و یا از این بیگانگان یک دوست صمیمی می‌سازند که نه تنها آسیب زننده نیستند بلکه حتی یک حامیِ کمک کننده هستند که در شرایط خطیر به یک نجات دهنده باهوش تبدیل می‌شوند. Jules در دسته دوم قرار می‌گیرد.

اما با این تفاوت که او می‌تواند یک قاتل خطرناک هم باشد! چرا که او این توانایی را دارد تا با کنترل ذهن از راه دور، سر یک فرد را که به دوستانش بی حرمتی کرده، منفجر کند. درست مثل کاری که برای سندی انجام داد وقتی که یک دزد قصد آسیب زدن به او را داشت. در واقع او حتی این حق انتخاب را دارد که چطور موجودات را به قتل برساند برای مثال، جولز تنها با از هوش بردن گربه جویس به زندگی‌اش پایان داد نه از خشم استفاده کرد و نه سرش را منفجر کرد.

بهتر است بگویم جولز برای دوست‌هایش فردی مهربان، کمک کننده و خوشایند است اما برای دشمنان آن‌ها یک صلاح خطرناک و نابود کننده! با این وجود Jules به عنوان یک فیلم تخیلی با حضور آدم فضایی‌ها ترسی را به مخاطب وارد نمی‌کند. به جایش نوعی طنز را ضمیمه این قصه می‌کند که لطیف است. در مجموع کل این فیلم لطیف تر از آن است که بشود از صحنه‌ای شوکه شد یا حس منفی دریافت کرد.

پا به سن گذاشته‌های از خود گذشته!

Jules

علاوه بر این اکثرا در چنین فیلم‌هایی که درون مایه تخیلی (با حضور آدم فضایی‌ها) دارند، انسان‌هایی که با فضایی‌ها مواجه می‌شوند، یا کودکان هستند و یا نوجوانان کنجکاوی که دائما در پی کشف چیز جدیدی می‌باشند. با این وجود این بار انسان‌های دخیل در ماجرا افراد بزرگسالی هستند که پا به سن گذاشتند. این موضوع کمدی ماجرا را پررنگ تر می‌کند.

چنین افرادی دیگر کنجکاوی زیادی نسبت به دنیا ندارند و می‌شود گفت که هیجان و آدرنالین هم از سن‌ آن‌ها گذر کرده. بنابراین، شیوه مواجه ‌آن‌ها با یک ناشناس فضایی متفاوت تر است. حتی در قبالش بسیار از خودگذشته‌اند. با این که در ابتدا ممکن است اندکی بترسند و حوصله داستان و پیش آمد جدیدی را در زندگی نداشته باشند، اما وقتی براساس تجربیات از قصد خوب و بی خطر افراد (در اینجا بیگانگان) مطلع می‌شوند، صرفا فداکاری می‌کنند، بدون انتظار زیادی از فرد مقابلشان.

Jules

این نکته بسیار جالبی است که این سه نفر بدون هیچ چشم داشتی به جولز کمک می‌کنند. آن‌ها تنها نیازی که بسیار در خود حس می‌کنند، نیاز به معاشرت و هم‌صحبتی همراه با درک متقابل است و چون فرزندانشان مدت‌ها است که آن‌ها را رها کردند، پس چه چیز بهتر از موجودی که جای خالی نبود عزیزان را پر می‌کند و دوستی شنوا و با درک است؟ در واقع قهرمانان این داستان نه افراد جوان بلکه شهروندان سالخورده‌ای هستند که دیگر از روزمرگی خسته و از نامهربانی‌ها دل شکسته‌اند؛ بنابراین به موجودی غریب پناه می‌برند و پناه او هم می‌شوند.

غربت بشر منزوی!

Jules

Jules تماما تنهایی بشر و احساس غربت او در زمین و بین انسان‌ها را به تصویر می‌کشد. انگار فضای تخیلی و فانتزی Jules تنها راه نشان دادن حس عدم معاشرت و درک متقابل انسان‌ها با یکدیگر است. بنابراین، استفاده از یک بیگانه فضایی و دوستی او با آدم‌ها چیزی نیست جز نمایان کردن حس بی‌کسی انسان‌های فانی. به ویژه در زمان کهولت سن!

جالبی این فیلم به این است که این بیگانه در مقابل خوبی، خوبی می‌کند و اگر شما لطفی به او کرده باشید در مشکلات با کنترل ذهنی از راه دور شما را نجات می‌دهد و بهتر این که صحبتی هم نمی‌کند و دائما در حال گوش دادن است. علاوه بر این نگاهی آگاه و دوستانه دارد به طوری که خیره شدنش کافی است و ایما و اشاره او به صدها کلمه می‌ارزد.

خب آن‌طور که پیدا است این بیگانه درست مثل انسانی است که همگی ما انتظار داریم! او تداعی یک انسان خردمند است که ویژگی ‌های فیزیکی منحصر به فردی هم دارد. در واقع استفاده از یک آدم فضایی برای معاشرت با انسان‌هایی تنها، به ویژه آن‌هایی که با گذر عمر دست و پنجه نرم می‌کنند یک طنز زیرکانه از انزوا و گوشه نشینی چنین انسان‌هایی است.

Jules فیلمی شیرین است!

Jules

Jules سرشار از همدلی با شخصیت‌های مسن است. این فیلم روی تمایلات این افراد بر غرور فردی و معضلاتشان و ارتباطاتشان با خانواده تمرکز دارد. در واقع آ‌ن‌ها زیر بار نادیده گرفته شدن وقارشان نمی‌روند. درست مثل میلتون عبوث که بی‌رحمانه در مقابل شکستن غرور و وقارش به دخترش واکنش نشان می‌دهد. جویس و سندی نیز چنین ویژگی‌هایی را دارند.

فیلم Jules یادآوری می‌کند که چگونه انزوا در دوران پیری باعث می‌شود که هر کدام از این سه نفر ناامیدانه به چیز‌های کمی که برایشان باقی مانده چنگ بیاندازند! و البته راجع به جولز باید گفت که این موجود کوچک جثه، لطیف و قدرشناس که تنها با سیب و آب نیاز‌های فیزیکی خود را برطرف می‌کند، در بهترین حالت ممکن یک دوست فوق‌العاده، کم مشکل و کم دغدغه هم هست.

وجود چنین بیگانه فضایی که قیافه نه چندان متفاوت به انسان‌ها دارد شرایط را برایمان در حین قابل لمس بودن، جالب و عجیب هم رقم می‌زند. او بدنی درست مثله ما اما با پوستی نقره‌ای‌ـــ‌آبی دارد، بدون جنسیتی. با این وجود روح بزرگ و مهربانش را می‌شود از پشت چشمانش دید. جولز یک غریبه است اما این فیلم اثبات کرده که بار‌ها از آشنایان سندی، میلتون و جویس بهتر عمل کرده.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی