گناهان نابخشودنی فیلمهای کاپیتان امریکا
سری فیلمهای کاپیتان امریکا جزو پرطرفدارترین آثار ساخته شده در دنیای سینمایی مارول هستند، اما این سری را نمیتوان بینقص دانست؛ مشکلاتی در آنها دیده میشود که در اینجا به تعدادی اشاره خواهیم کرد. در ...
سری فیلمهای کاپیتان امریکا جزو پرطرفدارترین آثار ساخته شده در دنیای سینمایی مارول هستند، اما این سری را نمیتوان بینقص دانست؛ مشکلاتی در آنها دیده میشود که در اینجا به تعدادی اشاره خواهیم کرد.
در یک بازه هشت ساله در دهه گذشته کریس اوانز در نقش استیو راجرز یا همان کاپیتان امریکا حضور پیدا کرد و شخصیتی آفرید که به عنوان یک سرباز خوش قلب طرفداران بسیار زیادی در سرتاسر جهان پیدا کرد؛ او از Captain America: The First Avenger تا Avengers: Engame نقشی مهم در دنیای سینمایی مارول بازی کرد.
حضور قهرمانانه او در تمام این فیلمها بدون مشکل هم نبود؛ با وجود اینکه کاپیتان امریکا بدون شک یک برگ برنده برای دنیای سینمایی مارول به حساب میآید، اما در بعضی نقاط و بعضی فیلمها شاهد ضعفهایی نیز بودیم.
در اینجا نگاهی خواهیم داشت به 9 گناه نابخشودنی فرانچایز کاپیتان امریکا.
- 1 9. به داستان باکی و مشکلات او، به اندازه کافی پرداخته نمیشود
- 2 8. تقابل کاپیتان آمریکا و رد اسکال همان یک بار است
- 3 7. جنبههای منفی تبدیل شدن کاپیتان امریکا به یک ابر-سرباز، به اندازه کافی پرداخته نمیشوند
- 4 6. هرگز شاهد همکاری کاپیتان امریکا و مرد عنکبوتی نبودیم
- 5 5. انطباق استیو با دنیای مدرن نادیده گرفته شده است
- 6 4. یادگیری هنرهای رزمیِ کاپیتان در هالهای از ابهام است
- 7 3. در دنیای سینمایی مارول تنها کاپیتان آمریکا است که تکیه کلام دارد!
- 8 2. Nomad مثل یک فرصت از دست رفته بنظر میرسد
- 9 1. Captain America: Civil War بیش از اینکه یک کاپیتان امریکا باشد، یک Avengers است
9. به داستان باکی و مشکلات او، به اندازه کافی پرداخته نمیشود
باکی بارنز بهترین دوست استیو راجرز بود و مثل او یک ابر-سرباز به حساب میآید اما تفاوت اینجاست که باکی تواناییهایش را بدون اینکه بخواهد به دست آورده است! قصه این است که HYDRA باکی را میدزدد و او را تبدیل به یک سرباز زمستان میکند. باکی برای هفتاد سال، به عنوان یک قاتل ترویست که شستشویِ مغزی داده شده کار کرده است، با وجود اینکه استیو نهایتاً او را نجات میدهد، اما استیو خیلی بیشتر از آنچه که به نظر میرسد در این مسیر از دست داده است، حتی بسیار بیشتر از استیو. با وجود اینکه سباستین استن به خوبی غمِ مخفی شده در شخصیت او را بازی میکند، اما دنیای سینمایی مارول توجه زیادی به تراماها و دردهای باکی نمیکند، این در حالی است که تأثیرات یک سرباز زمستان بودن برای باکی بسیار شدیدتر از آنچه که به نظر میرسد، بوده است.
8. تقابل کاپیتان آمریکا و رد اسکال همان یک بار است
در Captain America: The First Avenger شاهد تقابل کاپیتان امریکا و دشمن همیشگیاش یعنی رد اسکال هستیم؛ او یکی از ویلنهای بزرگ دنیای مارول است و پیش از گم و گور شدنش توسط تسرکت، اصلیترین دشمن کاپیتان بود. پس از این تقابل، دیگر هیچ خبری از او به گوش نمیرسد تا اینکه در Avengers: Infinity Wars میفهمیم او به ورمیر منتقل شده و نگبهان Soul Stone است. با این وجود، عدم تقابل رد اسکال با کاپیتان امریکا مثل یک فرصت از دست رفته برای دنیای سینمایی مارول به نظر میرسد و از پتانسیل او به خوبی استفاده نشده است. دیدار دوباره رد اسکال مطمئناً شوکی بزرگ به کاپیتان وارد میکرد و میتوانست مأموریت ناتمامش را پیش از بازنشستگی کامل کند.
7. جنبههای منفی تبدیل شدن کاپیتان امریکا به یک ابر-سرباز، به اندازه کافی پرداخته نمیشوند
زمانی که باکی میمیرد، کاپیتان امریکا از مست کردن و سوگواری برای او خودداری میکند؛ ممانعت از سوگواری آن هم برای چنین عزیزی نشان میدهد که مسئولیتهای استفاده از سروم ابر-سرباز عواقب و مسئولیتهای بیشتری دارد که در فیلمها به اندازه کافی به آنها توجهی نمیشود. طبق گفتههای پگی کارتر ما تنها میدانیم که این سروم سبب شده بدن کاپیتان امریکا چهار برابر یک انسان معمولی نیاز به سوخت و ساز داشته باشد. با وجود اینکه نکات مثبت سروم بسیار مهمتر و بیشتر از جنبههای منفی آن هستند، اما برای اینکه واقعاً بدانیم کاپیتان امریکا بودن چه معنایی دارید میبایست توجه بیشتری به این جنبههای منفی میشد.
6. هرگز شاهد همکاری کاپیتان امریکا و مرد عنکبوتی نبودیم
با وجود اینکه در کمیکهای Civil War و همچنین در فیلم Captain America: Civil War، کاپیتان امریکا در مقابل مرد عنکبوتی (تام هالند) قرار میگیرد، اما مرد عنکبوتی برای مدتی طولانی در کمیکها متحدِ قابل اعتماد کاپیتان آمریکا بوده است (حتی در نسخه کمیک Civil War، مرد عنکبوتی به تیم کاپیتان امریکا میپیوندد). در فیلم Civil War، این دو تنها یک بار با یکدیگر دیدار میکنند و آن هم نبردی مختصر در فرودگاه است؛ پس از آن دیگر آن دو را با یکدیگر نمیبینیم. متأسفانه در دنیای سینمایی مارول هرگز فرصتی پیش نیامد که این دو با یکدیگر آشنا بشوند و همکاریِ سنتی آنها را دوباره شاهد باشیم، در واقع عکس آن اتفاق افتاده است و داستانهای متفاوتشان آنها را به جناحهای کاملاً مخالف سوق داده است.
5. انطباق استیو با دنیای مدرن نادیده گرفته شده است
استیو راجرز پس از دههها منجمد بودن پس از پایان یافتن Captain America: The First Avenger، در قرن 21 بیدار میشود و طول میکشد تا کاملاً روی پای خودش بایستد. دنیای سینمایی مارول، زمان کمی را به این انطباق اختصاص داده؛ تنها به این صورت که مدل موی استیو به مرور شکلی امروزی به خود میگیرد و اشارات کوتاهی به تکنولوژیهایی مثل اینترنت و استفادهی او از آنها میشود. با این وجود، نحوهی کنار آمدن او با این دنیای کاملاً جدید مثل جاهای خالی در شخصیتپردازی او هستند و اگر جامعتر به این موضوع پرداخته میشد مسلماً شناخت کاملتری نسبت به کاپیتان آمریکا برای بینندگان شکل میگرفت.
4. یادگیری هنرهای رزمیِ کاپیتان در هالهای از ابهام است
با وجود اینکه در صحنههای نبرد جنگ جهانی دوم در Captain America: The First Avenger، استیو مهارت بالایی در مبارزه از خودش نشان میدهد اما سبک مبارزاتش در دنیای مدرن مشخصاً پیشرفت کرده و بهتر شده است. استیو پس از درآمدن از حالت انجماد زمان زیادی را به یادگیری هنرهای رزمی در سبکهای مختلف اختصاص داده است (همانگونه که کریس اوانز برای اجرای بهتر نقش چنین کاری کرده بود)، اما MCU عملاً هیچ زمانی را به پیشرفت قدرت مبارزه کاپیتان امریکا اختصاص نداده است. میدانیم که استیو یک ابر-سرباز است و پیشرفت او در چنین زمینههای بسیار سریعتر از انسانهای عادی رخ میدهد، اما واقعاً بهتر میبود که زمانی برای دیدن پیشرفت او در نظر گرفته میشد.
3. در دنیای سینمایی مارول تنها کاپیتان آمریکا است که تکیه کلام دارد!
تکیه کلام «من بیخیال بشو نیستم / I can do this all day»، به زمانی قبل از فیلمهای مارول و به کمیکها باز میگردد اما استیو راجرز این تکیه کلام را تا ابد با روحیهی رام نشدنی و تسلیم ناپذیر کاپیتان امریکا ماندگار کرده است. با وجود اینکه دنیای مارول به مفرح و طنز بودن معروف است اما تقریباً هیچ شخصیتی دیگری چنین تکیه کلام معروفی ندارد! آیرون من پس از نمایشهای کمنقصاش گاهی میگوید «من آیرون هستم / I am Iron Man» و حتی کلمات پیش از مرگش هم همینها هستند. با این حال، به ماندگاری تکیه کلام کاپیتان امریکا نیست، چرا که او در هر جایی این را میگوید و در شوخیهای واقعی و صحبتهای روزمره قابل استفاده است. وجود چنین تکیه کلامی کاپیتان امریکا را خیلی راحت قابل شناسایی میکند و جزوی از هویت او میباشد. اما مشکل اینجاست که دیگر شخصیتها در قامت مقایسه چیزی برای ارائه در این زمینه ندارند.
2. Nomad مثل یک فرصت از دست رفته بنظر میرسد
پس از جنگ داخلی استیو راجرز خسته و اشباعشده بنظر میآید و در Avengers: Infinity Wars شخصیتی تکامل یافته از او را میبینیم که بر نام کاپیتان امریکا بطور کلی سایه انداخته و با هویت Nomad ادامه میدهد. البته استیو باز هم در قالب کاپیتان امریکا به کار خود ادامه میدهد و در Avengers: Endgame، او باز هم همان ابر-سرباز قدرتمند همیشگی است. با این وجود، شخصیت Nomad و نپرداختن به او مثل یک فرصت از دست رفته میماند، چرا که MCU میتوانست با تمرکز بر شک و تردیدهای کاپیتان امریکا در قبال ایدهآلهایش، یک فیلم اینترکوئل جذاب مثل Black Widow بسازد. Nomad در کمیکها جنبههای متفاوت و جدیدی به کاپیتان آمریکا اضافه کرده است، اما در دنیای سینمایی مارول این جنبه از تکامل او، تا حدودی نادیده گرفته شده.
1. Captain America: Civil War بیش از اینکه یک کاپیتان امریکا باشد، یک Avengers است
فیلم Captain America: Civil War که در سال 2016 به روی پرده سینما رفت از داستان کمیک بوکهای جنگ داخلی الهام گرفته شده است. بر اساس نام فیلم اساساً باید انتظار داشت که کاپیتان امریکا شخصیت محوری آن باشد اما نمیتوان انکار کرد که این فیلم واقعاً همان Avengers بود، فقط با نامی دیگر. البته داستانِ روایت شده هم جای مانور آنچنانی بر شخصیت کاپیتان امریکا نمیگذارد؛ محوریت داستان، نبرد بین گروه آیرون من و کاپیتان امریکا بر سر قوانین جدیدی است که برای فعالیت ابرقهرمانها در نظر گرفته شده. اما در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمیشود: در این فیلم تمامی شخصیتهای Avengers و همچنین اسپایدر من و بلک پنتر حضور دارند؛ گاهی اوقات بنظر میرسد که Captain America: Civil War فقط نام کاپیتان امریکا را یدک میکشد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.