نقد فیلم نبودن – بابای من قهرمان نیست!
نبودن یا Absence فیلمی محصول سال ۲۰۲۱، در ژانر درام و رازآلود است که کارگردانی و نویسندگی آن را علی مصفا بر عهده داشته. نبودن که محصول مشترک کشور ایران و جمهوری چک به شمار ...
نبودن یا Absence فیلمی محصول سال ۲۰۲۱، در ژانر درام و رازآلود است که کارگردانی و نویسندگی آن را علی مصفا بر عهده داشته. نبودن که محصول مشترک کشور ایران و جمهوری چک به شمار میرود، تنها توانست جایزه بهترین تدوین را در جشنواره سنت اندروز اسکاتلند از آن خود کند.
علی مصفا به عنوان روزبه، مگدلنا بوروا (Magdaléna Borová)، زوزانا کرونروا (Zuzana Krónerová)، زوزانا استیوینووا (Zuzana Stivínová)، اوا استپانکوا (Eva Stepankova)، پترا نسواسلوا (Petra Nesvacilová) و لیلا حاتمی (در نقشی کوتاه و یک سکانسی) در نبودن هنرنمایی میکنند.
خلاصه
روزبه مردی ایرانی است که از همسرش جدا شده اما همچنان خاطرات او و زندگی مشترکشان را در سر دوره میکند. روزبه اکنون به مرکز چک، شهر پراگ آمده تا برای نوشتن بیوگرافی پدرش تحقیق کند. پدر او که از کمونیستهای ایران به شمار میرفت به دلیل خطرات احتمالی، خانواده خود را رها کرده و به چک پناهنده شده بود. در واقع پدرش هنوز در قید حیات است اما گویی با پیری و الزایمر دست و پنجه نرم میکند و خاطراتش در چک را به فراموشی سپرده.
روزبه در حین نوشتن زندگینامه پدر ادیب، شاعر و عکاس و معترض سیاسی خود به محل سکونتش سری میزند تا جزییات بیشتری دستگیرش شود اما با پلیسی رو به رو میشود که در حال تحقیق راجع به مردی به نام ولادیمیر است که چند روز پیش در همین واحد از ساختمان چهار طبقه حین غذا دادن به پرندگان افتاده. در نهایت روزبه میفهمد که ولادیمیر برادر ناتنی او و فرزند پدرش و زنی به نام آنا است که تا به امروز از آن بیخبر بوده.
حضور روزبه در پراگ به دور از خانواده آشفتهاش در تهران، دغدغهای جدید را برایش به ارمغان میآورد؛ چرا که بعد از کند و کاوهای بیشتر پی میبرد که بر خلاف تصوراتش پدرش آنقدرها هم آدم باثبات و خوبی نبوده و بیشتر به این نتیجه میرسد که مرگ برادرش یک خودکشی بوده است که مسبب آن پدری است که دیگر در نظرش مانند یک قهرمان نیست.
گرهای که باز نمیشود
داستانهایی هستند که در آن انسانها جدای از درگیریهای خود تلاش میکنند تا وضعیت تا گلو در مخمصه فرو رفته فردی دیگر را درک کنند و به دنبال شکستها و بدبختیهای او باشند تا بفهمند چه موج عظیمی از ناچاری آنها را به این نقطه بیبرگشت درد و رنج سوق داده است. نبودن درست از آن دسته از روایتها است.
در واقع کاراکتر اصلی از تمامی دل نگرانیهای خود خالی میشود و دقیقا مثل یک محفظه خالی آماده است تا دل نگرانیها و کارهای دیگری را در خود جای دهد. همه چیز در جایی به اوج پیچیدگی میرسد که طرف مقابل کاراکتر اصلی، در داستان غایب باشد و از زندگی او تنها سرنخهایی باقی مانده باشد. مثل ولادیمیر برادر ناتنی روزبه که در کما به سر میبرد. این روند برای شخصیت مسیری چالش برانگیز تر را رقم میزند.
با این وجود این گره از آن چیزی که هست سفتتر میشود چرا که روزبه خود را در غالب برادر ناتنی خود میگذارد کسی که هرگز ندیده اما در این مدت کوتاه با او احساس نزدیکی میکند، به طوری که مفهوم خود از بین میرود و یک هویت ثابت، هویتی دیگر را نیز بر خود تحمیل میکند. انگار هرگز دو آدم مجزا نبوده و نیستند و همیشه روزبه زندگی ولادیمیر را زیست میکند.
گوشهای از تاریخ
نبودن علاوه بر تمام مضامینی که به دوش میکشد سعی دارد آن کنج فراموش شده تاریخ را روشن کند که مربوط به کمونیستهایی است که در دهه چهل از ایران گریختند و از خانه و خانواده دور افتادند. در واقع جدای از خوب و بد بودن عملکرد این افراد باید دانست که نمیشود منکر تاثیر این انسانها بر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور شد.
در واقع سینمای ایران هرگز فرصت پرداختن به این دسته از روایت افراد را نداشته. با این وجود علی مصفا با پرداختن به این قسمت از تاریخ ناگفتههای زیادی را راجع به ترک دلبستگیها و زیست تنها و پر مشقت این دسته از افراد روشن کرده است. آدمهایی که بسیاری از آنها محکوم به ندیدن خانواده و دور ریختن خاطراتی از عزیزانشان میشوند.
در فیلم نبودن این جدایی و فراغ دو برابر شده است به ویژه برای پدر ولادیمیر و روزبه. چرا که او جدایی را دوبار چشیده یک بار با خانوادهاش در ایران وداع کرده و یک بار هم با خانوادهای که در پراگ داشته. با این وجود به عنوان یک کمونیست در هر دو ملیت طرد شدهای بیش نبوده و این را از صحبتهای مردم پراگ راجع به کمونیستها در این فیلم میشود فهمید.
فضای وهمانگیز
سکانسهای نبودن بسیار هنرمندانه ثبت و ضبط شدند. علی مصفا کادرهایی را به تماشا میگذارد که کلاژی از امضاهای کارگردانان مختلف است. نوعی اقتباس نیمه وفادارانه که از آگاهی او راجع به دنیای فیلمهای کلاسیک و بازنگری آن به شیوه مدرن خبر میدهد. تصویر کردن راه پلههای هیچکاکی یا فضای غمبار ساختمانهایی مه گرفته و وهم انگیز در فیلمهای انجلوپولوس، همه و همه ایده گیریهای مصفا از فیلمهای شناخته شده جهان است.
با این وجود چیزی که باعث میشود امضای علی مصفا بر نبودن نقش ببند، خلاقیتهای او است که بر این شیوههای تکرار شده سوار میشود. مثلا استفاده از خاطرات و تصویر کردن آن مثال بارز این خلاقیت است. کارگردان تکههایی از فیلمهای دوران کودکی روزبه را بینابین سکانسها قرار میدهد تا مخاطب گذر زمان و مرور لحظهها را، همپا با کاراکتر حس کند.
این عمل باعث میشود تا مخاطب غم شخصیت و تراژدی جای گرفته در داستان را (اگر چه کمی دور از فضای رئال) درک کند و حتی با فرد یا به نوعی قهرمان روایت، همدرد شود. سازنده فیلم نبودن موقعیت را علاوه بر دراماتیک بودن شاعرانه نیز رقم میزند. یا بهتر بگویم شاعرانگی را دیدنی میکند. درست مثل سکانسهایی که گذر پرندگان را به مثابه گذر عمر و صدای ناقوس را تلنگری بر افکار فرد تداعی میکند.
خودِ گم شده
ابتدا و انتهای فیلم را که بهم بچسبانید یا دیالوگها را بر هم منطبق کنید به خوبی میفهمید که دیگر نمیتوانیم تشخیص بدهیم روزبه و ولادیمیر دو شخص مجزا هستند. در سکانسهای آغازین مشاهده میکنیک که روزبه دیالوگهایی را از روی صدای ترجمه ایرانی به چکی تکرار میکند و این چند جمله به طور پراکندهای در طول فیلم به زبان میایند. اما این جملههای تمرینی حرفهای ولادیمیر به معشوقهاش هم هست.
در واقع هم مخاطب و هم کاراکتر در مقابل هویت ثابت شخصیت اصلی نا آگاه هستند. این مسئله کمی سردرگمی به همراه دارد. خودی که خویش را نشناسد یا قالبی جدید بر خود بپوشاند را اینطور در نظر میگیریم که این رویکردی برای فرار از معضلات است. نوعی ناآشنایی قوی نسبت به خویش که غربت را برای فرد تداعی میکند. بنا بر این دائما سردرگم است که از کجا آمده و هدفمندیاش در چیست. همانطور که روزبه در دیالوگهای آغازین به زبان چکی تکرار میکند:«ما از کجا مییام؟»
در انتها باید گفت که علی مصفا با نوشتن فیلمنامه و کارگردانی نبودن اثری نو و خلاقانه از پیوند آسیبهای سنتی خانواده و حس قوی نوستالژی با سرگشتگی فرزندان مدرن و از خود بیگانگی آنها به تماشا گذاشته است. او حوادث را هرگز آنقدر بزرگ جلوه نمیدهد که بیننده را دچار ناباوری یا شک کند اما سعی کرده با پافشاری بر روی کاراکتر و جزیئات رفتاری او و جرقههای کوچک به جای حوادث بزرگ مسیر فیلم را پیش ببرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.