چرا ایده زن بودن جیمز باند تا این حد جنجال‌برانگیز است و آیا جنسیت مامور ۰۰۷ واقعاً اهمیتی دارد؟ چندی پیش در پی ابراز نظراتی از جانب بازیگر اسبق باند، پیرس برازنان که مدعی شد وقت آن رسیده که یک زن سردمدار فرنچایز جیمز باند شود، بازیگر حال حاضر مأمور 007 دنیل کریگ نیز با بیانیه برازنان موافقت کرد که همین امر مجدداً آتش مناظرات بر سر این مسئله را شعله‌ور کرد و پاسخ‌ها به آن از همیشه پرحرارت تر به نظر می‌رسد.
ایده نقش اصلی زن در فرنچایز جیمز باند با نزدیک شدن دنیل کریگ به بازنشستگی خود در این نقش شکل و شمایل پررنگ‌تری به خود می‌گیرد. از سوی دیگر، گزارش‌های متعددی حاکی از آن بود که لاشانا لینچ در فیلم «زمانی برای مردن نیست» در نقش مأمور 007 جدید ظاهر خواهد شد در حالی که شخصیت کریگ فیلم جدید را در روزمرگی حوصله سر بر بازنشستگی آغاز خواهد کرد. بااینکه لینچ و کریگ دو جاسوس متفاوت را در «زمانی برای مردن نیست» بازی خواهند کرد شایعات دوباره به بحث‌ها درباره اینکه آیا یک زن می‌تواند در نقش اصلی مجموعه باند ظاهر شود، دامن زده است.
انتخاب بازیگر زن در نقش‌هایی که به‌طور سنتی به مردان تعلق داشته روزبه‌روز در فیلم و تلویزیون رو به افزایش است. فیلم «شکارچیان روح» با بازیگران تمام زن در سال 2016 اکران شد و جودی ویتاکر اکنون نقش دکتر را در سریال «دکتر هو» ایفا می‌کند. ما شاهد طیفی از واکنش‌های منفی نسبت به هر دوی آنان بودیم و اکنون مشابه این موضوع برای جیمز باند نیز صادق است اما این جنجال از کجا سرچشمه می‌گیرد و آیا باید در انتخاب باندهای آینده تأثیر داشته باشد؟
جیمز باند برای هر فرد معنای خاص خود را دارد
به‌منظور اثبات آنکه آیا یک زن می‌تواند در نقش جیمز باند ظاهر شود یکی از راه‌های موجود، بررسی هسته مرکزی و عناصر محرز شخصیت وی است. هرچند به شکل گیج کننده‌ای این عناصر می‌توانند برای انواع مختلف بینندگان متفاوت باشند که همین موضوع می‌تواند سرچشمه واکنش‌های کاملاً متفاوت و ازهم‌گسیخته آنها به ایده باند زن باشد. برای بعضی، جیمز باند واژه به واژه شخصیتی است که یان فلمینگ اولین بار در سال 1953 خلق کرد؛ مأمور مخفی خونسرد و بی‌رحم با اعتیاد به نیکوتین که بر روی مرز اخلاقی باریکی قرار دارد.
برای سایرین، این شخصیت شاخص معادل شان کانری است، جاسوس مردی ثروتمند که عاشق خطر، زنان و محافظت از ملکه و کشور است. شاید برای بینندگان جوان‌تر، معنای باند آزادانه‌تر باشد. در سال 2019، باند بی‌شک به‌عنوان پدربزرگ فیلم‌های سینمایی جاسوسی شناخته می‌شود؛ فرنچایزی که اغلب از روی آن کارهای کمدی صورت می‌گیرد که در آن شخصیت اصلی فیلم با انجام خطاهای متعدد بدون آنکه با عواقب کار خود روبه‌رو شود به‌پیش می‌رود زیرا تماشای ماجراجویی‌های او بر روی پرده نقره‌ای بسیار سرگرم‌کننده است.
چرا جیمز باند زن تا این حد جنجال‌برانگیز است
به نظر می‌آید که هر تغییر جنسیت در سینما واکنش‌های منفی را با خود به دنبال دارد، چه این واکنش از غرور شخصی نشأت گرفته باشد، چه از مقاومت نسبت به تغییر یا دوری جستن از کمپین‌هایی که شامل اظهارات سیاست پسند است. اما بعضی از آنها قطعاً واکنشی شدیدتر از سایرین در پی دارد. به‌عنوان‌مثال در سریال «دکتر هو»، انتخاب دکتر زن جای بحث زیادی نداشت چراکه پروسه التیام شخصیت داستان تمامی سلول‌ها را در بدن لرد زمان نو می‌کند. درنتیجه از دیدگاه روایی جنسیت دکتر قابل‌تغییر است.
مگر آنکه شما به فرضیه «اسم تنها یک لقب است» پناه ببرید، این مورد درباره جیمز باند صادق نیست؛ باوجوداینکه بازیگر آن تغییر می‌کند و هر فیلم در عوض پیگیری داستان فیلم پیش از خود اقتباسی متفاوت از خود به نمایش می‌گذارد. درنتیجه برای بسیاری از هواداران، هر نسخه باند باید بر روی طیف خاصی از معیارها واقع‌شده باشد. و بعضی از این معیارها می‌تواند سخت‌گیرانه باشد. شایسته است خاطرنشان شویم وقتی‌که دنیل کریگ برای این نقش انتخاب شد، بسیاری از اینکه یک فرد بلوند می‌تواند برای نقش باند در نظر گرفته شود شوکه شده بودند. اکنون‌که به گذشته بازمی‌نگریم جنجال به پا کردن بر سر رنگ مو کمی مضحک به نظر می‌آید.
بسیاری از افرادی که مخالف سرسخت باند زن هستند، مردانگی شخصیت را به‌عنوان بخش مرکزی این نقش تلقی می‌کنند؛ که بدون آن تستوسترون به‌سادگی باند، باند نخواهد بود. سایرین بدین نکته تأکید دارند که ازآنجایی‌که جیمز باند از ابتدا به‌عنوان یک مرد خلق‌شده است و نامی مردانه دارد، این خصلت‌ها نباید شصت سال پس از ایجاد آن عوض شوند.
آنسوی ماجرا، اما چرا جنسیت باند اهمیتی ندارد؟
باوجود تمام نظرات و بحث‌هایی که پیرامون مردانگی باند را فراگرفته است، طبق نظر عده‌ای آیا جنسیت واقعاً برای این شخصیت اهمیت دارد و حیاتی است؟ اگر عناصر اصلی سازنده جیمز باند را عشق به خطر، وضعیت روانی تا حدودی آسیب‌دیده، شخصیتی جذاب و علاقه به اتومبیل‌های سریع و روابط جنسی آزادانه بدانیم، هیچ دلیلی وجود ندارد که این خصوصیات را یک زن نتواند به نمایش بگذارد. اگر یک فیلم جاسوسی با نقش اصلی زن با همین خصوصیات عرضه‌شده بود، بینندگان بی‌شک تشابهات به جیمز باند را حتی بدون وجود رابطه آشکارا با فرنچایز حس می‌کردند. مردانگی تنها بخشی از شخصیت باند است در شرایطی که به کلیشه‌های مرد و زن بودن فکر کنید.
بااینکه انتخاب یک زن در نقش جیمز باند بزرگ‌ترین تغییر فرنچایز در تاریخ آن خواهد بود، مهم است که در نظر داشته باشیم که درگذر زمان شخصیت‌پردازی باند ایستا و یکسان نبوده است. اگر قرار باشد فیلم‌های مدرن باند به منبع جاسوسی اقتباس‌شده خود وفادار بمانند پس انتظار داشته باشید که در فیلم «زمانی برای مردن نیست» اشارات نژادپرستی و هم‌جنس گریزانه ببینید. در حقیقت، شخصیت جیمز باند باگذشت زمان و از روی اجبار تغییر کرده است و نه‌تنها ازنظر دیدگاه‌های از دور خارج‌شده بلکه در به تصویر کشیده شدن قهرمانانه‌تر و ازنظر اخلاقی خاکستری بودن کمتر. بعضی می‌گویند باند زن خیانت به منبع آن است. سایرین می‌گویند خیلی وقت است که چنین شده و اتفاق خوبی نیز برای فرنچایز بوده است.
قرار گرفتن یک زن در رأس فرنچایز باند می‌تواند در چهارچوب‌های هر دو برداشت روایی از فرنچایز عملی شود. برای آنهایی که “جیمز باند” را نام رمزی می‌بینند که توسط عده‌ای از جاسوسان استفاده می‌شود این تغییر تفاوتی ایجاد نمی‌کند. هرچند اگر ترجیح می‌دهید که چنین اقتباس‌هایی از باند در دنباله‌ای جدید پیگیری شوند، خیلی دور از ذهن نیست که بتوان متصور شد دریکی از این اقتباس‌ها باند، زن باشد. بزرگ‌ترین مشکل بر سر راه آن نام «جیمز» است که به‌سختی می‌توان آن را دلیلی برای محدود کردن خزانه انتخاب بازیگران به 50 درصد دانست.
باند زن جایگزین نقش‌های ارجینال نیست
بسیاری از مجادلات برعلیه 007 زن، پیرامون تناسب اعمال او باشخصیتش جریان دارد اما جنبه دیگری نیز در این مجادله وجود دارد. انتخاب زنان در نقش‌هایی که معمولاً توسط بازیگران مرد اشغال‌شده اغلب اوقات گامی پیشرو به‌حساب می‌آید اما آیا این عمل در حقیقت چسب زخمی برای پوشاندن کمبودها و قحطی نقش اصلی برای زنان در صنعت سینما نیست؟
با نگاهی دقیق‌تر به ژانر جاسوسی به نظر می‌آید که اکثر این فیلم‌ها در نقش اصلی خود از مردان استفاده کرده‌اند که در کنار آنها همیشه بازیگر نقش زنی به‌عنوان عاشق یا افسونگر داستان قرار می‌گیرد. تلاش‌هایی برای ترمیم این عدم تعادل در سال‌های اخیر صورت گرفته است که از بین آنها می‌توان به فیلم «بلوند اتمی» سال 2017 اشاره کرد. در حالی که ایده جیمز باند زن را می‌توان قدمی به‌سوی تعادل در نظر گرفت اما برداشتن این قدم به‌اندازه خلق شخصیت‌های زن جدیدی که بتوانند دهه‌ها این فرنچایز را ادامه دهند و در پی آن نسل‌های متعددی از بازیگران زن بتوانند مانند فرنچایز جیمز باند به بقا ادامه دهند، حائز اهمیت نیست
اصلاچه اصراری هست چیزی روحتماتغییربدن؟ چرا؟ یک فرانچایز موازی درست کنند یاهرچی. ولی چرابایدبه بینندگان به زور چیزی رو به خوردشون دادکه وجودخارجی هم احتمالانداره!
لابد اسمش هم تغییر می کنه میشه جیمزه باند
ه مونث رو میگیره دیگه